شاخه داویدیان یکی از شاخههای دین مسیحی و منشعب از کلیسای ادونتیست است. این شاخه در سال ۱۸۳۰ در آمریکا توسط فردی بنام ویلیام میلر که کشاورزی انگلیسی بود، پایهگذاری شد؛ او تحصیلات رسمی نداشت، اما کلیه نوشتههایی که به آنها دسترسی داشته را خوانده بود و با مطالعات مشتاقانه ای که روی کتاب مقدس به ویژه کتاب دانیال و مکاشفه انجام داده بود به بازگشت حتمی مسیح قانع شده بود. ویلیام میلر، بازگشت مسیح را طبق فرازهایی از کتاب مقدس مانند رساله دوم پطروس و دانیال، سال 1843 میلادی پیش بینی کرد و در سال 1841 میلادی این نظریه خود را منتشر کرد.
شاخه داویدیان تا سال ۱۹۵۵ همچنان بعنوان یک شاخه ادونتیست شناخته میشد. شاخه داوودیه هم به ظهور منجی باور دارد و برای آن تاریخ ۱۸۴۳ را نیز تعیین کرد که با محقق نشدن این پیش بینی، این شاخه کمکم به فرق گوناگونی تقسیم گردید. ادونتیستهای تبشیری، کلیسای مسیحی ادونت، کلیسای خدا و عیسی مسیح از مهمترین فرق منشعب از شاخه داوودیه است. ورنن وین هوول رهبر شاخه داویدیان که بعدها نام خود را به دیوید کورش (David Koresh) تغییر داد، از مهمترین رهبران این شاخه است.
شاخه داویدیان یک شاخه پروتستان است که در سال 1955 توسط گروهی از اعضای این شاخه که جدا شده بودند، تاسیس شد. با پیوستن اعضای بیشتری به این گروه، رهبر گروه کلیسا را به تپه های چند مایل دورتر منتقل کرد و نام آن محل را مونت کارمل نهاد.
چند سال بعد، این گروه دوباره نقل مکان کرد و این بار به محل بزرگتری در شرق شهر منتقل شد. در سال 1959 فلورنس هاتف (همسر ویکتور هاتف) اعلام کرد که مسیح برای بار دوم ظهور خواهد کرد و از اعضای گروه خواست در آنجا جمع شوند و منتظر ظهور ناجی باشند. بسیاری از آنها شروع به ساخت خانه کردند، برخی در چادرها و برخی دیگر در اتوبوسها ساکن شدند و اغلب آنها مایملک خود را فروختند. با عدم تحقق ظهور ناجی کنترل مونت کارمل به بنجامین رودن سپرده شد و با مرگ وی به همسرش لوییس رسید. لوییس پسرش جرج را برای مقام رهبری مناسب نمیدانست و از این رو ورنون هاول، که بعدها به دیوید کورش مشهور شد، را جانشین خود معرفی کرد. در سال 1984 جلسه ای برگزار شد که در نهایت منجر به انشعاب گروه شد. دو گروه تشکیل شدند که گروه اول به رهبری ورنون هاول خود را شاخه داویدیان معرفی کردند و رهبری گروه دوم را نیز جرج رودن سپرده شد. بعد از این جدایی جرج رودن، هاول و پیروانش را از مونت کارمل بیرون کرد و آنها به ایالت تگزاس رفتند.
پس از مرگ لوییس و تصدیق صحت وصیتنامه وی در ژانویه 1987، هاول اقدام به بازپس گیری کنترل مونت کارمل کرد. برای تحقق این هدف هاول به پلیس مراجعه کرد و ادعا کرد رودن به علت سواستفاده از اجساد گناهکار است. تا 31 اکتبر 1987 ماموران دولتی از پیگیری اتهامات بدون وجود مدرک امتناع کردند. در نهایت 3 نوامبر 1987 هاول و 7 تن از همراهانش به صورت مسلح به مونت کارمل حمله کردند تا از اجساد موجود در آنجا عکسبرداری کنند. جرج رودن به آنها تذکر داد که از آنجا بیرون بروند و برای این کار از اسلحه یوزی استفاده کرد. دپارتمان پلیس پس از 20 دقیقه مداخله کرد. کلانتر با هاول تماس تلفنی برقرار کرد و از او خواست به درگیری خاتمه دهد.
در 21 مارس 1988 جرج رودن به دلیل اظهارات تهدیدآمیزش در دادگاه مبنی بر آلوده کردن اعضای دادگاه تگزاس به ویروس ایدز در صورت صدور رای به نفع هاول، بازداشت شد. فردای آنروز پری جونز، هاول و برخی پیروانش به مونت کارمل نقل مکان کردند.
