29 آذر 1400 - 08:11

پایگاه رهنما:

 

روزنامه کیهان**

پروپاگاندای متناقض از مذاکرات وین!/دکتر محمدحسین محترم

۱- در یک هفته‌ای که از دور دیگری از مذاکرات وین گذشت، خبر‌ها و تحلیل‌های متناقضی منتشر و القاء و پروپاگاندا شد، از خوشبینی و سازنده بودن تا شکست و ناامیدی، از عقب‌نشینی و انعطاف اروپایی‌ها و تا زیاده‌خواهی آنها! البته هر دو روایت را می‌توان پذیرفت، زیرا اولا؛ این به حرکت زیگزاگی و مواضع پرتناقض و نامنسجم اروپایی‌ها که آمریکا را نمایندگی می‌کنند، برمی‌گردد. ثانیا؛ موضع ایران بدون هیچ‌گونه زیاده‌خواهی ثابت و روشن می‌باشد و هیچ‌گاه پیش‌نویس قبلی مذاکرات را رد و نفی نکرده و پیشنهاد‌های خود را بر اساس همان پیش‌نویس‌ها و برجام ارائه کرده است؛ لذا بعد از دور هفتم مذاکرات رسانه‌های غربی- صهیونیستی تلاش کردند مذاکرات وین را تحت عنوان زیاده‌خواهی ایران، شکست‌خورده بازنمایی کنند و اکنون نیز برای ترساندن ایران القاء می‌کنند ممکن است این دور آخر مذاکرات باشد و قس‌علی‌هذا...! اما بعد از اینکه کشور‌های اروپایی مجبور شدند به وین برگردند، اولا؛ در طول مذاکرات با کمال تعجب با عزم بیشتر و مقاومت تیم ایران روبه رو شدند که این فضا‌سازی‌ها در اراده جدی آن‌ها برای اجرای کامل برجام و دریافت تضمین جهت عدم نقض مجدد آن، هیچ اثری نگذاشته و مصمم‌تر از گذشته آماده گفتگو هستند. ثانیا؛ این برگشت موج فضا‌سازی‌های صهیونیست‌ها در چارچوب اتهام‌زنی و واهی‌گویی علیه جمهوری اسلامی را فرونشاند.
۲- حال علی‌رغم این فضا‌سازی‌ها مذاکرات وین همچنان ادامه دارد، به طوری که اولا؛ آنچه در اتاق مذاکرات روی می‌دهد با آنچه در رسانه‌ها و اظهارات سیاسی بیرون اتاق گفته می‌شود، تفاوت فاحشی دارد و بیانیه‌ها و نشست‌های دوجانبه و چندجانبه، نشست‌های شورای امنیت سازمان ملل با گزارش برجامی و شورای همکاری خلیج‌فارس با تکرار ادعا‌های گذشته، سفر‌های مقامات صهیونیستی به واشنگتن و آمریکایی به منطقه با گزافه‌گویی‌ها و نهایتا فضا‌سازی‌ها برای دادن امتیازات بیشتر براساس این نمایش‌های دیپلماتیک! در بیرون از اتاق وین تاکنون هیچ تاثیری در روند مذاکرات و بر اراده تیم ایرانی برای لغو تحریم‌ها نگذاشته و همین امر هم موجب سردرگمی کشور‌های اروپایی شده و هم نشانه سردرگمی آمریکاست. با توجه به این سردرگمی‌ها شاهد تغییر ناگهانی در موضع اولیه انگلیس و فرانسه و آلمان بودیم که با باختن قافیه به منطق ایران در برداشتن تحریم‌ها، متوسل به ادعا‌های تکراری غیرقابل پذیرش و خارج از حیطه مذاکرات وین درباره مسائل دفاعی و راهبردی جمهوری اسلامی شدند، که پاسخ روشن جمهوری اسلامی را در این باره بار‌ها شنیده‌اند. اما علت اصلی این سردرگمی اروپایی‌ها، نمایندگی کردن آمریکاست که مواضعی شترمرغی از خود بروز می‌دهند، چرا که نه اراده‌ای از خود دارند و نه خواست‌های آمریکایی‌ها قابل تحقق است. به قول هاینز گارتنر رئیس شورای مشورتی امنیت اتریش به‌عنوان میزبان مذاکرات «اروپایی‌ها در اصل از همان اول گام‌ها را با آمریکا هماهنگی می‌کردند، اما نگرانند که آمریکا با طولانی کردن گفتگو‌ها به دنبال مذاکره محرمانهِ دور از انتظار با ایران باشد»! لذا این سردرگمی‌ها موجب تناقض‌گویی آن‌ها نیز شده است، که از دولت ایران می‌خواهند «برای همیشه» و «به طور کامل» به برجام پایبند باشد، حال آنکه از یک طرف خودشان به بهانه نظام حاکم بر آمریکا نمی‌خواهند درباره پایبندی همیشگی به توافق تعهدی بدهند و از طرف دیگر می‌خواهند برخی تحریم‌ها را اندک‌اندک و نه کامل، آن هم تعلیق و نه لغو کنند که چنین چیزی از نظر ایران مردود و چالش بزرگ آمریکاست.
