07 اسفند 1398 - 16:59
دکتر مجید شاکری در گفتگو با مشرق:

FATF هزینه‌های قطعی و دستاوردهای احتمالی دارد/ اهمال طیب‌نیا باعث ایجاد تعهد بدون دستاورد برای کشور شد/ در برجام تحریم ها رفع نشد، شکل تحریم ها عوض شد/ اگر ترامپ بپرسد از من چه می‌خواهید هیچ جوابی نداریم به او بدهیم!

دکتر شاکری می‌گوید: اینکه بعضی می‌گویند روسیه در یک خط و بدون هیچ جزئیات دیگری گفته به کنوانسیون‌ها ملحق بشید تا بتوانیم با هم کار کنیم دروغ است.
کد خبر : 5287

پایگاه رهنما:

 

فرقی ندارد در دسته موافقان FATF‌ باشید یا مخالفان آن، در هر دو صورت نشستن پای صحبت‌های کسی که فارغ از نگاه سیاسی و جناحی صرفا مسایل و معضلات را با نگاه فنی، کارشناسی و از منظر منافع ملی بررسی می‌کند، علاوه بر اینکه تحلیل دقیقی از شرایط به شما می‌دهد، حلاوت و شیرینی خاصی هم دارد.

دکتر مجید شاکری که از جمله این افراد است که طی چند سال اخیر توانسته با ارائه تحلیلی فنی، دقیق و به دور از هیاهوهای رسانه ای کشور، نقش موثری در جهت‌دهی محتوایی و فکری جمع‌های نخبگانی داشته باشد و روایت دست اولی از اوضاع و احوال کلان اقتصاد کشور را به مخاطب با لحنی ساده و عامه فهم ارائه کند.

بر همین اساس و با توجه به اینکه در حال حاضر فضای کلی جامعه دغدغه‌های خاصی نسبت به موضوعات روز دارد و نیاز به نگاه فنی به اقتصاد بدور از حواشی سیاسی احساس می‌شود، عصر یک روز پاییزی به دفتر کار ساده و بی‌آلایش دکتر شاکری در خیابان لاله‌زار تهران رفتیم تا گپ و گفتی پیرامون مسایل روز داشته باشیم.

آنچه که در ادامه ملاحظه می‌کنید قسمت اول گفتگوی تفصیلی مشرق با آقای دکتر مجید شاکری است که به بررسی ماجرای FATF از آغاز و نحوه صحیح مواجهه با لوایح پرچالش آن پرداختیم.

ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، برای شروع بحث اگر فضاسازی‌های اخیر روانی در موضوع FATF با محوریت ماجرای آقای استراماچونی سرمربی تیم استقلال را کنار بگذاریم و از بعد فنی به مسئله نگاه کنیم، از جهاتی شاید بتوان گفت مهم‌ترین وجه تفاوت نظرات موافقان و مخالفان تصویب لوایح FATF، هزینه‌فرصت‌های آن است، مواجهه درست با این نوع نگاه چگونه است؟

 

ابتدا دوست دارم کسانی که مصاحبه را می خوانند بدانند اگر کسی فکر می کند از طریق داستان دروغ استراماچونی یا از طریق ویرایش دروغ ویکی پدیا می تواند پرونده‌ای را به جلو ببرد، حدیث داریم که هیچ امری با دروغ به نتیجه نمی‌رسد.

در موضوع اف ای تی اف، وقتی لایه های سیاسی از موافقت‌ و مخالفت را کنار بزنیم، مابین موافقین و مخالفین فنی FATF یک جمله مشترک است و آن جمله این است که: اف ای تی اف موضوعی است با هزینه های قطعی و دستاوردهای احتمالی و افراد بسته به این که احتمال وقوع این دستاوردها را و هزینه‌ی از دست رفته ها را چقدر می دانند، در دسته موافقان و یا مخالفان این موضوع طبقه‌بندی می‌شوند.

