روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
۱- هر روز بعد از نماز که از کوچهای میگذشت پیرمردی یهودی از بالای بام خانهاش طشتی خاکستر گرم بر سر او میریخت، پیامبر(ص) بدون آنکه عصبانی شود در گوشهای سر و صورت و عبایش را میتکاند و به راهش ادامه میداد. یک روز در گذر از همان محل از پیرمرد و خاکستر گرمش خبری نشد. پرسید «از رفیق ما چه خبر؟» همراهان پاسخ دادند شکر خدا بیمار و بستری است. گفت باید به عیادتش رفت... «مرد یهودی در برابر چنین چشمه زلال و جوشانی از صفا و مهربانی و خیر، یکباره احساس کرد که روحش شسته شد و لکههای شوم بدپسندی و آزارپرستی و میل به کجی و خیانت از ضمیرش پاک شد...»(منابع و تحقیقات تاریخی مثل تفسیر نمونه، شناخت محمد(ص) و...)
۲- «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَهًٌْ »... چشم در برابر چشم! این منطق اسلام در برابر قلدری مستکبران و خباثت جنایتکاران است. دینی که آغازگر حمله و جنگ نیست. این سخن تجسم عینی اسلام حسین بن علی(ع) در معرکه عاشوراست: «انی اکره ان ابداهم القتال...»! اما همانقدر که در این مکتب مومنان خاصه کسانی که صاحبمنصب هستند و جایگاههای قدرت و حکومت را برعهده دارند به مدارا و ملاطفت با ضعیفان و طبقات پایین و مردم عادی سفارش و توصیه اکید شدهاند(... الله الله فی طبقه السفلی!) به ایستادگی و کوتاه نیامدن در برابر زیادهخواهان و قدارهبندان و ظالمان تأکید کرده است(...کونوا للظالمین خصما!) و این سیره رسول خداست بهویژه پس از هجرت و شروع جامعهسازی. ایشان برای ساختن جامعه از همان اولین روز و روزها فرمان کار همگانی و سازندگی صادر میکند(مسجدسازی) اعلام وحدت و برادری میکند(انما المومنون اخوه)، اداره جامعه را بر مبنای قانون، آن هم قانونی که جوهر و محورش «عدالت» است،(لیقوم الناس بالقسط)... و آنگاه در برابر چشمان نگران پیروان سایر ادیان بر اصل آزادی در چارچوب قانون تأکید میکند(لا اکراه فی الدین) و... در کنار همه اینها به بسیج نظامی و تقویت امور دفاعی و امنیتی جامعه دست میزند تا اگر متجاوز و جنایتکاری پایش را از گلیم خود درازتر کرد و خواست امنیت جامعه نوپا را بر هم زند و عرض و ناموس آن را هدف قرار دهد، ضربه را با ضربهای محکمتر پاسخ دهد و چنان به دهانش بکوبد که دیگر هیچگاه جرأت گستاخی و شرارت درباره جامعه اسلامی حتی به ذهنش خطور نکند. پیامبر(ص) در دوران دهساله مدینه، همه اصول و شرایط دولت و جامعهسازی را رعایت کرد و فراهم آورد... و در اواخر عمر سرتاسر جزیرهًْالعرب را زیر پرچم اسلام متحد ساخت تا... همهچیز برای برپایی تمدنی خیرهکننده و شکوهمند فراهم و آماده باشد...
۳- اصل وجود حرکتهای عدالتخواهانه و نهضتهای توحیدی و تداوم توفنده آن در طول تاریخ خاری بوده است در چشم زورگویان و قلدران و تیری بر قلب حاکمان شیطانصفت. انقلاب اعتقادی و تاریخی مردم ایران بساط قلدران و مستکبران را در منطقه مهمی که خاورمیانهاش مینامند برهم زده است. خوابهای شیرین آنها را به کابوس مبدل ساخته و آرزوهای دور و دراز آنها را درباره این منطقه مهم و ثروتمند که مرکز بزرگترین تمدنهای عالم (سومر، عیلام، بابل، ایران، مصر و...) بوده برهم زده است. آنها طی دویست و خردهای سال درباره سیطره همیشگی و غصب ثروت و منابع این قسمت از زمین نقشهها کشیده و طراحیها کرده بودند. پروژه «از نیل تا فرات» یکی از این پروژهها و شاید مهمترین آنها بود. در اجرای این نقشهها ایران تحت حاکمیت رژیمهای دستنشانده نقش حساسی را بهعنوان «ژاندارم منطقه» بازی میکرد. مستکبران خیالشان از ایران کاملاً راحت بود و آن را چون «موم» در دستان خود داشتند... اما ناگهان با خروش خمینی و خیزش ملت غیور و شجاع ایران همهچیز به هم ریخت و ایران به جای «موم» به «خار چشم» ظالمان و غارتگران متمدننما تبدیل شد و بهطور ذاتی و ماهیتی به بزرگترین سد و مانع جولان و زیادهخواهیهای تمامنشدنی آنها درآمد... و بار دیگر پیکار همیشه تاریخ آغاز شد: جنود حق و باطل به شکلی عیان و روشن در برابر یکدیگر صفآرایی کردند.