۳- برای اینکه سیاست نظام در گره نزدن اقتصاد کشور به فرجام برجام، موفقیت‌آمیز باشد، علاوه‌بر سیاست‌ها و اقدامات اقتصادی و دیپلماتیک، لازم است هم تیم مذاکره‌کننده و دولت؛ و هم رسانه‌های کشور بخصوص صداوسیما راهبرد «حساسیت زدایی جامعه از مذاکرات» را در دستور کار خود قرار دهند. چراکه حتی اگر در دور‌های بعدی هم به توافق احتمالی برسند، اقتصاد کشور با توجه به حجم خسارت‌های باقی مانده از عملکرد هشت سال گذشته به چند سال زمان نیاز دارد تا به رشد برسد و هرگونه توافقی به جز آثار روانی، آثار عملی آنی برای معیشت مردم نخواهد داشت. در این خصوص چند نکته مهم: اولا؛ سناریوی اصلی آمریکا «فرسایشی کردن مذاکرات» با دو هدف، یکی پاک کردن سابقه فریبکاری‌های گذشته و «حساسیت‌زدایی» از بدعهدی‌های خود بدون پرداخت هزینه آن و دوم «حساسیت‌زایی» برای برجام و حفظ و تقویت این حساسیت جامعه و افکارعمومی برای گره زدن اقتصاد کشور به نتایج مذاکرات طولانی مدت و معطل نگه داشتن ایران پای میز مذاکرات با «امید کاذب تعلیق تحریم‌ها» و همچنین حفظ فضای ترس در افکارعمومی و فضای اقتصادی دیگر کشور‌ها برای ممانعت از هرگونه برقراری روابط تجاری – اقتصادی با جمهوری اسلامی است. خباثت اعمال تحریم‌های جدید همزمان با برگزاری مذاکرات نیز در همین جهت است. ثانیا؛ تیم مذاکره‌کننده باید در عین حال که «حسن نیت» خود را حفظ و آشکار می‌کند، تا زمان آشکار شدن ملموس نتایج مذاکرات، با بدبینی و بی‌اعتمادی کامل هم در اتاق وین و هم در بیرون و در فضای رسانه‌ای حاضر شود و از اظهار خوشبینی کاذب نسبت به هرگونه نتیجه مذاکرات به شدت پرهیز کند. چراکه در طول حداقل ۸ سال گذشته ملت ایران جز فریبکاری، هیچ‌گونه اقدامی که بیانگر خوشبینی و سازنده بودن باشد از طرف مقابل مشاهده نکرده است. ثالثا؛ باید هوشیار و مراقب بود که زمینه‌ای برای فضا‌سازی علیه تیم مذاکره‌کننده از سوی غربی‌ها و صهیونیست‌ها فراهم نشود. به عنوان مثال پس از دور هفتم مذاکرات با فریبکاری طرف مقابل، با محرمانه نگه داشتن تاریخ و روز مذاکرات در هفته بعد (دور هشتم) شرایط و امکان فضا‌سازی در جهت القای فریبکارانه «شکست و ناامیدی مذاکرات» و «بعید بودن برگزاری دور بعد» فراهم شد و تا حدودی نیز تاثیر خود را در بازار ارز گذاشت! در حالی که می‌شد با اعلام صریح روز توافق شده مذاکرات بعدی؛ جلوی این سناریوی آمریکایی‌ها و تلاطم بازار ارز را گرفت؛ و یا تقلیل تاکتیکی موضع لغو «همه تحریم‌ها» به «تحریم‌های مغایر برجام و یا تحریم‌های ترامپ و...» در بیان و کلام، می‌تواند موجب فراهم شدن فضا‌سازی برای تضعیف قدرت چانه‌زنی دیپلماتیک و همچنین ایجاد تردید در حقانیت و قاطعیت تیم مذاکره‌کننده شود. رابعا؛ با توجه