25 آذر 1400 - 16:12

فرقانی‌ها و ما قربانی‌ها

روبروی درب دانشکده الهیات چند بار با موتورسیکلت رفت‌وآمد می‌کند؛ تا پیش‌ازاین گروهک ۲ بار تلاش کرده تا یک استاد دانشگاه را به شهادت رسانده، اما عملیات به‌صورت ناموفق پیش رفته است؛
نویسنده :
سجاد معتمد
کد خبر : 10444

پایگاه رهنما:

روبروی درب دانشکده الهیات چند بار با موتورسیکلت رفت‌وآمد می‌کند؛ تا پیش‌ازاین گروهک 2 بار تلاش کرده تا یک استاد دانشگاه را به شهادت رسانده اما عملیات به‌صورت ناموفق پیش رفته است؛ این بار اما کمال یاسینی از مسئولان رده‌بالا تصمیم می‌گیرد کار را تمام کرده و خود مسئولیت اجرای ترور را بر عهده می‌گیرد، او در گوشه‌ای منتظر شده و به‌محض خروج آیت‌الله مفتح از درب دانشگاه ماشه اسلحه را می‌چکاند. یاسینی در دادگاه می‌گوید: چند بار تا مرز زدن(ترور شهادت) آیت‌الله پیش رفتیم؛ اما هر بار تیرمان به سنگ خورد! این بار می‌دانستم کجا کمین کنم.

دادگاه گروهک تروریستی فرقان و ماجرای کادرهای آن بسیار جالب‌توجه است، گروهی که هم دچار جمود فکری شده و هم در تور سرویس‌های آمریکایی و صهیونیستی گرفتار بود. در دادگاه اکبر گودرزی ایدئولوگ گروه؛ او اعتراف می‌کند که با آمریکایی‌ها ارتباط گرفته و چند ترور با سفارش آن‌ها انجام‌شده است.

در اسناد به‌دست‌آمده از این گروهک مشخص می‌شود که فردی با عنوان ویکتور تامست مقادیری پول و سلاح به فرقانی‌ها رسانده و طرح چند ترور خاص را نیز به آن‌ها داده است. باوجود احراز رابطه میان این دیپلمات پوششی و گروهک فرقان؛ صادق قطب‌زاده وزیر وقت خارجه اجازه تحویل او به دادستانی را نمی‌دهد.

پدیده فرقان با مجموعه از کادرها با حدود 100 تا 120 نفر مجموعه‌ای پیچیده با هویت به‌ظاهر مذهبی است. برخی از نیروهای امنیتی سابق در مرور خاطرات خود به بازجویی‌ها اکبر گودرزی پرداخته و او را مفسر 25 جزء از قرآن کریم معرفی کرده‌اند؛ حتی روایت است که او پس از دستگیری در خیابان جمال‌زاده در همان ماشین انتقال متهم عوامل ترور و شهادت شهید مطهری را اعتراف می‌کند. به نظر می‌رسد میان آن کارسازی منسجم ؛ ریز شبکه‌ای و تفسیر نویسی مذهبی و اعتراف‌های زودهنگام یک رابطه مهم وجود دارد. روانشناسی فرقانی‌ها نشان داد که گروهک به علت ارتباط با سرویس‌های دشمن محدودشده و از سویی به دلیل نداشتن چسب ایدئولوژیک مستحکم، خیلی زود وا‌داده و دچار فروپاشی شده است.

در طول این 4 دهه بیش از 17 هزار نفر قربانی خشونت و تروریسم دولتی شده و از کودک سه‌ساله تا پیرمرد 90 ساله در اثر اقدامات گروهکی با دستور دشمن به شهادت رسیده‌اند.

نکته قابل‌تأمل آن است که بسیاری از اقدامات این گروه‌های داعشی صفت و جنایتکار با هماهنگی با یکدیگر و با دستور از یک اتاق فرمان اجراشده است. نفوذی‌های منافقین از تیر تا شهریور 60، در مقرّ حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست‌وزیری بمب‌گذاری کردند. یک روز قبل از جنایت هفتم تیر، بقایای گروهک فرقان اقدام به ترور آیت‌الله خامنه‌ای کردند.