۴- اکنون دشمنان این ملک و ملت، بدخواهان اسلام و فرهنگ توحید، نزدیک چهل و دو سال است که علیرغم دست زدن به هر ترفند و توطئه و تاکتیکی در مصاف با انقلاب «اللهاکبر» مردم ایران راه به جایی نبردهاند و بدتر از همه حیثیت ناداشته و دروغین خود را از دست دادهاند چرا که آنها برای شکست این انقلاب هر چقدر تلاش کردهاند نتیجه معکوس گرفته و فقط ماهیت و ذات شیطانی و «گرگصفت» خود را افشا کردهاند. حاصل این همه شرارت و خباثت علیه انقلاب توحیدی مردم ایران، از تطمیع و تحقیر و تمسخر گرفته تا تجاوز نظامی و تحریم اقتصادی و به شهادت رساندن دانشمندان و مجاهدان اسلامی (از شهید مطهری و شهید بهشتی تا... شهید سلیمانی و شهید فخریزاده) این شده که امروز بر جهانیان و البته جز کسانی که خود را به خواب زده یا رسماً پادو و عمله شیاطیناند، روشن و ثابت شده است که قدرتها و سلطهگرانی که تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی خود را پشت شعارهایی چون سیانتیسم و اومانیسم و لیبرالیسم و مدرنیسم و... پنهان کرده بودند، قلدران و چپاولگرانی بیش نیستند که برای رسیدن به منافع شوم خود از دست زدن به هیچ شرارت و جنایتی ابا ندارند و... کار به جایی رسیده که خود اینها رسما و صریحا اعتراف میکنند.(مثل اعتراف ترامپ به ترور سردار دلها شهید سلیمانی و اعتراف تلویحی مقامات رژیم صهیونیستی به ترور دانشمند شهید فخریزاده) و این یکی دیگر از برکات کمنظیر انقلاب اسلامی است که نه فقط در بحثهای تئوریک و محافل دانشگاهی و... که در صحنه واقعیت و میدان عمل موجب ارتقای بصیرت و شناخت مردم دنیا شده و ماهیت واقعی «گرگ»های متمدننما را از پشتپرده فریب و تحریف و تبلیغ و... بیرون انداخته است. امروز حتی خود سیاستمداران و اندیشمندان و عقلای غرب به نزدیکی زمان فروپاشی تمدن غرب و زوال قدرت آمریکا اعتراف میکنند و درباره «جابهجایی قدرت» از غرب به چین یا روسیه یا... هشدار میدهند. و جالبتر آن است که دشمنان کینهتوز و بدخواهان ایران اسلامی و دشمنان قسمخورده آن نیز درباره ظهور قدرتی به نام ایران و ایجاد تمدن اسلامی صریحا اظهار نگرانی و ترس میکنند. نخستوزیر تروریست رژیم کودککش صهیونیستی در مصاحبهای در پاسخ به این سوال که از چه میترسی؟ پاسخ داد: «ایران... ایران... ایران! آنها در حال تبدیل شدن به یک امپراتوری هستند!» این حرف و امثال آن گویی آن پیشبینی آرنولد توینبی فیلسوف صاحبنام تاریخ را ثابت میکند که چند سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوایل دهه هفتاد میلادی در کتاب «تمدن در بوته آزمایش» (ص ۱۱۷ ترجمه) نوشت و گفت: «اسلام ممکن است بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام کند.»
۵- درباره شهید سرفراز و دانشمند انقلابی دکتر محسن فخریزاده بسیار گفته و نوشتهاند، یکی هم اینکه ایشان را دشمنان و بیگانگان بیشتر از خیلی از خودیها و هموطنان میشناختند. این توصیفی است که در سطح وسیعتر اصل انقلاب اسلامی را هم شامل میشود. به این معنی که متأسفانه انقلاب اسلامی و ذات ضد سلطهپذیری و آرمانهای متعالی و سازنده آن را دشمنان و مستکبران بهتر از برخی از خودیها شناختهاند و اگر بیست سال در فکر و نقشه ترور این شهید سرفراز بودند چهل و دو سال است که در پی محو و نابودی انقلاب اسلامی هستند...
۶- انقلاب اسلامی ادامه نهضت پیامبر خاتم(ص) است. آمده است تا ملتها را عزت و آزادی بخشد و به آنان استقلال و شکوفایی هدیه دهد و... امتی را از خواب سنگین قرون بیدار کند و... تمدنی بزرگ و انسانی را برپا نماید و بشریت را از قید اسارت و جاهلیت مدرن برهاند و... انقلاب اسلامی برای ساختن آمده است نه ویران کردن. انسانسازی، جامعهسازی، تمدن(دنیا)سازی و... سرانجام آخرتسازی. این همان مأموریت رسولان بزرگ الهی و از جمله، آخرین آنهاست.