به تمرکز ایران بر دیپلماسی اقتصادی و ائتلاف‌های تجاریِ منطقه‌ای و بین‌المللی و دست برتر محور مقاومت در تحولات منطقه، ایران بزرگ‌ترین برنده مذاکرات وین است، چه این مذاکرات نتیجه‌بخش باشد و چه شکست بخورد. چون اگر آمریکا شروط و مطالبات قانونی و مشروع ایران را برای لغو کامل تحریم‌ها بپذیرد، این یعنی برد بزرگ ملت ایران! درغیراین صورت ایران با خنثی‌سازی تحریم‌ها و بهبود وضع اقتصادی، به برنامه هسته‌ای خود نیز ادامه می‌دهد و غنی‌سازی اورانیوم را از ۶۰ درصد، در صورت نیاز به ۹۰درصد هم می‌رساند و به یک قدرت هسته‌ای جهانی تبدیل می‌شود و این یعنی شکست بزرگ آمریکا! بدون شک محاسبات ایران در این خصوص کامل و حقیقت امر این است که ایران در شرایط فعلی فقط به لغو تحریم‌ها با شروط خود نه براساس دیکته‌های آمریکا نیاز دارد. به قول الدیک دیپلمات سابق آمریکایی «با توجه به موقعیت قوی‌تر و بهتر ایران در مذاکرات، بایدن نبرد بسیار سختی در پیش دارد!» خامسا؛ اروپایی‌ها می‌دانند که ایران در استفاده از حق قانونی خود در برجام مصمم است، چه تحریم‌ها برداشته شود و چه نشود! چون در برجام به رفع همه تحریم‌ها به عنوان حق جمهوری اسلامی تصریح شده و اگر ملت ایران به این حق خود برسد، قطعاً نیازی نیست از حق برجامی دیگر خود استفاده کند. اما اگر به این حق خود نرسد، براساس بند‌های ۲۹ و ۳۹ برجام حق دارد در صورت عدم ایفای تعهدات طرف مقابل، تعهدات خود را کاهش دهد؛ لذا جمهوری اسلامی براساس لغو یا عدم لغو تحریم‌ها و در هر دو صورت براساس مفاد برجام عمل می‌کند و ناقض برجام نخواهد بود و به گفته مذاکره‌کننده ارشد ایران «مسیر دیپلماسی و عمل به تعهدات جاده دو طرفه است و ایران در مسیر یک طرفه گام برنخواهد داشت.»
۴-، اما نکته مهم در‌باره ادعای آمریکایی‌ها و غربی‌ها مبنی بر اینکه «زمان رو به پایان و این آخرین فرصت است»، باید گفت خود آن‌ها در «تنگنای زمان» قرار گرفته‌اند. اولا؛ از موفقیت دیپلماسی اقتصادی و سرعت پیشروی برنامه هسته‌ای ایران به موازات مذاکرات به شدت نگرانند. برهمین اساس از ایران خواستند پیشروی برنامه هسته‌ای را در زمان مذاکرات متوقف کند. اما به سه دلیل مهم با مخالفت ایران روبه‌رو شده‌اند: یک- تجربه تلخ برجام و سوابق مذاکرات به ایران آموخته است نباید به وعده‌های این کشور‌ها درخصوص دستیابی به توافق اعتماد کند. دو- آمریکا خودش مزورانه به موازات مذاکرات، از اعمال تحریم‌ها علیه ایران دست برنداشته و هر هفته تحریم‌های جدیدی اعمال می‌کند. سه- ایران به‌طور منطقی تصمیم گرفته منتظر مذاکرات و نتایج آن نماند، تا همچون هشت سال گذشته فریب نخورد. ثانیا؛ بایدن و دموکرات‌ها با توجه به تنگنای زمانِ نزدیک شدن به انتخابات میاندوره‌ای، بیشتر مورد انتقاد و حمله جمهوری‌خواهان قرار می‌گیرند و نگران باخت نتایج انتخابات هستند. ثالثا؛ با توجه به تعطیلات کریسمس پیش‌بینی می‌شود ادامه مذاکرات وین به سال ۲۰۲۲ موکول شود، اما، چون تاکنون تلاش داشتند برای ایران ضرب‌الاجل‌سازی کنند، لذا در افکارعمومی داخلی و خارجی در تناقضی قرار می‌گیرند که پاسخی برای آن ندارند و آن آشکار شدن کامل بی‌اعتباری گزینه‌های دیگرشان است.

