به نقل از مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
پایگاه آمریکایی «واشنگتن اگزماینر» به تازگی تحلیلی را درباره ایران و آمریکا منتشر کرده است. دنیل دیپتریس نویسنده این مقاله، تحلیلی واقعبینانه و درست از واقعیت ماجرا ارائه کرده و میگوید؛ ترامپ به دنبال مذاکره با ایران نیست، او فقط به تسلیم ایران راضی میشود.
تحلیل این رسانه آمریکایی صحیح است. رئیسجمهور آمریکا پله آخر راه را نشان میدهد. راهی که اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا میخواست آن را گام به گام طی کند و توافق هستهای نخستین پله آن بود اما ترامپ میگوید نیازی به اتلاف وقت نیست و باید اولین گام را روی آخرین پله گذاشت و کار را یکسره کرد. اوباما شاکی بود و میگفت جمهوری اسلامی ایران «روح برجام» را نادیده میگیرد و رعایت نمیکند. «روح برجام» همان چیزی است که ترامپ بیپرده و تعارف دنبال میکند؛ تسلیم.
فقط سادهلوحها ممکن است فکر کنند که تخاصم آمریکا و جمهوری اسلامی بر سر چند سانتریفیوژ و ۵ کیلو اورانیوم غنی شده کمتر یا بیشتر است. همین سادهلوحی باعث میشود عدهای گمان کنند برجام پرونده ساختگی و جنجالی فعالیت هستهای ایران را حل کرد. علیرغم همه امتیازات نقدی که ایران در برجام به طرف مقابل داد اما باز هم اتهام دروغین غرب درباره غیرصلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران حل نشد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از برجام تا کنون ۱۵ بیانیه صادر کرده است که آخرین آنها روز جمعه (۱۰ خرداد) منتشر شد.
هربار که گزارش جدید آژانس منتشر میشود، عدهای دستافشان و پایکوبان میگویند داور برجام پایبندی ایران به تعهدات خود را اعلام کرده است و مشکلی وجود ندارد. فارغ از این پرسش مهم و کلیدی که پس چه کسی وضعیت عمل به تعهدات طرفهای مقابل را پایش و گزارش میکند، این تصور که گزارشهای آژانس منصفانه و دور از سیاسیکاری تنظیم و منتشر میشود نیز سادهلوحانه است. در هر گزارش یک سطر کلیدی و تکراری وجود دارد که کسی توجهی به آن نمیکند. این سطر میگوید آژانس بینالمللی انرژی اتمی قادر نیست نبود مواد و فعالیتهای هستهای اعلام نشده را اعلام کند که معنای دیگر این حرف این است که آژانس نمیتواند صحت و کامل بودن اظهاریه ایران را تایید کند و اطمینان خاطر معتبر بدهد که برنامه هستهای ایران صلحآمیز است! بله! درست خواندید. به همین صراحت و وقاحت.
واکنش اولیه شاید بهت و عصبانیت باشد اما اگر از ظاهر ماجرا بگذریم و به ماهیت آن رجوع کنیم، چنین رویکردی جای تعجب ندارد. برجام قرار نبوده و نیست که پرونده ادعایی علیه ایران را حل کند. ماموریت آن مهار فعالیت هستهای ایران و هدایت کشور به سمت برجامهای بعدی در سایه «روح برجام» -همان تسلیم گام به گام- بود. پس تعجبی ندارد که آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در ظاهر سازمانی فنی و بیطرف است، در هر گزارش خود استخوانی لای زخم بگذارد تا این زخم کهنه هرگز التیام نیابد و به وقتش پتانسیل خونریزی و بحرانآفرینی داشته باشد.
یکی از بازرسان پیشین آژانس که از قضا آمریکایی نیز هست و سالها بر روی ایران تمرکز داشته، مدتی پس از برجام گفته بود؛ بازرسان حتی اگر وجب به وجب خاک پهناور ایران را هم بازرسی کنند و به مورد مشکوکی برنخورند، باز هم نمیتوان صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران را با قاطعیت تایید کرد. چرا که ایران با کشورهایی مانند کره شمالی رابطه دارد و از کجا معلوم که مشغول فعالیت هستهای در خاک این کشور نباشد!
توجه به این نکات ظریف و البته حساس میزان خسارتبار بودن برجام را روشنتر میکند. توافقی که فعالیت صلحآمیز هستهای ما را محدود کرد، قرار بود عایدی اقتصادی داشته باشد و نداشت و بالاخره اینکه علیرغم تمام محدودیتها و امتیاز دادنها، انگشت اتهام را هم از روی ایران برنداشت؛
«می اندر جام زر از دست کافر!» برجام برای آنچه خوشخیالان در ذهن داشتند طراحی نشده بود. اگر تخم هندوانه ابوجهل در زمین بکارید، هرقدر هم به شکمتان وعده گلابی بدهید، گلابی نخواهد رویید.
