22 ارديبهشت 1398 - 12:59
سخن روز مطبوعات

۲۲ اردیبهشت ماه / فقط احمق‌ها پای این تلفن می‌نشینند/ جایگاه ایران کجاست؟ / خط قرمز نظام!

در جامعه ایران بیش از یک سده است که جمهوری‌خواهی در قالب دینی و غیردینی رواج داشته است. نظریه‏پردازان مارکسیستی و مدرنیته نیز از فراوری تحلیل‌های فراگیر عاجز مانده‌اند.
کد خبر : 2939

پایگاه رهنما :

به نقل از مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********


فقط احمق‌ها پای این تلفن می‌نشینند

محمد صرفی در روزنامه کیهان نوشت:

 

با تصمیم دولت برای واکنش به وضعیت برجام - در سالگرد خروج آمریکا از توافق هسته‌ای- ماجرا وارد فاز تازه‌ای شده است که از آن می‌توان به آغاز بازی بزرگ تعبیر کرد. ایران و آمریکا، دو حریف اصلی این بازی هستند و بازیگران دیگر نسبت به این دو قطب، موقعیت خود را تعریف می‌کنند. نکته مهم و کلیدی در این مرحله آن است که آمریکایی‌ها تمام کارت‌های خود را رو کرده‌اند؛ آنان از برجام خارج شدند، تحریم‌های هسته‌ای را احیا و غیرهسته‌ای‌ها را تشدید کردند و صادرات نفت ایران را هدف قرار دادند. در حوزه تهدید نظامی نیز آخرین کاری که از آنها ساخته بود، فرستادن ناو هواپیمابر خود به خلیج‌فارس و تهدیدهای لفظی و ارعاب رسانه‌ای و روانی بود که آن نیز انجام شده است.


اما در این سوی میدان هنوز عملاً برگی رو و بازی آغاز نشده است. این سکوت، حریف را دچار این محاسبه غلط کرده که دست ایران خالی است اما تحلیلگران غربی که کمی عاقل‌ترند، می‌دانند که ایران گزینه‌های فراوانی برای تغییر معادلات صحنه دارد. گزینه‌هایی که صرفاً در چارچوب برجام تعریف نمی‌شوند و طیف مختلفی از توانایی و ابزارها را شامل می‌شود.


ظاهر صحنه گول زننده است؛ آمریکا بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها را بر ایران تحمیل کرده، اجازه تجارت آزاد میان ایران و سایر کشورها را نمی‌دهد، یکی از مجهزترین ناوهای هواپیمابر خود را راهی خلیج‌فارس کرده، جنگنده‌های پیشرفته بی ۵۲ را فرستاده و صدایش را در خط و نشان کشیدن برای ایران بلند کرده و…یکی از این ابزارها و تشرها برای ساکت و مطیع کردن بسیاری از کشورها کافی است. نمونه‌اش عربستان؛ ده‌ها و بلکه صدها میلیارد دلار به جیب ترامپ و دار و دسته‌اش می‌ریزد و باز هم بطور مستمر و گویا برنامه‌ریزی شده، به بدترین شکل ممکن تحقیر می‌شود و صدایش هم درنمی‌آید. کشور نرمال و عادی که آمریکایی‌ها از آن می‌گویند یعنی این!


از پارسال تاکنون، این سوال بیشتر شنیده می‌شود که؛ «چه می‌شود؟» پرسش‌کنندگان از هر طیف و با هر عقیده و مرام و مسلک سیاسی هستند. سوال دو کلمه بیشتر نیست و پرسیدنش کمتر از دو ثانیه زمان می‌گیرد. اما پاسخ، امان از پاسخ! اول باید درکی از منظور دقیق سؤال‌کننده داشت. از این رو نگارنده، اغلب در مواجهه با این پرسش، پاسخ را در قالب پرسشی کوتاه و از همان جنس آغاز می‌کند که؛ چه چیزی، چه می‌شود؟! پرسش‌کنندگان معمولاً مکثی می‌کنند، سری می‌خارانند، دستی به ریش می‌کشند، عینکی جابجا می‌کنند و می‌گویند؛ همین دیگر! اوضاع اقتصادی، ماشین ارزان می‌شود یا گران، دلار چطور، مسکن، از برجام خارج می‌شویم یا نه، آمریکا حمله می‌کند، مذاکره می‌کنیم و مشتی از این قبیل سوالات. در انتها هم اغلب برمی‌گردند به همان سوال اول که چه می‌شود؟


اگر بخواهیم سوال فوق و شرایط محیطی را با مثالی ساده‌سازی کنیم، مانند آن است که چند دقیقه‌ای از یک بازی فوتبال آغاز شده و کسی بپرسد نتیجه چه می‌شود. پیش‌بینی دقیق و قطعی نتیجه بازی، در آن دقایق کار منطقی و عاقلانه‌ای نیست. بستگی دارد، بازی چطور پیش برود، مربی‌های هر دو تیم چه برنامه‌ای در سر داشته باشند، آمادگی جسمی بازیکنانشان چقدر باشد، چقدر تکنیکی باشند، بازیکنان چقدر بتوانند برنامه‌های مربی را در زمین اجرا کنند، مربی‌ها چقدر از تیم‌های یکدیگر و تاکتیک‌های حریف شناخت داشته باشند، برنامه دوم یا همان پلنB آنها چیست و… مجموعه‌ای از این عوامل هستند که در طول ۹۰ دقیقه، سرنوشت یک بازی را تعیین می‌کنند.


