«زمینلرزه در فلان منطقه با دهها کشته و زخمی و خرابی صدها خانه، جاری شدن سیل در چند استان و آسیب وارد شدن به خانه و زندگی مردم و جان باختن عدهای از آنها، اغتشاش عدهای در چند استان به بهانه گرانی بنزین و آتش زدن و تخریب اموال عمومی و خصوصی، کشف فساد اقتصادی چند هزار میلیاردی و دستگیری دهها نفر در این رابطه، شیوه بیماری ویروسی خطرناک در کشور و خطرات آن»؛ اینها گوشهای از دهها و صدها خبر ریزودرشتی است که باحال و هوای بد و منفی در رسانهها میبینیم و میخوانیم و میشنویم و البته خواندن و شنیدن هیچکدام از آنها حالمان را خوب نمیکند؛ اما سؤال اینجاست که سهم آرامش و امید در میان این حجم رویدادهای تلخ و ناگوار چیست و کجاست؟!
دنیای پیرامون ما، محیطی است پر از اتفاقات خوب و بد، زیبا و زشت و مثبت و منفی. ذات آدمها هم اینطور است که بیشتر توجهشان به اتفاقات و رویدادهای منفی جلب میشود تا رویدادهای مثبت و امیدوارکننده. در این میان، رسانههای گروهی وظیفهدارند تا رویدادها را صرفنظر از مثبت یا منفی بودنشان، بیکموکاست به اطلاع جامعه برسانند و تحلیل خودشان را هم درباره چرایی این رویدادها به مخاطب ارائه دهند، اما همانطور که گفته شد، خبرهای منفی و ناگوار، بیش از خبرهای مثبت و گوارا مردم را درگیر میکند و خواهناخواه آرامش امروز و امید آینده آنها را تحت تاثیر قرار میدهد تا جایی که ممکن است بعد از مدتی به این نتیجه برسند که بدبختترین مردمان دنیا ما هستیم! جامعه ما هم از این مسئله مستثنا نیست و سیل اخبار بد و منفی – که اطلاعرسانی آنها هم اجتنابناپذیر است – میتواند امید و آرامش مردم را از بین ببرد.
کارشناسان زبده رسانه و آنها که از شگردهای رسانهای و خبری در دنیای غرب مطلعاند، بارها به این واقعیت اشارهکردهاند که این اتفاقات و رویدادهای تلخ در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی هم کم نیستند و چهبسا در برخی زمینهها، از رویدادهای بد در کشورهایی مثل ما بیشتر هم باشند، اما نوع خبررسانی و اولویتهای ذهنی که توسط حاکمان برای مردم طراحی میشود، مانع از آن میشود که در میان این اخبار منفی هضم شوند و تصور کنند که بدبختتر از آنها وجود ندارد!
سیاه نمایی یا سفید نمایی؟
احمد محمدی کارشناس مسائل اجتماعی و رسانه دراینباره معتقد است: «شکی نیست که وظیفه رسانهها اطلاعرسانی و آگاهیبخشی به مردم است و مردم حقدارند از اتفاقات و واقعیتهای پیدا و پنهان در جامعه خود مطلع شوند، اما مسئله اصلی و مهم این است که این اطلاعرسانی به کدام نقطه منتهی میشود؟ ناامیدی از آینده و فروپاشی روانی جامعه یا تلاش و تحرک برای اصلاح کاستیها و بدیها و حرکت به سمت آینده بهتر؟».
مسئولان بهعنوان کارگزاران کشور در کنار انجام وظایف اصلی خود و پاسخگویی به مردم، وظیفهدارند در عین بیان واقعیتهای تلخ و شیرین، باصداقت در رفتار و گفتار و حفظ پاک دستی و تلاش مدبرانه برای حل مشکلات مردم، شعله امید را نه در حرف که در عمل، در دل جامعه روشن نگهدارند
وی ادامه میدهد: «در جامعه ما برخی افراد و رسانهها تصور میکنند که تنها باید سفیدیها و نقاط قوت را برجسته کرد تا امید مردم از بین نرود و باید از کنار بدیها و سیاهیها بدون برجسته کردن آنها عبور کرد؛ عدهای دیگر از افراد و رسانهها، مخصوصاً رسانههای غیررسمی و فضای مجازی، بهگونهای تصور و عمل میکنند که انگار فقط باید اتفاقات بد را برجسته کرد و بر روی آنها تحلیل و تفسیر کرد. در این میان، کمتر افراد و جریانهایی هستند که حد وسط و تعادل را حفظ کنند».
4 گروه بنیادی و رسالت «حفظ امید»
در این روزها که شرایط سخت اقتصادی و تنگناهای معمول و غیرمعمول ازیکطرف مردم ما را آزار میدهد و رویدادهای بدی مانند همین ویروس نگرانکننده «کرونا»، آنهم بعد از سلسله اتفاقات ناگوار ماههای اخیر، حسابی روح و روان جامعه را درگیر کرده، بیشتر از هر زمان دیگری باید به این سؤال جواب داد که سهم آرامش امروز و امید به آینده چیست و برای حفظ امید چه باید کرد؟ چراکه جامعه بدون امید، حتماً میمیرد.
شاید بتوان «مسئولان، رسانهها، خانوادهها و نخبگان اجتماعی» را چهار رکن اصلی حفظ امید و آرامش جامعه در شرایط بحرانی دانست که وظیفهای سنگین در این حوزه بر دوش دارند.
مسئولان بهعنوان کارگزاران کشور در کنار انجام وظایف اصلی خود و پاسخگویی به مردم، وظیفهدارند در عین بیان واقعیتهای تلخ و شیرین، باصداقت در رفتار و گفتار و حفظ پاک دستی و تلاش مدبرانه برای حل مشکلات مردم، شعله امید را نه در حرف که در عمل، در دل جامعه روشن نگهدارند ؛ چنین جامعهای باوجود چنین مدیرانی، بهراحتی از پس بحرانهای معمولی و غیرمعمول برمیآید.
بعد از مسئولان، این رسانههای خبری و تحلیلی هستند که وظیفه حفظ آرامش و زنده نگهداشتن امید را در دل مردمان سرزمین خود بر عهدهدارند؛ اطلاعرسانی و نقد کاستیها هیچ منافاتی با امید دادن به جامعه و انگیزه بخشیدن به مردم برای حرکت به سمت فردای بهتر ندارد و البته این هنر رسانهها و سیاستگذاران و مدیران آنهاست که این دو را باهم جمع کنند.
در کنار وظیفه مسئولان و رسانهها، فعالان اجتماعی و نخبگان این حوزه هم باید با قرار گرفتن در کنار مردم، واقعیتهای شیرین پنهان مانده از دید مردم را بیکموکاست به آنها یادآوری کرده و راه غلبه بر مشکلات را به لایههای مختلف جامعه بیاموزند و درنهایت، این خانوادهها هستند که باید هنرشان را برای امیدبخشی به فرزندان خود بهصورت واقعی و اثرگذار نشان دهند و همه اینها میسر نیست، جز با تقویت اعتقادات دینی و انگیزههای ملی و تلاش برای تقویت بنیههای دینی، علمی و مهارتی اعضای خانواده و تعامل صمیمانه با اقوام و دوستان و تمرین انسجام و محبت.
ارسال نظرات