گفتهاند «منفورترين حلال» در پيشگاه خداوند است، قديمترها – البته در يک قرائت افراطگونه - ميگفتند زن بايد با لباس سفيد به خانه شوهر برود و با لباس سفيد يا همان کفن بيرون بيايد و حرفي از اين «حلال منفور» نزند و حتي فکرش را هم نکند! واقعهاي که ممکن است در زندگي هر زن و شوهري پيش بيايد و حرام هم نيست، اما در فرهنگ ديني ما، منفورترين و مبغوضترين امر حلال تلقي شده است؛اين توصيف «طلاق» است. واقعهاي که وقتي پيش بيايد،حتما يک زندگي مشترک را درگير پسلرزهها و عوارض عموماً خطرناکي ميکند که گاهي تبديل به يک معضل چندلايه اجتماعي ميشود.
«طلاق» از هم پاشيدن رشته محبت و پيوندي است که با هزار اميد و آرزو ميان دختر و پسر شکل ميگيرد.شايد تصورش هم سخت باشد که ساختماني که با عشق و محبت و با آرزوهاي دور و نزديک و براي تکامل روحي دو نفر شکل ميگيرد،بنا به هر علتي يکباره فرو بريزد و ويرانههاي آن،سهم همان دختر و پسري شود که شايد صاحب فرزند يا فرزنداني هم شده باشند و حالا بايد هرکدامشان گوشهاي از تبعات اين واقعه تلخ را به دوش بکشند. همين پسلرزههاي طلاق است که آن را تا اين حد در فرهنگ ديني و ملي ما ايرانيان،نکوهيده قرار داده و جز در موارد خاص و اجتنابناپذير توصيه نشده است؛پسلرزههايي مانند«به جا ماندن فرزندان طلاق،زنان بيسرپرست و مردان سرگردان و عصبي و حتي زنداني شده به خاطر مهريه»که هرکدامشان به تنهايي ميتوانند قطعهاي از پازل آسيبهاي اجتماعي شوند.
اما نکته دردناک و تاملبرانگيز اينجاست که اين واقعيت تلخ،رفته رفته در جامعه ما–با آن فرهنگ غني و کهن–رو به افزايش رفته و زنگ خطرهاي کارشناسان و علما هم کمتر اثرگذار است.
اين خطر تا جايي ملموس شده که رهبر انقلاب در مهرماه سال1391 در جمع دانشگاهيان خراسان شمالي، با طرح اين سوال که «چرا در برخي مناطق طلاق زياد شده است؟»،طلاق و آسيب به خانواده را يکي از20چالش امروز کشور در حوزه«سبک زندگي» توصيف کرده و توجه نخبگان را به آن جلب کردند تا در اين زمينه چارهانديشي شود.
هرچند پايگاه جمعيتي سازمان ثبت احوال کشور، اطلاعات و آمار دقيقي به صورت مقايسهاي از روند طلاق در سالهاي گذشته تاکنون به دست نميدهد و بخش مربوط به آمار طلاق در سالهاي 1395و 1396 يز از دسترس خارج است،اما فروردين امسال سيفالله ابوترابي سخنگوي اين سازمان به آمار وقايع حياتي در سال 96 اشاره کرد و گفت: «براساس آمارهاي ثبت شده در پايگاه جمعيتي سازمان ثبت احوال کشور، در سال گذشته608هزار و 977مورد ازدواج به ثبت رسيده که نسبت به سال گذشته افزايش داشته است» به گفته وي،«طي سال گذشته174 هزار و597 واقعه طلاق نيز ثبت شده است».
هرچند در ظاهر آمار ازدواج در سال گذشته و حتي سالهاي گذشته بيشتر از طلاق بوده که البته با توجه به فضاي اجتماعي و فرهنگ عمومي جامعه ما طبيعي هم هست،اما نکته غيرطبيعي و نگرانکننده ماجرا«سرعت طلاق»است که در مقايسه با «سرعت ازدواج» بالاتر به نظر ميرسد و همين زنگ خطر ماجراست.اين نکتهاي است که ابوالفضل ابوترابي نماينده مجلس نسبت به آن هشدار داده و از افزايش 8 درصدي ميزان طلاق در سال گذشته نسبت به طلاقهاي سال قبل از آن خبر ميدهد.
به گفته اين نماينده مجلس «در طلاق 2 عامل اصلي اقتصادي يعني بيکاري و معيشت و نيز مسائل روحي و رواني فرد مانند اعتياد، فضاي مجازي موثر است». وي البته تاثير فضاي مجازي و مواد مخدر را نيز يادآور شده و ميافزايد:«بيش60درصد طلاقها تا بيش از سرعتبخشي به آن توسط فضاي مجازي،به دليل مواد مخدر بوده است،بنابراين مواد مخدر و فضاي مجازي در نگرش ايجاد شده بر اساس فردمحور بودن جامعه، ميزان طلاقها را افزايش داده است».
گسل طلاق بيخ گوش برخي شهرها
علل طلاق هرچه باشد، از مشکلات اقتصادي گرفته تا اعتياد، نيازهاي روحي و جسمي و تاثيرات منفي فضاي مجازي و امثال آن،شايد در اصل ماجرا چندان تفاوتي نکند که با طلاق،بنيان يک خانواده از هم ميپاشد و بايد بدون تعارف و لاپوشاني فکري براي آن شود تا کار جامعه بيخ پيدا نکند،اما از اين سوال که چرا گسل طلاق در برخي مناطق کشور فعالتر شده است، نميتوان چشمپوشي کرد.
سيدحسن موسوي رئيس انجمن مددکاري اجتماعي ايران چندي قبل و هنگامي که اين پرسش به تازگي پيش روي جامعه ايراني قرار گرفت، گفته بود:«هر چه جامعهاي سنتيتر و آمادگياش براي مواجهه با ابزارهاي مدرن کمتر باشد،آسيبهاي اجتماعي در آن بيشتر ميشود؛به همين دليل امروز افزايش ميزان طلاق در استانهايي که آمادگي لازم با ابزارهاي مدرن ندارند بيشتر شده است».
اين مسئله چندان هم دور از ذهن نيست که تعارض فرهنگ سنتي با زندگيهاي مدرن بدون آن که الزامات آن به خوبي آموزش داده شود،بلاي جان خانوادهها شده و اين بلا در برخي مناطق کشور بيشتر دامنگير شده و تا دير نشده بايد براي آن فکري کرد.
به هر روي يکي از راههاي مواجهه با طلاق پايبندي به الزامات مذهبي است که دوام و قوام يک زندگي را تضمين مي کند و يکي از مهمترين آن اصل وفاداري به همسر مي باشد.
ارسال نظرات