جف لیتل و وین مارتین، دو تن از اعضای شاخه داویدیان بودند که با رایانه های موجود در سایت مونت کارمل به بررسی ATF و فعالیتها آن می پرداختند. به نظر میرسد آنها به اطلاعاتی محرمانه دست یافته بودند که ATF را نگران کرده و آنها را مجاب کرده بود که برای جلوگیری از انتشار این اطلاعات به مونت کارمل حمله کنند.
موضوع از این قرار است که در آوریل 1991، کشتی های نیروی دریایی در حالی در ساحل پهلو گرفتند که بار آنها هلیکوپترهایی مملو از سلاح بود. این سلاح ها که از سربازان عراقی گرفته شده بودند، به صورت غیرقانونی و به گونه ای وارد شده بودند که قابل ردگیری نبودند. سپس هلیکوپترها به اوکلاهاما فرستاده شدند، تا در آنجا در بین تبهکاران خیابانی این منطقه توزیع شوند. همانطور که اشاره شد، این سلاحها قابل ردیابی نبودند و این تبهکاران که با ای تی اف داد و ستدهای پنهانی داشتند، به راحتی می توانستند از این سلاح ها استفاده کنند. به نظر می رسد که جف و وین به این اطلاعات دست یافته بودند و قصد داشتند آن را منتشر کنند.
کورش و پیروانش به انبار کردن اسلحه های غیرمجاز متهم شده بودند. مقامات با بررسی این اتهامات تصمیم به گرفتن حکم تفتیش کمپ گرفتند. مارک برالت، یکی از اعضای پیشین شاخه داویدیان ادعا کرده بود که کورش با ترکیب اجزای دو سلاح ام-16 و آی آر-15 نوعی تیربار درست کرده است. بر اساس اظهارات دیوید آگویلیرا، مامور اداره نظارت بر الکل، دخانیات، سلاحهای گرم و مواد منفجره در 25 فوریه 1993 در پیشگاه دنیس گرین، رئیس دادگاه رسیدگی کننده به پرونده شاخه داویدیان، اعضای این شاخه سلاح های متعددی را به صورت قانونی از فروشندگان قانونی خریداری کرده بودند. با اینکه هیچکدام از این سلاح ها نه غیرقانونی بودند و نه از مراجع غیرقانونی خریداری شده بودند، آگویلیرا در برابر قاضی اظهار کرد که بنا به تجربه شخصی وی، خریدهای اینچنینی با هدف ساخت سلاحهای غیرقانونی شکل گرفته است.
اف بی آی ادعا میکرد که افراد داخل مونت کارمل توسط دیوید کورش زندانی شده بودند و وی به آنها اجازه خروج از کمپ را نمیداد. اما شیلا مارتین یکی از بازماندگان شاخه داویدیان زندگی در مونت کارمل و دیوید کورش را این گونه تشریح میکند: "کورش می دانست حق با اوست و در راه عقیده اش مبارزه کرد. وی هیچگاه ادعا نکرد مسیح است. همه ما همچون دوران مسیح با برادران و خواهران دینی خود در کنار هم زندگی میکردیم. ما از وی پیروی میکردیم، زیرا وی در تدریس کتاب مقدس بی همتا بود و چشم ما را به روی جهان می گشود. وی فردی بسیار مطلع بود و تمامی استدلالاتش بر پایه برهان های عقلی و منطقی بیان می شدند. او نیز همچون ما زندگی عادی داشت. بر خلاف مطالب عنوان شده تنها یک همسر داشت و صاحب یک فرزند بود. او نیز همچون دیگر افراد به کارهای روزمره می پرداخت، گیتار مینواخت، کار میکرد و با دیگران ارتباط برقرار می کرد.
