پایگاه رهنما به نقل از الف، با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات این انتظار بوجود آمده که رئیس جمهور آمریکا بر پایه تبلیغات دوران انتخاباتی و شعار اول آمریکا تمایل به ترجیح سیاست داخلی بر خارجی و گرایش به انزوایی گرایی دارد. اما گام به گام و با تغییر برخی افراد کابینه مانند رکس تیلرسون و مک مستر و ارتقای افرادی مانند جان بولتون، رودی جولیانی و مایک پمپئو جهت سیاست گذاریهای کاخ سفید در قبال مسائل بیرونی تغییرات اساسی کرده است.
در واقع ابتدا به ساکن با روی کار آمدن ترامپ این فرضیه تقویت شده بود که وی بدلیل انتقاد از سیاست خارجی باراک اوباما در پی دوری از جنگهای خاورمیانه است، اما با گذشت یک سال و تغییر حلقه اولیه تصمیم گیران، مسائل خارجی نقش ویژهای پیدا کرده و اندیشه نومحافظه کاران در تعیین تاکتیکها و استراتژیهای کاخ سفید بسیار تعیین شده است.
اندیشه و تفکر نومحافظه کاری در دولتهای مختلف آمریکا صاحب نفوذ بوده، اما اوج قدرت آنها به دوران جورج بوش پسر برمی گردد. در آن زمان افرادی مانند دیک چنی، دونالد رامسفلد، پل ولفوویتز، زلمی خلیل زاد و .. از نئوکانهای قدرتمند بودند که رویکردهای جنگ طلبانه و سخت گیرانه در قبال مخالفان آمریکا در عرصه بین المل داشتند. در دوران بوش دو جنگ افغانستان و عراق بر این اساس شکل گرفت. البته دولت بوش بدنبال حمله به کشورهای دیگری در خاورمیانه نیز بود، اما بدلیل گرفتار شدن در این دو کشور عملا توانایی پیاده سازی نقشه خاورمیانه بزرگ از آنها سلب شد. تولد تفکر ایدئولوژیهای افراطی در عراق مانند داعش را باید محصول حملات آن زمان آمریکا است.
نومحافظه کاران به عنوان گروه راست افراطی جنگطلب حزب جمهوری خواه معرفی میشوند که بر ترجیح سیاست خارجی بر سیاست داخلی تاکید دارند و علاقمند به استفاده از سیاستهای تهاجمی و سخت افزاری برای پیشبرد اهداف خود میباشند. همچنین آنها بر سرنگونی دولتهای غیرهمسو در راستای ترویج اندیشه آمریکا اصرار دارند.
نومحافظه کاران برخی دولتهای خاورمیانه را موجبات تولید بی ثباتی میدانند و بر این اعتقاد هستند تا زمانی که چنین دولتهایی از بین نروند صلح و ارزشهای آمریکا در آسیای جنوب غربی مسلط نخواهد شد. از دیدگاه این افراد باراک اوباما با تاکید بر سیاستهای لیبرالی و عدم توجه به قدرت سخت افزاری برای پیشبرد منافع ایالات متحده عملا سبب تضعیف هژمونی آمریکا شده است.
نومحافظه کاران و شروط جدید پمپئو
نومحافظه کاران مسئله و مشکل اصلی خاورمیانه را ایران قلمداد میکنند. از نگاه آنها ایران بدتر از داعش است و تهدید جدی برای منافع آمریکا و متحدان آن در منطقه میباشد. نگاه افرادی مانند بولتون، نیکی هیلی و پمئو به ایران در این راستا میباشد.
در واقع به نظر میرسد دونالد ترامپ با تغییراتی که در کابینه خود بوجود آورد عملاً در پی ارسال سیگنالهایی به ایران بوده که میباید برای روبه رو نشدن با نومحافظه کاران تندرو به فکر امتیاز دادنهای جدید و دوباره باشد؛ چرا که جان بولتون به عنوان یکی از جنگ طلبترین سیاست مداران این طیف شناخته میشود. از سوی دیگر آمدن رئیس سازمان سیا به وزارت خارجه حاکی از امنیتی شدن سیاست خارجی آمریکا و طراحی توطئه و بازیهای پیچیده برای از بین بردن منافع ایران میباشد.
همان طور که گفته شد تاکتیک دولت آمریکا از این تغییرات در راستای مسلوب الاختیار کردن ایران برای پذیرفتن مذاکره و امتیاز دادن میباشد. همچنین واضح است که هدف نهایی از شروط ۱۲ گانه مایک پمئو عملا تضمین به توافق نرسیدن اروپا با ایران و افزایش فشارها است. تاکید بر مسائل موشکی، هستهای و منطقهای نیز برای درهم شکستن اقتدار نظامی ایران میباشد.
در واقع سردمداران کاخ سفید بر این باور میباشند که میتوانند با گسترش تحریمهای اقتصادی و بازگرداندن ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل، سیستم سیاسی ایران را به شدت ضعیف نمایند تا به مرور از داخل دچار فروپاشی شود یا اینکه حداقل زمینه برای برخورد سخت افزاری فراهم گردد. در این راه آنها از تجربههای تاریخی نیز استفاده میکنند. در واقع اولویت آنها عملیاتی شدن تجربه فروپاشی از درون شوروی برای ایران میباشد. البته بعید است که دونالد ترامپ با توجه با رویکرد منفعت طلبانهای که به سیاست خارجی دارد تا انتها از تفکر جنگ طلبانه نئوکانها در این زمینه پیروی کند؛ چون میداند هر نوع استفاده از رویکرد سخت افزاری میتواند پیامدها و تبعات ناخواستهای به همراه داشته باشد که با روحیات تاجرمابانه او به شدت مغایرت دارد.
ارسال نظرات