به نقل از مشرق- وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم. (قصص، ۵)
صدای مهیب انفجارها و درخشش آخرالزمانی آتشی که در تاریکی سحرگاه روز بیست و سوم شهریور از دو پالایشگاه «بقیق» و «خریص» وابسته به شرکت نفتی آرامکو در شرق عربستان به آسمان برخاست، نه تنها ضربهای مهلک به رگ انرژی در جریان به سوی نظام سلطه وارد کرد، که معادلات نظامی، سیاسی و ژئوپلیتیک منطقهای و بینالمللی را هم در روزهای آتی دگرگون خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
سخنگوی نیروهای مسلح یمن: عملیات «بقیق» با پهپادهای خودمان صورت گرفت/ ابوظبی و دبی در بانک اهدافمان است
عربستان و کابوس پهبادها
هنوز اذهان کارشناسان و متخصصان و تحلیلگران نظامی و امنیتی و سیاسی در جهان عرب و رسانههای غربی از شوک این حمله غافلگیرکننده، دقیق و کوبنده بیرون نیامده است تا بتوانند تمامی تبعات آن را هضم و سپس تحلیل کنند، چرا که از یک سو، پای ۱۰ پهپاد مجموعا چند هزار دلاری یمنی در میان است و در سوی دیگر، هیمنه و غرور مجموعههای صنعتی-نظامی غربی و اتحاد سیاسی غربی-عربی-عبری.
این عملیات به نقطه عطفی نمادین از افول ابرقدرتی تبدیل خواهد شد که از ۱۹۹۱(سقوط اتحاد سوسیالیسیتی شوروی) تا همین یکی دو سال پیش، تکقطب قدرت و ثروت و حرف نهایی در عرصه بیناللمل بود، ولی امروز از تامین امنیت یکی از متحدان اصلی خود و از آن مهمتر، تامین منافع خود که همانا برقراری جریان انرژی خاورمیانه به سوی غرب است، عاجز است. کافی است که به توئیت ترامپ در واکنش به این عملیات دقت شود:
"به دلیل عملکرد خوب ما در حوزه انرژی در دو سه سال اخیر(با تشکر از آقای رییس جمهور!)، ما اکنون صادرکننده درجه یک انرژی و بزرگترین تولیدکننده انرژی دنیا هستیم. ما به نفت و گاز خاورمیانه نیازی نداریم، و در واقع هم نفتکش های کمی در ان منطقه داریم، ولی به متحدان خود کمک خواهیم کرد."
از آن خط و نشانهای «همه گزینهها روی میز است» و فرمان حرکت رزمناوها و هواپیمابرها از اقیانوس آرام به سوی خلیج فارس، تمام «غیرت» ایالات متحده در دفاع از متحد («گاو شیرده») خود، یعنی عربستان سعودی، رییس جمهور مثلا خشن و «هفتتیرکش» امریکا به همین جمله ملایم و مبهم بسنده کرده است که «...ولی به متحدان خود کمک خواهیم کرد»، چرا که خود او بهتر از هر کس می داند که یک جنگ دیگر در غرب آسیا، نه تنها اقتصاد به شدت تحت فشار ایالات متحده را در معرض فروپاشی قرار خواهد داد، که آینده سیاسی و احتمال انتخاب دوباره به ریاست جمهوری در ۲۰۲۰ را هم به صفر خواهد رساند، چرا که ترامپ و تیم سیاست خارجی او، هنوز در اجرایی کردن قولها و وعدههای ۲۰۱۶ خود، مبنی بر بازگرداندن سربازان آمریکایی از جنگهای دوردست، وامانده اند و بعد از هزینه «هفت تریلیون دلاری» در منطقه غرب آسیا، کارشان امروز به مذاکره با «طالبان» برای خلاصی آبرومندانه از باتلاق افغانستان کشیده است.