**************

روزنامه وطن امروز**

لایحه بودجه ۱۴۰۱ از درآمد‌های خیالی فاصله گرفته است/دکتر علیرضا سلیمی‌*

در بودجه سال ۱۴۰۱ چند نکته متفاوت وجود دارد؛ موضوع کسری بودجه عملیاتی در این لایحه در شرایطی وجود دارد که به حد قابل توجهی کاهش پیدا کرده است. در بودجه سال ۱۴۰۰ کسری بودجه عملیاتی تقریبا بالای ۴۶۰ هزار میلیارد تومان بود، اما در بودجه سال آینده این رقم به ۲۰۰ هزار میلیارد تومان کاهش پیدا کرده که نقطه قوت بزرگی محسوب می‌شود. این در حالی است که کاهش کسری بودجه عملیاتی باعث کاهش رشد تورم خواهد شد که از نقاط برجسته لایحه بودجه سال آتی محسوب می‌شود.
در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ رشد ۷ درصدی دیده شده که به معنای این است که هزینه‌های دولت به طور متوازن رشد پیدا کرده و این یعنی دولت می‌تواند بار سنگین اداره کشور را به دوش بکشد و اداره بهتری در امور جاری داشته باشد.
استقراض از بانک مرکزی در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ دیده نمی‌شود، ضمن اینکه درآمد‌های نفتی هم رقم معقولی است. این در حالی است که در بودجه سال ۱۴۰۰ و در دولت حسن روحانی میزان فروش نفت ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه دیده شده بود که از محالات بود و بار‌ها نمایندگان نسبت به آن تذکر دادند، اما در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ از درآمد‌های خیالی فاصله گرفته‌ایم. در این لایحه میزان فروش نفت یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه عنوان شده و بهای هر بشکه نفت هم ۶۰ دلار پیش‌بینی شده است که این ارقام معقول است. هر چند ممکن است قیمت نفت بالاتر از این حرف‌ها باشد. این نشان می‌دهد دولت سیزدهم ضمن داشتن نگرانی و دغدغه، ریسکی برای افزایش میزان فروش نفت نداشته و معقول فکر کرده است.
میزان نرخ دلار هم در سال آینده ۲۳ هزار تومان دیده شده است که نشان می‌دهد دولت با ارقام خیالی بنای سرکوب نرخ‌ها را ندارد و قیمت دلار را با واقعیت منطبق کرده است؛ در سال‌های گذشته معمولا قیمت دلار در بازار با نرخ مندرج در بودجه بسیار با فاصله، متفاوت و غیرمعقول بود.
در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ دولت اعتبارات خوبی را برای محرومیت‌زدایی و فقرزدایی از جامعه در نظر گرفته و این افزایش اعتبار معنادار است و به نظر می‌رسد به سمت از بین بردن فقر مطلق در جامعه حرکت می‌کنیم.
همچنین دولت اعتبارات بسیار خوبی در حوزه مسکن و رفع دغدغه‌های مردم در این زمینه در نظر گرفته که قابل توجه است. از سویی در حوزه کشاورزی بویژه خرید تضمینی محصولات مختلف و در نظر گرفتن تسهیلات ارزان‌قیمت برای فعالان بخش کشاورزی نیز جهش معناداری را در بودجه ۱۴۰۱ می‌بینیم که نقطه قوت است.
یکی از نکات مورد انتقاد در بودجه میانگین حقوق بازنشستگان است که از ۲ سال پایانی فعالیت‌شان پس از ۳۰ سال خدمت به ۳ سال افزایش پیدا کرده است که این موضوع مورد انتقاد مجلس است و تعداد زیادی از نمایندگان با این موضوع مخالفت دارند، چرا که این کار منجر به کاهش دریافتی بازنشستگان خواهد شد. این در حالی است که بازنشستگان بعد از دوران ۳۰ ساله خدمت‌شان با افزایش هزینه‌ها در امور زندگی خود روبه‌رو هستند.

* عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی

**************

روزنامه خراسان**

غرب و «پرانتز‌های باز» وین/دکتر هادی محمدی

دوشنبه سه هفته قبل که دور جدید مذاکرات یا دور هفتم مذاکرات وین آغاز شد، شاید امیدواری به نتیجه داشتن این گفتگو‌ها کمی سخت به نظر می‌رسید. چرا سخت؟ مذاکرات شش دور وین قبلی و به مدت دو ماه و نیم هم نتوانسته بود پرانتز‌های اختلافی میان ایران و ۱+۴ را ببندد و بعد از ۱۶۰ روز در حالی که دولت و اعضای ارشد تیم مذاکره کننده عوض شده اند امید‌ها برای بسته شدن پرانتز‌ها کمتر از گذشته بود. وقتی به ترکیب تیم و دولت که از منتقدان همیشگی برجام بودند، نگاه می‌کردید بیشتر مطمئن می‌شدید که راهی برای حل موضوع نیست، اما از آن جا که همواره تهران ثابت کرده در مذاکرات به قوه عاقله اش بیش از احساسش پایبند است، پیش بینی نسبتا متفاوتی رقم خورد. ایران با دو متن نسبتا متفاوت از متون وین در حوزه تحریم‌ها و هسته‌ای وارد گفتگو‌ها شد و اگرچه بار‌ها تاکید کرد مبنای این متون برجام است، اما طرف مقابل با هر نیتی بر تغییر نکردن متون وین تاکید داشت تا جایی که تهدیدات ضمنی برای ترک مذاکره را نیز مطرح می‌کرد، اما در نهایت آن چه به عنوان خروجی مذاکرات دور هفتم اعلام شد، مبنا قرار گرفتن متونی بود که از تلفیق متون وین و خواسته‌های جدید ایران شکل گرفت و به نوعی خواسته‌های جدید دولت جدید ایران نیز به مذاکرات وین راه پیدا کرد. تدبیر صورت گرفته برای روابط ایران با آژانس به ویژه در موضوع دوربین‌های آسیب دیده در کرج که به بهانه‌ای برای تهدید‌آمیز جلوه دادن برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران و وارد کردن فشار به مذاکره‌کنندگان ایرانی تبدیل شده بود، موجب شد که اهرم‌های روانی طراحی شده برای هدایت جنگ روانی در فضای داخلی و بین‌المللی نتواند کارآمدی لازم را داشته باشد و شیب منفی ایجاد شده به سختی در شرایط توازن قرار گرفت. قبل از آغاز بخش دوم مذاکرات جدید در وین، در جلسه محدودی یکی از مذاکره کنندگان اصلی تیم مذاکراتی به نگارنده گفت که این دور شاید به لحاظ حساسیت و اهمیت از دور‌های آینده گفتگو هم مهم‌تر باشد چراکه در این مرحله ما باید خواسته‌های خود را به هر شکل و روشی روی میز مذاکرات وین تثبیت کنیم و این می‌تواند ریسک شکست مذاکرات در همین مرحله را داشته باشد. با این حال به نظر می‌رسد مذاکرات از این مرحله عبور کرده و اکنون با هر قرائتی که در نظر بگیریم دو طرف آماده ورود به مرحله جدید مذاکرات می‌شوند که مبنای آن یک متن مورد توافق است. متنی که اگر چه «پرانتز‌های باز» بسیاری دارد، اما حداقل این حسن را در خود دارد که دو طرف اکنون می‌دانند باید درباره چه چیزی گفتگو کنند. چرا که در صورت توافق نکردن دو طرف روی متن جدید عملا امکان تداوم مذاکرات وجود نداشت و بن‌بست ادامه پیدا می‌کرد. گفته شده ظرف یکی دو هفته آینده دوباره هیئت‌های ایران و ۱+۴ و آمریکا در وین حاضر خواهند شد تا دور هشتم مذاکرات را آغاز کنند، اما این بار مذاکرات چارچوب و سند مکتوبی دارد که سقف و کف آن مشخص است. هرچند اختلافات و به قول دیپلمات‌ها «پرانتز‌های باز» آن قدر زیاد و مهم هستند که هنوز برای نتیجه گرفتن از گفتگو‌ها و امیدواری به آن زود باشد، اما تا این جای کار می‌توان دست یافتن دو طرف به یک دستور کار برای آغاز مذاکرات جدی را امری مثبت ارزیابی کرد. اگرچه تیم ایران در مرحله تثبیت خواسته‌های خود موفقیت نسبی به دست آورد، اما این پایان بازی نیست و حالا برای گرفتن امتیازات حداکثری نیز باید یک نبرد حساس را پشت سر بگذارد. در این میان، اما مشخص نیست که آیا غرب در این مرحله از مذاکرات همان شیوه و دستور کار قبلی را که با فضاسازی سنگین روانی برای تاثیر گذاری بر میز مذاکرات همراه بود، دنبال خواهد کرد یا دست از آزمودن تیم ایرانی بر خواهد داشت و بر تکمیل «پرانتز‌های باز» متن مورد مذاکره تمرکز می‌کند؟

