انتخابات ریاست جمهوری 1400 برای جریان اصلاحات از منظری یک نقطه عطف بود. آنها از دو سال پیش بطور گسترده می گفتند در انتخابات 1400 بطور مستقل مشارکت کرده و به هیچ عنوان سراغ نامزد اجاره ای نخواهند رفت. این اظهارنظرها ادامه داشت تا وقتی زمان ثبت نام نامزدها رسید. مهم ترین چهره اصلاح طلبی که ثبت نام کرد و احتمال حمایت از او می رفت جهانگیری، معاون اول دولت بود. در همان حال برخی مواضع
و تحرکات نشان داد او نامزد نهایی اصلاح طلبان نبود و چهره مد نظر آنها علی لاریجانی خواهد بود. با اعلام نظر شورای نگهبان تمام محاسبات به هم ریخت. نه لاریجانی تایید شد و نه جهانگیری.
ردصلاحیت جهانگیری به عقیده برخی اصلاح طلبان نوعی خوش اقبالی برای این جریان بود. عملکرد و کارنامه دولت چنان در اذهان مردم منفی است که جهانگیری هیچ شانسی برای جلب افکار عمومی نداشت. اما ردصلاحیت لاریجانی مسئله ای بود که آنها احتمالش را نمی دادند و به نوعی غافلگیر شدند. حساب کردن جریان اصلاحات روی لاریجانی نشان می دهد این جریان از مشکلات عدیده ای رنج برده و طی این سال ها
نتوانسته چهره ای مناسب را برای ریاست جمهوری پرورش دهد.
به هر تقدیر و با همه این حرف ها اصلاح طلبان دو نامزد در انتخابات داشتند. همتی و مهرعلیزاده دو فردی بودند که از منظر جریانی و گفتمانی کاملاً متعلق به این جریان بودند اما اصلاح طلبان بصورت یکپارچه و جریانی حاضر به حمایت از آنها نشدند. ناسا برای این موضوع دو بار جلسه تشکیل داد اما خروجی آن تفرقه و تشتت بود.
حتی کروبی هم از همتی اعلام حمایت کرد و خواستار حضور پای صندوق رای شد.
اصلاح طلبان رادیکال پس از دو تجربه ناموفق در عدم شرکت در انتخابات (مجلس هفتم و دور اول انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴) به این نتیجه رسیدند که خروج از حاکمیت عواقب ناگواری برای آنها دارد؛آنها به خوبی می دانند که جمهوری اسلامی معطل هیچ فرد و جناح و گروه سیاسی نخواهد ماند، تحریم انتخابات و خروج از مردم سالاری با هیچ منطقی توجیه نمی شود و اگر به صورت رسمی وارد عرصه انتخابات و تشویق مردم به حضور نشوند؛ داغ ننگ تحریم انتخابات و دشمنی با صندوق های رای تا همیشه بر پیشانی آنها خواهد ماند و از صحنه سیاسی حذف خواهند شد.
دیدار هفته گذشته برخی از مدیران رسانه های اصلاح طلب با سید ابراهیم رئیسی نقطه عطف دیگری بود که بازتاب های بسیاری داشت. عده ای از اصلاح طلبان به این افراد حمله کرده و آنها را فرصت طلب های سیاسی خواندند و حکم به اخراج آنها از دایره جریان اصلاحات دادند. برخی دیگر نیز دست روی تناقض ها گذاشتند و گفتند اینها همان کسانی هستند که 4 سال پیش مردم را از رئیسی ترساندند و زمینه رای آوری روحانی را فراهم کردند. اما یک نکته را نباید از نظر دور داشت. اصلاح طلبان 8 سال پیش دو بار دست به قمار زدند و بقول خود به رحم اجاره ای دولت اعتدال دل بستند اما نتیجه این اقدام چیزی جز تشتت و اختلاف شدید در داخل و افتادن از چشم مردم در اجتماع، نبود. باید دید آیا این جریان می تواند با اتخاذ تصمیمات درست، وضعیت آشفته خود را سامان دهد یا این انسداد فکری و هویتی همچنان ادامه خواهد داشت؟
ارسال نظرات