برخی حامیان دولت آقای روحانی، وضعیت امروز برجام را ناشی از بدشانسی دولت تدبیر و امید در روی کار آمدن فردی همچون ترامپ معرفی میکنند. این به ظاهر دوستان حامی فکر نمیکنند اساساً تحلیل دولتی که خود را دولت تدبیر و امید میداند، با مقولهای به نام «شانس»، بیشتر دستانداختن و وهن دولت است؟! بخشی از قلدری و گزافهگویی امروز ترامپ اگرچه ریشه در شخصیت فردی وی دارد اما بخش مهمتری از آن ریشه در خود برجام دارد. چرا؟ پاسخ ساده است. ترامپ با خود خیال میکند وقتی میشود در پرونده هستهای از ایران این همه امتیاز نقد گرفت و هیچ هم نداد، چرا در سایر پروندهها نباید گرفت؟ اصلاً چرا نباید پرونده جمهوری اسلامی را یکبار برای همیشه جمع کرد و خلاص؟!
حال ماییم و رویای تسلیم ترامپ. با این رویا چه باید کرد؟ نکته مهم و نخست آنکه این رویا تازگی ندارد و ۴۰ سال است که تمام رؤسای جمهوری آمریکا چنین رویایی را در سر داشتهاند. یکی گمان میکرد با راهاندازی جنگ تحمیلی این رویای بزرگ و شیرین تحقق مییابد و دیگری راه تعبیر آن را در ارسال نامه فدایت شوم میجست و ترامپ هم خیال میکند راه آن «فشار حداکثری» است. نخستین و کلیدیترین مسئله در برخورد با راهبرد «فشار حداکثری» ترامپ، «اتحاد حداکثری» است. هیچ چیز مانند اتحاد نمیتواند آمریکا را مایوس و وادار به عقبنشینی کند.
آمریکاییها طی چند هفته گذشته جنجال زیادی درباره حمله نظامی و نمایشهای متعددی در موضعگیری و تحرکات منطقه به راه انداختند اما در عمل دست به کوچکترین اقدامی نزدند. دلایل این عدم اقدام متعدد و قابل تحلیل است اما یکی از دلایل مهم به همین موضوع اتحاد باز میگردد. همانطور که برخی از تحلیلگران آمریکایی نیز تاکید کردهاند، کوچکترین اقدام نظامی آمریکا منجر به اتحاد بیسابقه داخلی در ایران خواهد شد که برای آمریکاییها اصلاً خوشایند نیست.
اتحاد حداکثری، لوازم و مختصات خاص خود را دارد و باید حول محور یا محورهای مشخصی صورت گیرد. آنان که راه را به هر دلیلی خطا رفتهاند باید خطای خود را بپذیرند و منتقدان نیز نباید از این پذیرش خطا، استفاده جناحی کنند. محور اصلی این اتحاد، مقاومت است؛ مقاومتی هوشمندانه و علمی. جوانان، بخصوص جوانان اهل فکر و متخصص شاکله اصلی آن هستند و توانایی باز کردن معبرهای عبور از تحریم -تنها سلاح واقعی آمریکا- را دارند. آمریکا اگر آنطور که ادعا دارد قدرت داشت، رئیسجمهورش با وجود هفت تریلیون دلار هزینه در منطقه، شبانه و مانند دزدها وارد عراق نمیشد. تمام مشکل ترامپ و رؤسای جمهور پیشین آمریکا با مردم ایران نیز همین است که چرا این ملت از آمریکا نمیترسد.
شاید به جرأت بتوان گفت سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با دانشگاهیان درباره مذاکره با دیگران روشنترین و مهمترین سخنانی بود که تاکنون ایراد شده است. ابتدا فرازهای اصلی این بخش از سخنان رهبری را مرور میکنیم.
«مقصود آنها از اینکه میگویند ایران باید به میز مذاکره بازگردد، مذاکره با امریکا است زیرا ما با دیگر کشورها مشکلی نداریم و با اروپاییها و دیگران مذاکره میکنیم…» ایشان با اشاره به اینکه مذاکره به معنای معامله و کوتاه آمدن در برخی موارد است، خاطرنشان کردند: «موضوعاتی همچون مسائل دفاعی، قابل مذاکره نیست.... همانطور که قبلاً هم گفته شده، مذاکره نکردن با امریکا به این علت است که اولاً هیچ فایدهای ندارد و ثانیاً ضرر هم دارد… امریکاییها معمولاً برای رسیدن به اهداف خود یک راهبرد دارند و یک تاکتیک. راهبرد آنها «فشار» با هدف خسته کردن طرف مقابل است و سپس از «مذاکره» بهعنوان مکمل فشار استفاده میکنند تا به خواسته خود برسند… با وجود تواناییهای بالای علمی در زمینه هستهای، ما مطلقاً بهدنبال سلاح هستهای نیستیم زیرا بر مبنای فقهی، دینی و شرعی، سلاحهای کشتار جمعی اعم از هستهای و شیمیایی را حرام میدانیم… ما حتی تولید سلاح کشتار جمعی را صرفاً با هدف انبار کردن نیز کاری غلط، غیرمنطقی و غیرعقلایی میدانیم زیرا خرج و هزینه فراوانی به کشور تحمیل میشود اما استفادهای هم نمیشود... بنابراین ما از لحاظ مبنایی با تولید سلاح کشتار جمعی مخالفیم اما به غنیسازی هستهای نیازمندیم زیرا آن را نیاز آینده کشور میدانیم و اگر امروز تواناییهای خود را در این زمینه افزایش ندهیم، ۱۰ سال دیگر باید از صفر شروع کنیم.»