**************

روزنامه ایران**

اُ میکرون در آستانه یلدا/آزاده سهرابی

اولین مورد امیکرون در کشور شناسایی شد و رسماً ورود این سویه جدید ویروس کرونا اعلام شد. متخصصان می‌گویند اگر پروتکل‌ها رعایت نشود، اگر مردم در زدن واکسن و آن‌ها که واکسن زده‌اند در زدن دوز سوم واکسن تعلل کنند، اگر ماسک‌ها پایین بیاید، اگر فاصله‌گذاری فراموش شود، امیکرون در ۱۷ روز به سویه غالب در ایران تبدیل می‌شود. (این عدد برای سویه دلتا ۱۰۰ روز بود).
شنیدن این خبر بعد از ماه‌ها ترس و دلهره و گذراندن پیک پنجم کرونا در کشور و شاهد از دست رفتن جان‌های بسیاری بودن هم به قدر کافی نگران کننده است و این نگرانی وقتی بیشتر می‌شود که به آنچه طی ۲۲ ماه شیوع کرونا بر ما گذشته است فکر کنیم؛ به جان‌هایی که از دست رفت، به خسارات اقتصادی که تحمیل شد، به مشکلات روانی مانند اضطراب و وسواس که فراگیر شد و... حالا، اما بعد از ماه‌ها که مرگ و میر‌های کرونایی رکورد می‌زد این آمار به روزانه حدود ۵۰ نفر رسیده است و با همت دولت بیش از ۵۰ میلیون نفر در کشور هر دو دوز واکسن را دریافت کرده‌اند.
در حال حاضر شهر قرمز و نارنجی کرونایی نداریم و ۵۳ شهر در وضعیت زرد و ۳۹۵ شهر در وضعیت آبی قرار دارند. برای همین است که مدارس کمابیش باز شده است و والدین هم که از آموزش مجازی خسته شده‌اند، ترجیح داده‌اند دوباره کودکان را به مدرسه و مهدکودک بفرستند. خانواده‌های خسته از دوری‌های طولانی در آرامش نسبی که این روز‌ها کاهش آمار کرونا در کشور به همراه آورده است، در تدارک شب یلدا هستند. کنسرت‌ها راه افتاده است و فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی از سر گرفته شده است. ایام فاطمیه و مراسم سوگواری حضرت فاطمه زهرا (س) مرهمی است برای دل کسانی که مدت‌هاست از این مراسم دور بوده‌اند. همه از دوری‌ها و محدودیت‌ها خسته‌ایم! و تنها دفاع مؤثر خود در مقابل کرونا که رعایت پروتکل‌های بهداشتی است، این روز‌ها به حداقل رسیده است و فاجعه درست از همین نقطه آسودگی که در آن ایستاده‌ایم، آغاز می‌شود.
اگر رفتار امروزمان را بر اساس آمار امروز و بی توجه به احتمالات تنظیم کنیم، یک ماه دیگر رنگ‌های آبی روی نقشه کشورمان به سرعت قرمز خواهد شد. تجربه نشان داده است که تنها دفاع ما در مقابل کرونا، رعایت تک تک شهروندان است. یادمان نرفته است که همین چندماه پیش در ۲۶ مرداد تعداد مبتلایان جدید روزانه در کشور به رقم بیش از ۵۰ هزار نفر رسید و در دوم شهریور تعداد موارد مرگ و میر روزانه کرونا به رکورد خود یعنی ۷۰۹ نفر رسید. ۷۰۹ جان عزیز!
شاید این روز‌ها همه در معرض پدیده‌ای به اسم «رفتار کاهش ناهماهنگی» هستیم. معنای این عبارت برخلاف عبارتش بسیار ساده است. بدین معنا که این عبارت یک دامی است که فرد را از دیدن واقعیات مهم یا پیدا کردن راه حل‌های واقعی برای مسأله پیش رویش باز می‌دارد و علتش این است که فرد این رفتار را به عنوان یک دفاع به کار می‌برد تا تصور مثبت از خود یا شرایط را حفظ کند. مثلاً فرد به جای اینکه رفتار سالمی را انتخاب کند و بگوید: «خطر سویه امیکرون جدی است، ولی می‌توان با پیشگیری از آن عبور کرد» با خود تکرار می‌کند «من قوی‌تر از آن هستم که کرونا بگیرم» یا «من واکسن زده‌ام و دیگر کرونا نمی‌گیرم» یا «من قبلاً کرونا گرفته‌ام و دیگر نمی‌گیرم.» همین فکر به یک تصمیم منتهی می‌شود که ناهماهنگی را کلید می‌زند، زیرا شناخت‌ها نسبت به جنبه‌های منفی مسأله با انتخاب آن ناهماهنگ است و تنها جنبه‌های مثبت مسأله ترجیح داده شده است.
در شیوع پیک پنجم هم شاهد بودیم که مردم بر خصوصیات مثبت رفتاری که انتخاب کرده بودند (سفر، میهمانی، تجمع و...) تأکید داشتند و ویژگی‌های منفی آن را مورد بی اعتنایی قرار دادند. فاجعه از همانجا کلید خورد! امروز هم همان دیروز است، همان آغاز فردای فاجعه پیک ششم که می‌تواند با انتخاب یک رفتار هماهنگ تکرار نشود. تا انتخاب خودمان چه باشد!