اما ساختن و آباد کردن دشمنان بسیار در کمین دارد، قدرتهای باطلی که آبادی کاخها و دنیای آلوده به لذت و شهوت خود را در گروی حاکمیت جاهلیت و محو انسانیت و عدالت و ویرانی زندگی دیگران میدانند از هر حرکتی که رو به سازندگی و عدالت و ظلمستیزی داشته باشد برآشفته شده و علیه آن دست به شمشیر میبرند. و جنگ و ویرانی به پا میکنند تحریم میکنند، ترور میکنند... علیرغم همه اینها راهی به جایی نمیبرند اما چون تداوم این حرکات (مثل انقلاب اسلامی) را برخلاف نظر امثال «فوکویاما»، به معنای پایان خود تلقی میکنند بر دشمنیها و شرارت خود و استفاده از حربههای ناکارآمد اصرار دارند.
۷ - توماس فریدمن چند روز پیش در کنفرانس سالانه سیاستگذاران اندیشکده شورای ملی روابط اعراب و آمریکا گفته است «رژیمهایی مثل رژیم ایران از بالا دچار گسست و شکست میشوند، این رژیمها از پایین شکست نمیخورند... نحوه فروپاشی این رژیمها از بالاست...» او که مثل خیلی از همپالکیهایش دغدغه و دلمشغولی درباره ایران جز «تغییر رژیم»(regim change) ندارد در ادامه پیشنهاد میکند «شما باید در بالاترین سطوح رژیم ایران جنگ و درگیری راه بیندازید، نباید به اصطلاح «شل و ول» بود، باید پیشنهادی روی میز گذاشت که برای بخشی از حاکمیت ایران وسوسهانگیز باشد». این حرف یعنی که دشمن برای تحقق هدف شومش از مردم هشیار و صاحب تشخیص ایران کاملاً ناامید است و به وسوسه و تفرقه در بین مدیران و مسئولان ارشد(بالاترین سطوح رژیم) و اختلافاندازی میان آنها طمع کرده است.
بنابراین تکلیف کاملاً مشخص است: هر چقدر از «درون» محکم و قویتر باشیم، و وحدت و همدلی میان دوستداران انقلاب بهویژه میان آنهایی که در این مملکت صاحب پست و منصب هستند و ردای مسئولیت بر تن دارند(خاصه در «بالاترین سطوح») بیشتر و برادرانهتر باشد؛ هر چقدر بیشتر اسباب دلگرمی و امید مردم فراهم آید و دست رانتخواران و فرصتطلبان و حرامخواران از بیتالمال کوتاه شود و حضور مردم در صحنه دفاع از انقلاب پرشورتر باشد، جبهه انقلاب مستحکمتر شده و راه رخنه نفوذیهای ظاهرا خودی برای تغییر محاسبات و تفرقهافکنی در صفوف یاران انقلاب و مسئولان مسدودتر شده و دشمن از ایجاد تفرقه و اختلافافکنی میان آنان- که از بزرگترین حربههای او علیه انقلاب است- نومیدتر میشود... این کشندهترین انتقام و مرگبارترین مجازاتی است که میتوان درباره دشمنان این سرزمین تصور کرد! همینجا باید تاکید کرد که «انتقام سخت» و جداگانه از جنایتکاران و مسببان شهادت شهیدان والامقام سلیمانی و فخریزاده تا رسیدن به نتیجه یکی از عوامل ایجاد وحدت است و باید دنبال شود...
بارشهای سیلآسا در خـــــــوزســــتان و آبگرفتگـــی مشــکل امروز و دیروز استان نیســـت و در واقـــع چالشـــی اســـت که همــواره خوزســـتان با آن روبــهرو بـوده است. اگر به بررسی سیلهای خوزستان در ادوار گذشته بپردازیم، میبینیم که در سالهای اخیر میزان خسارت ناشی از سیلها و آبگرفتگیها به دلیل ساخت سدها کمتر شده است. البته شکی نیست که مشکل آبگرفتگی معابر و شهرها، بویژه ورود آب به منازل مردم نجیب خوزستان باید هرچه سریعتر حل شود و این مسألهای است که شخص رئیسجمهوری و دیگر اعضای هیأت دولت هم پس از سیل اخیر خوزستان بر آن تأکید داشتند و من امیدوارم با همت بلند دولت این مشکل خوزستان برای همیشه حل شود، البته رفع این مشکل کمی زمانبر خواهد بود.