بنابراین ما با یک کسر مواجه هستیم که در بالای این کسر دستاوردها ضرب‌در احتمال هستند و مخرج آن هزینه ها هستند. همه موافقین اف ای تی اف معتقدند که این موضوع هزینه دارد، مثلا آقای غریبی در مصاحبه‌اش با همشهری، از آن به عنوان هزینه های طبیعی وصل شدن به نظام جهانی یاد می کند ـ فارغ از اینکه این تعبیر درست است یا غلط، همه موافقین هم معتقدند که دستاوردها احتمالی است همانطور که درباره مخالفین هم این موضوع وجود دارد.

اما ماجرا از آنجا شروع شد که در بهار سال ۱۳۹۵ با پذیرش اکشن پلن اف ای تی اف توسط رئیس وقت شورای عالی مبارزه با پولشویی و وزیر وقت اقتصاد آقای طیب‌نیا، بنا شد ایران از اقدام متقابل یا کانترمژر -counter measure- تعلیق شود و مابه ازای آن، اکشن پلن را اجرایی کند.

در اینجا سوالات متعددی هست: اولا اگر به خاطر داشته باشید در آن زمان گفته شد که ما با یک سری توصیه -حتی گفته شد توصیه اخلاقی- مواجه هستیم و با تعهد الزام‌آوری مواجه نیستیم، اما الان ظاهراً این حرف ها فراموش شده و دیگر هیچ کس نیست که درباره الزام‌آور بودن آن چیزی که در آن زمان آقای طیب‌نیا امضا کردند، شکی داشته باشد. حتی در پیغام هایی که کشورهای دوست به قول آقایان می دهند هم گفته شده که شما خودتان متعهد شده‌اید.

بنابراین ما در آن روز با یک تعهد الزام‌آور مواجه بودیم و این سوال واضح است که در چارچوب قوانین داخلی ایران، یک چنین تعهدات الزام‌آوری که صرفاً رئیس شورای مبارزه با پولشویی امضا کرده باشند و متعهد شده باشد، اساساً معقول و قانونی هست یا خیر؟

 

فارغ از اینکه آقای طیب‌نیا به عنوان وزیر وقت اقتصاد از لحاظ قانونی مجوز ایجاد تعهد برای کشور را داشت یا نه، سوالی که مطرح می‌شود این است که پس از این تعهد اجرای اقدام متقابل برای ایران تعلیق شد؟ از نظر فنی کانتر مژر چیست و چگونه در روابط مالی کشورها اعمال می‌شود؟

 

کانترمژر (اقدام متقابل) بند ۲۰ تفسیر توصیه ۱۰ و کل تفسیر توصیه ۱۹ اف ای تی اف است که به طور خاص بُعد اجرایی این موضوع، بیشتر در تفسیر توصیه ۱۹ است، که ۸ یا ۹ فرض معرفی می کند که کسی که کانترمژر می شود، باید اینها را اعمال کند.

یکی از اینها که مورد A هست درباره اینکه در کشوری که ریسک‌ انگاری شده ذیل توصیه ۱۹، باید برایش EDD اعمال شود. و ما مع الاسف در بیانیه بوسان از کل کانترمژر تعلیق نشدیم، ما از کانترمژر به استثنای بند A تعلیق شدیم. این خیلی مهم است.

(توضیح: EDD یا همان یعنی Enhanced customer Due Diligence به این معناست که باید دقت کافی در انتخاب ذی نفعان اعمال شود و اشخاص حقیقی یا حقوقی که به طریقی غیر از مالکیت، منتفع و استفاده­‌کننده وجوه و دارایی می‌باشند شناسایی شوند.)

می دانید در برجام تحریم ها رفع نشد قالب و شکل تحریم ها عوض شده بود، به هر حال وقتی در وضعیت تحریم شدگی قرار داریم، اگر کسی بخواهد با ما کار کند و کشور مبدأ بخواهد بر تراکنش هایش با ایران، نظام EDD اعمال کند، عملا امکان تغییر منشأ پول و تغییر مقصد پول یا چیزی شبیه به این را نخواهند داشت و وقتی چنین امکانی را نداشته باشند، در سوییفت این اطلاعات را دقیق کامل وارد می کنند، و با توجه به احضاریه اداری که خزانه‌داری آمریکا صادر می کند، ‌ اطلاعات تراکنشی آنها بعد از ظهر روی میز خزانه‌داری خواهد بود. پس اساساً تعاملات اگر با حفظ EDD باشد، تقریبا هیچ شانسی برای بهره بردن ایران از این تعلیقی که بر کانترمژر اعمال شده، وجود ندارد.