**************

روزنامه شرق**

‌محدودسازی یا ایمن‌سازی؟!/مراد راهداری*

هرازگاهی که اقتصاد با عدم تعادل و نوسان شدید به‌خصوص در فواصل کوتاه مواجه می‌شود، بعضا سراغ بگیروببند و سیاست محدودسازی و برخورد با متخلفان می‌روند. مثلا در همین چند سال اخیر که بهای ارز از سه‌هزارو ۵۰۰ تومان تا ۳۰ هزار تومان رشد کرد، چندین نوبت سراغ صرافی‌ها و دلال‌های ارزی رفتند و بازداشت‌هایی انجام شد. همچنین درخصوص قیمت‌گذاری کالا‌ها مثل کالا‌های پروتئینی (گوشت قرمز و مرغ) سراغ برخورد با گران‌فروشان و متخلفان رفتند. به همین ترتیب درباره واردات کالاها، به منظور حمایت و پشتیبانی از تولیدات داخلی، مانع ورود کالا‌های مشابه خارجی می‌شوند، یا با برقراری تعرفه سنگین ورود آن را از انتفاع خارج می‌کنند؛ مع‌الوصف تولید داخل قوی نمی‌شود، توسعه‌نیافته می‌ماند و با موارد مشابه خارجی در کیفیت به‌شدت عقب می‌افتد، چون ادبیات صحیح حمایت رعایت نمی‌شود و از این فرصت، سوءاستفاده و فساد نیز زایش می‌کند. در سایر زمینه‌ها از جمله در فرهنگ نیز چنین تجربه‌ای داریم؛ سالیان سال برخورد با فیلم‌های ویدئویی یا ماهواره داشته‌ایم، حتی برخورد با کسانی که عفاف و حجاب را در پوشش و سکنات رعایت نمی‌کنند و فضای عمومی را نابهنجار می‌کنند، اما نتوانستیم منشأ اثر شویم و تغییر به مطلوب ایجاد کنیم. در سیاست نیز هرگاه با کشوری به مشکل می‌خوریم، اولین کاری که به ذهن‌مان متبادر می‌شود، قطع حسن رابطه است. این نوع سیاست‌گذاری‌ها -که در حوزه‌های مختلف اشاره شد- را در اینجا از جنس محدودسازی نام‌گذاری می‌کنیم. اما راهکار دیگری وجود دارد که می‌توان به آن ایمن‌سازی گفت. فرضا اگر به‌جای جمع‌آوری ماهواره‌ها و بگیروببند‌های عوامل رفتار‌های دور از عفاف، به سراغ تعلیم و تربیت صحیح، اعم از مستقیم و غیرمستقیم، از مهدکودک تا دانشگاه می‌رفتیم و اقناع عقلی را سرلوحه قرار می‌دادیم و سرپرستان خانوار‌ها را توجیه می‌کردیم، از آفت‌ها و بلا‌ها می‌گفتیم، فرهنگ‌سازی مطلوب روی می‌داد، دیگر وقتی پرواز ایرانی در فرودگاه خارج نشست، زننده‌ترین کشف حجاب را مشاهده نمی‌کردیم که بعد نیز، گاه پلیس خارجی بازداشت‌هایی داشته باشد ناشی از افراط در مصرف مشروبات الکلی و نقض قوانین و نظم اجتماعی آنها. در اقتصاد اگر به عوامل اصلی گرانی بپردازیم و اسباب رشد ارز را دریابیم، پس از شناسایی علل، برای درمان و برای تأثیر بر علل سیاست‌گذاری کنیم، نه متخلفان پدیدار می‌شوند و نه نیازی به برخورد‌های قضائی است. باید ساختار اقتصاد کشور به‌گونه‌ای باشد که همراه با رشد تقاضا، عرضه نیز رشد کند. همراه با رشد عرضه، نقدینگی نیز رشد کند. هرگاه اقتصاد سرمایه‌گذاری مناسب، اشتغال خوب، تولید به اندازه و کارآمد و صادرات مفید داشته باشد، دچار اقتصاد زیرزمینی، تخلفات و معضلاتی نمی‌شود که بخواهیم به راهکار‌های قهری و محدودسازی روی آوریم. اگر بالاجبار و ناخواسته در تنگنا قرار بگیریم، مردم خود را چنان پرورش داده‌ایم که از آن سوءاستفاده نکنند و اگر چنین کردند، نیروی انتظامی و دستگاه نظارتی و قضائیه چنان سالم عمل می‌کنند که یک مجرم، مجددا مرتکب جرم و تکثر آن نمی‌شود. چنانچه در سیاست خارجی، بازی جهانی خوبی داشته باشیم و یارگیریمان قوی باشد، با بسیاری از کشور‌های قوی در اقتصاد سرمایه‌گذاری‌های مشترک داشته باشیم و منافع آن‌ها را با منافع اقتصادی خود گره زده باشیم، به تعارض منافع برنمی‌خوریم تا بخواهیم قهری رفتار کنیم و هزینه‌های آن را بپردازیم.