اگر واقعبین باشیم، باید بدانیم که مشکل خوزستان هم بحث دفع فاضلاب و هم بحث جمعآوری و هدایت آبهای سطحی است که خوشبختانه با عنایت مقام معظم رهبری کار توسعه شبکه فاضلاب روی روال خود افتاده است. امسال ۵۰ میلیون یورو از صندوق توسعه ملی برای شبکه فاضلاب اهواز اختصاص پیدا کرده است و امیدواریم در بودجه سال ۱۴۰۰ هم ۵۰ میلیون یورو دیگر هم اختصاص پیدا کند و همچنین تصفیهخانه فاضلاب غرب اهواز هم با فاینانس ۴۰ میلیون یورویی چین قطعی شده و روی مدار عملیاتی افتاده است. با قولهای مساعدی که آقای جهانگیری برای تخصیص بموقع این اعتبارات دادهاند، قطعاً ظرف 2 تا 3 سال آینده مشکل شبکه فاضلاب حل خواهد شد. از سوی دیگر بنا شده طرح جمعآوری آبهای سطحی اهواز که در سال 85 مطالعه شده بود مورد بازنگری قرار بگیرد و مجدد برآورد هزینه بشود. هر چند معمولاً دولت چنین هزینههایی را که در واقع وظیفه شهرداریها بویژه در کلانشهرهاست تقبل نمیکند اما با توجه به مشکلاتی که برای مردم پیش آمده بود، دولت قول مساعدی برای تأمین بخشی از این اعتبار را داده است.
به نظر میرسد ایجاد یک شبکه جامع برای جمعآوری آبهای سطحی در اهواز حدود 10 هزار میلیارد تومان اعتبار لازم داشته باشد که بدون شک از عهده شهرداری برنمیآید و کمک دولت میتواند نویدبخش حل این مشکل باشد. اگر این اتفاق بیفتد، مردم اهواز میتوانند امیدوار باشند طرح جامع جمعآوری آبهای سطحی هم همگام با توسعه شبکه فاضلاب پیش برود. اهواز شهری واقع در دشت است و مانند مشهد و شیراز و تبریز نیست، لذا برای هدایت آبهای سطحی نیازمند سرمایهگذاری بیشتری است. از سوی دیگر در اهواز اقدامات ضربتی که از سال گذشته انجام شده تاحدی جواب داده ولی قطعاً این راهکارها کوتاهمدت است و ما باید مشکل را اساسی حل کنیم. در سیلاب اخیر از 57 نقطه اهواز که در سیلاب سال گذشته دچار آبگرفتگی شد تنها در یک منطقه ورود آب به منازل را داشتیم.
امیدواریم با مصوبه هیأت دولت بتوانیم طی هفته آینده کمک بلاعوض و تسهیلات خسارتدیدگان را به دستشان برسانیم. نکته دیگر آنکه در این بارشها باید روی دیگر سکه را که رونق کشاورزی و نویددهنده کشت پربازده در سال آینده هست را هم ببینیم. به عنوان مثال در سالهای قبل سطح زیرکشت آبی تابستانه در استان خوزستان 100 هزار هکتار بود اما امسال به خاطر بارشهای خوب سال گذشته، سطح کشت آبی تابستانه به 450 هزار هکتار رسید. در پایان باید از صبوری مردم خوزستان تشکر کنم و بگویم دولت تا رفع این مشکل در کنارشان خواهد بود.
رئیسجمهور در آیین بهرهبرداری از طرحهای ملی وزارت نیرو در واکنش مجدد نسبت به طرح جدید مجلس (درباره لغو تحریمها) که مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفت و توسط رئیس مجلس به وی ابلاغ شد، اظهار داشت:
«بگذارید آنهایی که تجربه بیست و چند ساله دارند و در دیپلماسی موفق بودند و در دیپلماسی بارها و بارها آمریکا را در سازمان ملل شکست دادند، کارشان را انجام بدهند. همه در پی ایجاد امید باشیم، عجله نکنیم، اشکال ندارد! اگر دولت موفقیت به دست آورد، کاملا این موفقیت را تقدیم شما میکند، اصلا غصه این را نخورید که این دولت تمام مشکلات را حل میکند، نه شما حل میکنید، ما دست همه را میبوسیم».
دقیقا مشخص نیست آقای «روحانی» از کدام موفقیت سخن میگوید! اگر منظور ایشان «برجام» است، باید به حال دولت و دستگاه دیپلماسی کشورمان گریست! همگان به یاد دارند در جریان برگزاری سلسله مذاکرات برجام در ژنو و وین (بین سالهای 1392 تا 1394 که منتهی به انعقاد برجام شد)، دولت تاکید داشت با رسیدن به این توافق، همه تحریمهای هستهای ایران «یکجا» برداشته خواهد شد و ضمن چرخیدن سانتریفیوژها، چرخ زندگی مردم نیز خواهد چرخید! بهتر بود آقای روحانی قبل از آنکه از «موفقیت بزرگ(!) دیپلماتهای دولت خود» سخن بگوید، لااقل در همان مسیر پاستور تا ولنجک با مردم سخن میگفت تا از افزایش چندین برابری نرخ کالاهای اساسی، تورم لحظهای و کاهش شاخصههای معیشت عمومی کسب اطلاع کند! اظهارات اخیر رئیسجمهور نشان میدهد ایشان شاید اساسا اطلاعی از کاهش 10برابری ارزش پول ملی (نسبت به زمان انعقاد برجام) و رشد افسارگسیخته تورم نداشته باشد!