جالب است که ترامپ هم در آخرین سخنان خود این تحلیل را با گفتن اینکه: «ایران ضعیف شده و اگر بخواهد مذاکره کند، من حاضرم.» تأیید کرده است.
۱- اگر پیش از برجام اتهام مخالفت ایران با مذاکره زده میشد، شاید قابل تأمل بود، هرچند پیش از برجام نیز با اروپاییها گفت و گوهای مفصلی صورت میگرفت. ولی از هنگامی که گفتوگوها با حضور جدیتر امریکاییها انجام شد، انتظار میرفت که به نتیجه روشنتری برسد، زیرا پیش از آن موضوع مذاکره با اروپاییان روشن بود، ولی تصمیمگیری درباره آن در اقتدار و قدرت آنان نبود. بنابراین حضور مستقیم امریکاییها مسأله را حل میکرد. در نهایت هم با آنان به توافق برجام رسیدیم. تا اینجای کار مشکل چندانی نبود. ولی ترامپ نه تنها تعهدات ایالات متحده را نادیده گرفت، بلکه با خروج از برجام و پاره کردن آن، بیش از اینکه برجام را پاره کند، اعتبار ایالات متحده را در ایفای تعهدات و پیمانش مورد سؤال قرار داد و از اینجا به بعد دیگر مذاکره با آنان فاقد معنای روشن شد و حجت بر نفی مذاکره با آنان تکمیل شد.
۲ - نکته مهمتر دیگر این است که، پیش از هر مذاکرهای باید موضوع آن روشن باشد. مذاکره نوعی معامله و دادن امتیاز و گرفتن امتیاز است. طبیعی است که این کار براساس قدرت دو طرف انجام میشود. پس مذاکره درباره اصل قدرت بیمعناست. در واقع موضوعاً منتفی است. چون هر کاهشی در قدرت یک طرف، موازنه میان مذاکرهکننده را به هم میزند و او را از گردونه مذاکرهای منصفانه خارج میکند. ترامپ بارها گفته است که ایران پس از برجام قدرتمندتر شده است. خب طبیعی است، قرار نیست قدرتمندتر نشود. این سودی است که از برجام به دست آورده است. در عوض غربیها هم دستاوردهای خاص خود را داشتهاند، زیرا محدودیتهایی را به برنامه هستهای ایران بار کردند.
بنابراین تا هنگامی که فلسفه مذاکره از سوی ایالات متحده اصلاح نشود انجام مذاکره دستاوردی نخواهد داشت. به علاوه ایران به صراحت و روشنی تولید و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی را نفی کرده است. نمونه آن استفاده صدام از سلاح شیمیایی علیه ایران بود، ولی ایران هیچگاه مقابله به مثل نکرد، هرچند به علت نقض کنوانسیون مربوط از سوی عراق، ایران محق بود که مقابله به مثل کند و توان آن را هم داشت ولی چنین نکرد.
۳ - آیا این بدان معنا است که بحران کنونی میان ایران و امریکا با بنبست مواجه شده است؟ گمان نمیرود که این برداشت درست باشد. زیرا طرفهای سوم و میانجی از جمله ژاپن میتوانند ایدههای سازنده خود را ارائه کنند و بدون مذاکره مستقیم با امریکاییها دو طرف رفتارهایی را پیشه کنند که به کاهش تنش منجر شود. راهبرد ایران در این سخنرانی رهبر معظم انقلاب روشن است.
برای رد احتمال جنگ نظامی آمریکا با ایران عوامل متعددی مطرح می شود؛ برخی توان دفاعی و تجهیزات نظامی ایران را مانعی برای جنگ می دانند، برخی معتقدند که وجود بیش از ۳۱ پایگاه نظامی آمریکا مملو از نظامیان این کشور در اطراف ایران و در تیررس موشک های ایرانی خود عامل بازدارنده است، برخی توان انحصاری ایران در جنگ نامتقارن را عاملی در برابر جنگ می دانند و البته عواملی دیگر که عمدتاً به توانمندی های درونی ایران مرتبط می شود.
در این میان یکی از عوامل مهم که قدرت به سزایی دارد، جایگاه متحدان منطقه ای جمهوری اسلامی است. در حقیقت این عامل تکمیل کننده توان دفاعی ایران است، جایی که باعث می شود پس از دفع موج اول حمله احتمالی دشمن، ابتکار عمل در دست متحدان ایران باشد برای تعیین زمین بازی.
در آن شرایط فرضی، متحدان منطقه ای ایران نظیر گروه های مقاومت به خصوص حزب ا… لبنان قادرند به سرعت جبهه ای جدید در یک نقطه مهم از منطقه یعنی مرزهای فلسطین اشغالی باز کنند که برای آمریکایی ها امنیتی ترین نقطه محسوب می شود.
به خصوص اینکه بدانیم در سند «منافع ملی آمریکا در غرب آسیا» که پس از حوادث ۱۱ سپتامبر تدوین شده است، منافع این کشور در منطقه به ۳ دسته حیاتی، خیلی مهم و مهم تقسیم می شود و طبق این سند «بقای اسرائیل» در راس منافع ملی حیاتی (Vital) آمریکا قرار دارد.
