اولین درس عاشورا قبل از هر پیام دیگری، درس وفا است؛ وفاداری و معرفت نسبت به آنان که حقی بر گردن تو دارند. در آن روزگار، بازارش کساد بود اما یاران امام حسین (ع) تا لحظه شهادت در کنار امامشان وفادارانه ماندند و درس معرفت را به همگان آموختند، درسی که اگر خوب آن را یاد میگرفتیم شاید امروزمان طور دیگری بود. شاید دادگاههایمان خالی و دور سفرههایمان پر از محبت بود.
وقتی جنس این وفاداری و معرفت، به شکل ایمان به امام زمان و عصر ارتقاء پیدا کند، نور علی نور است؛ به همین دلیل است که یاران شهید امام حسین(ع) زمانی که امام چراغها را خاموش کردند تا هر کس که میخواهد برود، مردانه ماندند و مردانه جنگیدند تا در نهایت در رکاب امامشان شهید شدند.
کسی که جوهره وفاداری و حقشناسی در وجودش نداشته باشد، قطعا از بسیاری فضایل اخلاقی و خوبیهای دنیایی و اخروی خودش را محروم میکند و چه زیباست که در این روزهای عزاداری سالار شهیدان عالم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) این خصوصیت یاران باوفایشان را با جان و دل آموخته و به کار ببندیم.
گذشت و مهربانی، از دیگر درس هایی است که میتوان از یکایک شخصیتها و ستارههای فروزان آسمان کربلا آموخت، اما قطعا معلم اصلی این میدان حسین بن علی (ع) است؛ امامی که گذشت و کرمش، حتی شامل آن کسی هم شد که آب را بر روی خاندانش بسته بود و همین یک قطره از دریای کرم و مهربانیاش بود که حُر بن یزید ریاحی را از جهنم زندگی با یزیدیان، به بهشت همنشینی با اصحاب امام حسین (ع) کشاند.
درس مهم دیگر و آموزه تربیتی مهم کربلای 61 هجری، مسئله رعایت حقالناس و احترام به حقوق بندگان خداست، تا آنجا که سالار شهیدان عالم و جگرگوشه فاطمه زهرا (س)، شب و روز عاشورا چندبار به اصحاب و یاران شیدای خود تاکید کرد که اگر کسی حقالناس یا دینی بر گردنش هست، با ما نماند! این یعنی احترام به حقوق مردم در مکتب حسینی آنقدر ارزش و اهمیت دارد که اگر شهید در رکاب امام زمانت هم باشی و دینی بر گردنت باشد، باز هم در صحرای محشر پایت گیر خواهد بود و چه زمانهای مهمتر از روزگار امروز ما که این درس ماندگار شب عاشورا را در زندگی فردی و اجتماعیمان با جان و دل پیاده کنیم. مخصوصا، آنهایی که مسئولیتی در اداره جامعه بر دوش دارند، بیش از دیگران مشمول این پیام تربیتی و اجتماعی عاشورای خونبار 61 هجری هستند.
جلوه تربیتی و سازنده دیگری که در جای جای حماسه عاشورا دیده میشود، غرق شدن در مقام صبر و رضا و تسلیم در برابر خداوند است. آنجا که همه تدبیرت را بکار میگیری و وارد گود عمل به تکلیف میشوی و در این راه، بلاها و دردها به سراغت میآید، این روحیه توکل و معرفت عمیق قلبی به رضای خداوند و تسلیم در برابر رضای اوست که دستگیرت میشود و راه روشن پیش رو را به رویت میگشاید و این جوهره معنوی قیام اباعبدالله (ع) در این روزهای پر از رنج و سختی، خیلی خوب گرهگشای دردهایمان است.
درس دیگر حماسه خونین کربلا، درس زمانشناسی و موقعشناسی برای انجام مسئولیت اجتماعی خویش است؛ چه در عمل غرورآفرین آنهایی که به موقع امام خود را یاری کردند و چه در رفتار حسرتبار آنهایی که امروز و فردا کردند و فرزند پیامبر خود را در میان طوفان بلاها و نامردیها تنها گذاشتند؛ همه و همه برای ما حاوی درس و هشدار است که اگر در صحنه اجتماع، به موقع وظیفه خود را تشخیص ندهیم و به آن عمل نکنیم، دود این بیمسئولیتی را به چشم خودمان و دیگران خواهیم داد.
و در نهایت، پیام و میراث ماندگار کربلای حسین بن علی (ع) در رفتار و رشادت خواهر غمدیدهاش آشکار است که در عین مصیبتزدگی، از عمل به وظیفه و رسالت خود شانه خالی نکرد و رسالت برادر و امام زمانش را با انتقال پیام کربلا به مردمان غافل و جاهل آن روزگار و افشای حقیقت ماجرا، تکمیل کرد و به سرمنزل مقصود رساند.
ارسال نظرات