چنانچه امنیت سرمایه‌گذاری ایجاد کرده باشیم و کشور‌های اروپایی و آسیایی قوی در کشور سرمایه‌گذاری مشترک داشته باشند، قطعا در معادلات بین‌المللی به مصالح و منافع سرمایه‌های خود در ایران توجه نشان می‌دهند و تنها یا با دوستانی محدود نخواهیم بود. در حوزه سیاست داخلی و امور بین‌الملل؛ گفتگو، تعامل و برقراری قراردادها، مورد توجه دین بوده است؛ مثل قرارداد حدیبیه. ما نیز از گفتگو نهراسیم و به پشتوانه قدرت مردمی و علم و فناوری، در تعارضات داخلی و مبارزات خارجی، منافع خود را با رایزنی‌های حقوقی و با قدرت چانه‌زنی گروهی تأمین کنیم؛ در آن صورت از بسیاری آسیب‌ها پیشگیری کرده و از گزند آن‌ها در امان خواهیم بود، اسباب پیشرفت بیشتر هم فراهم می‌شود. راهبرد ایمن‌سازی مقدم بر محدودسازی است و محدودسازی باید رفتاری عارضی قلمداد شود. همان‌طور که به قول شهید مطهری امر به معروف بر نهی از منکر مقدم است. نمی‌شود نهی از منکر و برخورد قهری کرد، اما جایگزین درست را ارائه نکرد. اگر چگونه‌بودن جا بیفتد، چگونه‌نبودن نیز جا خواهد افتاد، اما با چگونه‌نبودن، لزوما چگونه‌بودن جا نمی‌افتد. در سلامت جسمی نیز، بهداشت مقدم بر درمان است، در ابتدا نباید اجازه نفوذ ویروس یا میکروب را داد تا اینکه بیمار شویم و سراغ درمان برویم. در مناسبات سیاسی نباید زمینه نزاع و درگیری را حتی‌المقدور فراهم کرد. در حوزه اقتصاد نباید سامانه بازار و سازوکار سالم و نظم موجود و متعادل را بر هم زد. از این رو ایمن‌سازی مقدم بر محدودسازی و رفتار‌های قهرآمیز است. حتی در سیاست داخلی اگر مطالبات مردم که از روی نیاز و ضروریات زندگی است، اگر حق انتخاب و کرامت آن‌ها و مانند اینها، پاس داشته شود، به‌قول امام صادق علیه‌السلام، امنیت، عدالت و رفاه تأمین شود، دلیلی بر اعتراض و ناملایمات باقی نمی‌ماند. بهشت بر جهنم، مهربانی بر غضب، آرامش بر ناآرامی و صلح بر جنگ غلبه و چیرگی دارد. در جنگ صفین حضرت علی (ع) هشت‌هزار نفر از ۱۲ هزار نفر را با گفتگو از جنگ با خود منصرف کردند. ایمن‌سازی در مقایسه با محدودسازی، راهبردی اصلی در مسیر زندگی اجتماعی است؛ همان‌طور که تقوا اصل است، نه پرهیزکاری و دوری‌گزینی که گاه سبب رهبانیت می‌شود. البته پرهیز از محیط آلوده به معاصی، از الزامات پاک‌ماندن است؛ اما پاک‌ماندن غیر از دورماندن از آلودگی است. مثل آن است که می‌خواهیم آهن سالم بماند و نپوسد، آن را از رطوبت دور نگه می‌داریم، این دور‌نگه‌داشتن هدف نیست، سالم‌ماندن آهن هدف است. هدف از تقوا سلامت نفس انسان است؛ برای آنکه ایمن بماند، خود به فهم خویش و به اختیار از عوامل تخریب فاصله می‌گیرد. در هر صورت عوامل نگه‌دارنده و تقویت‌کننده اصل هستند، نه عوامل دورکننده، تا اگر به‌طور ناخواسته با عوامل فساد مواجه شد، مثل حضرت یوسف علیه‌السلام، بتواند با نیروی درونی از خود حراست کند، نه آنکه با عوامل نظارتی و قهری دور شود و به اتکای دیگری محفوظ ماند. راهبرد ملی در حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و نظایر این‌ها باید بر پایه ایمن‌سازی باشد، نمی‌شود پیوسته بالای سر فرزندمان بنشینیم تا فیلم ناپسند نبیند؛ با رویکرد محدودسازی که این نه و آن آری، تنبیه و مؤاخذه، افراد خوداتکا نمی‌شوند؛ تا خود تغییر نکنیم، نمی‌توانیم دیگران را تغییر دهیم. منشأ تغییر به‌قول سوره رعد آیه ۱۱ «بانفسهم» است. در سیاست داخلی، اگر ایمن‌سازی راهبرد اصلی باشد، مردم خود خواهند فهمید به چه کسانی رأی دهند، نیاز به محدودسازی ندارند؛ اما اگر توسعه‌یافته نباشند و شاقول نداشته باشند و خودکفا در تشخیص حق و باطل نباشند، باید همیشه برایشان تعیین تکلیف کرد و گفت این کار نه و آن کار آری. مردمی وابسته خواهیم داشت و به‌قول شهید مطهری رشید نخواهند شد. در حوزه اقتصاد وقتی ارز ۱۰ درصد نوسان می‌کند و کالا‌های ایرانی (نه فقط خارجی) بیشتر از آن نوسان می‌یابند و باید زیر بغل تولید را گرفت و یارانه داد و...، یعنی اقتصاد ایران ایمن نیست؛ با محدودکردن واردات، با تعرفه‌گذاری و گران‌کردن آن، با تزریق پول و کمک‌های پنهان و آشکار به تولید، با وام‌های ارزان، نظارت برای مهار حقوق نجومی و اختلاس، تنبیه و... نمی‌شود اقتصاد تولیدی را اداره کرد. اقتصاد تجاری و در خدمت دیگران می‌شود! اگرچه کمک‌رسانی، محدودسازی و حراست گاه الزامی انکارناپذیر است، اما اصل نیستند بلکه فرع بر کارکرد‌ها هستند. هرگاه اولویت‌ها را رعایت نکنیم و اصل و فرع را تشخیص ندهیم، با مسائل لاینحل مواجه می‌شویم. باید شرایط سازوکار اصیل را فراهم کرد. اگر فضای کسب‌وکار سالم فراهم شود، فعالان اقتصادی خودشان در آن رشد می‌کنند و می‌توانند رقابت کرده، در برابر کالا‌های رقیب مقاومت کنند. محدودسازی سبب تن‌پروری، وابستگی، تنبلی، ناآگاهی و عقب‌ماندگی می‌شود، اما ایمن‌سازی موجب خودسازی، خوداتکایی، کارآفرینی، خلاقیت، فهم و شعور والا، برتری، بالندگی و توسعه‌یافتگی می‌شود.

* دکترای اقتصاد و عضو هیئت‌علمی گروه اقتصاد دانشگاه پیام نور

منبع: بصیرت

ارسال نظرات