نقاط ضعف و قدرت ما و حریف در این هم‌آوردی چیست و کجاست؟ ناگفته پیداست که نقطه ضعف اصلی ما در خط اقتصادی است. دشمن نیز دست روی همین نقطه گذاشته و حرکت‌های دیگر آن، نوعی بازی بدون توپ و تاکتیکی برای گمراه کردن ماست. هیاهوی روزهای اخیر درباره احتمال وقوع جنگ و درگیری از این جنس است و جای تأسف و تأمل آنجاست که برخی خودی‌ها (و ظاهراً خودی‌ها) با مواضع و حرکات خود، به این تاکتیک فریب دشمن کمک می‌کنند. رسانه‌ای داخلی که تصویری ساختگی از جنگ‌افزارهای دشمن را روی جلد خود به نمایش می‌گذارد و آنها را هدفمند در چشم و ذهن مخاطب فرو می‌کند، پاس گل به کدام تیم می‌دهد؟ آن نماینده مجلسی که قرار است حافظ امنیت ملی باشد و می‌گوید تا دچار بحران نشده‌ایم باید مذاکره کنیم (بخوانید تسلیم شویم) در کدام زمین بازی می‌کند؟


رهبر انقلاب حدود ۹ ماه پیش پاسخ صحنه امروز را داده و تکلیف را روشن کرده‌اند؛ نه جنگ می‌شود، نه مذاکره می‌کنیم. اما ظاهراً عده‌ای خیال ندارند از خواب بیدار شوند و چشم‌بسته راه خود را می‌روند. همان راهی که یک‌بار رفته‌اند و خسارت‌بار بودن آن را نه تنها دیده، بلکه چشیده‌اند اما باز هم آدرس مذاکره و امتیازدهی می‌دهند و برایش توجیهات صد من یک غاز می‌تراشند. خود می‌ترسند و ترسشان را به پای ملت می‌گذارند و از جیب آنها چک می‌کشند. جماعتی که از پاسخ به این سوال ساده گریزانند؛ نتیجه آن مذاکره و امتیازدهی و ۶ سال معطل کردن تمام کشور پای آنچه شد و کدامیک از اهداف حاصل شد که حال باید آزموده را بار دیگر آزمود؟!


جالب اینجاست که برخلاف برخی ساده‌لوحان و مرعوبین داخلی، حریف کاملاً به ضعف راهبردی خود در این زمینه واقف است و به آن اذعان دارد. اندیشکده کارنگی روز دوشنبه نهم اردیبهشت میزگردی با عنوان «رویارویی دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا با ایران» برگزار کرد. سوزان مالونی از کارشناسان ارشد اندیشکده بروکینگز که دو دهه روی مسائل ایران تمرکز داشته و سابقه دیپلماتیک نیز دارد در این نشست به نکته مهمی اشاره می‌کند: «ما در این شرایط موضوع خاصی برای چانه‌زنی با ایران نداریم. فکر می‌کنم ما اکنون برای تعامل با ایران با یک مشکل ساختاری روبرو هستیم زیرا ما در حقیقت به این نگرانی رهبران ارشد ایران که بر اساس آن، دادن یک امتیاز کوچک به جری شدن طرف مقابل و درخواست امتیازات بیشتر منجر می‌شود، مشروعیت داده و آن را تأیید کرده‌ایم.»


نکته کلیدی دقیقاً همینجاست. دادن امتیاز و امتیازات دیگر، پایان ماجرا نیست. وقتی می‌شود فشار آورد و امتیاز گرفت، کدام ابلهی ابزار فشار خود را کنار می‌گذارد و می‌گوید بس است دیگر؟ آن هم سردمداران کاخ سفید که کینه‌ای شتری از جمهوری اسلامی و مردم ایران به دل دارند. کدام ملتی در دنیا، طی یک قرن اخیر که آمریکا تبدیل به قدرتی جهانی شده، اینچنین در برابر آن ایستاده و هژمونی آن را در سطح ایدئولوژیک و به شکل عینی و ملموس به چالش کشیده و آنان را تحقیر کرده است؟


حملات و فشارهای تیم حریف، ناشی از ضعف ما و قدرت آنها نیست بلکه دلیل آن گل‌هایی است که پیش از این و به کرات خورده‌اند. در میدان‌هایی که گل خورده‌اند و تحقیر شده‌اند، حرفی برای گفتن ندارند. پس تاکتیک خود را تغییر داده و زمین بازی را عوض کرده‌اند. جنگ اقتصادی آخرین میدان بازی واقعی آنهاست. آنها تمام کارت‌های خود را بازی کرده و سوزانده‌اند. وقتی در اوایل پیروزی انقلاب، جنگی تحمیلی و همه‌جانبه را علیه ما به راه انداختند، تصور و امیدشان فروپاشی و نابودی انقلاب بود. نتیجه نهایی چه شد؟ جمهوری اسلامی ایران، قدرتمند و باصلابت از آن آزمون خارج شد و دشمن برای همیشه فهمید که گزینه حمله نظامی سوخته است. اگر با توکل و تدبیر و کار مجاهدانه، این جنگ اقتصادی را نیز پیش ببریم، نتیجه نهایی آن کند شدن و از کار افتادن ابزار تحریم خواهد بود. گذر از گردنه‌های سخت، دشوار است اما اگر مرد راه باشید، یک بار و برای همیشه از آن عبور خواهید کرد. مردم ایران به یاری خدا از این گردنه نیز عبور خواهند کرد و آقای ترامپ می‌تواند تا سال ۲۰۲۰ یا ۲۰۲۴ پای تلفن، منتظر بنشیند و منتظر صدای زنگ باشد. ایران به دلایلی که خارج از حوصله این یادداشت است، یک بار تماس گرفت (مذاکره هسته‌ای و توافق برجام) اما پاسخی جز بدعهدی و خباثت از آن سوی خط نشنید. خباثت خودتان، سیم تلفن را برای همیشه قطع کرد. فقط احمق‌ها پای تلفنی که به پریز وصل نیست، منتظر می‌نشینند.