البته باز هم بهتر است آقای روحانی مستحضر باشد که شخص ایشان به همراه آقای ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در زمان انعقاد برجام با صراحت و قدرت، معتقد بودند رئیسجمهور جدید آمریکا (رئیسجمهوری که بعد از اوباما بر سر کار میآید)، حتی اگر دشمن برجام هم باشد نمیتواند این توافق را از بین ببرد، زیرا برجام پیوستی به نام قطعنامه 2231 در شورای امنیت سازمان ملل متحد دارد و سندی بینالمللی محسوب میشود! با این حال نهتنها ترامپ براحتی با یک امضا از برجام خارج شد و تحریمهای یکجانبه را علیه کشورمان وضع کرد، بلکه اکثر همان کشورهایی که سال 2015 میلادی در شورای امنیت رای به قطعنامه 2231 شورای امنیت داده بودند، مراودات تجاری خود را با ایران قطع کردند!
متاسفانه از آنجا که برجام پس از تصویب نهایی و اجرایی شدن، به «سنگ بنا» و «محور اصلی» مناسبات اقتصادی و سیاست خارجی کشورمان تبدیل شد، با خروج ترامپ از برجام، بدترین شوک ممکن به اقتصاد و معیشت عمومی وارد شد و دولت نیز با توهم «انعقاد برجام اروپایی» نتوانست کمترین اقدامی در مدیریت اوضاع کشور صورت دهد! واقعا در چنین شرایطی، آقای روحانی از کدام موفقیت سخن میگوید؟! آیا منظور ایشان از موفقیت دیپلماتهای باتجربه ایرانی، «گنجاندن مکانیسم ماشه در برجام» و «تنظیم متن یک توافق حقوقی براساس فرامتنها» است؟! آیا آقای روحانی فراموش کرده پس از انعقاد برجام و در همان دوران ریاستجمهوری اوباما کاخ سفید، وزارت خارجه و وزارت خزانهداری ایالات متحده مانع عادیسازی روابط بانکی، اعتباری و تجاری با ایران شده و اعتراض ایران را «مستند به متن برجام» پاسخ میدادند؟! آقای روحانی معتقد است مجلس هول شده و قصد دارد با بر هم زدن برجام، موفقیتهای دولت(!) را به سود خود مصادره کند! هنوز ملت ایران فراموش نکرده است در دوران مذاکرات برجام، چه کسی از «هول انعقاد توافقی با هر قیمت ممکن» با طرف مقابل، تامین آب آشامیدنی مردم را به برجام ربط داد و از «خزانه خالی» کشور در قالب «دیپلماسی التماسی» در مقابل دیدگان واشنگتن و تروئیکای اروپا رونمایی کرد!
* آقای رئیسجمهور!
لطفا لااقل شما انگ «هول شدن» را به دیگران نزنید! نگرانی اصلی ملت ایران این است که دولت در حال تَکرار همان خطاهای بزرگ دوران انعقاد برجام و متعاقبا، دوران پسابرجام است! آقای روحانی! اطمینان داشته باشید کسی نمیخواهد تحفه ناچیزی که بایدن قصد دارد به اصلاحطلبان و کارگزاران جهت پیروزی آنها در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 تقدیم کند را به سود خود مصادره کند! این تحفه ارزانی خود جریانهای طرفدار و عاشق مذاکره با آمریکا! اما قطعا کسانی که اندک دلسوزیای برای انقلاب اسلامی و موجودیت کشور و معیشت مردم دارند، اجازه آغاز دوباره سیکل «توافق- معیشت- برهم خوردن توافق- برهم خوردن معیشت» را نخواهند داد! آقای رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت و وزارت امور خارجه این بار نیز دقیقا مانند سالهای گذشته آزادند هر گونه انگ و تهمتی را به مخالفان «دیپلماسی التماسی» و «اقتصاد تحریممحور» بزنند؛ مانعی ندارد!
قانون اقدام راهبردی که توسط مجلس برای لغو تحریمها ابلاغ شده، در عنوان با محتوا تفاوت دارد و نتیجه آن ظاهرا ماندگاری خواهد بود تا لغو تحریمها. بههرحال پس از نزدیک به سه سال صبر استراتژیک در برابر سیاست فشار حداکثری آمریکا، الان این فرصت بود که حتی برای چند ماه دیگر هم شده این صبر استرتژیک را ادامه دهیم و ببینیم دولت جدید آمریکا چه راهبرد یا رویکردی را در قبال ایران اتخاذ میکند و آیا آنچنان که در دوران مبارزات انتخاباتی اعلام کردند در زمان حضور در کاخ سفید هم به این وعدهها و اظهارنظرهای خودشان در قبال برجام عمل میکنند یا نه؟ ولی اقدام مجلس فعلا موضوع در هالهای از ابهام قرار داده است و فرصت زمان کوتاهی که برای اجرای این قانون و مجازاتی که برای اجرا نشدن این قانون وضع کردهاند، با واقعیتهای روز جهان و وضعیت اقتصادی و فشاری که روی مردم هست، مطابقت صددرصدی ندارد.