به واقع، این توئیت را اگر در کنار سخنان یحیی سریع، سخنگوی ارتش و کمیتههای مردمی یمن بگذاریم که روز دوشنبه(۲۵ شهریور) به متجاوزان هشدار داد "دستان ما به هر نقطهای از زمین هر زمانی که تصمیم بگیریم میرسند"، این تغییر بنیادین نامعادلهی یمنی به خوبی رخنمایی می کند.
یحیی سریع تاکید کرد:
" شرکتها و اتباع خارجی حاضر در تاسیسات نفتی که هدف حملات پیشین قرار گرفتند" هشدار داد که "همچنان هدف آتش محسوب میشوند و میتوانند هر زمانی مجددا هدف حمله قرار گیرند."
همزمان، خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ در پی این عملیات پهپادی یمنیها، از نصف شدن ظرفیت تولید نفت عربستان گفت:
"تولید نفت عربستان پس از حمله پهپادی به پالایشگاه های ابقیق و میدان نفتی حقل خریص، ۵ میلیون بشکه در روز کاهش خواهد یافت که معادل ۵ درصد عرضه نفت در دنیاست. ظرفیت پالایشی ابقیق ۷ میلیون بشکه در روز است."
آن روز که در اردیبهشت سال ۹۴، با تماس جان کری، وزیر خارجه دولت «مودب» اوباما، با فشار دستگاه دیپلماسی، کشتی امدادی کشورمان مقصد خود را از یمنی که در آن مقطع مظلومانه زیر آتش تجهیزات آمریکایی-بریتانیایی ائتلاف عربستان سعودی می سوخت، به سمت جیبوتی تغییر داد[۱]، اکثر قریب به اتفاق ناظران خارجی و داخلی(حتی بسیاری از تحلیلگران انقلابی) گمان نمی بردند که نامعادله یمن اینچنین واژگونه شود که مهمترین تاسیسات نفتی جهان در عربستان سعودی در آتش عملیات محیرالعقول پهپادهای یمنی در آتش بسوزد و رئیس جمهور قلدر آمریکا در واکنش تنها به «بینیاز بودن از نفت خاورمیانه بگوید».
سایت فردا در گزارش تحلیلی خود در پی عملیات پهپادی یمن به تاسیسات نفتی آرامکو، نوشت:
" به عبارت دیگر خطوط قرمزی که عبور از آنها تا پیش از این واکنش سخت آمریکا را به همراه داشت طی این سالها، ماهها و حتی روزها یکی بعد از دیگری زیر پا گذاشته میشوند بی آنکه واکنشی جدی از سوی آمریکا ملاحظه شود؛ از نقض آشکار امنیت مهمترین متحدان این کشور در منطقه تا وقوع چالشهای اساسی در مسیر انتقال انرژی در خلیج فارس و شاید از همه گویاتر؛ سقوط پهپاد آمریکایی توسط پدافند هوایی ایران! همه این تحولات تکان دهنده و خبرساز در حقیقت چیزی نیست جز نشانههای ظهور نظمی جدید در مناسبات قدرت در سطح منطقه غرب آسیا و البته سرتاسر جهان؛ مناسباتی که در آن دیگر خبری از جهانی تک قطبی با محوریت آمریکا نیست."[۲]
باری، تصاویری که خود آمریکاییها از آثار این عملیات تحقیرآمیز یمنیها منتشر کردهاند، بیش از آن که شبیه تصاویر ماهوارهای بعد از عملیات نظامی باشد، شبیه کاردستیهای ماهرانهای است که در آن جای زخمهایی که یمنیها به تاسیسات نفتی دههای میلیارد دلاری سعودی-آمریکایی زدهاند، چون الگوهای دقیق و منظم قالی رخنمایی می کند. به قول یک کاربر نکته سنج توئیتر، اگر بنا بود یمنیها بمب را با دست به اهداف تعیین شده می چسباندند، این اندازه تمیز و دقیق منفجر نمی شد که شاهکار پهپادهای یمنی به هدف نشست.
