21 اسفند 1396 - 06:55

مرزهای عقلانیت چگونه تعریف می‌شود؟

بحث از عقلانیت و ایجاد دوگانه پیرامون آن و ارزش‌ها یکی از محورهای منازعات اندیشه‌ای در تاریخ معاصر ایران و همچنین در وضعیت کنونی است. دوگانه و دوقطبی شکل‌ گرفته حول محور عقلانیت به این صورت است که جریانی با ادعای عقلانیت و به بهانه‌ آن، جریان دیگری را که به ارزش‌ها پایبندی دارد و انجام هر حرکتی را بر مبنای ارزش‌ها تعریف می‌کند، تخطئه می‌کند.
کد خبر : 314

پایگاه رهنما :

بحث از عقلانیت و ایجاد دوگانه پیرامون آن و ارزش‌ها یکی از محورهای منازعات اندیشه‌ای در تاریخ معاصر ایران و همچنین در وضعیت کنونی است. دوگانه و دوقطبی شکل‌ گرفته حول محور عقلانیت به این صورت است که جریانی با ادعای عقلانیت و به بهانه‌ آن، جریان دیگری را که به ارزش‌ها پایبندی دارد و انجام هر حرکتی را بر مبنای ارزش‌ها تعریف می‌کند، تخطئه می‌کند. به عبارت دیگر، یک جریان با ادعای «عقلانیت و عقلانی بودن»؛ حتی در برخی موارد، ارزش‌مداری و پایبندی به الزامات ارزش‌ها را غیرعقلانی قلمداد می‌کنند. در مقابل جریان دیگر، با ادعای «ارزشی بودن»، عقلانیت موردنظر جریان اول را عقلانیت عرفی دانسته و معتقدند که عقلانیت ادعایی آنها به گونه‌ای است که به اباحه‌گری، سازش در مقابل مستکبران و... منجر می‌شود.

حال در نوشتار حاضر، نگارنده معتقد است که فهم و برداشت جریان اول از عقلانیت نادرست است و از این‌رو، در اینجا به نقد جریان اول می‌پردازیم. در این باره باید گفت؛

مفروضات این جریان درباره «عقلانیت»، به طور عمد برگرفته از مفروضاتی است که در دنیای مدرن درباره‌ مفهوم عقلانیت ارائه شده است؛ عقلانیت در دنیای مدرن معادل سودمندی‌گرایی(Utilitarism) تلقی شده است؛ یعنی در ادبیات دنیای مدرن، عقلانی کسی است که بیش از همه به محاسبه سود و زیان رفتارهای خود بپردازد و بر اساس جذب منفعت و دفع ضرر رفتار کند. بر اساس این منطق، انسان موجودی بیشینه‌خواه، خودمحور و منفعت‌پرست است. همچنین بر این اساس، انسان مجاز است که برای به حداکثر رساندن سود خود، از هر ابزار و شیوه‌ای، اعم از مشروع و غیرمشروع استفاده کند.

علاوه بر این، در این منطق، عقلانیت گوهری یکسان است؛ یعنی هر چیزی که عقلانی باشد (سودمند باشد)، سودمند بودن آن به نحو یکسان توسط همه‌ افراد درک می‌شود؛ بنابراین، سه مفروض اساسی نهفته در تعریف عقلانیت در دنیای مدرن عبارتند از: این‌ همانی عقلانیت و سودمندی‌گرایی، بیشینه‌خواه بودن انسان‌ها به معنای اینکه همواره انسان‌ها درصدد کسب منافع حداکثری برای خود هستند و گسترش حوزه‌ ابزارها و روش‌ها برای تأمین سود، منفعت و لذت. حال در نقد عقلانیت در دنیای مدرن و بیان حدود و مؤلفه‌های آن براساس منابع اسلامی باید گفت؛ درست است که انسان موجودی است که همواره درصدد کسب سود و منفعت و دفع شر و ضرر است؛ اما این تنها نیرویی نیست که محاسبات و رفتار انسان را تعیین کند. در واقع، از میان نیروهای مختلفی که بر انسان حکمفرما هستند، در دنیای مدرن فقط بر یکی از آنها؛ یعنی طبع و میل انسان تأکید شده است؛ حال آنکه در تعیین محاسبات و رفتار انسان، علاوه بر طبع، از قوای دیگری چون عقل، شرع، عرف و عادت هم نام برده شده است. به بیان دیگر، آنها همه نیروهای دیگر را کنار گذاشته و عقل را مبنا قرار داده‌اند و در عین حال، مبنای محاسبات همین عقل را هم طبع(میل) بیشینه‌خواه انسان قرار داده‌اند.

حال همان‌گونه که اشاره شد، باید گفت که اولاً، عقل تنها نیروی تعیین‌کننده‌ رفتار انسان نیست؛ ثانیاً، همین عقل هم صرفاً عقل منفعت‌محور نیست؛ عقلانیت در هر کسی متأثر از دیگر نیروها به عقلانیت شرع‌گرا، عرف‌گرا و... هم قابل‌تقسیم است. بر این اساس، این ادعا که عقلانیت همه یکسان است، صحیح نیست؛ یعنی آن‌گونه که در مدرنیته گفته می‌شود که اگر چیزی عقلانی باشد، همه آن را یکسان درک می‌کنند، این‌گونه نیست؛ بلکه خود عقلانیت بنا به هر نظام ارزشی؛ مبانی هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی آن، متفاوت تعریف می‌شود.

علاوه بر این، در متون و منابع اسلامی همواره از شرافت ابزار و روش هم بحث می‌شود؛ یعنی این‌گونه نیست که انسان به صرف اینکه چیزی مطلوب باشد، بتواند از هر روش و ابزاری برای رسیدن به آن استفاده کند. به تعبیر شهید مطهری(ره)؛ هم باید هدف مقدس باشد و هم راه و ابزار رسیدن به آن مشروعیت داشته باشد؛ از این ‌رو، در عقلانیت اسلامی، به صرف مطلوب بودن چیزی یا امری، آن چیز عقلانی تلقی نمی‌شود، بلکه تنها زمانی عقلانی تلقی می‌شود که ناقض یا در تضاد با اصول شریعت نباشد.

ارسال نظرات