مدافعان قانون مجلس شورای اسلامی به مسائلی استناد میکنند که با منافع و امنیت توازن حداکثری ندارد. بههرحال برجام یک موضوع مهم، حساس و حیاتی در بیش از 41 سال از عمر جمهوری اسلامی ایران است و این موضوع میطلبید که در یک سطح فراقوهای و فضای ملی به این موضوع نگریسته شود؛ آنهم در یک برهه حساس و تاریخی در وضعیت جمهوری اسلامی ایران و نظام بینالملل که ایران میتواند در این فضا و گذار نظام بینالمللی و در این بینظمی، بیشترین بهرهبرداری را بکند با یک سیاست چندجانبهگرایانه که کف بازی نه روسها و چینیها باشد و نه بخواهد هدف اجماعسازی آمریکاییها و اروپاییها قرار بگیرد. ولی این اقدام با شناختی که با وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور وجود دارد، باید منتظر و امیدوار بود که اتفاق مثبتی بیفتد تا با دوراندیشی بیشتری به برجام نگاه کنند.
دولتهای اروپایی در زمان ترامپ، تلاش کردند برجام را حفظ کنند؛ آن هم به این دلیل که میدانستند بازی در زمین ترامپ میتواند منافع و امنیت ملی آنها را به مخاطره بیندازند و ازهمپاشیدگی برجام چیزی نبود که آنها بخواهند در قبالش از آمریکا امتیاز و بهرهای ببرند. و این اقدام مجلس شاید بتواند تاثیری در دیدگاه دولتهای اروپایی بگذارد. به هرحال آنها در آن زمان هم اراده سیاسی را داشتند ولی عملا از لحاظ اقتصادی به طریقی که گفته میشد شرکتهای اقتصادی اروپایی تحت نفوذ و قلمرو دولتها نیستند، راه دولتهایشان را در پیش نمیگیرند و منافع مالی خودشان را در انتخابها در نظر گرفتند.
اما با توجه به شرایط جدیدی که حاکم شده و تغییراتی که در کاخ سفید قرار است صورت بگیرد، موضع دولتهای اروپایی در قبال ایران مهم است چراکه میخواهند در حوزههایی که نتوانستند در زمان مذاکرات برجام بهدست آورند و مذاکرات دوجانبهای که بین ایران و آمریکا وجود داشت، عملا آنها را در حاشیه قرار داده بود، میکوشند اکنون اهداف سیاسی مدنظر خود را در دوره دولت بایدن پیش ببرند. این اقدام مجلس شاید اتفاقا اجماعسازی اروپا و آمریکا در قبال ایران را بیشتر بکند و آنچه ایران تلاش کرد از شکاف میان اروپا و آمریکا استفاده تا ازهمپاشیدگی برجام جلوگیری کند و دوبار آمریکا را در شورای امنیت سازمان ملل شکست داد، عملا در دوره بایدن این مسائل با طرح مجلس منجر به تغییر فضای اروپا با ایران از یکسو و اروپا و آمریکا از سوی دیگر خو اهد شد.
سازمان برنامه و بودجه در گزارش مبانی بودجه 1400 نمودار قابل تاملی از اختلاف فاحش تورم در اقتصاد ایران نسبت به جهان ارائه کرده است. گزارش های کارشناسی داخلی نیز نرخ تورم بلندمدت در اقتصاد ایران را سالانه 20 درصد اعلام کرده اند. با این حال، سوال مهمی که وجود دارد این است که چرا کشور ما در شاخص تورم این قدر غیرعادی است و چه راه هایی برای عادی سازی نرخ تورم نسبت به دیگر کشورها وجود دارد؟ به نظر می رسدبا توجه به سه حوزه پولی، مالی و ارزی، سه راهکار را می توان بر شمرد:
* رفع تحریم ها:
یک پاسخ به مسئله فوق، قطعا می تواند رفع تحریم های نفتی و بانکی اقتصاد ایران باشد. با این حال، این موضوع گزاره ای نیست که راه چاره اصلی را به ما نشان دهد، چرا که قطعاً اغلب کشورهای جهان از داشتن موهبت نفت محروم اند و بدون نفت اقتصاد خود را اداره می کنند. از سوی دیگر وجود بازار 80 میلیون نفری، هر چه باشد، حداقل محرکی قوی برای رشد اقتصادی مطمئن و کم تورم در حوزه های نیازهای ضروری و ابتدایی از قبیل خوراک، پوشاک و مسکن است، بنابراین در مقام راه حل، به نظر می رسد باید به ابعاد دیگری از اقتصاد ایران توجه کرد.