حقیقت آن است که تحولات ملتهب و پرتنش منطقه غرب آسیا و خلیج فارس، دقیقا از مقطع سرنگونی پهپاد دویست میلیون دلاری آمریکایی توسط سامانه سوم خرداد جمهوری اسلامی ایران، وارد فازی شده است که تحلیل و تفسیر وقایع روز به روز برای مبرزترین و برجسته ترین کارشناسان و متحصصان نظامی-امنیتی دنیا دشوارتر می گردد. تو گویی همان دستی که به مصداق آیه شریفه « ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» موشک سوم خرداد را آنچنان دقیق و ظریف به بدنه پهپاد فوق پیشرفته گلوبال هاوک آمریکایی رساند، پهپادهای یمنی را بیش از هزار کیلومتر، از زیر رصد سامانههای عجیب و غریب راداری و دفاع هوایی و هواپیماهای شناسایی آواکس(که مجموعا سر به دهها میلیارد دلار می زند) به سلامت عبور می دهد و دقیقا چون نی که بر سوراخ پاکت آبمیوه فرو می رود، بر پیکره تاسیسات نظامی و اقتصادی سعودیها فرو می برد.
همان دستی که بین دو سوی نامعادله هشتصد میلیار دلار و ۷ میلیارد دلار(اولی بودجه نظامی ایالات متحده و دومی بودجه نظامی ایران) موازنه برقرار کرده، حالا همین موازنه را بین دو سوی نامعادله سومین کشور پرخرج نظامی دنیا(سعودی) و فقیرترین کشور منطقه(یمن) که رزمندگان دلاور و سلحشورش از شدت لاغری به زحمت به 50 کیلوگرم می رسند و به ندرت پاپوشی به پا دارند، برقرار کرده است.
از تبختر فرعونی و طاغوتی بن سلمان در مارس ۲۰۱۵ و آستانهی تجاوز نظامی ائتلاف نظامی عربی موسوم به «طوفان قاطعیت» که از تمام کردن «سه هفتهای» کار یمن می گفت، تا توئیت اخیر ترامپ که تلویجا بوی عقبنشینی می دهد، حدود ۵ سال می گذرد و این آوردگاه ۵ ساله، با یاری حق، به خط مقدم افول امپراتوری صهیونیستی نظام سلطه تبدیل شده است. همان قدرتی که در کلام آسمانی خود، «مستضعفین» را به پیشوایی زمین وعده داده، میخواهد که رزمندگان پابرهنه و نحیف یمنی (که هیچ شباهتی به کماندوهای رباتگونه با تجهیزات دهها هزار دلاری آمریکایی ندارند) هیمنه پوشالی آمریکا و متحدان آن را به ریشخند بگیرند. این چنین است که ۱۰ پهپاد یمنی (که طبق برآورد کارشناس نظامی یکی از شبکههای آمریکایی، کل هزینه ساخت و تجهیز آنها به ۱۵۰۰۰ دلار نمی رسید) به یک چشم بر هم زدن ظرفیت تولید نفت سعودی را نصف می کنند و این بزرگترین خفت و خواری برای آمریکایی است که تا چند سال پیش، رجز می خواند و تهدید می کرد «کوچکترین اخلالی را در جریان انرژی تحمل نخواهیم کرد».
زمانی رسول اکرم(ص) در وصف یار نادیده خود در یمن، اویس قرنی، فرمود « بوی بهشت از جانب یمن به مشام من میرسد» و مولا علی(ع) در روایتی از پیامبر اکرم(ص نقل میکند که ایشان در مورد اویس فرموده: «او از حزب خدا و رسول اوست. مرگش به شهادت در راه دین خواهد بود، و گروه بسیاری به واسطه شفاعت او از آتش جهنم رهایی مییابند.»
امروز «یمانی»ها به خوبی ثابت کردهاند که از اعقاب همان اویسی هستند که جزو اصحاب خاصه امیرالمومنین بود در رکاب آن حضرت در صفین به فوز شهادت نائل آمد و امروز طلیعهداران پرچم مقاومت در برابر امپراتوری جهانی صهیونیسم هستند.
ارسال نظرات