سخنی با خوانندگان عزیز

مهدی شفیعی در روزنامه ایران نوشت:

 

بنابر این داشتیم دراین روزهای عزیز و پربرکت با خوانندگان فهیم و وفادار و مخاطبان همراه و همیشگی «ایران» درباره طرح‌ها و ایده‌های تازه مؤسسه فرهنگی و مطبوعاتی «ایران» برای گسترش فعالیت‌های خود و ارائه محصولات تازه و نیز حضور جدی‌تر در فضای آنلاین سخن بگوییم اما شرایط به‌گونه‌ای دیگر رقم خورد و تشریح آن را به روزهای آتی موکول می‌کنیم. و اما سخن امروز؛ در پشت فعالیت‌های انتشار روزنامه از تهیه محتوا تا چاپ و توزیع روزنامه فعالیت‌های طاقت‌فرسایی از سوی همکاران ما انجام می‌گیرد تا یک نسخه باکیفیت به دست شما خوانندگان عزیز برسد، دراین مسیر این روزها مدیران رسانه‌ای علاوه بر پیگیری تمام مشکلات مالی و مسائل دائمی و روزمره نشریات با مشکلات دیگری نیز درگیرند. واقعیت آن است که مشکلات کنونی مطبوعات را جدا از مسائل جاری کشور نمی‌توان ارزیابی کرد.

در زمینه مصرف کاغذ، روزنامه وابسته به واردات کاغذ است و نوسانات ارزی در یک سال گذشته قیمت کاغذ مطبوعات را چند برابر کرده است. مؤسسه فرهنگی و مطبوعاتی ایران به‌عنوان ناشر روزنامه‌های ایران، ایران ورزشی، الوفاق (به زبان عربی)، ایران دیلی (به زبان انگلیسی) و ایران سپید (ویژه نابینایان)، ازجمله مؤسسات مطبوعاتی است که توانمندی بیشتری نسبت به دیگر مطبوعات کشور دارد، ولی از آنجا که کم و بیش مصرف‌کننده اصلی کاغذ مطبوعات است، برای تهیه کاغذ با توجه به کمبود آن در بازار داخلی با تنگناهای زیادی مواجه شده است. برای رفع این مشکل بزرگ و نیز تا به نتیجه رسیدن تأکیدات رهبر معظم انقلاب برای حل بحران کاغذ و تدابیر دولت در این زمینه که می‌دانیم تلاش‌های زیادی در حال انجام است، راه‌های متفاوتی را دنبال و بررسی کرده‌ایم که از بین تمام آنها و برای جلوگیری از تعطیلی، ناگزیر به اتخاذ تصمیم دشوار کاهش صفحات روزنامه حداقل برای یک ماه آتی شده‌ایم، شاید راه‌های دیگری هم بود همانند کاهش شمارگان روزنامه که با توجه به استقبال مخاطبان از روزنامه، امروز این راه منطقی نیست یا افزایش قیمت روزنامه هرچند جزو برنامه‌های آتی خواهد بود اما در این مقطع دردی را دوا نخواهد کرد.

ادامه مسیر گذشته با همان صفحات هم یک راه است که نتیجه‌اش قطعاً توقف انتشار خواهد بود، از این‌رو برای جبران مشکلات به‌جامانده از گذشته و پیشگیری از مشکلات آینده، بی‌آنکه بخواهیم از طرح‌ها و تصمیم‌های خود عقب‌نشینی کنیم یا آن را به تعویق بیندازیم، ناگزیر به کاهش صفحات از ۲۴ صفحه به ۱۶ صفحه تا پایان ماه مبارک رمضان هستیم که از امروز اعمال می‌شود. هدف ما در شرایط امروز که مشکلاتی گریبانگیر کشورمان شده و همه از آن اطلاع داریم، این است که به وظایف خود عمل کرده تا فرصتی پیش نیاید که افراد سودجو و فرصت‌طلب از این بحران کیسه دوخته و بهره ببرند. در روزهای آتی درباره طرح‌ها و تصمیم‌های محتوایی خود برای گسترش دایره فعالیت مؤسسه «ایران» و حضور جدی و مثمرثمر در فضای آنلاین و نیز شبکه‌های اجتماعی و همچنین ارائه محصولات تازه با شما سخن خواهیم گفت.

از خوانندگان فهیم درخواست می‌کنیم علاوه بر آنکه نظرات و دیدگاه‌های خود را با ما در میان می‌گذارند، با درک این شرایط به حیات و بقای ما کمک کنند و در گذر از موقعیت دشوار کنونی یاریگر ما باشند. امیدوارم بتوانیم در کنار حفظ صفحات موجود، به افزایش کیفیت روزنامه چه در شکل و چه محتوا اهتمام ورزیم و بدیهی است از هیچ تلاش مضاعفی برای ارتقای سطح کیفی روزنامه دریغ نخواهیم کرد تا همچنان درمیان شما بمانیم.