حال سوال اینجاست چرا در آن روز، شخصی رفته امضایی را کرده که در آن امضا، ما یک چنین تعهد عظیمی را دادیم و آنچه را که ما به ازای آن رفتیم و گرفتیم در بهترین حالت بی فایده است؟ این سوالی است که لازم است امروز در مورد آن با آقای طیب نیا حتماً گفتگو شود. فکر می کنم اساساً بدون اینکه خدای نکرده، حتی در انتهای تصور من باشد که ایشان سوءنیتی داشتند، تصور می کنم نسبت به این موضوع عمیقاً اهمال رخ داده است.

اساساً وضعیتی که ما الان در آن هستیم، وضعیت تعلیق از کانترمژر نیست و به لحاظ اجرایی هم تفاوت معناداری با کانترمژر برای ما ندارد. این تفاوت نداشتن، نکته غم‌باری است.

 

با این شرایط سوالی که پیش می‌آید این است که چرا چنین تعهدی را پذیرفتیم و در این وضعیت قرار گرفتیم؟

 

دوستانی که امروز می گویند که ما الا و لابد باید به کنوانسیون بپیوندیم برای اینکه وارد کانترمژر نشویم، باید یک مقدار نسبت به حرفشان فکر کنند. اولاً هدف ما در معلق ماندن نیست، هدف ما خروج از بیانیه عمومی اف‌ای‌تی‌اف -Public Statement - است، خروج از فهرست کشورهای غیرهمکار است. تازه این موضوع سی اف تی و پالرمو یک گام از کل اکشن پلن است و تعداد گام هایی که طرف مقابل اکشن پلن ما آنها را انجام شده فرض می کند، خیلی کمتر از عددی هست که الان اظهار می شود.

پس اساساً این نیست که با الحاق به سی اف تی و پالرمو اکشن پلن را از جانب خودمان یا از جانب طرف مقابل تکمیل شده فرض کنیم. اما حتی اگر تکمیل شده فرض کنیم، برای خروج از بیانیه نیاز به اجماع داریم.

اینکه تعریف اجماع چیست، افراد مختلف حرف های متفاوتی می‌زنند و من هم به آنها حق می دهم، به خاطر اینکه موضوع خروج یک کشور از کانتر مژر اف ای تی اف، یعنی کانتر مژر بوده باشد، معلق بشود و بخواهد از بیانیه عمومی خارج بشود، موضوع بی سابقه‌ای است. درست است که به لحاظ حقوقی تصمیم پلنری FATF است، اما حساسیت خاص خودش را دارد. به هر حال ما می بینیم که نیاز به اجماع وجود دارد.

 

با توجه به اعضای این سازمان، به طور کلی آیا امکان خروج از کانترمژر با اجماع برای ایران وجود دارد؟

 

برای نیاز به اجماع، در هر تعریفی، که تعریف یک دانه ای داریم، دو تایی داریم، یک تعریفی هم من شخصاً دارم از تابستان ۹۵ که همین افرادی که امروز طرفداران جدّی تصویب تکمیل اکشن پلن هستند، آن روز مدعی بودند ما همانطور که انجام دادیم، در تابستان ۹۵ می توانیم از بیانیه عمومی خارج شویم. حتی اگر ما می‌گفتیم شرایط غیر از این است، حرف ما را سبکسرانه و غیرعاقلانه می دانستند.

مسئولین ایران در آن زمان، فکر می کردند با این اقدامات از ذیل بیانیه بیرون می آییم، اما وقتی بیانیه را می‌خواستند بخوانند، آمریکا بلند شد، اعتراض کرد، بعد هم آرژانتین و شورای همکاری خلیج فارس، اینها هم بلند شدند و اعتراض کردند، و مانع از این شدند.

الآن آیا آن فرایند و آن دلایل اعتراض و آن معترضین هستند؟ بله، هستند. آیا می توانند دلایلی را روی میز بگذارند؟ بله می توانند. آیا چیزی به آنها اضافه شده؟ بله عربستان و اسرائیل اضافه شده. پس اساساً موضوع اجماع نشدنی است.