این سند اثبات می کند که اصلی ترین و اولین هدف آمریکا از حضور در منطقه حفظ بقای رژیم صهیونیستی است. از این رو هرگونه خطر برای این رژیم آمریکا را از هر ماجرا جویی دورنگه می دارد. به یک روایت تاریخی در این باره توجه کنید.
در سال ۲۰۱۵ باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا در یک نشست محرمانه در کاخ سفید به رهبران یهودی و لابی اسرائیل در آمریکا گفته بود: «خیلی تعجب کردم وقتی فهمیدم دولت بوش باوجود آنکه بارها از گزینه نظامی علیه ایران حرف میزد، هیچگونه طرح عملی در این رابطه آماده نکرده است.»
اوباما سپس در توجیه اینکه چنین طرحی جنبه عملیاتی پیدا نمی کند به جمع رهبران یهودی آمریکا در آن نشست گفته بود: «… پاسخ ایران به اقدام نظامی آمریکا، با حمله علیه اسرائیل و آمریکا خواهد بود… و موشکهای حزبا… به سمت تلآویو پرتاب خواهند شد.
در تمامی سناریوها (ی بررسی شده توسط پنتاگون)، اسرائیل متحمل فشارهای ناشی از حملات نظامی به ایران خواهند بود.» این مسئله به خوبی نشان می دهد که راهبرد بسیار مهم ایران در اینکه در صورت هرگونه تهاجم نظامی به تمامیت ارضی خود، سرزمین های اشغالی را هدف اصلی خود می داند، چقدر موثر و بازدارنده است.
به خصوص اینکه حزب ا… لبنان تجربه گران بهای حضور در میدان های نبرد سوریه را دارد. میدان هایی که تهدید جنگ را به فرصت تبدیل کرده و نسخه های آفندی و پدافندی حزب ا… و دیگر گروه های مقاومت در منطقه را چندین ورژن آپدیت کرده و به روز نگه داشته است تا در کنار توان نظامی و دفاعی ایران و ایثارگری رزمندگان مدافع وطن، «ماشه حزب ا...» یکی از مهم ترین عوامل بازدارنده در مقابل حمله نظامی به ایران باشد.
وقتی سید حسن نصرا… دبیر کل حزب ا… لبنان دو شب پیش آمریکایی ها را خطاب قرار داد و گفت که «شما می دانید که در صورت وقوع جنگ در منطقه درگیری به مرزهای ایران محدود نخواهد شد»، واشنگتن این پیام سید را به خوبی گرفت.
درست مثل آن هایی که محاسبات قدرت در منطقه را می دانند و می فهمند که با ایران و متحدانش نمی شود مزاح جنگی کرد؛ چه اینکه اگر برفرض محال چنین اتفاقی رخ دهد به قول سید حسن نصرا… «کل منطقه خواهد سوخت و… اسرائیل و عربستان بهای آن را خواهند پرداخت».
حالا در کنار تل آویو که به تازگی درک کرد گنبد آهنی اش حتی مقابل موشک های ابتدایی مقاومت فلسطین کارایی چندانی ندارد، ریاض هم پس از ضرب شست های انصارا… در خاک عربستان، طعم تلخ گلاویز شدن با متحدان ایران را چشیده است.
اینها پیام های روشن و آشکاری برای آمریکایی ها دارد، از جنس همان پیام هایی که روزی اوباما برای رهبران یهودی در کاخ سفید می گفت و روزی مانع از حتی طراحی سناریو برای حمله به ایران توسط جورج بوش شده بود.
نیمه خرداد فرصتی است تا نویسندگان و گویندگان کشور به بازخوانی اندیشه و سیره حضرت امام برای سلسله نسلهای جمهوری اسلامی بپردازند.
بر خلاف انقلابهای بزرگ دیگر خصوصاً چین و روسیه که اولین جانشین از مسیر اولیه رهبر انقلاب عدول کرد، در ایران جانشین امام، وی را «حقیقت همیشه زنده»، «رهبر استثنایی» و «یگانه دوران» خواندند که در «دامنه عصمت» قرار داشت و راه وی را «مو به مو» دنبال کردند و البته هزینه آن را نیز پرداختند.
خوشبختانه حضرت امام امروز – حتی به ظاهر- مورد تأکید و احترام همه است و این نقطه مشترک میتواند کانون تفاهمات باشد. اما تردیدی نیست که بخشی از نخبگان سابق انقلاب روش انقلابی امام و تشکیل نظام دینی را اشتباه میدانند و از آن عبور کردهاند. هرکجا جملهای از امام بیابند که مؤید آنان است، آن را برجسته و از بقیه آن با سکوت وحتی پرخاشگرانه عبور مینمایند.
اما برای نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی امام همچنان سد محکم و بنیان مرصوصی است که میتوان از آن برای دفاع از مسیر امروز و فردای نظام جمهوری اسلامی بهره برد که برخی محورهای آن را میتوان ذکر نمود:
۱- همه عمر امام صرف اثبات و حاکمیت «اسلام سیاسی» شد که «والله اسلام همه چیزش سیاست است.» کلیدیترین گزاره حیات سیاسی امام، حاکمیت اسلام و ارجحیت آن بر همه احکام ثانویه است که برای حفظ و استمرار آن تا مرز «اگر آبرویی داشتهام با خدا معامله کردهام» پیش رفت. امروز عدولکنندگان از نظام دینی همین جا گرفتار آمدهاند و نمیدانند با «ولایت فقیه شعبهای از ولایت رسولالله (ص) است» چه کنند.