پمپئو در عراق به دنبال چه بود؟

امیر مسروری در روزنامه خراسان نوشت:

 

در حالی پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا به عراق سفر کرد که واشنگتن چند روز قبل ناوگان جدیدی از تسلیحات دریایی و هوایی را به منطقه ارسال کرده است. هدف اعلامی آمریکا فشار به ایران برای پذیرش تعهدات جدید هسته‌ای و امنیتی است. اما واقعیت چیز دیگری است. البته افرادی چون ابوهلاله تحلیلگر عرب، مدعی هستند این سفر بر خلاف ادعای اعلامی برای پیام صلح و واسطه گرایی عراق نسبت به جایگاه این کشور و رابطه حسنه بغداد با تهران است. اما ماجرا پیچیده‌تر از این حرف هاست و به نظر می‌رسد برای شناخت این موضوع باید تأمل بیشتری داشت. تأملی که بر پایه شناخت منافع آمریکا از عراق و موضوعات روز بغداد است.


در خبرها آمده است، هدف اصلی سفر پمپئو راضی کردن بغداد به قرارداد با غول آمریکایی است. خبرگزاری رویترز با اشاره به این موضوع گفت: دولت عراق در حال نهایی کردن یک قرارداد ۳۰ ساله به ارزش ۵۳ میلیارد دلار با دو شرکت اکسون موبیل از آمریکا و پتروچاینا از چین است.


هر چند این خبر توسط دولت عراق و ربط آن به معافیت تحریمی ایران تکذیب شد اما واقعیت این است که آمریکایی‌ها با بازیگری جدید در عراق به دنبال قراردادهای بلند مدت و البته پر هزینه هستند. کما اینکه خبرها حاکی از کاهش نیروی نظامی آمریکایی در عراق و جایگزینی نیروهای بلک واتر با آن هاست. به طوری که سطح درگیری امنیتی آمریکا در عراق کاهش یافته و ترامپ سناریوی جدیدی را دنبال می‌کند. هدف اصلی این سیاست چپاول و استعمار نوین است تا منافع جدید آمریکا که همان جذب درآمد از غرب آسیاست تأمین شود. اگر بخواهیم به طور خلاصه اشاره کنیم باید گفت، هدف آمریکا تأمین هزینه ۷ تریلیارد دلاری در خاورمیانه است و هدف ترامپ تأمین این هزینه‌ها با فروش تسلیحات به عربستان، پروژه بازسازی عراق و مواردی از این قبیل است.


هدف دیگری که پشت این سفر نهفته، تغییرات ساختاری در قانون اساسی عراق است. آمریکایی‌ها به این جمع بندی رسیده‌اند تا زمانی که دولت عراق به قانون اساسی حاضر تمکین کند هیچ جای بازیگری برای آمریکایی‌ها نمی‌ماند. در واقع قانون اساسی عراق بر پایه رأی بالا و جمعیت است و همین مسئله دست برتر شیعیان را در پارلمان، دولت و نهادهای اجرایی باز گذاشته و قدرت مقاومت را افزایش می‌دهد. سفر پمپئو در کنار هزینه‌های عربستان در بازسازی عراق، نشان از سناریوی جدید واشنگتن برای اصلاح ساختار قدرت در عراق است؛ به طوری که بتواند بازیگری شیعیان را مهار کند و نقش آن‌ها را فروکاهد.


از سویی، این سفر با موضوع دیگری هم همراه بود. مسئله حشدالشعبی و بقای آن در منطقه؛ موضوعی که آمریکایی‌ها را نگران کرده و واشنگتن خواستار آن است تا احتمالات لازم برای مسئله معامله قرن را در نظر بگیرد. بقای حشدالشعبی به معنای حفظ کمربند امنیتی تهران تا بیروت است و از سویی آمریکا با ۱۰۰ تیپ و لشکر عملیاتی مواجه است که می‌تواند معادلات سیاسی را به سمت محور مقاومت تغییر دهد. حتی اگر جنگی هم میان مقاومت و آمریکا یا رژیم صهیونیستی رخ ندهد، بودن یا نبودن حشدالشعبی مسئله‌ای نیست که بتوان به راحتی از کنارش عبور کرد. به عبارت دیگر مسئله حشدالشعبی و آینده آن و نیز جایگاه این گروه اهمیت ویژه ای دارد و به نظر می‌رسد طرف آمریکایی در مذاکرات اخیر به آن اشاره کرده است.


در نتیجه باید اشاره کرد، موضوع سفر به عراق هر چیزی بود الا جنگ با ایران یا راضی کردن عراق به همراهی با تحریم‌های واشنگتن علیه تهران. جمع بندی ها نشان می‌دهد این سفر یک سفر اقتصادی -سیاسی بود تا آنکه یک سفر
سیاسی - امنیتی؛ هدفی که در برآوردها و اخبار رسانه‌ای نیز به آن اشاره شد.


آیا مسیر لغزش آرام به سمت جنگ آمریکا-ایران را می‌توان متوقف کرد؟

سید حسین موسویان در روزنامه آرمان نوشت:

 

محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران در نشست «انجمن آسیایی» نیویورک با سرزنش «تیم چهار نفره بی» متشکل از جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا، نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، محمد بن‌سلمان ولیعهد عربستان و محمد بن‌زائد ولیعهد امارات گفت با وجودی که ترامپ در مبارزات انتخاباتی به مردم آمریکا قول داده که وارد جنگ‌های پرهزینه نشود، تیم چهارنفره مذکور آمریکا را به‌سمت یک فاجعه هدایت می‌کند. آقای ظریف پیشنهاد انسان دوستانه در مورد مبادله زندانیان را ارائه داد که آمریکا آن را رد کرد. اخیراً مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا درجمع گروهی از ایرانی‌های مقیم آمریکا گفت که منافع آمریکا ایجاب می‌کند که رهبران غیر انقلابی بر ایران حکومت کنند.