فیلم 1 : یکی از جلسات درس دیوید کورش (لینک دانلود)
محاصره واکو در 28 فوریه 1993 آغاز شد و 50 سال بعد در 19 آوریل با خشونتی کم نظیر به پایان رسید. محاصره زمانی آغاز شد که اداره نظارت بر الکل، دخانیات، سلاحهای گرم و مواد منفجره اقدام به اجرای حکم تفتیش در محدوده شاخه داویدیان در مرکز مونت کارمل کرد. این منطقه در فاصله 14 کیلومتری شمال شرق واکو در تگزاس واقع شده است. در 28 فوریه و کمی پس از تلاش برای اجرای حکم تفتیش، درگیری مسلحانه شدیدی شروع شد و حدود 2 ساعت به طول انجامید. در جریان این درگیری ها 4 مامور و 6 نفر از اعضای شاخه داویدیان کشته شدند. به دلیل ناکامی اداره نظارت بر الکل، دخانیات، سلاحهای گرم و مواد منفجره در اجرای حکم تفتیش، اف بی آی منطقه را محاصره کرد. محاصره 50 روز بعد یعنی هنگامی که حمله دوم صورت گرفت و آتش کمپ اعضای شاخه داویدیان را فراگرفت، به پایان رسید. 76 نفر در جریان این آتش سوزی کشته شدند که 24 نفر از آنها جزو اتباع بریتانیا بودند. در بین کشته شدگان 20 نفر کودک و دو خانم باردار نیز حضور داشتند و دیوید کورش، رهبر شاخه نیز در جریان آتش سوزی کشته شد.
تصویر یکی از کودکان که در جریان آتش سوزی کشته شدند |
فیلم 2: صحنه هایی تکان دهنده و غم انگیز از واقعه واکو (لینک دانلود) |
نکات بحث برانگیز:
علت رسمی حمله به مونت کارمل جستجو به دنبال سلاح های غیرقانونی اعلام شده بود. همه سلاح های خریداری شده توسط شاخه داویدیان توسط فردی به نام پل راتا خریداری شده بودند. وی و کورش به صورت قانونی در فروشگاه های اسلحه به خرید و فروش سلاح می پرداختند. آنها از این فروشگاه ها به عنوان فرصتی برای برقراری رابطه با مردم و دعوت آنها به پیوستن به گروه خود، استفاده می کردند.
ای تی اف هفته ها پیش از حمله به مونت کارمل، خانه ای در نزدیکی محل اسکان شاخه داویدیان را مجهز کرده بود و با تجهیزاتی کاملا پیشرفته کمپ مونت کارمل را تحت نظر گرفته بود. ای تی اف پس از آنکه نتوانست سلاح های ادعا شده را در مونت کارمل پیدا کند، ادعا کرد که راتا در روز حمله به نمایشگاه سلاح رفته بود و سلاح ها را برای فروش با خود به آنجا برده بود. حال این سوال مطرح میشود که ای تی اف چگونه نتوانسته بود با توجه به هفته ها عملیات مخفی و استفاده از دستگاههای پیشرفته، متوجه شود که پل راتا آن روز صبح مونت کارمل را ترک کرده بود. با توجه به این که ادعا میشد حجم زیادی سلاح در مونت کارمل وجود دارد و راتا آنها را صبح روز حمله به نمایشگاه سلاح برده است، وی می بایست از کامیون یا یک ون استفاده میکرد تا بتواند این سلاح ها را جابجا کند و مشاهده یک کامیون یا ون نباید برای ای تی اف کار چندان دشواری باشد.
فیلم 3 (لینک دانلود) |
فیلم 4 (لینک دانلود) |
تصویر در ورودی: محل اصابت گلوله ها در لنگه راست در کاملا مشهود است |
آخرین شلیک روز اول در ساعت 7 بعد از ظهر رخ داد. مامورین اف بی آی ادعا میکردند که این شلیکها از سوی افراد شاخه داویدیان بوده است که در جریان آن یک مامور کشته و یک مامور دیگر نیز اسیر شدهاند. اما شواهد موجود خلاف این ادعا را ثابت میکند. مایک شرودر 29 ساله که مامور پست بود و طبق معمول برای انجام کارهایش از کمپ بیرون رفته بود، وقتی خبر شروع درگیری را از طریق رسانهها شنید، فورا تصمیم گرفت به خانه برگردد، زیرا همسر و فرزندش در کمپ بودند. مایک به همراه وودی کندریکنر و نورمن آلیسون قصد داشتند با عبور از فنس به خانه بازگردند که درل درایر یکی از مامورین عملیاتی ای تی اف آنها را مشاهده کرد و به سمتشان شلیک کرد. مایک 7 بار تیر خورد. یک تیر به چشم، تیر دیگر به قلب و 5 تیر دیگر به پشتش اصابت کردند. نورمن آلیسون نیز هنگامی که میخواست از حصارها بالا رود، دستگیر شد.