باز فرض دیگری وجود دارد، کسان دیگری می گویند نیازی نیست به اینکه ما به اجماع برسیم و می توانیم بدون ورود در پلنری خود به خود برویم به مرحله بعدی. ولی خود آنها هم یک ان قلت هایی روی این جمله دارند که باعث می شود این جمله را الان نتوانیم جدی بگیریم.

به هر حال چشم انداز اینکه ما بتوانیم به فرض اینکه اکشن پلن را از دید طرف مقابل کامل کنیم، از Public Statement بیرون برویم، به دلایل متعددی به صفر میل می کند. پس اساساً ما موضوع خروج از بیانیه عمومی را فعلا باید بگذاریم کنار در زنجیره‌ی اهدافمان.

 

با این فروض، در حال حاضر باید چه نوع مواجهه‌ای با این مسئله داشته باشیم؟ ممکن است از نظر شما اینطور برداشت شود که با "کانترمژر" شدن ایران موافقید؟

 

 آیا این جملاتی که من دارم می گویم، یعنی دارم می گویم که خوب است ما برویم کانترمژر؟ ابدا.

آن اکشن پلنی که امروز برای ما نوشته شده، مربوط به شرایط قبل از ۲۰۱۳ است. به طور خاص درباره CFT و پالرمو صرفاً الحاق از ما خواسته نشده، بلکه تصویب و اجرا هم خواسته شده است. وقتی اجرا هم از ما خواسته اند، پس بحثی با نظارت ICRG و نظارت FATF وجود دارد. اما به هر حال فرض بر این است که اکشن پلنی که effectiveness عموما در آن باشد، سخت تر از اکشن پلن موجود ماست. من این را قبول دارم.

از طرف دیگر، کشور کلی هزینه داده، البته می توانست اینقدر هزینه ندهد اگر عاقلانه تر رفتار می شود، هزینه اجتماعی و ... این‌همه رفتیم جلو، تازه برگردیم کانترمژر. پس ما در موضوع FATF اساساً با یک امر احتمالی مواجه هستیم.

کسانی که می آیند می نشینند و می گویند که اگر ما برویم این کار را بکنیم، از جهان قطع می شویم، اگر این کار را بکنیم به جهان وصل می شویم؛ اصلا اینها را درک نمی کنم، چطور ممکن است یک چیزی که در بهترین سناریو، هزینه ها و مضّارش تقریباً با هم برابر است، چطور می توانند آدم ها با این اطمینان درباره اش صحبت کنند؟ اصلا درکشان نمی کنم.

واقعیت این است که، همین حالا نصف کانتر مژر برای ما دارد اعمال می شود، یعنی به جز مورد A، موارد B و I و H هم دارد بر ما اعمال می شود، ۴ تا از کانتر مژر دارد بر ما اعمال می شود. EDD، نظارت توسعه یافته بر بانک‌های ایرانی و ... چون از سه پلن قبل تر شروع کردند و هر بار گفتند اگر این کار را نکنید، این کار را می کنند؛ موارد B و I و H از مثال های کانترمژر بر ما اعمال شده است.

من به خوبی به یاد می آورم وقتی که همین مثال نظارت توسعه یافته بر بانک های ایرانی مطرح شد، روزنامه دنیای اقتصاد تیتر زد که دیگر رفتیم کانترمژر. من بررسی کردم و با نویسنده آن صحبت کردم که این را کی گفته، که مشخص شد منشأ‌ کلام از داخل روزنامه نبوده، با منشأ کلام هم که صحبت کردم راجع به این موضوع، بهش توضیح دادم، گفتم ببینید الان ما در وضعیت تحریمی هستیم که بانکی که مال خودمان است در آلمان، این بانک از ترس اینکه rejection بزند مقام ناظر آلمانی، تقاضای حتی غذا و داروی خود ما را قبول نمی‌کند.

الان من در این سطح هستم، آن وقت تو نگران نظارت توسعه یافته مقام ناظری. اینکه شما در بلک لیست باشید، بد است و هزینه دارد، اما ما الان این مرحله ها را گذراندیم، الان جای پسا این حرف هاست.

