با تمام شدنِ بحرانِ کرونا، اقتصاد جهانی چه شکلی خواهد داشت؟!
بیماریهای همهگیر (همان پاندمیها) با بیماریهای اپیدمی متفاوت هستند. اپیدمیها معمولاً یک یا چند کشور در یک قارّهی خاص را درگیر میکنند، امّا پاندمیها در چندین کشور از هر قارّه شیوع پیدا میکنند و به تعبیری عالمگیر میشوند؛
پایگاه رهنما:
بیماریهای همهگیر (همان پاندمیها) با بیماریهای اپیدمی متفاوت هستند. اپیدمیها معمولاً یک یا چند کشور در یک قارّهی خاص را درگیر میکنند، امّا پاندمیها در چندین کشور از هر قارّه شیوع پیدا میکنند و به تعبیری عالمگیر میشوند؛ بنابراین بیماریها وقتی به مرحلهی همهگیری میرسند، بسیار خطرناکاند؛ هم سلامت مردم را بهطور مستقیم در تمام دنیا تحتالشعاع قرار میدهند و اگر برای چند فصل ادامه پیدا کنند هم با رکودهای گستردهی اقتصادی، بیکاریهای شدید و بروز قحطی از طریقی دیگر سلامت مردم و زیست اجتماعیشان را با مشکل مواجه میکنند. کرونا نخستین بیماریای نیست که در عالم پاندمی شده. بسیار پیشتر طاعون یا آنفولانزای اسپانیایی نیز چنین بودند. البته مردم آن روزها از امروز فقیرتر بودند و همچنین آگاهی کمتری نسبت به ویروسها و باکتریها داشتند؛ بنابراین تعداد تلفات این ویروس، باید با تلفات مرگ سیاه (طاعون) یا آنفولانزای اسپانیایی متفاوت باشد. بااینوجود، با بررسی تاریخی آثار این بیماریها بر اقتصادها، میتوان به پیشبینیهایی در خصوص شرایط اقتصادی کشورها در دوران پس از کرونا نیز دستیافت.
طاعون؛ مرگ سیاه
طاعون بیماری همهگیری بود که از سال ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۵۱ در اروپا شیوع پیدا کرد. این بیماری، یکسوم تا دوسوم جمعیت اروپا را از بین برد و زخمهای ماندگاری را در تاریخ برجای گذاشت. امّا پس از طاعون، به دلیل از بین رفتنِ تعداد زیادی از کارگران، تعداد کارگران نسبت به زمینهای موجود کاهش یافت؛ بنابراین قدرت چانهزنی کارگران نسبت به زمینداران افزایش یافت و این موضوع به سقوط اقتصاد فئودالی انجامید! اقتصاد فئودالی، گونهای از روابط اقتصادی بود که در آن کارگران روی زمینِ فئودالها (زمینداران) کار میکردند و در ازای آن مایحتاج اولیه و ضروری زندگی را دریافت میکردند تا زنده بمانند و بتوانند بازهم روی زمینِ زمینداران کار کنند. در اثر سقوط اقتصاد فئودالی زندگی کارگران به شدّت بهبود پیدا کرد و درآمدهایشان افزایش یافت. پیشبینی میشود شرایط اقتصادی و تجاری پس از کرونا نیز دستخوش تحوّل شود. تجارت بین کشورها کاهش خواهد یافت، اتّکای اقتصادها به تولیدات داخل بیشتر خواهد شد. همچنین کسبوکارهای اینترنتی رونق بیشتری خواهند یافت و از این رهگذر، احتمالاً روابط اقتصادی دستخوش تحوّلاتی شود و دوران اقتصادی جدیدی را شکل دهند.
نقض نظریهی مالتوس
پس از فروپاشی اقتصاد فئودالی، همانطور که پیشتر گفته شد درآمد کارگران بهبود پیدا کرد. بااینوجود بر اساس نظریهی مالتوس میبایست جمعیت افزایش پیدا میکرد و به خاطر افزایش جمعیت در خانوارها (مثلاً در خانوادههای کارگران)، درآمد سرانه کم میشد و وضعیت زندگی به سطح پیشین خودش بازمیگشت. امّا در این برهه از تاریخ، نظریهی مالتوس کار نکرد! بلکه پس از افزایش درآمد، کارگران بهجای اینکه به فکر فرزنددارشدنِ بیشتر بیفتند، درآمدهای خود را صرف خرید کالاهایی کردند که در کارخانههای موجود در شهرها تولید میشد؛ بنابراین بهجای افزایش جمعیت، چرخ کارخانهها بهتر چرخید و استخدام کارگر در کارخانهها بیشتر شد. نیکا وویلاندا از دانشگاه کالیفرنیا و هانس یواخیموث از دانشگاه زوریخ میگویند که درآمد بالایی که پس از طاعون ایجاد شده بود، بیشتر خرجِ خرید کالاهای صنعتی تولیدشده در شهرها شد و از این طریق، نرخ شهرنشینی را نیز افزایش داد. طاعون بهطور موثّری، اقتصاد بخشهایی از اروپا را از وضعیت کمتر شهری و با دستمزدهای پایین به مسیر توسعهی همزمانِ تجاری و صنعتی سوق داد.
