سال ۹۸ هم مثل هرسال دیگری با صفحاتی رنگارنگ از خاطرات تلخ و شیرین و اشکها و لبخندها گذشت و به نوروز ۹۹ سلام کرد.
نویسنده :
محمد حسین عسکری
کد خبر : 5584
پایگاه رهنما:
سال ۹۸ هم مثل هرسال دیگری با صفحاتی رنگارنگ از خاطرات تلخ و شیرین و اشکها و لبخندها گذشت و به نوروز ۹۹ سلام کرد. اگر هرکدام از ما به روزهای پایانی سال ۹۷ برمیگشتیم، شاید نمیتوانستیم خیلی از حوادث تلخ و شیرین این سال را پیشبینی کنیم. با خودمان تعارف که نداریم! واضحتر بگوییم، شاید هیچکدام فکرش را هم نمیکردیم که سال ۹۸ اینقدر متفاوت و عجیب باشد و هر فصل آن، پر از وقایعی باشد که یکروی سکه آن تلخی و ناراحتی و روی دیگرش، عبرت و امید و درس باشد. سال ۹۸ با بارندگیهای گسترده عید نوروز آغاز شد و این بارش رحمت الهی، به سیلی مخرب تبدیل شد که در برخی استانها، همخانه و زندگی و زراعت و کار مردم را از بین برد و هم جان عدهای دیگر را. زلزله در مناطقی از استان آذربایجان غربی و جانباختن و زخمی شدن عدهای از هموطنان، حوادث تلخ و فراموشنشدنی بعد از اصلاح قیمت بنزین، شهادت سردار بزرگ مقاومت «حاج قاسم سلیمانی» که به معنای واقعی کلمه همه را ماتمزده کرد، سقوط هواپیمای اوکراینی، قهر عدهای از هنرمندان از جشنواره فیلم فجر و رسانه ملی و در آخر، ویروسی که برای چند هفته کشورمان را درگیر خود کرد و تعدادی از مردم را عزادار از دست دادن عزیزانشان کرد، همگی مجموعه وقایع ناراحتکنندهای بود که انتظارش را در سالی که گذشت، نداشتیم. اما اگر قرار باشد بدون شعار و اغراق درباره واقعیتهای جامعه صحبت کنیم، حقیقت ماجرا این است که هرکدام از این وقایع ناگوار، در دل خود عبرتها و فرصتهای ارزشمندی داشته و دارد که اگر درست به ماهیت این اتفاقات نگاه شود، میتواند برای مدتهای طولانی، خالق «فرصت» برای جامعه ایرانی باشد. به قول «حاج قاسم» عزیز که همه دائماً به یادش در تبوتاب هستیم، «فرصتهایی که در دل تهدیدها وجود دارد، در حالتهای عادی قطعاً وجود ندارد».
شاید هیچکدام فکرش را هم نمیکردیم که یکروی دیگر سکه سیل مخرب فروردین ۹۸، پُر شدن سدها و احیای تالابها و رودخانههایی باشد که سالها از تشنگی فریاد میزدند و محیطزیست اطرافشان رو به نابودی میرفت و اگر نبود، مدیریت ضعیف خود ما آدمها، همان روی تلخ این سکه - یعنی سیل ویرانگر – هم اتفاق نمیافتاد و حالا دیگر ما هستیم و جبران کاستیها و ضعفها در مواجهه با نزولات آسمانی. از طرف دیگر، موج سفرهای جهادی جوانان این مرزوبوم به مناطق سیلزده - آنهم بدون چشمداشت – بود که نشان داد روحیه کار جهادی و خدمت به همنوع بهعنوان یک سرمایه اجتماعی ارزنده در این کشور زنده است و اگر بهموقع از آن بهره گرفته شود، میتواند امید به آینده را بهمراتب در جامعه زنده کند.
وقتی خبر شهادت «حاج قاسم» را در یک صبح جمعه غمانگیز شنیدیم و به معنای واقعی کلمه غصهدار و عزادار شدیم، تصورش را هم نمیکردیم که با شهادت این اسطوره جهاد و اخلاص و مردمدوستی، چنان موجی از انسجام و یکرنگی در مراسمهای تشییع و بزرگداشت او به راه بیفتد که شاید نمونهاش در تاریخ این کشور هیچگاه اتفاق نیفتد؛ شاهبیت این شور و یکپارچگی اجتماع هم دشمنستیزی و تأکید بر ایستادن مقابل زورگویان عالم و زد سیلی سخت انتقام بر صورت آنها بود و اگر نبود شهادت سردار دلها، شاید هیچ واقعه یا سخنرانی دیگری نمیتوانست این مفهوم عمیق اجتماعی و فرهنگی را به این شدت و عمق در دل مردم بنشاند یا احیا کند. وقتی واقعه تلخ هواپیمای اوکراینی پیش آمد، سخنان فرمانده هوافضای سپاه در مقابل دوربین و مایه گذاشتن از آبرو و اعتبارش بود که هم تحسین مردم را فارغ از نگاه و سلیقه سیاسی آنها به دنبال آورد و همدرس «صداقت و راستی» را به مسئولان دیگر بخشها داد که اگر صادقانه با مردم مواجه شویم، در تلخترین حوادث هم در دلهایشان جایمان خواهند داد.
در روزهایی که برخی سلبریتیهای پر سروصدا، جشنواره و تلویزیون را تحریم میکردند، رویشهای جدید سینما و تلویزیون نشان داد که واقعیتهای عرصه فرهنگ و هنر فقط آن چیزی نیست که میبینیم و میشنویم و اگر دقیقتر نگاه کنیم، واقعیتهای امیدآفرین و شیرین بسیار بیشتر هستند. از جلوههای امید و شور اجتماعی در راهپیمایی بهیادماندنی ۲۲ بهمن ۹۸ و مسئولیت اجتماعی در انتخابات دوم اسفند که بگذریم، این همدلی و قدرشناسی مردم در هفتههای درگیری با ویروس منحوس «کرونا» بود که ازیکطرف نشان داد، ما ایرانیها در سختترین روزها هم قدرشناس آنهایی هستیم که برای امنیت و سلامتیمان تلاش میکنند و چقدر این یادآوری شیرین بود و از طرف دیگر، شور و همدلی در کمک به بیماران و نظارت شهرها بازهم عطر نوعدوستی و زندگی را در کشورمان جاری کرد. اینها همه فرصتهای شیرینی است که از دل تلخیهای ۹۸ برایمان به یادگار ماند، بدان امید که قدرش را بدانیم و پرورشش دهیم تا تهدیدها بیشتر از قبل به فرصت تبدیل شوند.
ارسال نظرات