 

دلیلی که بانک آلمانی درخواست ما را برگشت میزند ترس از FATF است؟

 

دوستانی هستند که می گویند انتقالات و کارگزاری های بانکی برای ما، سه مشکل دارد، این سه مشکل مسائل مربوط به صورت های مالی بانک ها و وضعیت های مالی آنها هست،   مربوط به موضوع FATF و موضوع تحریم های آمریکا است.

بعد می گویند الان که تحریم های آمریکا را نمی توانیم کاری کنیم، برویم از آنها به صورت موضعی شروع کنیم کار را جلو بردن، در صورتی که این طور نیست، اینها سه فیلتر پشت سر هم هستند که ریزترین سوراخ ها برای تحریم آمریکاست. و تغییر در آن قبلی ها، تغییر در دبی آب ایجاد نمی کند این نکته بسیار مهمی است.

معنی این حرف این نیست که خوب است برویم کانترمژر بشویم، می‌گویم در وضع فعلی مهم نیست کانترمژر شدن یا نشدن. آیا معنایش این است که استقبال می کنم؟ ابدا استقبال نمی کنم.

 

کشورهای دیگری نیز در شرایط ما بوده‌اند، آنها در این شرایط چه سیاستی را در پیش گرفتند؟

 

پس در موضوع اف ای تی اف اساساً با یک چنین موضوع پیچیده ای مواجه هستیم. در این شرایط، چه بکنیم؟ با این حجم پیچیدگی چه بکنیم؟ من دو راه را چند بار مطرح کردم، پیش مقامات هم مطرح کردم، من دو راه جلوی شما می‌گذارم، هر دوی راه ها به نظرم عاقلانه است.

یک کوبا داریم که این کوبا، کل اکشن پلن را به فوریت انجام داده. شاید به لحاظ سرعت، فقط کشورهای حاشیه خلیج فارس با آن قابل مقایسه باشند، بخش مهمی از زمان اجرای آن هم اساساً مربوط به زمان ارزیابی آن است نه زمان اجرایی خود آن. یک پاکستان داریم که آزار داد طرف مقابل را. از ۲۷ توصیه، ۵ تا را اجرا کرد. هر دو اینها کار درستی دارند می کنند.

آن کوبا در کلان تصویر خودش می خواست اقتصادش را آزاد کند و با آمریکا رابطه داشته باشد و اف ای تی اف را بخشی از این پروژه در نظر گرفت. به همین خاطر زمان گرفتن اکشن پلن FATF توسط کوبا و زمان خروج کوبا از بیانیه FATF، دقیقا موازی با آغاز و پایان مذاکرات محرمانه رائول کاسترو و اوباما است که یک هفته بعد از خروج کوبا از Public Statement دیدار معروف کاسترول با اوباما رخ می دهد. پس این کشور یک منطقی داشته و با آن پیش رفته است. یعنی کلان تصویری داشته که اف ای تی اف بخش کوچکی از آن کلان تصویر بود.

اما در طرف دیگر، ‌ پاکستان می گوید من با چین مراودات دارم، چین در این کشور ۶۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کرده، من بخشی از جاده چین هستم، دلیلی ندارد برای FATF هزینه کنم و می دانم چین به عنوان یک عضو پلنری از من دفاع خواهد کرد.

یادمان هست که پاکستان یک بار از بیانیه خارج شد و ظرف سه پلنری مجدد برگشت. یعنی روی مثال ایران، ممکن است از Public Statement هم خارج شویم حتی با همه این حرف ها که من زدم، اما ظرف سه فصل بعد برگردیم. مجدداً می گویند ریسک انگاری دارد، دوباره ما را برمی‌گردانند و دوباره بازی از اول.

پس ما اساساً باید تعریف بزرگتری از این مسئله بدهیم. FATF بخشی از پازل نگاه شما، به نحوه کارکرد شما با بیرون است. ممکن است شما نقشه ای داشته باشید که در آن کانترمژر بودن مهم نیست، ممکن است که نقشه ای داشته باشید که [کانترمژر بودن در آن] مهم است. کسی می داند کلان تصویر ما چیست؟ ابدا.