۲- استمرار روح اسلام انقلابی در کشور، عنصر دیگری است که امام بر آن اصرار داشتند و رهبری مو به مو آن را دنبال کرد. امروز مبارزه با «ایران انقلابی» از درون و برون شروع شده است. وزیر خارجه امریکا در روز اعلام صفر کردن فروش نفت ایران میگوید: «هدف از فشارها بازگرداندن ایران از حالت کشوری انقلابی به حالت عادی است.» سعید حجاریان نیز وظیفه روحانی را بازگرداندن ایران از حالت انقلابی به حالت عادی میداند و.... اما حضرت امام مهمترین دستاورد جنگ تحمیلی را «استمرار روح اسلام انقلابی در کشور» دانستند که توانست عزتطلبی، قدرت منطقهای، سازشناپذیری و رسیدن به چند قله علمی را برای ما به ارمغان آورد.
۳- امام مانع اصلی ورود غیریت به حوزه حکومت و قدرت در ایران است. آنان که شعار به ظاهر زیبای «ایران برای همه ایرانیان» را بعد از امام مطرح کردند، منظورشان زندگی در ایران نبود که حضور در قدرت بود. طراحان میدانستند این مطالبه، مبارزهای است که با امام شروع کردهاند، اما چون جسارت نقد امام را نداشتند، شورای نگهبان و رهبری را مورد هجوم قرار دادند، اما این امام است که مانع ورود نهضت آزادی به قدرت است که اصلاحطلبان بخشی از مبارزه خود با نظام را برای ورود آنان قرار دادند.
به دفاع تاجزاده (در مناظره با نبویان) برای ورود نهضت آزادی به قدرت بنگرید یا شرکت محمود صادقی در جلسه آنان یا حضور اصلاحطلبان در میتینگهای آنان و بالعکس و یا رسانههایی را که مروج آنان هستند، مطالعه کنید تا متوجه شوید چگونه روز روشن دنبال عبور از امام هستند. آنان میدانند که منظور امام از «تا من هستم نخواهم گذاشت انقلاب به دست لیبرالها بیفتد» چیست. آنان شنیدهاند امام فرمود: «نهضت بهاصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی ایران به امریکاست و نباید رسمیت داشته باشد.
باید با قاطعیت با آن برخورد شود و صلاحیت هیچ امری اعم از قضایی، مقننه و اجرایی را ندارند»، اما با عبور آگاهانه از امام حرف خود را میزنند و راه خود را میروند و، چون جرئت منازعه با امام را ندارند، به نظام حمله و تلقی انحصارگرایی از آن میکنند. عبارت «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد» را با طرح «انتخابات آزاد» به سخره گرفتند، اما همچنان مدعی امام نیز هستند.
۴- در ۲۱ جلد صحیفه امام حتی یک جمله در تأیید امریکا یا به رسمیت شناختن صهیونیستها وجود ندارد، زیرا امام از نظر مبانی دو نوع حکومت بیشتر نمیشناخت؛ حکومت الهی و حکومت جاهلی. امروز بخشی از مدعیان دیروز امام به دنبال مدل دموکراسی غرب و امریکا میگردند و حسرت نبود چنین نظامی در ایران را میخورند. امام انقلابهای دیگر را جابهجایی طاغوت جدید با طاغوت قبلی میدانستند و انقلاب خود را «قیام لله» معرفی کردند، اما امروز عدهای با صراحت اصل انقلاب اسلامی (روش تغییر حکومت) را اشتباه و پر هزینه اعلام میکنند که باز مانع اصلیشان امام است.
۵- سادهزیستی مسئولان کشور، خصوصاً روحانیت و دوری آنان از زخارف دنیا، اندیشه و سیره حضرت امام است که برخی از صحابه وی در این مسیر مردود و موجب بدبینی مردم به انقلاب امام شدند. امام با صراحت مسیر انقلاب اسلامی را «مسیر مبارزه» اعلام و در این مسیر عقده وصال «رفاه و مبارزه» را غیر ممکن و کوبیدن آب در هاون اعلام کردند، اما برخی نتوانستند خود را انطباق دهند و غرق در دنیا شدند و در عین طلبکاری به چالش با نظام پرداختند.
۶- برخی تلاش میکنند انقلاب امام را در فلات ایران مدفون و محصور نمایند، اما همگان میدانند که انقلاب امام جهانی بود، زیرا اسلام را دارای دو صفت «جهانشمولی» و «جامعیت» میدانستند. امام علاوه بر ایران بر جهان اسلام و جهان مستضعفین تأکید داشتند، اما عدهای امروز آن را «دشمنی در جهان» تعبیر میکنند و نگران عبوس شدن چهره حکومتهای غربی هستند.
۷- بدون تردید رفاه و توسعه مورد تأکید جدی امام بود، اما امروز آن را بهانهای قرار دادهاند تا ابعاد دیگر انقلاب امام را پشت آن مخفی کنند و مشکلات مردم را بهانهای برای فرونشاندن شعله پرفروغ انقلاب اسلامی در جهان قرار دهند. با اینکه ۴۶ درصد ملت ایران قبل از انقلاب زیر خط فقر بودند، اما علمای علم سیاست در جهان متفقالقول هستند که انقلاب اسلامی تنها انقلاب غیراقتصادی جهان است که هیچ شعار و نوشتهای از مطالبه اقتصادی در دوران انقلاب ثبت نشده است.