* متوقف کردن سونامی نقدینگی: بررسی های بلندمدت نشان می دهد که نقدینگی در نظام بانکی کشور کماکان به سرعت به پیش می تازد. به طوری که در طول 20 سال اخیر حجم نقدینگی به طور متوسط در حدود 27.7 درصد رشد داشته است. این به آن معناست که ضریبی قابل توجه از رشد اقتصادی برای هضم این نقدینگی و جلوگیری از تورم بالا باید وجود داشته باشد که قطعاً این گونه نبوده است. به عنوان مثال محاسبات مرکز پژوهش های مجلس، متوسط رشد اقتصادی کشور از سال 91 تا 98 را نزدیک به صفر درصد برآورد کرده است! در این زمینه رشد بدهی بانک ها و به خصوص بانک های خصوصی به بانک مرکزی قابل توجه است.
موضوعی که یک وجه آن به وجود ناترازی در نظام بانکی مرتبط است. این در شرایطی است که نظام بانکی کشورهای پیشرو به هیچ عنوان اجازه ریشه دوانی ناترازی ولو در کوتاه مدت را به بانک ها نمی دهند. از سوی دیگر وابستگی نسبی بانک مرکزی به تصمیمات دولت نیز از دیگر عوامل رشد نقدینگی است. تسهیلات تکلیفی یا استقراض از منابع صندوق توسعه ملی که در عمل تفاوتی با استقراض از بانک مرکزی ندارد، گوشه هایی از وابستگی یادشده هستند که ناخواسته از ناترازی در دخل و خرج دولت نشئت می گیرند. متاسفانه در سال های اخیر، تلاش هایی برای بهبود طرح اصلاح نظام بانکی تاثیر قابل توجهی بر مسئله نقدینگی نداشته و حتی طرح های بنیادین اصلاح نظام بانکی نیز به حاشیه رانده شده اند.
*به سامان آوردن کسری بودجه مزمن: اما دست نخورده ترین بخش برای اصلاح و بهبود اقتصاد ایران سیاست های مالی دولت است. برخی محاسبات نشان می دهند که در دو دهه گذشته نزدیک به 40 درصد مخارج دولت از طریق درآمدهای نفتی جبران شده است. این به معنای گره خوردن سنتی نرخ تورم با تحولات غیرقابل کنترل نرخ ارز و نفت و میزان فروش آن در بودجه دولت است. در خصوص ریشه های کسری مزمن بودجه باید گفت دولت اگر چه بزرگ ترین بازیگر اقتصاد ایران به شمار می رود، اما درباره اصلاح ساختار دخل و خرج خود از بابت اقتصاد سیاسی، دارای تضاد منافع است. از سوی دیگر برخلاف انتظارها نهاد مسئول حوزه نقدینگی یعنی بانک مرکزی، اقدام قابل توجهی برای شفافیت در حوزه های مربوط به بودجه نیز انجام نداده است. به عنوان مهم ترین نمونه، هوشمندسازی نظام مالیاتی پس از سالیان بسیار از آغاز دولت یازدهم به فرجامی نرسیده و حتی آمارهای نگران کننده ای از وضعیت شفافیت مالیاتی منتشر می شود. روند صعودی نسبت هزینه های جاری مالیات ستانی به درآمدهای مالیاتی که یکی از شاخص های بهره وری مالیاتی است، وجه دیگری از ماجراست. بهره وری پایین شرکت های دولتی، انقطاع سیاست های حمایتی از نظام مالیاتی و ضعف مفرط در هدایت صحیح یارانه های پنهان انرژی از دیگر مصادیق کارهای نکرده دولت دراین رابطه اند.
البته در این میان، نباید از کم کاری نهادهای ناظر نظیر مجلس نیز چشم پوشی کرد. به طوری که به نظر می رسد در سایه ضعف، تعدد و تزاحم و پایین بودن کیفیت قوانین و همچنین ارتباط سست وجه نظارتی با تقنینی مجلس، دولت ها بهترین مجال را برای ادامه ولنگاری بودجه ای پیدا کرده اند.در مجموع و در شرایطی که به نظر می رسد تاکنون بیشترین نگاه ها به بهبود وضعیت اقتصادی کشور و به سامان رساندن تورم، به ترتیب موارد یادشده بوده، باید گفت پربازده ترین و اتفاقاً مهجورترین اقدامات، به عکس و در موارد سوم، دوم و سپس اول جای دارند. این مسئله در هفته های پیش رو که مجلس بودجه سال آینده را بررسی می کند، حائز اهمیت بسیار است. بودجه ای که یکی از ضعیف ترین بودجه ها در سال های اخیر از منظر شاخص هایی نظیر استقلال از نفت، سهم مالیات در بودجه عمومی، سهم بودجه عمرانی از مخارج دولت و بهینه سازی مخارج جاری به شمار می رود. با این حال رویکردهای جدید مجلس در این زمینه، بارقه های امید را زنده کرده است.