قصه ما مثل کسی است که امروز روی صندلی‌اش نشسته، شنیده جاده تهران-قم یک مانع بلندی هست و دارد شرفش را می فروشد که آن مانع را بردارد، بدون اینکه بداند می خواهد برود قم یا مشهد. بدون اینکه اصلا از جایش بلند شود برود سر کوچه ببیند ماشین هست سر جاده؟ این موضوع ما و اف ای تی اف است، این موضوع ما و تحریم هاست، این موضوع ما و کلیت اقتصاد ایران است. ما داریم درباره چیزی بحث می کنیم که درکی واقعی از آن و خواسته خودمان نداریم.

 

همانطور که فرمودید نیاز به نگاه کلان‌تری به مسئله FATF وجود دارد و باید آن را در پازل مواجهه ایران با سایر کشورها دید. به نظر شما چنین نقشه کلانی از کشور وجود دارد و آیا مسیری که طی این سال‌ها پیمودیم در این نقشه راه قابل تحلیل است؟

 

چرا خواسته سطح اول کشور ما رفع همه تحریم هاست؟ مگر رفع همه تحریم ها به چه درد می خورد؟ من مثال می زنم کشور چین بزرگترین شریک تجاری آمریکاست. حتی امروز که جنگ تجاری هم بین این دو کشور هست.

تحریم هایی که آمریکا علیه چین بعد از ماجرای میدان تیان‌آن‌من اعمال کرده، یک دستور اجرایی رئیس جمهور است و بند ۳ آن، ممنوعیت انتقال هر نوع تکنولوژی به چین است. می دانید هنوز برقرار است این تحریم؟ اما چینی‌ها نرفتند به امریکایی ها بگویند، یا بروند کتاب قانون امریکایی ها را بگردند، ببینند کدام قانون مانع کار آنها شده است، بگویند به ازای این، این قانون را بردار.

بلکه رفتند گفتند می خواهید کاسبی کنید، بسم الله. اگر لازم است برای کاسبی کردن قانون را حذف کنید خودتان می دانید، اگر قانون را می خواهید خم کنید، خودتان می دانید، تمام شرکت هایی که از آمریکا می روند در چین کار کنند، معافیت می گیرند.

دارم در مورد بزرگترین شریک تجاری و بزرگترین شریک تکنولوژیک امریکا صحبت می کنم، یعنی بخش مهمی از تولیدات تکنولوژیک آمریکا در چین آماده سازی می‌شود.

اما می دانید چرا ما رفع همه تحریم ها را می خواهیم؟ چون نمی دانیم چه می خواهیم. چون نمی دانیم چه می خواهیم، می گوییم فعلا بگذار موانع را حذف کنم، موانع را که حذف کردم، بعد ببینیم می خواهیم چکار کنیم. ممکن است اصلا اینها مانع کاری که ما می خواهیم بکنیم نباشند، یا ممکن است باشند، ما پیشا این هستیم که ببینیم هستند یا نیستند.

چند باری به شوخی گفتم ـ الان چون جسارت پیدا کرده ام در رسانه هم می گویم ـ

اگر فرض کنیم که مشکل ما با بستن با آمریکا حل می شود، و آقای ترامپ فردا صبح توبه کرد، چفیه انداخت، آمد نماز جمعه ردیف اول نماز خواند. نماز که تمام شد رو کرد به ردیف اول که مسئولین هستند و گفت برادران دینی من چه می خواهید؟ ما چه می خواهیم؟ ما از چند کلمه کلی مثل سرمایه‌گذاری بین المللی، اتصال به نظام مالی جهانی که بگذریم، واقعا در عالم ایجاب، چه می خواهیم؟

از شما می خواهم بعدها این را مطالعه کنید، بند ۱۹ تعهدات اروپا در برجام را ببینید. امروز که داریم با هم صحبت می کنیم، اروپا خلاف تعهداتش دارد عمل می کند؟ ابدا. اروپا نگفته من این کارها را با شما می کنم، گفته من مانع این کارها با شما نمی شوم. اگر یکی دیگر مانع شد، او تعهدی ندارد.