اما گویی امروز، تساهل در راه انجام خدمت به ملت به مثابه راهی برای بیاعتبار کردن انقلاب اسلامی است که باید نیروهای انقلاب هوشمندانه با آن مواجه شوند. زنده نگه داشتن امام و تأکید بر اصول و مبانی، اهداف و آرمانهای امام از مهمترین شاخصها برای زمینگیر کردن جریانات نفاقپیشه، رفاهزده و غربگرا در ایران است. نسل جوان حزباللهی اگر میخواهند گام دوم انقلاب را به درستی طی نمایند، مهمترین پیشنیاز آنان غرق شدن در اندیشه امام است.
هزینه انتخابات در بازار سیاسی آمریکا سرسامآور فزونی یافته است و دموکراسی سرگردان و زخمی، افسارگسیخته قیمت محصولات در سیاست را بالا برده است. فزونی تنشهای منبسط جهانی در نظام بینالملل، وقوع جنگ تجاری بین آمریکا و چین، خروج آمریکا از برجام، گسترش ایدههای فاشیستی، پوپولیستی در قامت راست افراطی، کشمکشهای مکزیک، روسیه، ترکیه، پاکستان از یکسو و آمریکا از سوی دیگر، منازعه آمریکا با ایران، ونزوئلا، کرهشمالی و روسیه؛ حاصل حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید است. هوچیگری در خاورمیانه و اعلان بیتالمقدس بهعنوان مرکزیت سیاسی اسرائیل و تنظیم قرارداد قرن یا معامله سده برای ترامپ، شلیک نفرت بعد از عشق است که آثار زیانباری بر جا خواهد گذاشت.
معانقه و معاشقه گرگرفته ترامپ با رژیم صهیونیستی تاحال بهطور آشکار و رسمی، اسرائیل را وادار کرده است تا شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری را گسترش دهد و بلندیهای جولان را تملک کند و همچنین بودجه پناهندگان فلسطینی کاهش یابد. با تدارک این جهیزیه، اوضاع در جهان، کشورهای مسلمان و منطقه به قدری شهرآشوبوار نشان میدهد که انتظار میرود ترامپ و نتانیاهو هم به جمع مخالفان معامله سده بپیوندند، چراکه آنان با حضور در اسرارخانه صهیونیستها که بخشی از وقایع و رازهای آن نشست علنی شد، دو هدف عمده را پی گرفتند که تشت از بام افتاد.
سفیر آمریکا در اسرائیل در کنفرانس AIPAC، علنی آشکار کرد این معامله از ۳ عنصر کلیدی برخوردار است که تضمینکننده کنترل کامل اسرائیل بر کرانه باختری است و حضور مداوم امنیتی اسرائیل در دره اردن را آبیاری میکند. با این وصف، آنچه که در ذهن مبتکران این ایده وجود دارد، عبارت است از:
١- نجات نخستوزیر رژیم غاصب و صهیونیستی از دامی که در آن گرفتار آمده است. واقعیت این است که نتانیاهو چندین پرونده کلان فساد مالی دارد و بعید نیست طی ماههای آینده روانه زندان شود. اوضاع داخلی اسرائیل هم با برخورداری از آشفتگیهای سیاسی اخیر این مظنه را تقویت میکند.
بنابراین با غرق در اوهام، میخواهند تضاد هفتادساله خاورمیانه را حل کنند و خویشتن را فاتح و قهرمان موعود کتاب مقدس بخوانند. در چنین شرایطی طبیعی است افکار عمومی مسحور و مجذوب فتوحات پهلوان صحنه باشد و هیچ دادگاهی جرئت استنطاق از متهم نداشته باشد.
البته اوضاع، تعبیر این خواب را برنمیتابد. حضور پرشکوه ملل جهان بهویژه ایران و یمن در راهپیمایی روز قدس و مخالفت رهبران حتی وابسته کشورهای مسلمان به غیر از حاکمان عربستان و امیران خوشکیف امارات عربی، اولین کابوسی است که بر این خواب راحت شلاق زد.
٢- دونالد ترامپ از ابتدای پیروزی در انتخابات، به سبک روسای پیشین آمریکا، دنبال ثبت دستاورد یا تصاحب برندی است که تا حال توفیقی به دست نیاورده است. ایده الغای بردهداری، جنگ ستارگان، زوال کمونیست و حقوق بشر نمونههایی است که حداقل در اذهان آمریکاییان بهعنوان دستاورد باقی مانده است.
ترامپ برای کمپین ۲۰۲۰ به معنای واقعی دستخالی است. او با ترفندهای زنجیرهای، چشم طمع به فتح اذهان رایدهندگان انتخابات بعدی دارد. البته جنگطلبان و تصمیمسازان واقعی در کاخ سفید، قبل از همه زیرآب طرحهای نمایشی دونالد و بنیامین را زدهاند. کنت آبراموویچ، رئیس انجمن دوستان لیکود آمریکا و اهداکننده GOP ، گفته است: من کسی را نمیشناسم که به این طرح علاقهمند باشد، چراکه جهان برنامهای برای صلح ندارد و جنگ حلال آن است.
