پایگاه رهنما به نقل از جوان آنلاین ، آنچه در چهار سال گذشته در مقابل چشم ملت ما اجرا شد نمایشی بیش نبود. اما این نمایش لازم بود. برخی مذاکره نظام با امریکا را تابو معرفی میکردند و اگر یک مسئول ایرانی از در اتاق کارکنان سفارت امریکا در سازمان ملل عبور میکرد عدهای به وجد میآمدند و امیدآفرینی را تبلیغ میکردند. عدهای استکبارستیزی را نه یک امر عقلانی – دینی که نوعی غیریتسازی میدانستند و میگفتند: اگر استکبارستیزی را از شما بگیرند و وارد مذاکره با امریکا بشوید دیگر هیچ حرفی برای گفتن ندارید. اما آنچه در چهار سال گذشته به دست آوردیم گشایش اقتصادی نبود که «جدال منطق و بیمنطقی» در مقابل چشم ملت ایران بود. این جدال منطقی نظام بسیاری از غربگرایان و «سرابپروران» داخلی را به محاق سیاسی برد و فهمیدند که مذاکره و تعهد و اجرای کامل تعهد از سوی نظام جمهوری اسلامی مسئله امریکا را حل نخواهد کرد.
فهمیدند جدال آنان با ما جدال هویتی است و شرط عادی شدن روابط، عدول از هویت و پذیرش سیادت و بزرگی مبتذلترین شخصیتهای جنسی جهان در کاخ سفید است. منطق ما مذاکره و تعهد و انجام تعهد بود. منطق آنان مذاکره برای مذاکره و عدم انجام تعهدات بود. منطق ما در منطقه مبارزه با تروریسم در عین تحریم بود و منطق آنان تولید تروریسم و تحریم ما به بهانه حمایت از تروریسم است. موشکهای ما یک بار فراتر از مرزهایمان به سوی تروریسم شلیک شد و موشکهای آنان دو بار در سوریه به سمت دولت قانونی آن کشور که در حال مبارزه با ترویسم است، شلیک شد. اکنون آنان از گفتوگو، دیپلماسی، دادوستد و حقوق بینالملل عدول کردهاند و تنها گزینهشان گاو صفتی و تکیه بر «زور» است. آنان منطق را با زور جابهجا کردهاند و علت آن هم ناکامی خود و صهیونیستها در تحمیل تروریسم بر خاورمیانه اسلامی است. امروز «غرور مقدس» ایرانیان در جدال جدی با زور رسوایان جنسی و گاوصفت است. امروز قدرت همچون تیغی در دست زنگی مست در امریکا است و مگر میشود ملت ایران در مقابل این زور سر تسلیم فرود آورد؟ اما چه باید کرد؟ دولت ما باید دو شرط اساسی را بر خود حاکم کند؛ اول ارتقای خود به دولتی در تراز دولت بحران که بتواند در روزهای سخت کشور را اداره کند. از نازپروردگان و لذتچشیدگان فعلی این هنر ساطع نمیشود.
دوم پايان انتظار در نگاه به دروازههاي غرب و انداختن طرحی نو در جهان چندقطبي و ظرفيتسازي از منابع بومي است. ايستادن امروز ايران در مقابل همهچيزخواهي و عريانگري نظام سلطه به عوامل متعددي بستگي دارد اما به زعم نگارنده چارهانديشي براي دو مسئله ما را از بقيه مسائل نيز عبور ميدهد. طبق اعلام بانك جهاني و همچنين دولت، آهنگ رشد اقتصادي كشور در سال 2018 برتر از همه كشورهاي عربي منطقه است. اين آهنگ را بايد حفظ كرد اما آن دو مسئله اگر حل شود عزت ملي ما نه تنها تحقير نخواهد شد كه ارتقا خواهد يافت. «نفت» مهمترين تهديد نظام اسلامي و ملت ايران است. هيچ عاملي به اندازه نفت ملت و حاكميت ما را به اضطراب و اضطرار نميكشاند. پاشنه آشيل نظام جمهوري اسلامي قبل از هر چيز نفت است. تكمحصولي بودن ايران و تكيه اصلي اداره كشور به نفت مهمترين عاملي است كه در دوراهيها ما را به سمت انتخابهاي سخت ميكشاند و عجيب است كه سياست 40ساله نظام جمهوري اسلامي و شعار همه دولتها عدم اتكا به نفت بوده است اما در عمل چيزی اتفاق نميافتد. رئيسجمهور در جمع کارگران ميگويد: 55 درصد نفت سهم مستمريبگيران است و مردم نميدانند چرا بايد اينگونه باشد و میپرسند پس کسورات مستمربگیران چه شده است؟ همه دولتها هنگام تقديم لايحه بودجه به مجلس از كاهش سهم نفت در اداره كشور ميگويند اما در همان نقطه قبل ايستادهايم. عبور از نفت، گردن نظام جمهوري اسلامي و ملت ريشهدار ايران را در مقابل «گاو زور» برافراشتهتر خواهد كرد. عجيبتر اينجاست كه در عين گرفتار آمدن در اين معضل، 60درصد اقتصاد كشور ماليات نميدهند.
به مطب پزشكان متخصص در سراسر كشور سري بزنيد آنگاه خواهيد ديد كه دكه روزنامهفروش كارتخوان دارد اما فوقتخصص ما ندارد. مسئله دوم اجماع نخبگاني است. حنجره واحد نخبگان كشور هم دشمن را نااميد و هم از چندپارگي ملت در فهم چرايي مشكلات جلوگيري خواهد نمود. اكنون كه روشنفكران و توسعهگرايان غربباور منطق نظام در مذاكره-تعهد را ديدهاند و عربده طرف ماجرا را ميبينند به ريسمان محكم «حريت» چنگ زنند و نه از محتواي دینی نظام كه لااقل از روش و منطق آن دفاع نمايند. استاد گرامي جناب دكتر كاشي كه خود از اين اردوگاه است، چندي پيش در مقالهاي از روشنفكران خواستند تكليف خود را با امريكا روشن كنند. 22 ارديبهشت ميعادگاه روشن شدن اين تكليف است. رئيس جمهور جديد امريكا به اجماع نخبگاني درون كشور كمك شاياني نموده است، به صورتي كه بيبيسي فارسي ميگويد: «امروز بين حرف روحاني، ظريف، اصلاحطلبان و فرماندهان سپاه تفاوتي مشاهده نميشود.» اين آورده ملي را نبايد دست كم گرفت كه نگاه مسئولانه به منطق نظام از يك سو و عربدهكشي استكبار از سوي ديگر بايد موجب هارموني در فهم مسائل شود. خداوند بر درجات امام راحل بيفزايد كه میفرمود: «جهانخواران تا كي و كجا ما را تحمل ميكنند؟» و خود پاسخ دادند: «يقيناً آنان هيچ مرزي جز عدول ما از هويتمان نميشناسند.»
ارسال نظرات