پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
11 شهريور 1398 - 14:01

امانت «خون خدا» و رسالت سوگواران حسینی

ماه محرم که می‌رسد، احساسی عجیب در دل همه ریشه می‌کند؛ احساسی توأم با غم و امید، غمی جان‌سوز ازآنچه در عاشورای سال ۶۱ هجری قمری و در سرزمین کربلا بر جگرگوشه رسول خدا (ص) رفت و امیدی برگرفته از روح حماسی و ظلم‌ستیز
نویسنده :
حامد حسین عسگری
کد خبر : 3770

پایگاه رهنما:

ماه محرم که می‌رسد، احساسی عجیب در دل همه ریشه می‌کند؛ احساسی توأم با غم و امید، غمی جان‌سوز ازآنچه در عاشورای سال ۶۱ هجری قمری و در سرزمین کربلا بر جگرگوشه رسول خدا (ص) رفت و امیدی برگرفته از روح حماسی و ظلم‌ستیز نهضتی که حسین بن علی (ع) به راه انداخت و امتداد آن در تاریخ گسترده شد و همچنان هم ادامه دارد. ماهی که هم موعد عزا و گریه بر مصائب آل‌الله است و هم زمانه خودسازی و جامعه‌سازی. همین است که می‌گویند جنس غم حسین (ع) با هر غمی فرق دارد و نه از جنس افسردگی و دل‌مردگی است و نه از نوع درجا زدن و ناامیدی، بلکه در پس گریه کردن و سینه زدن برای مصائب کاروان کربلا، نشاطی عمیق و عجیب روح عزاداران حسینی را جلا می‌دهد و آن‌ها را برای پیمودن راه آینده مصمم‌تر می‌کند.

پس‌ازآنکه معاویة بن ابی‌سفیان در سال ۶۰ هجری قمری به درک واصل شد و پسرش یزید به‌جای او به خلافت خودخوانده بر جامعه مسلمین رسید، دیگر زمان آن رسیده بود که جامعه اسلامی در برابر ظلم و فساد علنی این خاندان بدنام و بدسابقه که قدم به قدم می‌رفتند تا ریشه دین مردم را بزنند، تکانی به خود دهد. اگر تا دیروز، خدعه و نیرنگ ظاهرسازانه معاویه و فریب خوردن مردم، زمینه را برای حرکت اصلاحی و قیام امام حسن مجتبی (ع) و مقابله با این دستگاه ظالم ناهموار کرده بود، حالا فساد و تباهی پسرش یزید آن‌قدر عیان و گستاخانه شده بود که هر چشم کوری می‌توانست آن را ببیند و از آن نسبت به اصل اسلام بیمناک شود، مگر آن‌هایی که خود همراه این ظلم و فساد بودند یا دل به متاع چندروزه دنیا خوش کرده و سکوت کرده بودند. همین ظلم و فساد و مقابله علنی یزید و جسارت او برای وادار کردن سومین امام شیعیان حضرت امام حسین (ع) به بیعت با خود، وجود مقدس دُردانه رسول خدا را بر آن داشت تا از مدینه به سمت مکه هجرت کند و در خلال این جریان، نامه‌های فراوان مردم کوفه و اطرافش - که برخی نقل‌های تاریخی عدد این نامه‌ها را تا ۱۲ هزار نفر نیز ذکر کرده‌اند - نیز به امام (ع) رسید که از ظلم و ستم دستگاه یزیدی ناله می‌کردند و از یادگار پیامبر و امام معصوم (ع) برای قیام علیه این سیاهی و تباهی، درخواست کمک می‌کردند. همین‌ها حجت را بر سالار شهیدان تمام کرد تا مناسک حج را نیمه‌تمام بگذارد و برای احیای دین رسول خدا (ص) که اصل موجودیتش درخطر قرارگرفته بود، راهی عراق شود؛ هرچند بی‌وفایی کوفیان درصحنه عمل آشکار شد که به هنگام خطر، امام خود را تنها گذاشته و از ترس جان خود، جان معصوم (ع) را معامله کردند، اما حجت خدا برای احیای دین خدا لحظه‌ای تردید به خود راه نداد.