همچنین آمریکا معافیت واردات نفت کشورها را لغو نموده تا نفت ایران را به صفر برساند. ریچارد جانسون کارشناس ارشد پیشین هسته‌ای وزارت خارجه آمریکا می‌گوید: «اینها واقعاً معتقدند که می‌توان اقتصاد ایران را ساقط نموده تا جایی که حکومت ایران زانو زده، یا برای مذاکره التماس کند و یا ساقط شود».

دوهفته بعد از اینکه ترامپ سپاه پاسداران ایران را در لیست سازمان‌های تروریستی قرار داد آیت‌ا… خامنه‌ای رهبر عالی ایران سردار سلامی را به‌عنوان فرمانده جدید سپاه تعیین کرد. شورای عالی امنیت ملی ایران ضمن هشدار به آمریکا در مورد عواقب خطرناک تصمیمش، نیروی سنتکام آمریکا را به‌عنوان سازمان تروریستی معرفی کرد. سردار سلامی نیز به اسرائیل هشدار داد که هر اقدام نظامی علیه ایران، منجر به محو اسرائیل خواهد شد.

باتوجه به اینکه نتانیاهو مجدد به‌عنوان نخست وزیر اسرائیل مأمور تشکیل دولت شده، به‌نظر می‌رسد که تنش‌های آمریکا با ایران افزایش خواهد یافت، زیرا که نتانیاهو شیطانی روی شانه ترامپ است که مرتب نجوای شوم به گوش او می‌خواند. با این وجود روند افزایشی تقابلی جاری را می‌توان مهار نمود.

نمونه‌های تاریخی تعاملات سازنده در روابط ایران و آمریکا وجود دارد.

اول: در اواخر دهه ۸۰ رئیس‌جمهور آمریکا برای آزادی گروگان‌های آمریکایی از ایران کمک خواست و پیشنهاد حسن نیت در مقابل حسن نیت داد. من در وزارت خارجه ایران از سوی رئیس‌جمهور وقت، آقای هاشمی رفسنجانی مأموریت یافتم که موضوع را پیگیری کنم.

در این دوران با کمک نیروی قدس سپاه پاسداران، ایران موجب آزادی گروگان‌های آمریکایی و غربی در لبنان شد اما واشینگتن به قول خود درمورد حسن نیت متقابل عمل نکرد.

دوم: بعد از حمله تروریستی به برج‌های دوقلو در نیویورک در ۱۱ سپتامبر، رئیس‌جمهور آمریکا از تهران برای جنگ علیه ترور در افغانستان کمک خواست.

ایران تصمیم گرفت به آمریکا در جنگ علیه ترور در افغانستان کمک کند. این بار نیز نقش اصلی را نیروی قدس ایران ایفا کرد که به سقوط طالبان منجر شد. متأسفانه رئیس‌جمهور آمریکا در پاسخ، ایران را «محور شرارت» خواند که پاسخ شرم‌آوری بود.

سوم: در سال ۲۰۰۳، بعد از حمله به عراق، مجدد آمریکا به حمایت نیروی قدس سپاه ایران احتیاج داشت تا عراق بعد از صدام سامان گیرد. همه گروه‌های جهادی مسلح مهم عراق، در دوران دیکتاتوری صدام در ایران بودند. این بار نیز با نظر مساعد نیروی قدس سپاه ایران، گروه‌های مهم شیعه ضد صدام، از ایران به عراق رفتند و با سنتکام برای استقرار نظام سیاسی جدید و تأمین ثبات و امنیت عراق بعد از صدام، همکاری کردند. این بار نیز آمریکا به حسن نیت ایران در عراق، پاسخ منفی داد.

چهارم: دردوران مذاکرات هسته‌ای، وقتی که ۱۶ ملوان آمریکایی به‌طور غیر قانونی وارد آب‌های ایران شده و دستگیر شدند، فوراً جان کری با ظریف تماس گرفت و تقاضای کمک کرد و کمتر از یک روز هر ۱۶ نیروی نظامی سنتکام بدون محاکمه آزاد شدند. وقتی که از آقای ظریف سوال کردم، او به من گفت این کار صرفاً به‌خاطر همکاری سپاه پاسداران ممکن شد. تصور کنید اگر این اتفاق امروز بیفتد چه سرنوشتی در انتظار نیروهای آمریکایی خواهد بود؟ این چهار مورد نشان می‌دهد که آمریکا هیچ‌گاه حسن نیت را با حسن نیت پاسخ نداده است.

اولین اثر منفی تشدید روند خصومت با ایران این است که آمریکا قادر نخواهد بود برای کمک‌های استراتژیک و لجستیکی، دست به‌سوی ایران دراز کند. در سال‌های گذشته، ارتش آمریکا به‌عنوان قدرتمندترین ارتش جهان، شاهد شکست‌های مفتضحانه‌ای در خاورمیانه بوده است؛ ازجمله در حمله به عراق و افغانستان و مشارکت در عملیات نظامی در لیبی و یمن و سوریه. برای مثال ارتش آمریکا بعد از ۱۷ سال اشغال کامل افغانستان و میلیاردها دلار کمک، دچار آنچنان ضعف و تلفات سنگینی شده که نیمی از افغانستان را به طالبان داده و اکنون برای نجات ارتش خود، برای مذاکره با طالبان التماس می‌کند. آمریکا با تمام توان از جنگ عربستان در یمن حمایت کرد، اما بزرگترین فاجعه انسانی را ببار آورد.