سخنگوی قوه قضائیه در گفتگو با خبرنگاران که اخیراً بهصورت فضای مجازی انجام شد، اعلام داشت که مبارزه با مفاسد اقتصادی همچنان اولویت نخست دستگاه قضایی است. وی در ادامه به چند نمونه از اقدامات عملی و رسیدگیهای قضایی به تعدادی از مفسدان اشاره کرد که صدور احکام سنگین برای ۱۰ نفر از کارکنان متخلف و رشوهبگیر گمرک یکی از مناطق شمال غرب کشور و محکومیت مدیرعامل سابق بانک سرمایه به ۱۲ سال حبس، جزای نقدی و ضبط اموال تحصیل شده از طرق نامشروع و همچنین برگشت شش شرکت بزرگ دولتی به دولت به ارزش حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان، از آن موارد به حساب میآید.
همچنین پس از آبگرفتگی مناطقی از استان خوزستان در بارندگیهای اخیر، سه نفر از مدیران آن مناطق نیز به دلیل کمکاری یا اقدامات غیرمجاز از کار برکنار یا بازداشت شدند که اقدام عملی دیگری در برخورد با فساد و کمکاری مدیران محسوب میشود.
انجام اینگونه اقدامات از سوی قوه قضائیه یکی از ضرورتهای ترمیم سرمایه اجتماعی نظام و کمک به ارتقای کارآمدی است که حاصل فهم دقیق از وضعیت آسیبی حاکم بر ادارات و دستگاههای دولتی، شجاعت و اراده رفع آسیبها و حل مشکلات مردم میباشد.
خوشبختانه در دوره ریاست آیتالله رئیسی این اقدامات بهعنوان یک اولویت در دستور کار قوهقضائیه قرار گرفته و یکی از دلایل موفقیت در پیشبرد این اولویت، رنگ باختن مصلحتاندیشیها و مرزبندیهای کاذب است. رسیدگی به پرونده طبری و محکومیت و مجازات قضات و کارمندان خاطی دستگاه قضا نشاندهنده صداقت و عزم و اراده محکم این قوه برای مبارزه با مفاسد و مفسدان و نگاه برابر برای اجرای قانون و مجازات متخلفان، فراتر از هرگونه مصلحتاندیشی است.
این رویه مبارک، اعتبار این قوه و ریاست آن را در افکار عمومی و مردم قدرشناس افزایش داده و امید رسیدگی به مفاسد و بیعدالتی را بیشتر کرده و به نفع سرمایه اجتماعی نظام نیز بوده است.
اما واقعیت این است که ریشهکنی فساد مستلزم اولویتبخشی آن در همه قوا بهویژه قوه مجریه است. اگر زمینههای فساد در روند اجرایی از بین برود و در عزل و نصب مسئولان، سلامت و پاکی و تعهد به انجام وظایف و توان انجام آن بهعنوان معیارهای شایستهگزینی مراعات شود، نظارت بر نحوه اجرای وظایف بهعمل آید و فرآیندهای انجام وظایف شفاف باشد، فسادی صورت نخواهد گرفت؛ همانگونه که لازم است مجلس با بررسی قبلی و شرایط فعلی به حذف قوانین زائد و وضع قوانین لازم همت گمارده و ساز و کار نظارتی مجلس را نیز تقویت و کارآمد سازد تا به روانسازی و تسهیل انجام وظایف ادارات و دستگاههای دولتی کمک کند و از هرگونه انحراف و فساد اداری و مدیریتی ممانعت به عمل آورد.
بهعبارتی برخورد قهری و قضایی با فساد را باید گام پایانی و آخر دانست و قبل از آن پیشگیری و هدایت انجام وظایف و افعال اداری و مدیریتی در کانالها و سازوکارهای قانونی، صحیح و سالم است که خروجی آن کارآمدی دستگاهها و سازمانهای دولتی و رضایتمندی مردم خواهد بود.
نکته کلیدی و مهم دیگر اینکه ریشهکنی فساد مستلزم همکاری، هماهنگی و همافزایی بین تمام قوا و آن هم با تمام قواست چرا که متأسفانه مفسدان طی چندسال توانستهاند شبکههایی برای اقدامات خلاف، غیرقانونی و غیرشرعی خویش بهوجود آوردند یا با قرار گرفتن در مناصب و جایگاههای برخوردار از نفوذ و قدرت برای خود و همدستانشان حاشیههای امن و مصونیتهای کذایی پدید آورند، بهگونهای که همین وضعیت موجب شکلگیری ذهنیت فساد سیستمی در افکار عمومی یا بخشهایی از جامعه شده که گاه جرئت شکایت و طرح مسئله را نزد مراجع مسئول ندارند.
برای در هم شکستن این ذهنیت که میتواند اراده عمومی و مشارکت همگانی برای مبارزه با فساد را پدید آورد، لازم است ساز و کار دریافت گزارشات مردمی و ضمانتبخشی برای پیگیری آن را نیز فراهم کرد و برای پیادهسازی سوتزنی سازمانی و حتی غیرسازمانی چارهاندیشی و اقدام کرد.
ارسال نظرات