ذیل همین نگاه کلان به برنامه‌های کشور، نحوه تعامل با شرکای نزدیک و همپیمانان ما نیز مطرح می‌شود. بارها از زبان اشخاص مختلف شنیده شده که برخی همپیمانان ما توصیه‌کردند به این معاهده‌ها بپیوندیم. با توجه به نگاه کلان به این مسئله، به نظر شما بهترین شیوه مواجهه که منافع ملی ما را حفظ کند چگونه است؟

 

اینکه چین و روسیه به ما چه گفتند و اینکه بعضی می‌گویند روسیه در یک خط و بدون هیچ جزئیات دیگری گفته به کنوانسیون‌ها ملحق بشید تا بتوانیم با هم کار کنیم دروغ است و واقعیت ندارد اما این مسئله جزئیاتی دارد. این که گفته شود ما نمی‌توانیم کار بکنیم با اینکه نمیتوانیم مانع از کانتر مژر شدن شما بشویم  و با اینکه نمی‌توانیم کمک کنیم به خروج شما از بیانیه عمومی سه مسئله جدا از هم و متفاوت هستند.

اینجا باید سیاست‌گذار از خود بپرسد دقیقا چه چیزی می‌خواهد. سیاستگذار در این مسئله عقلا دو راه بیشتر ندارد، یا می‌خواهد اکشن پلن را به طور کامل اجرایی کند که در این شرایط باید تضامینی ما به ازای آن گرفته شود، که این تضامین منجر به این شود که یا از بیانیه عمومی خارج شویم و یا وضعیت کشور از تعلیق به آن معنایی که از سال 95 تا امروز بوده بهتر شود. برای چنین موضوعی پیشنهادات اجرایی وجود دارد که به مقامات و مسئولین کشور هم داده‌ شده است.

حالت دیگر این است که سیاست‌گذار نمی‌خواهد به این معاهده ملحق شود، ‌ اینطور نیست که بگوید چون نمی‌خواهم ملحق شوم پس انجام نمی‌دهم، نخیر اگر شما مثلا فکر می‌کنید با روسیه و چین می‌خواهید تعامل کنید پس این دو کشور، بیایند در موضوع FATF به من کمک کنند. مثل ماجرای پاکستان این مسئله باید جزئی کوچک از یک کلان موضوع مهم باشد که متاسفانه ما نمی‌دانیم این پازل کلان کشورمان به چه صورت است.

اما در حالت کلی با اکشن پلن مشکلی نیست و تنها با یک گام اکشن‌پلن چالش وجود دارد که CFT و پالرمو است. و علت اصلی این مسئله هم از این جهت است که مابقی گام‌های اکشن پلن تماما داخلی هستند و اگر درآینده فرضا مشکلی وجود داشت فرض‌می‌گیریم تغییر آن ممکن است.

اما این گام خارجی است و حتی اگر بخواهید از CFT خارج شوید، از لحظه‌ای که تصمیم بگیرید تا زمانی که از این کنوانسیون بیرون بیایید، یک سال طول می‌کشد و طرف‌های مقابل هر کاری بخواهند می‌توانند در این یک سال انجام دهند.

از طرف دیگر اینکه چه کسی جرات این را دارد که از کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم خارج شود، بجز آن کسی که می‌خواهد تامین مالی تروریسم کند؟ پس نمی‌شود از CFT خارج شد.

‌اما اینکه فکر کنیم پاسخ به FATF این است که آن را کلا رد کنیم و یا کلا تایید کنیم هر دو اشتباه است. تایید بدون در نظر گرفتن این موارد که مصداق "خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةَ" است. شما می‌روید و تعهدی را می‌دهید که هیچ دستاوردی برای شما ندارد.

و آنطرف هم اگر فکر کنیم که انجام نمی‌دهیم و چین و روسیه می‌آیند و برای ما کاری انجام بدهند بدون اینکه اساسا با این دو کشور رایزنی کرده باشیم، رایزنی هم نه در سطح گفتگوی رئیس FIU ایران با همتایان خود، بلکه در سطح راهبردی و استراتژی ما بین دو کشور در مسایل کلان همچون  راهبردها در خاورمیانه، مواضع نسبت به آمریکا و ... ممکن نیست. همه این‌ها به این برمی‌گردد که ما چه می‌خواهیم و تا زمانی که ندانیم چه می‌خواهیم چنین مسایلی معنایی ندارد.

 

-پایان قسمت اول

منبع: مشرق

ارسال نظرات