دومین اثر منفی اینکه ترامپ بارها اعلام کرده که آمریکا ۷تریلیون دلار برای جنگ‌های منطقه همچون افغانستان و عراق هزینه کرده و این اشتباهی احمقانه بوده است. در شرایط فعلی ارتش آمریکا در وضعیت شکننده و پُر ریسکی در منطقه قرار دارد و تقابل با ایران، مخاطرات ارتش آمریکا در منطقه را افزایش خواهد داد. سومین تأثیر منفی سیاست‌های جاری ترامپ تضعیف روند مبارزه با تروریسم در منطقه است.

ذکر این واقعیت مهم است که سپاه در جنگ علیه داعش در عراق و سوریه نقش کلیدی ایفا کرد. مقامات نظامی عراق تصریح کرده‌اند که ایران نقش اول را در مبارزه با داعش در عراق ایفا کرد و بدون کمک ایران، بغداد به‌دست داعش سقوط کرده بود. حمید المالکی فرمانده نیروی هوایی عراق گفت که ایران نقش اول را در مبارزه با داعش ایفا کرد. بنابراین سومین تأثیر منفی سیاست‌های اخیر ترامپ این است که آمریکا موجب تضعیف روند مقابله با گروه‌های تروریستی همچون داعش و القاعده می‌شود. اما فاجعه برای آمریکا، منطقه و جامعه جهانی زمانی رخ خواهد داد که آمریکا تحت عنوان مبارزه با تروریسم علیه سپاه و نیروی قدس سپاه ایران در منطقه، عملیات نظامی داشته باشد.

در این صورت خاورمیانه زیرورو خواهد شد. ایران در منطقه به ده‌ها هزار نیروی مردمی دسترسی دارد و آمریکا در صورت اقدام علیه سپاه، با عواقبی به مراتب سهمگین‌تر از عراق و افغانستان مواجه خواهد شد. اخیراً جیمی کارتر رئیس‌جمهور پیشین آمریکا گفت: «آمریکا در تاریخ ۲۴۲ ساله خود تنها ۱۶ سال در صلح بسر برده و لذا جنگ‌طلب‌ترین کشور در تاریخ جهان بوده است.

این جنگ‌طلبی به‌خاطر این بوده که آمریکا همیشه سعی کرده که عقاید خودش را به دیگر کشورها تحمیل کند. اما چین یک پنی هم هزینه نکرده و بدین سبب از ما پیشی گرفته است». بعد از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، ایران و آمریکا در وضعیت «نه جنگ، نه صلح» قرار گرفتند اما با سیاست‌های تقابلی جاری دولت ترامپ، این وضعیت به پایان عمر خود نزدیک می‌شود. ایرانی‌ها به‌رغم اختلافات داخلی، درمقابل زورگویی‌های آمریکا و در دفاع از حاکمیت و استقلال خود متحد خواهند شد. هرچه فشار و تحریم علیه ایران بیشتر شود، راه دیپلماسی تنگ‌تر و همکاری در مبارزه علیه داعش سخت‌تر خواهد شد. مقامات مسئول بین‌المللی، آمریکا و منطقه باید برای گشایش مسیر دیپلماسی و گفت‌وگوی جامع و تعامل با ایران و پرهیز از جنگ، دست به‌دست هم دهند.


مقاومت مردم ایران، معادلات را بر هم زد

عباس حاجی‌نجاری در روزنامه جوان نوشت:

 

نقشه راه آینده کشور در مقابله با فزون‌خواهی نظام سلطه را رهبر معظم انقلاب در آستانه ماه مبارک رمضان و در مراسم دیدار با شرکت‌کنندگان محفل انس با قرآن با اشاره به تصریح قرآن بر مقابله با استکبار و کفر و طواغیت و ایستادگی در برابر آن‌ها یادآور شدند؛ آنگاه که فرمودند: «عزت روزافزون و پیشرفت فوق‌العاده ملت ایران در ۴۰ سال گذشته به علت عمل به قرآن و ایستادگی بوده است و امروز نیز تنها راه غلبه بر شیاطین و کفار، ایستادگی است.»


به‌رغم فشارها و تهدیدها و تحریم‌های سلطه‌گران غربی، اما مقاومت مردم ایران در ماه‌های اخیر در برابر فزون‌خواهی‌های سلطه‌گران غربی با محوریت امریکایی‌ها، این روزها به تعیین‌کننده‌ترین عنصر در روند تعاملات بین‌المللی تبدیل شده است. آنچه در روزهای اخیر و درپی صدور بیانیه دیرهنگام شورای عالی امنیت ملی اتفاق افتاد و به تبع آن واکنش امریکایی‌ها و اروپایی‌ها را درپی داشت ناشی از این روند است و نشان داد که اگر مسئولان ایران به درستی و به‌موقع از مؤلفه‌های قدرت خود استفاده می‌کردند، روند فشارها و تحریم‌ها به اینجا نمی‌رسید. شاهد مثال این مدعا سخنان پمپئو، وزیر خارجه امریکا هفته گذشته و بعد از اعلام محدودیت‌های هسته‌ای اخیر امریکا علیه ایران است. آنگاه که خبرنگار از وی سوال می‌کند که ایران گفته می‌خواهد از برخی همکاری‌های مربوط به توافق برجام بیرون برود، در پاسخ می‌گوید که: آن‌ها دو سال است که خیلی تهدیدها می‌کنند. هفته پیش از این نیز نشریه واشنگتن‌تایمز در سرمقاله‌ای که توسط شورای سردبیری روزنامه تهیه و نشر یافته بود دلیل تجری ترامپ در تشدید روند تحریم‌های امریکا علیه ایران را همین مسئله دانسته و می‌نویسد که تهران با وجود تهدیداتی که کرده بود به اقدامات امریکا پاسخ نداده و دولت ترامپ احتمالاً به واسطه این انفعال جسور شده، در حال تشدید این وضعیت است و تلاش می‌کند با تهدید خریداران، باقی‌مانده صادرات نفت ایران را نیز حذف کند.


