سازمان بهداشت جهانی از اولین روزهای شیوع کرونا در جهان، یکی از مهمترین راهکارهای مقابله با این بیماری را اجتناب از استرس و حفظ روحیه افراد دانسته بود؛ اما با وجود این توصیهها، غم از دست دادن هزاران انسان از یکسو و فشارهای اقتصادی ناشی از شیوع کرونا و کسادی کسب و کارها از سوی دیگر، باعث شده تا جمعیت زیادی در 21 ماه گذشته که از شیوع این بیماری گذشته، دچار فشارهای سنگین روحی و روانی شوند. حالا با پیشبینی کارشناسان این امید وجود دارد که کرونا تا شش ماه آینده روز به روز ضعیفتر شده و دنیا آماده ورود به مرحله جدیدی شود. اما سوال این است که آیا روحیه مردم هم به این سرعت میتواند به دوران پیش از کرونا باز گردد؟
کرونا، تغییرات زیادی در کشور ما و البته جهان ایجاد کرده است؛ بسیاری خودشان بیمار شدند و یا رنج بیماری را تحمل کردند، برخیها عزیزان خود را در نتیجه این بیماری از دست دادند، برخیها بیکار شدند و بسیاری هم با تلاطم اقتصادی حاصل از تعطیلی فعالیتهای روزمره مواجه شدند. عدهای هم مانند کادر درمان، در فشار و استرس ناشی از تعداد زیاد بیماران قرار گرفتند. اما همه اینها تنها ظاهر و پوسته ماجرا بود و از اینها مهمتر، ضربه سخت روحی و روانی است که به همه آحاد جامعه در نتیجه این بیماری وارد شده است. برخیها شدیدتر و برخیها کمتر.
در 21 ماه گذشته، اگرچه عده ای هم هرگز زیر بار محدودیتها نرفتند و علیرغم همه فشارها، نه مهمانیها را تعطیل کردند و نه دست از سفرها کشیدند، اما همین عده بیمسئولیت، هم خودشان را در بسیاری موارد گرفتار کردند و هم باعث مرگ بسیاری از افراد دیگر شدند اما بسیاری از مردم در این مدت، از هرگونه دورهمی یا رفت و آمدی خودداری کردند، در تنهایی ماندند تا هم خودشان بیمار نشوند و هم دیگران را بیمار نکنند. همین تنها ماندنها در کنار غصه و اندوه ناشی از شنیدن خبرهای تلخ از مرگ نزدیکان و هموطنان که تا روزی 710 کشته در شهریور ماه نیز افزایش یافت، در کنار مشکلات اقتصادی، فشار روانی زیادی به مردم وارد کرده است.
این فضا به خصوص برای اقشار ضعیفتر، با چالش بیشتری همراه بوده است؛ احساس بیانگیزگی که در نتیجه عدم فرصت رشد و ایجاد شکاف طبقاتی گسترده در جامعه ایجاد شده، به سادگی قابل رفع نیست و همین مسئله سرخوردگی بیشتری برای اقشار ضعیف در فضای کرونا ایجاد کرده است که شاید رفع آن، علاوه بر اقدامات اساسی از سوی دولتمردان، به مداخلات روانی توسط روانشناسان و جامعه شناسان نیز نیاز داشته باشد.
البته فرصت رسانهها را نیز نباید برای رفع این مشکلات نادیده گرفت. شاید نیاز به یک حرکت دسته جمعی و مشارکت عمومی باشد تا جامعه بتواند از فضای کرونا به فضای پساکرونا عبور کند. برای گذار از این دوره، مردم نیازمند بازسازی روحی هستند؛ تزریق امید و شادی به جامعه، دستور کاری است که برای گذار از دوره کرونا به پساکرونا باید در دستور کار قرار گیرد. صداوسیما به عنوان فراگیرترین رسانه و در کنار آن، شبکه نمایش خانگی و سینماها و تئاترها باید با تولیدات سالم و مسئولانه، خودشان را برای تغییر در روحیه مردم آماده کنند. تولید آثاری که بتواند روحیه شادی را به مردم تزریق کند و امید به آینده را افزایش دهد، باید به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد. تولید آثار سیاه، نمایش مشکلات جامعه، رفتن به سراغ آسیبهای اجتماعی و مسائلی از این دست، اگرچه در جای خود قابل پرداختن و نمایش است، اما در شرایط فعلی که جامعه لبریز از مشکلات و غمهاست، تغییر نگرش فیلمنامهنویسان و اصحاب هنر به سمت ارائه کارهای شاد، امیدآفرین و ارزشبخش لازم است. واقعیت این است که در این دوران نقش نویسندگان و تهیهکنندگان سینما و تلویزیون باید نگاه جدیتری به مقولات هنری در این زمینه داشته باشند. سینماها در این دوره آسیب جدی دیدهاند، فیلمسازان و هنرمندان از فضای کار دور شده اند و سایر اقشار هنری نیز متاثر از این فضا هستند، اما همه اینها نباید باعث بشود تا یک حرکت جدی در حوزه تولید محتوا برای دوره پساکرونا محقق نشود.
از سوی دیگر، تصمیمسازان کشور هم باید با ایجاد گشایشهای اقتصادی و بهبود فضای کسب و کار در کشور، زمینه برای تغییر این فضا را فراهم کنند تا مردم بتوانند به خوبی با پشت سرگذاشتن این فضا، به دوران جدیدی وارد شده و زندگی عادی را از سر گیرند.
ارسال نظرات