در عین حال بیش از هفتاد درصد فلسطینیان و حتی مناطق یهودینشین در نظرسنجیها با ذکر دلایل آشکار با این تئاتر سیاسی مخالفتشان را ابراز کردهاند. با این اوصاف، باز ساکنان خاورمیانه تنها و تنها میمانند و لازم است خودشان به فکر حل مشکلات و گرفتاریهایشان باشند، آن هم مقدور و میسور نیست مگر اینکه رهبران آن خارج از مداخله بیگانگان سر عقل بیایند و بازار استقبال از دموکراسی واقعی و نظامهای مستقل را بیارایند.
وصیتنامه سیاسی- الهی امام خمینی (ره) هفت سال قبل از وفات ایشان نوشته شد. مخاطب این وصیتنامه ملت ایران، مسلمانان جهان و نیز مردم سراسر دنیا و نسلهای آینده است. او چونان پیامبری که پرچمدار آزادی و رهایی بشر از طواغیت زمان را بهعهده دارد با بشریت معاصر سخن گفت و مرامنامه انقلاب اسلامی را به عنوان تنها ره رهایی بشر از گرفتاریهایی که قداره بندان جهانی و فیلسوفان ماتریالیسم و مدرنیسم برای انسانهای معاصر پدید آوردهاند، ارائه داد.
او در مقدمه این پیام تاریخی، اسلام و مکتب اهل بیت (ع) را که انقلاب اسلامی از آن الهام گرفته به جهان معرفی میکند و از انقلاب اسلامی به عنوان یک پدیده بیبدیل تاریخ معاصر یاد مینماید.
او از خطراتی که بشریت و نیز مسلمانان را تهدید میکند و نیز توطئهها و دسیسهها و نیرنگهایی که در قرون اخیر بر بشریت رفته سخن میگوید و همگان را به مرور تاریخ خونباری که مدرنیسم بر انسانها رقم زده دعوت مینماید و سپس به ابعاد گوناگون و برکات انقلاب اشاره مینماید و از ملت و توده میلیونی ایرانیان در عصر حاضر به عنوان ملتی یاد میکند که بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله (ص) و مردم کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسینبنعلی (ع) است.
او در این پیام نورانی از نقشهها و توطئههای قدرت بزرگ یاد میکند و خطاب به ملت ایران و ملتهای جهان و نیز به مسئولان دولت و مجلس و دستاندرکاران نهادهای انقلابی از جنایات آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی یاد میکند. در پایان، همه را به روح تعاون و تعهد در جامعه، خودشناسی و خودکفایی و استقلال و ترقی و تعالی کشور و تقویت بیداری، هوشیاری تعهد و فداکاری و نیز روح مقاومت و صلاحیت در راه حق دعوت میفرمایند.
وصیتنامه امام (ره) در برگیرنده همه نیازهای علمی و عملی است که یک انقلابی در ایران و هر جای جهان میتواند مسیر فلاح و رستگاری خود را در دنیا و آخرت تعیین و بر ممشای انقلابیترین عنصر انسانی در عصر ما حرکت کند. اقیانوسی از معارف و معالم الهی و انسانی در این پیام نهفته است. اگر بخواهیم به عمق این اقیانوس برویم باید سه پیام کلیدی امام (ره) را در اواخر عمر او را نیز مرور کنیم.
۱- پیام امام به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه ۵۹۸
۲- پیامی که خطاب به علما و مراجع صادر کردند که موسوم به منشور روحانیت است
۳- پیام آخر به مناسبت نیمه شعبان خطاب به مهاجرین جنگ تحمیلی امام (ره)
پیام اول ۱۱ ماه قبل و پیام دوم ۴ ماه قبل و پیام سوم را سه ماه قبل از رحلت جانگداز خود صادر کردند. بررسی نکات مهم و کلیدی در این سه پیام مکمل وصیتنامه امام و حتی میشود گفت کلید فهم فرازهای مهم وصیتنامه است. امام (ره) در سه ماهه آخر عمر خود دست به یک اقدام انقلابی زد و خطر عظیمی را که در سر راه انقلاب قرار داشت از میان برداشت. او با تصحیح مسیر حرکت رهبری، انقلاب را از کجراهه و بیراهه روی نجات داد و نگذاشت انقلاب بهدست نااهلان، منافقان و لیبرالها بیفتد.
امام (ره) در ماههای آخر عمر خود به سان یک قهرمانی میماند که پنجه درپنجه ابرقدرتها انداخته و پرچم اسلامی را بردوش خسته خود حمل میکند و از کمرکش کوه مشکلات و مصائب بالا میبرد تا بر قله نشاند. با آنکه پیر و خسته به نظر میرسید اما با نردبان کلمات نورانی خود این مسیر را جوانانه و چابک طی میکند و چکیده آن کلمات که امروز و نیز فردا به درد ما میخورد را در زیر میخوانید:
- استکبارغرب تصور کرده است از اینکه اسم حصر اقتصادی را به میان آورد ما جا میزنیم.
- ما هنوز در قدمهای اول مبارزه جهانی علیه غرب و شرق هستیم.