انتشار بیانیه شورای عالی امنیت ملی در روز چهار شنبه که طی آن اعلام شد ایران بر اساس بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام با هدف احقاق حق خود به دلیل عدم رعایت مفاد آن توسط امریکا و اروپایی‌ها، خود را متعهد به رعایت محدودیت‌های مربوط به نگهداری ذخایر اورانیوم غنی شده و ذخایر آب سنگین نمی‌داند و طی آن فرصت ۶۰ روزه‌ای برای امریکا و اروپا برای اجرای تعهدات خود در حوزه بانکی و نفتی قائل شد، گام آغازین و دیرهنگامی بود که ایران در برابر روند فزون‌خواهی‌های استکبار برداشت.


واکنش‌های منفعلانه اروپایی‌ها اگرچه نشان داد که آن‌ها اختیار چندانی در اتخاذ تصمیم مناسب مبتنی بر تعهدات خود به‌عنوان یک نظام مستقل سیاسی را ندارند و به قول آقای روحانی منتظر تصمیم «کدخدا» هستند، اما واکنش ترامپ قابل تأمل و عبرت آموز است.


ترامپ که این روزها در همه عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خود را ناکام می‌بیند که نه‌تن‌ها نتوانسته ناتوی عربی را پیش برده و کشورهای منطقه را علیه ایران متحد کند، بلکه ناکامی در جا انداختن طرح معامله قرن هم در درگیری اخیر صهیونیست‌ها و مقاومت فلسطین که با تسلیم رژیم صهیونیستی، پایگاه منطقه‌ای اش را متزلزل‌تر کرد اثبات شد، در مذاکره با کره شمالی نیز به شکست رسید، در ونزوئلا نیز به‌رغم دخالت‌های نابجا و سکوت حقیرانه سازمان ملل در پیشبرد اهدافش در سرنگونی دولت قانونی این کشور ناکام ماند و از جنگ تجاری با چین نیز طرفی نبست اکنون به التماس مذاکره با ایران افتاده است و روز پنج شنبه ۱۹ اردیبهشت می‌گوید دوست دارد ایرانی‌ها با او تماس بگیرند و پای میز مذاکره بنشینند. می‌توانیم توافق کنیم به یک توافق منصفانه (؟!) برسیم. او سپس از همه ادعاهای گذشته امریکا علیه ایران در زمینه توان موشکی، نفوذ منطقه‌ای، حقوق بشر و… عدول کرد و در حالی که طی سال‌های اخیر آژانس بین‌المللی هسته‌ای بیش از ۱۴ بار سلامت فعالیت‌های هسته‌ای ایران را تأیید کرده، مدعی می‌شود که ما می‌خواهیم آن‌ها سلاح هسته‌ای نداشته باشند، چیز زیادی از آن‌ها نمی‌خواهیم.


شاید اگر خیانت آل‌سعود علیه مردم خود و کشورهای منطقه نبود که با قراردادهای تسلیحاتی و تجاری بیش از ۵۰۰ میلیارد دلاری خود به اقتصاد امریکا رونق داد، ترامپ هیچ کارنامه‌ای جز تصویر یک رئیس‌جمهور دیوانه و غیرقابل‌پیش‌بینی برای جامعه جهانی نداشت. او اکنون در شرایطی که کمتر از ۲۰ ماه به انتخابات آینده امریکا مانده، در حالی که هیچ کارنامه روشنی ندارد و جایگاه امریکا را در عرصه جهانی به شدت تنزل داده است، با فشار تحریم علیه ایران انتظار دارد تا در یک جلسه که از منظر او بسیار فرمایشی‌تر از برجام است، ایران را پای میز مذاکره نشانده و با القای تسلیم ایران، آینده خود را تضمین کند.


فارغ از انتخابات آینده امریکا، آنچه فراتر از انتخاب ترامپ و یا رقیبی از حزب دموکرات هیئت حاکمه امریکا را از روند تحولات کنونی نگران کرده، تحقیر و ناتوانی کاخ سفید در برابر عزت و عظمت مردم ایران است، که با ایستادگی و اقتدار خود در برابر بی نظیرترین فشارها و تحریم‌ها تمامیت کاخ سفید را به چالش کشیده و آنگاه هم که دم از آمادگی نظامی و یا اعلام اعزام ناو هواپیمابر به منطقه می‌کند، در واکنش به آمادگی‌ها و هشدارهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و یا نیروهای مقاومت در منطقه است که بیش از سیاسیون، نظامیان امریکا را در برابر جبهه گسترده‌ای قرار داده که هیچ حد و مرزی برای آن نیست که باید همواره آماده باشند و هر لحظه آماده اصابت تیر غیبی باشند که سرمنشأ آن را نتوانند رهگیری کنند.