فیلم 5 (لینک دانلود) |
فیلم 6 (لینک دانلود) |
کاترین آندرید پیش از آتش سوزی | جسد کاترین آندرید پس از سوختن در شعله های آتش | |
شاری دویل پیش از آتش سوزی |
|
دو تن از اعضای پیشین ای تی اف که در این عملیات شرکت داشتند، اقدامات اف بی آی و ای تی اف در این عملیات را اینگونه توصیف میکنند: "اقدامات ای تی اف تنفرانگیزند. در این عملیات اصول اولیه اخلاقی و انسانی رعایت نشد. به افرادی که در زندان هستند، احترام بیشتری گذارده میشود. طبق قانون اساسی ایالات متحده استفاده از تسلیحات نظامی علیه شهروندان آمریکایی غیرقانونی است، اما در این عملیات برای محاصره کمپ مونت کارمل از تانک استفاده شد. "
تصویر تانک های استفاده شده توسط ماموران اف بی آی |
بازتاب این حمله در درون ایالات متحده بسیار شدید بود. رای انجلمن در برنامه رادیویی KGBS تلویحا اشاره کرد که مقامات دولتی دروغ می گویند. وی عنوان کرد که حتی به مصدومان جنگی هم در دوران جنگ رسیدگی پزشکی میشود، اما هیچکس به مجروحان و مصدومان محاصره شده در مونت کارمل رسیدگی نکرد. وی در مکانهای دیگری نیز مکررا دولت و پلیس را دروغگو خواند و از اینکه ای تی اف نتوانست سلاحهای ادعا شده را پیدا کند، انتقاد کرد.
رسانه ها نیز از همان روزهای اول تحت سایه سنگین دولت به جوسازی علیه کورش پرداختند و وی را فردی دیوانه، جنایتکار و متجاوز معرفی کردند. اما حقیقت به قدری واضح بود که مجبور شدند به آن اشاره کنند. نکته جالب در پوشش تلویزیونی این ماجرا این است که اف بی آی با این بهانه که نگران جان خبرنگاران است، آنها را از منطقه مونت کارمل بیرون کرد و به 5 مایل دورتر منتقل کرد. رای انجلمن در این باره میگوید: "اف بی آی کاری کرد که از این به بعد مردم تنها شاهد چیزی باشند که آنها می خواهند و میتوانند به هر نحوی که دوست دارند، ماجرا را نشان دهند. این اقدام کاملا مشابه اقدام دولت کمونیستی چین پیش از قتل عام میدان تیانانمن است. "
بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در نماز جمعه 88/3/29 و اشاره ایشان به واقعه واکو:
آن چیزی که در این بین از همه بدتر و زشتتر به چشم من آمد، این حرفهائی بود که به عنوان دلسوزی از حقوق بشر و سختگیری به مردم، از زبان این دولتمردان آمریکائی صادر شد که: ما از اینکه با مردم چنین رفتار بشود، مخالفیم؛ ما نگرانیم! شما نگران مردمید!؟ شما چیزی به نام حقوق انسان را اصلاً قبول دارید!؟ افغانستان را کی به خاک و خون کشید و هنوز هم دارد میکشد؟ عراق را کی زیر چکمهی نظامیان خودش تحقیر کرد؟ در فلسطین چه کسی به دولت صهیونیست ظالم این همه کمک سیاسی و مادی کرد؟ در خود آمریکا – انسان واقعاً تعجب میکند – در زمان دولت همین حزب دموکرات، در زمان ریاست جمهوری شوهر همین بانوئی که حالا اظهار نظر میکند، هشتاد و چند نفر از وابستگان فرقهی داوودی را زنده زنده در آتش سوزاندند. این که دیگر جای انکار نیست. همین حضرات، همین دموکراتها این کار را کردند. فرقهی داوودیها به قول خودشان دیویدیها – به دلیلی مورد غضب دولت آمریکا قرار گرفتند و به منزلی رفتند و در آنجا متحصن شدند. هر چه کردند، بیرون نیامدند. اینها خانه را آتش زدند و هشتاد تا مرد، زن، بچه تو این خانه، زنده زنده سوختند. شما حقوق بشر میفهمید یعنی چه!؟ به نظر من این مسئولان و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی قدری بایستی شرم و حیا را هم برای خودشان وظیفه بدانند. جمهوری اسلامی، پرچمدار حقوق انسان است. دفاع ما از مردم مظلوم در فلسطین، در لبنان، در عراق، در افغانستان، در هر نقطهای که مردم مظلوم واقع شدند، نشانهی همین است. نشانهی این است که پرچم حقوق بشر به وسیلهی اعتقاد به اسلام، ایمان به اسلام در این کشور برافراشته شده است. ما احتیاج نداریم که برای حقوق بشر کسی ما را نصیحت کند.
ارسال نظرات