پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
13 بهمن 1398 - 09:20

اخراج آمریکا و فروپاشی رژیم صهیونیستی تاوان سیاست‌های خصمانه آمریکا

منطقه غرب آسیا همواره از حضور بازیگران فرامنطقه‌ای در محیط عملکردی خود دچار آسیب‌هایی شده که برگرفته از تضاد منافع و تضارب آراء بین بازیگران موجود در منطقه است.
نویسنده :
حسن رشوند
کد خبر : 5056

پایگاه رهنما :

منطقه غرب آسیا همواره از حضور بازیگران فرامنطقه‌ای در محیط عملکردی خود دچار آسیب‌هایی شده که برگرفته از تضاد منافع و تضارب آراء بین بازیگران موجود در منطقه است. در این میان، برخی تناقض‌های هویتی و جوهری در میان بازیگران، شرایط را تا حد جنگ هر چند به‌صورت سرد پیش برده است. می‌توان گفت، تنها عامل برهم زننده وضعیت موجود در منطقه، آمریکا و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن هستند که در توسعه برنامه‌ها و راهبرد‌های خود تنش در منطقه را تنها راه حفظ حضور و موجودیت خود می‌دانند. مقامات آمریکایی با توجه به اهمیت و نگاه کلان خود به این منطقه، همواره تلاش داشته‌اند طرح‌های متفاوتی را در جهت ایجاد محیطی مطلوب برای خود و رژیم صهیونیستی در این منطقه در نظر گرفته و به دنبال اجرای آن باشند. آنچه امروز از رفتار خصمانه و خارج از همه تعهدات بین‌المللی در عمل آمریکایی‌ها دیده می‌شود، محصول همین راهبرد و برنامه‌های طراحی‌شده در منطقه است. حمله به مراکز حشدالشعبی در منطقه بوکمال و القائم در عراق، اقدام به ترور سردار شهید سلیمانی و «ابو مهدی المهندس» آن‌هم درحالی‌که وی رسماً و به دعوت دولت عراق وارد فرودگاه بغداد شده بود و همچنین بلافاصله تهدید همه رهبران جبهه مقاومت به ترور و حذف توسط رئیس‌جمهور ددمنش آمریکا، برای آن صورت گرفت که مقامات کاخ سفید می‌دیدند تمام سیاست‌ها، راهبرد‌ها و برنامه‌های آن‌ها در منطقه با فروپاشی حکومت داعش نقش بر آب شده و جریان مقاومت می‌رود تا خطر جدی برای حضور نامشروع آن‌ها در منطقه و بالطبع، مانع اجرای طرح‌های خائنانه‌ای همچون «معامله قرن» در سرزمین‌های اشغالی باشد و خواب راحت صهیونیست‌ها و سربازان آمریکایی را در منطقه با کابوس روبه‌رو نماید. رونمایی از طرح معامله قرن یا بهتر بگوییم «جنایت قرن» را پیش از آنکه امیدی برای پیاده کردن آن وجود داشته باشد، باید صرفاً القاء این پیام ترامپ به جهانیان دانست که اکنون با ترور بزرگ‌ترین شخصیت مبارزه با غده سرطانی رژیم صهیونیستی یعنی حاج قاسم سلیمانی بگویند دیگر همه‌چیز بر وفق مراد است. اما غافل از آنکه جریان مقاومت از چنان ظرفیتی برخوردار است که باوجود خلأ وجودی حاج قاسم عزیز، هرلحظه می‌تواند عامل برهم زننده وضعیت به‌اصطلاح باثبات و آرام برای آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در منطقه باشد. جریانی که بیش از همه بر اصل خودیاری و اتکا به خود و بازسازی هویت اسلامی کشور‌های منطقه تأکید دارد. به همین منظور، آمریکا تمام توان خود را برای ضربه زدن به این محور و موجودیت به‌کاربرده است؛ لذا حالا که آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها با توهّم اینکه سردار سلیمانی را به شهادت رسانده و با این تصور غلط که با رونمایی طرح معامله قرن، فضا را برای یکه‌تازی و تکمیل سناریو‌های خود در منطقه آماده فرض می‌کنند، به نظر می‌رسد در زمینه ابعاد و راهبرد‌های طرح خروج آمریکا از منطقه، باید به موارد زیر توجه کرد:
الف- اتخاذ سیاست‌های نرم
در این راهبرد، کشور‌های اسلامی برای رسیدن به حصول هدف خود باید چند برنامه را در دستور کار قرار دهند:
۱ـ استفاده از ظرفیت‌های داخلی در این کشور‌ها همچون مجلس و سایر قوای تصمیم‌گیر در جهت خروج نظامیان آمریکایی از کشور‌های هدف؛
۲ـ وحدت دولت‌ها و ملت‌ها در خروج آمریکا از منطقه؛ ۳ـ هم‌افزایی گروه‌های مقاومت با یکدیگر در جهت رسیدن به راهبرد واحد؛ ۴ـ استفاده از ظرفیت‌های مردمی به‌منظور ایجاد مطالبه از مسئولان و تصمیم‌گیران.
ب- اتخاذ سیاست‌های سخت و نیمه سخت؛ در کنار این سیاست‌های نرم، جریان مقاومت در صورت لزوم، باید وارد رویکرد‌های نیمه‌سخت و سخت شود.
۱ـ تحریک برای فرسایش؛ براساس این رویکرد، یک کشور سعی می‌کند رقیب خود را از طریق ایجاد ترس به جنگ طولانی‌مدت و پرهزینه تضعیف کند. برای نمونه، القای مدل جنگ ویتنام به آمریکا در منطقه که با همین تحریک‌پذیری و روند فرسایشی شدن در صورت جنگ آمریکا به خروج از منطقه برسد؛ ۲ـ موازنه‌سازی؛ یعنی کشور‌ها و گروه‌های مقاومت باید در موازنه‌سازی داخلی به خود و در موازنه‌سازی خارجی به هم‌پیمانانشان در منطقه تکیه کنند. ترکیب و تلفیق این دو رویکرد به اتخاذ راهبرد توازن قوا در میان کشور‌های محور مقاومت منجر خواهد شد؛ ۳ـ ایجاد هزینه برای آمریکایی‌ها در منطقه؛ هزینه در ابعاد اقتصادی به‌عنوان نیمه سخت و درگیری‌های محدود به‌عنوان سخت می‌تواند مبنای عمل باشد؛ ۴ـ تشکیل یک جبهه واحد در کشور‌های هدف برای خروج آمریکا؛ این شیوه براساس رسیدن گروه‌های موجود در یک کشور در جهت رسیدن به هدف است. برای نمونه، در عراق همه گروه‌های شیعی و سنی در رسیدن به هدف مشترک دارای وحدت رویه باشند. بنابراین، براساس یک راهبرد کوتاه‌مدت در لوای یک طرح بلندمدت، می‌توان به آینده خروج نیرو‌های آمریکایی از منطقه امیدوار بود. به‌شرط آنکه یک وحدت رویه در میان گروه‌های مقاومت در منطقه و ایجاد جبهه‌های مختلف در جهت مطالبه عمومی و سیاسی در میان کشور‌های اسلامی ایجاد شود.

ارسال نظرات