- مسئولان باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست.
- انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت – ارواحنافداه - است.
- با چشمان باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید، اگر آرام بگذارید، لحظهای آرامتان نمیگذارند.
خوب است دیپلماتهای ما در نمایندگیهای خارج از کشور و حضرات دیپلمات مستقر در وزارت خارجه یک بار دیگر این جملات را مرور کنند و ببیند در مسیر تحقق آرمانهای امام هستند یا نه. اگر مسیری غیر از این دارند دستمزد و حقوقی که میگیرند قطعاً حرام است. آنها باید بدانند ملت بزرگ ایران و رهبری معظم آن در تمهید و تدارک دولت مهدوی (عج) هستند و در این تردیدی نیست.
امام (ره) کمتر از یک سال به پایان عمر خود با قبول آتشبس نقطه عطفی را در تداوم مبارزه با استکبار جهانی بهوجود آوردند که به مدت کوتاهی به سقوط صدام و تغییرات عمیق در جغرافیایی سیاسی منطقه شد. در همان بیانیه پذیرش قطعنامه ۵۹۸ چنان خط و نشانی برای غرب و شرق عالم و بهویژه آمریکا میکشند که واقعاً حیرتانگیز است. فرازهای این خط و نشان را هم باید خوب دیپلمانهای جمهوری اسلامی در آن تعمق کنند، به جملات زیر دقت کنید:
- ما در صدد خشکانیدن ریشههای فساد صهیونیسم، سرمایهداری و کمونیسم در جهان هستیم.
- ما تصمیم گرفتیم با لطف و عنایت خداوند بزرگ نظامهایی بر این سه پایه استوار است نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم.
- دیر یا زود ملتهای در بند شاهد آن خواهند بود ما با تمام وجود از گسترش باجخواهی و مصونیت کارگزاران آمریکایی حتی اگر با مبارزه قهرآمیز هم باشد جلوگیری میکنیم.
- از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد نه تنها از کعبه مسلمین که از کلیساهای جهان ناقوس مرگ آمریکا و شوروی را به صدا درآوریم.
- اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظلم برنمیداریم.
- راهی جز مبارزه نمانده است. باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً آمریکا را شکست.
- باید یکی از دو راه را انتخاب نمود یا شهات یا پیروزی که در مکتب ما هر دو پیروزی است.
- ما میگوییم تا شرک و کفر هست مبارزه هست تا مبارزه هست ما نیز هستیم.
- ما تصمیم گرفتیم پرچم لااله الا الله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتراز درآوریم.
- کمربندهایتان را محکم ببندید هیچ چیز تغییر نکرده است.
- به اروپا و آمریکا اخطار میکنم تا دیر نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفتهاید از خلیجفارس بیرون روید. ممکن است فرزندان انقلاب ناوهای جنگی شما را به قعر آبهای خلیجفارس بفرستند.
- ما اعلام میکنیم جمهوری اسلامی برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است.
- کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم ولی هیهات که خادمان اسلام، به ملت خود خیانت کنند.
- چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست سازش و تسلیم در برابر کفر و شرک است.
- اگر بندبند استخوانهایمان را جدا کنند اگر سرمان را بالای دار ببرند. اگر زنده، زنده در آتش بسوزانند. اماننامه کفر و شرک را امضاء نمیکنیم
۳۰ سال پیش این کلمات نورانی و انقلابی صادر شد در رگ و پی نسل اول و دوم انقلاب منشأ تحولات عظیمی در تاریخ ایران و جهان شد و قدرت منطقهای ایران شکل گرفت. لبنان از اشغال صهونیستها خارج شد صهیونیستها در نبرد ۳۳ روزه برای اولین بار در برابر فرزندان انقلابی امام (ره) زانو زدند. اشغالگران قدس همین شکست را در برابر حماس و جهاد اسلامی تجربه کردند به گونهای که مقاومت آنها در برابر فرزندان انقلاب و امام در سرزمینهای اشغالی و غزه به ۲۴ ساعت رسیده است.
فرزندان انقلابی امام در یمن دماغ آل سعود و عمال صهیونیستها را در شبه جزیره عربستان به خاک مالیدند و عمق استراتژیک ایران را تا آنسوی دریای سرخ گسترش دادند.
فرزندان انقلابی امام در سپاه ارتش با ایجاد شهرکهای زیرزمینی موشکی خواب خوش را از آمریکائیها ربودند. امروز اقتدار سپاه اسلام در سراسر آسمان، زمین و آبهای ایران مثالزدنی است به طوریکه دشمن حتی از خیال حمله به ایران را نیز پشیمان کرده است.
۳۰ سال است پرچم اقتدار ایران بر دوش خلف شایسته امام (ره) است و حتی یک روز هم ملت ما از پیشرفت و توسعه عقب نمانده است. چرا که امام زنده است و در میان ماست. رهبری معظم انقلاب اجازه نداده است حتی یک لحظه یاد امام از حافظه تاریخی ملت ایران محو شود و نیز یک کلمه از آن کلمات نورانی بر زمین بماند. راهپیمایی عظیم روز قدس، امسال نشان داد مردم پای آرمانهای امام، انقلاب و اسلام ایستادهاند.
ارسال نظرات