ویروس کرونا باوجود تمامی گرفتاریهایی که برای بشر در عرصههای مختلف ایجاد کرده، از سویی پرده از حقایق درون تمدنی غرب نیز کنار زده است که برای سدههای متوالی تلاش شده بود تا از چشم بشریت پنهان نگه داشته شود؛ تمدنی که ادعا میشد آمال و آرزوهای انسان در آن رقم میخورد و انسانیت در آن به رشد کامل میرسد.
نکات تحلیلی:
در خصوص آثار و پیامدهایی که کرونا متوجه تمدن غربی کرده است، میتوان دو نکته مهم را موردتوجه قرار داد: ۱- این ویروس نامرئی دو چهره رئالیستی از جوامع درگیر با کرونا را نشان داد؛ نخست، جوامعی که همیشه در نظام بینالملل و با استفاده از ابزارهای نرم و سخت قدرت تلاش شده بود تا در حاشیه و انزوا بمانند، لیکن خوش درخشیدند و باوجود سختیها، زیباییها و فضائل انسانی و توانمندیهای داخلی خود را به رخ عالم کشیدند. جوامعی که خود را در مرکزیت عالم میپنداشتند، اما در مقابله با کرونا عمق و کُنه واقعیشان را نشان دادند. به بیان سادهتر آنچه برای مدت طولانی تلاش شده بود دیده نشود، بر اثر یک ویروس ناچیز دیده شد.۲- کرونا نقطه پایانی بر برتریانگاری تمدن غربی در مقایسه با سایر تمدنها بود. کرونا اثبات کرد تمدن غربی با همه داشتههای خود، نداری بیش نیست و برخلاف آنچه که بهعنوان کلکسیونی از زیباییها ترویج و تبلیغ میشود، درست در نقطه مقابل آن، از نظر ساختاری و کارگزاری، ریشه در وحشیگری دارد. نگاهی به عملکردهای خودخواهانه و انحصارطلبانه دولتهای غربی در زمینه مواجهه با کرونا ازیکطرف و رفتارهای زشت انسانی از سوی دیگر، حکایت از این دارد که تمدن غرب با تمام آنچه که تاکنون از آن تصور میشد، تعارض دارد. به بیان سادهتر تمدن غرب چیزی فراتر از «شیکپوشان وحشی» نیست.
نکته راهبردی:
همچنان که رهبر معظم انقلاب نیز در بیانات اخیرشان اشاره کردند، فرهنگ و تمدن غربی در کرونا محصول تربیت غلط خود را نشان داد. آنچه در ویترین غرب تاکنون نشان داده میشد، با آنچه واقعاً هست، تضاد و تعارض کامل وجود دارد. به قول اندیشمند فرزانه، علامه جوادی آملی که در توصیف تمدن غرب میگوید: «غرب یک باغوحش منظم است»؛ تا وقتی که غذای حیوانات آن به طور منظم داده شود، همزیستی مسالمتآمیز است، اما همین که گرسنه شوند، شکم همدیگر را میدرند.
ارسال نظرات