ترور و نفاق بارها رنگ عوض کرده است.تیرماه 18 سال بعد، نقش منافقین و نفوذی‌ها فرق کرده بود. فتنه تیرماه 78، ماهیت آمریکایی - صهیونیستی داشت. آقای روحانی در سخنرانی 23 تیر گفت «آشوبگران مزدور آمریکا و اسرائیل هستند و حوادث اخیر، یک پالایش دیگر برای انقلاب ما بود.» اگر به هم رسیدن اکبر گودرزی فرقان و ویکتور تامست را تصادف تلقی کنیم، هم‌پوشانی چندباره با صهیونیست‌ها را نمی‌توان حمل بر تصادف کرد.! آیا تصادف بود که دو روز قبل از سردادن شعار نه غزه نه لبنان توسط فتنه‌گران در روز قدس 88، وزارت خارجه اسرائیل خواستار ادای همین شعار شده بود؟

احزاب دوقلوی مشارکت و سازمان مجاهدین (انقلاب)، با رجزخوانی و هل‌من‌مبارز طلبی به خیابان آمده و سلاح به دست هوادارانش در 25 خرداد می‌دهد؛ فردای آن روز بیانیه این دو حزب برای راهپیمایی بعدی از رادیو صدای آمریکا پخش‌شده تا پیمانکار پروژه از پشت‌صحنه بیرون آید. همین جماعت پس از رنگ عوض کردن در سال 92 در اولین آزمون امنیتی در آبان 98 بار دیگر با داعشی ها و اراذل اجاره‌ای هم مسیر شده و بیانیه 77 نفر را در جنگ با نظام و حمایت از خشونت و تروریسم امضا می‌کنند.

در اسناد به‌دست‌آمده از تروریست‌های دستگیرشده در آبان 98 آن‌ها به واردکردن اسلحه از خارج و دریافت پول از یک بانک عربی اعتراف می‌کنند. مشخص می‌شود که بیش از 90 درصد افراد کشته‌شده در آن ماجرا از پشت و با سلاحی به‌جز سلاح سازمانی پلیس مورد اصابت قرارگرفته‌اند!

بی‌شک اگر ماجرای ترورهای کور فرقان را اتفاقی و از سر گمراهی اعضای آن فرقه بدانیم، نمی‌توانیم اقدامات گروهک نفاق در دهه شصت یا میدان‌داری مدیران دولتی اصلاح‌طلب در 18 تیر 78 و قداره کشی آن‌ها در خرداد 88 و آبان 98 را به‌حساب حوادث اتفاقی بگذاریم. شاید وقت آن باشد که از سران این گروه‌های سیاسی پرسید شما چقدر بدون اطلاع قبلی با آمریکا و اسرائیل هم‌مرز می‌شوید؟

بریدن از اسلام ناب و خط امام (ره) و رهبری نظام، زنگ خطری برای آغاز انحراف است. این ماجراهای تاریخی هنوز رازهای ناگفته بسیاری درباره جفایی که به مردم و نظام و انقلاب شد، در خود نهفته دارد. اخیراً محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در یک جلسه سیاسی با تم تاریخی به شرح فرقانی‌ها پرداخته و گفته است: «بسیاری از ترورهای فرقان اشتباهی بود؛ اکبر گودرزی دو الی سه ماهی به پاکستان رفته بود، اما جزوات و تفسیر قرآن انجام می‌داد؛ در بررسی‌ها فنی دریافتیم که گروه فرقان تخصصی به اسلام نگاه نمی‌کرد و این‌یک دردی است که هنوز ما داریم. هر چه ما از آن قله‌ها بیاییم پایین اشتباه زیاد می‌شود».

اگر چنین استنباطی از عضو ارشد جبهه اصلاحات را بپذیریم؛ باید به او بگوییم اگر فرقانی‌ها اشتباه کرده و ترورهایشان از سر نادانی بود؛ شما چطور؟ حضور اصلاح‌طلبان در خیابان و حمایت از پروژه آمریکایی‌ها برای براندازی نرم را در کدام خط باید تحلیل کرد؟ وقتی صدای هسته سخت اصلاحات را از حلقوم رسانه‌های آمریکایی می‌شنویم؛ چقدر باید روی اشتباهات محاسباتی رادیکال‌ها و به چه میزان درباره اجرای دستور از بالا برای آشوب باید حساب کنیم.

فرقانی‌ها به انتهای خط خود رسیدند؛ روایت است که برخی اعضای رده پایین و توبه کرده این گروهک در طول جنگ تحمیلی به درجه شهادت نیز رسیده‌اند، حساب‌وکتاب مردم ایران با فرقانی‌ها مشخص است؛ اما ما قربانیان 40 ساله تروریسم؛ داعش و تکفیر هنوز تکلیف خودمان با برخی اصلاح‌طلبان را نمی‌دانیم!

ارسال نظرات