۱۳ جمادیالثانی سالروز وفات مادری است که زندگیاش بیش از هر چیز درس ایمان و بصیرت در دین را میآموزد؛
پایگاه رهنما:
۱۳ جمادیالثانی سالروز وفات مادری است که زندگیاش بیش از هر چیز درس ایمان و بصیرت در دین را میآموزد؛ مادری که وفا به ولایت را به سرحد خود رساند و همین را نیز به فرزندانش آموخت؛ ۴ پسری که در کربلا و در راه دفاع از دین و امام زمانشان به شهادت رسیدند. آن مادر باوفا و با بصیرت حضرت فاطمه امالبنین (س) بود، یکی از آن چهار پسر رشید و سرداران شهید کربلا، علمدار لشکر سیدالشهدا حضرت ابالفضل العباس (ع) بود؛ علمداری که حتی خودِ امام حسین (ع) نیز به دستانِ پرمهرش تکیه داشت.
حضرت ابالفضل (ع) در کربلا، چون ماه میدرخشید و، چون شیر بر دشمنان میغرید و مانند پدری مهربان پناهگاه کودکان حرم بود. حضرت عباس (ع) یل بی مثال عرب بود، اما در صحنه کربلا جز به فرمان مولا و امامش حسین بن علی (ع) قدمی از قدم برنداشت، به همین دلیل است که نه در کارزار جنگ بلکه در کنار علقمه و در هنگامه بردن آب برای طفلان تشنه نینوا، به زیباترین شکل به شهادت رسید. علمدار کربلا درس عشق و حماسه را به سرحد خود رسانده بود و این عشق و حماسه را نه در کارزار جنگ و میدان نبرد، بلکه در آغوش مادری آموخته بود که نامش «فاطمه» بود، اما به حرمتِ مادر پهلو شکسته اجازه نمیداد به او فاطمه بگویند، تا مبادا فرزندان زهرا (س) با نام فاطمه به یاد مادر افتاده و غمگین شوند و این ادب میراثی مادر بیش از هر جا در کنار علقمه جلوه کرد؛ آن زمانی که سقای کربلا آب در دستان گرفت و در اوج تشنگی و در حالی که دلش تنگ برادر تشنهاش بود، آن را بر فرات ریخت؛ هر چند به جز این هرگز از علمدار کربلا انتظار نبود، اما تا ابد درسی شد برای تمامی مردان و زنانی که دلشان در گروی حق و حقیقت محض است. این ادب و وفاداری جز در دامن زنی مانند امالبنین (س) پرورش نخواهد یافت، مادری که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او دادند، پیش از هر چیز تنها از حال حسین بن علی (ع) جویا شد.
این مادر و پسر، تا ابد درس وفا و ایمان و بصیرت و ادب را به مادران و فرزندانی آموختند که دلشان میخواهد جز راه خداوند و راه ولایت قدمی دیگر برندارند. همین است که ۱۴۰۰ سال بعد و در زمانی که شیپور جنگ را در کربلاهای ایران مینوازند، پسرانی به کارزار جنگ با کفر و ظلم میروند که پیشوایشان، مولایمان حضرت عباس (ع) است. این پسران از زیر قرآنی رد میشوند که مادرانشان بالای سرشان میگیرند، همین مادران هستند که دکمه لباس رزم پسرانشان را میدوزند و در موقع رفتن، پشت سرشان آب میریزند.
مادرانی که برخی از آنها تک فرزند و برخی حتی تا ۸ فرزند خود را تقدیم اسلام کردهاند، اما خم به ابرو نیاورده و با افتخار از راهی که فرزندشان انتخاب کرده است، حرف میزنند. قطعا اگر آن فرزند حاضر است تن و جسم خود را تقدیم اسلام کند، چنین مادرانی روح خود را که در جسم فرزندانشان تجلی یافته، تقدیم خداوند میکنند و شاید بتوان گفت که صبر مادر از شهادت فرزند نیز بالاتر است؛ مادری که مهر را از خداوند به امانت گرفته، در جان فرزندش ریخته و حالا دوباره این امانت را به پروردگار باز میگرداند.
چنین مادرانی در طول تاریخ کم نبودهاند و در تاریخ انقلاب اسلامی ما و دفاع مقدس نیز بسیار بیشتر از دوران دیگر بودهاند و هستند و قطعا تا چنین مادرانی و تربیت آنها نباشد، چنین پسرانی نیز تربیت نخواهند شد. این مادران هستند که همیشه فرزندان خود را برای حضور در جامعه آماده میکنند و قطعا درس ایثار و شهادت نیز در همین مکتب تربیتی قرار دارد. لازم نیست که مادر از ابتدا و به طور مستقیم این درس را به فرزندش بیاموزد، بلکه همین که راه حق و حقیقت و درستی را با شیره جان خود به فرزند میآموزد، کافی است. تربیت درست بعدها و در لحظات حساس خودش را نشان داده و در بدترین و بهترین موقعیتها، منجر به انتخاب راه درست میشود.
همین که از ابتدای کودکی با تربیت دینی فرزند را پرورش دهیم و او را با راه حسین بن علی (ع) و یاران باوفایش آشنا کنیم، دروازههای شهادت و رستگاری را به روی او باز خواهیم کرد و قطعا بیش از هر کسی، این مادران هستند که در تربیت فرزندان خود تأثیرگذار خواهند بود و با تربیت هوشمندانه و متعهدانه، آینده با عزت کشورشان را تضمین میکنند؛ مانند آنچه در تمامی این ۴۰ سال از مادران با ایمان ایرانی دیدهایم.
ارسال نظرات