آثار آنفولانزای اسپانیایی
اتّفاق مشابهی در پی آنفولانزای اسپانیایی رخ داد؛ آنفولانزایی که در اثر شیوع آن در سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰، بین ۲۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر کشته شدند. الیزابت برینرد از دانشگاه براندیس و مارک سیگلر از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا معتقدند در اثر شیوع این بیماری، ایالتهایی از آمریکا که سختتر تحت تأثیر شیوع این بیماری قرار گرفتند، پس از آن سریعتر رشد کردند. پس از بررسی طیف وسیعی از عوامل اقتصادی و جمعیّتشناختی، آنها دریافتند که به ازای هر یک مرگِ بیشتر در هر هزار نفر، درآمد سرانهی واقعی در یک دههی آینده، بهطور متوسط سالانه ۰.۱۵ درصد رشد میکند. اگرچه احتمالاً هزینههای کوید ۱۹ برای افزایش دستمزدهای واقعی پایین است، امّا بااینحال ممکن است بنگاهها را مجبور به پذیرش فناوریهای نوین کند تا هنگامیکه انبارها و دفاتر این بنگاهها خالی میشوند تا مدّتها بهرهوری و رشد بنگاه، استمرار داشته باشد. برخی از اقتصاددانان نیز از اینجهت که کرونا، تکلیف اقتصاد ایران را روشن کرده و معلوم میشود که در کدام بخشها (بیشتر بخشهای بهداشتی و غذایی) تقاضا وجود دارد و میتوان روی عرضهی این محصولات سرمایهگذاری کرد، آن را برای جهش تولید مفید میدانند، امّا در مجموع، آثار بیماریهای پاندمی بر اقتصادها بهوضوح منفی است.
آثار منفی و متفاوت پاندمیها
آنفولانزای اسپانیایی طوری به تجارت جهانی لطمه زد که حتّی جنگ جهانی اوّل نیز نتوانسته بود چنین کند. اکنون نیز کوید ۱۹ میتواند آثار منفی جبرانناپذیری بر اقتصاد جهانی داشته باشد. یک نمونهی آن، کاهش تقاضا برای نفت در بازار جهانی است؛ اتّفاقی که در اثر کاهش فعالیت کارخانهها رخ داد. وقتی کارخانههای دنیا با کاهش تولید مواجه باشند، طبعاً انرژی کمتری هم تقاضا میکنند. نکتهی جالب توجّه اینکه پژوهشها نشان میدهد که اثر منفی اقتصادها در اثر بیماریهای همهگیر، یکسان نیستند؛ یعنی با ساختارهای مختلف و تدابیر مختلف از سوی دولتها، برخی اقتصادها کمتر آسیب میبینند و برخی بیشتر. نتیجه اینکه در ایّامِ پس از همهگیری این بیماریها، اقتصادهایی که کمتر آسیب دیدند، سرعت رشد بسیار بیشتری خواهند داشت.
گیدو آلفانی از دانشگاه بوکونی میلان در خصوص تأثیرات متنوّعِ این شیوع گسترده در اروپا بحث کرده است. نتایج نشان میدهند که بهطور مثال اگرچه حداکثر یکدهم جمعیت انگلستان و ولز در اثر طاعون از بین رفتند، امّا شاید بیش از ۴۰% ایتالیاییها در طول قرن، در اثر این بیماری جان خود را از دست دادند. درحالیکه رشد جمعیت در ایتالیا متوقف شده بود و نرخ شهرنشینی نیز روبهزوال بود، شمال غرب اروپا با وجودِ بیماری همهگیر، شاهد رشد اقتصادی و گسترش شهرنشینی بود. اوضاع مالی ایالتهای ایتالیا نیز مناسب نبود، همانطور که صنایع نسّاجی شمال ایتالیا و شمال و جنوب اروپا نیز مسیرهای اقتصادی کاملاً متفاوتی را در پیشگرفته بودند. برخی اقتصاددانان پیشبینی میکنند که دنیای پساکرونا، دنیایی خواهد بود که دیگر آمریکا در آن اقتصاد اوّل دنیا نیست. حتّی برخی معتقدند بهطورکلی پیشگامی در اقتصاد، از غرب به شرق منتقل خواهد شد. بااینوجود در تحوّلات اقتصادی پیش رو، جایگاه دولتها در سیاستگذاری صحیح بسیار مهم است و میتواند مسیر اقتصادها را در دنیای پساکرونا تغییر دهد. البته مردم نیز بهعنوان شهروندانی خوب، جایگاه ویژهای در کاهش آسیبهای ناشی از این بیماری همهگیر خواهند داشت.
ارسال نظرات