قیامی برای احیای دین و اصلاح جامعه
فرزند زهرای اطهر (س) هدف از حرکت خود به سمت عراق را این‌گونه برای مردم تشریح کرده است: «انّی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، انّما خرجت لطلب الاصلاح فی اُمّة جدی، ارید ان آمُرَ بالمعروف و اَنهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدّی و ابی علی بن ابیطالب علیه السلام - خروج و قیـام من از روى سرکشى و خوش‌گذرانی و فساد و ظلم نیست، تنها براى اصلاح در امت جدم (ص) قیام کردم و می‌خواهم به معروف امر کنم و از منکر بازدارم و به سیره جدم و پدرم على بن ابیطالب عمـل کنم» و در ادامه این‌گونه فرمود: «پـس هر کس مرا به‌درستی قبول کند، خدا به (پاداش) درستی سزاوارتر است و هرکه این (قیام) را رد کند، صبر مى‌کنم تا خداوند بین من و این گروه قضاوت کند که او بهترین حاکمان است». کاروان‌سالار شهیدان که درنهایت با ۷۲ نفر از اصحاب و یاران و نیز فرزندان در مقابل لشکر انبوه یزدیان ایستاد تا نفر آخر خون خود را تقدیم کردند تا وقتی هیچ ابزاری جز «خون» برای روشنگری و رها کردن مردم از جهل و بی‌خبری وجود ندارد، از همین سلاح برنده برای سست کردن پایه‌های دستگاه ظالم و غاصب اموی بهره بگیرند. از آن تاریخ تا امروز که نزدیک به ۱۴۰۰ سال گذشته، همواره این قیام امام حسین (ع) و واقعه عاشورا بوده که الهام‌بخش هر حرکت اصلاحی در جوامع اسلامی بوده و حتی آزادیخواهان جهان هرکدام به نحوی از روح نهضت کربلا در حرکت خود بهره گرفته‌اند.

ضرورت برپایی مجالس عزاداری سازنده
وقتی قیامی به آن عظمت و با آن هدف سازنده و والا رقم خورد و خون عزیزترین یادگار پیامبر خاتم (ص) و حتی طفل شش‌ماهه‌اش بر زمین ریخت و پهنه تاریخ را تکان داد، مجالس عزاداری و سوگواری آن امام همام نیز باید در خور شأن او و متناسب با عظمت و قداست نهضتش باشد و از هرگونه پیرایه انحراف و ناراستی به دور باشد. به تعبیر روشن‌تر، ازیک‌طرف نباید فراموش کرد که مصائب واردشده بر خاندان اهل‌بیت (ع) در کربلا، از شهادت اباعبدالله (ع) و یاران و فرزندانش گرفته تا اسارت عمه سادات آن‌قدر جگرسوز هست که نباید هیچ‌گونه غلو توهین‌آمیزی در روضه خوانی‌ها و مداحی‌ها داشت و صرف نقل مصائب از کتاب‌های معتبر مقتل، به‌تن‌هایی حق مطلب را ادا خواهد کرد و از طرف دیگر، این نکته مهم و راهبردی را نباید از یاد برد که همه آن مصائب برای یک هدف جامع و حیات‌بخش بوده است؛ «احیای شعائر اصیل دین» شامل نماز و امربه‌معروف و نهی از منکر و درنهایت ایستادن مقابل ظلم نااهلان و بدعت‌گذاران در دین. پس سمت‌وسو و جهت‌گیری سخنرانی‌ها و مداحی‌ها نیز باید برای تبیین و گوشزد کردن همین اهداف متعالی و سازنده باشد.

ارسال نظرات