ترامپ که در ماه‌های اخیر ضدایرانی‌ترین و شدیدترین سیاست‌های تحریمی علیه مردم ایران را اعمال کرده، در حالی دم از مذاکره می‌زند که با پشت پا زدن به توافق برجام، عملاَ رؤیای «مذاکره»، برخی در ایران و اینکه با مذاکره با «کدخدا» با ایران می‌توانند اهداف را پیش ببرند به کابوس تبدیل کرد و آن‌ها را حداقل در کلام، در صف مقابل کاخ سفید و مخالفان مذاکره قرار داد.


اما فارغ از شعارهای دولتمردان، آنچه به ایستادگی مردم ایران در مقابله با فزون‌خواهی‌های امریکا قوام می‌بخشد، کار و تلاش آن‌ها برای حل مشکلات مردم است که متأسفانه نه‌تن‌ها هیچ اراده‌ای برای کمک به مردم و حل مشکلات اقتصادی و معیشتی دیده نمی‌شود، بلکه عرصه بازار رها شد و معاون اول رئیس‌جمهور نیز اذعان می‌کند که کاری از دستش برنمی‌آید و می‌گوید توان نظارتی ما همین مقداری است که هست و البته این همان پاسخی است که در کنار بی عملی دشمن را به تشدید فشارها مصمم‌تر می‌کند. ایستادگی در مقابل جبهه گسترده و همه‌جانبه دشمن عملکرد جبهه‌ای و آرایش همه جانبه‌ای را می‌طلبد، مردم به سهم خود عمل کرده‌اند، دولت و حامیانش نیز باید به سهم خود به درستی عمل کنند.

جایگاه ایران کجاست؟

جهانبخش‌محبی‌نیا در روزنامه ابتکار نوشت:


در تحلیل سیاست، جامعه و رفتار سیاسی شهروندان ایران گزاره‌ای عجیب متجلی است که فهم آن قدری غامض است. در واقع به هر میزان که جمهوری اسلامی در امواج خصومت فردی و جمعی فرو می‌رود و نقش کاهندگی در مشروعیت پیدا می‌کند به همان اندازه یا کم‏وبیش تنه سلطنت‏طلبان تنومند می‌شود و این رابطه خطی معکوس حداقل با هویت سیاسی یکصدوچندساله ایرانیان همخوانی ندارد، چراکه برند سیاسی پهلوی اول و دوم در ایران و جهان استبداد است و این امر نقش مشمئزکننده و بدبویی در جغرافیای انسانی و جوامع سیاسی به بار می‌آورد.


در جامعه ایران بیش از یک سده است که جمهوری‌خواهی در قالب دینی و غیردینی رواج داشته است. نظریه‏پردازان مارکسیستی و مدرنیته نیز از فراوری تحلیل‌های فراگیر عاجز مانده‌اند.


در حال حاضر که قسمی از بدنه روشنفکری در خارج از کشور و بخش اعظمی از آن در دانشگاه‌ها، مؤسسات و حوزه‌های علوم دینی به سر می‌برند بازی عالمانه با این سوال حائزاهمیت است که چرا جامعه ایران از بزرگ کردن نهال دموکراسی و حکومت مردم بر مردم زود خسته می‌شود و اقبال دائم و مستمری از آن ندارد و تفرق که بن‏مایه ضعف ملت‌هاست در حوزه روشنفکری آبیاری می‌شود و جامعه با موفقیت از دوره‌های تاریخی عبور نمی‌کند.


هرچند از منظر تاریخی فرصت اقبال از قانون، جامعه مستقل و سیاسی توسط بیگانگان و دولت‌های سلطه‏طلب روس، انگلیس و آمریکا خاموش شده است، اما استبداد داخلی و همراهی مردم با آن نیز مصیبتِ زمان و مکمل تراژدی بوده است.


در حال حاضر در سطح جهانی آرایش اردوگاه‌های سیاست و نقشه راه دولت‌ها برای زیست در جهان خیلی پیچیده شده است. گردنکشانی از نظریه‏پردازان جهانی به راحتی نگاه دیروزشان را در مورد پایان تاریخ، نظم جهانی، بلوک‌بندی‌های سیاسی و نگاه‌های نئولیبرالی درباره اقتصاد انکار می‌کنند و در تبیین مسئله خیلی با احتیاط سخن می‌رانند. مدیریت بر جوامع خیلی سخت، حساس و شکننده شده است. گاهی اوقات دولت‌ها و رهبران جهانی اسیر و گرفتار دامی می‌شوند که خود بافته‌اند. در بعضی پیش‌بینی‌های جهانی تلفیق سیاست، اقتصاد، تکنولوژی اطلاعات و فهم امور، جهان را به جایگاهی می‌رساند که در سال ۲۰۳۰ میلادی حدود ۳۴٪ از GDP جهان به چین، ۱۹٪ به هند، ۱۵٪ به آمریکا، ۱۳٪ به اتحادیه اروپا و ۳٪ به ژاپن و بقیه به سایر کشورها اختصاص دارد. در این اوضاع و احوال که بخش‌های کلان جامعه در کنار هم، پیوسته و هم‏پیوند پیش می‌رود، جایگاه خاورمیانه به‏خواب‏رفته و درگیر جنگ و ناامنی به‏ویژه کشور عزیز ما ایران کجاست؟

خط قرمز نظام!

محمدکاظم انبارلویی در روزنامه رسالت نوشت:


تصمیم راهبردی ایران برای مقابله عملی با بدعهدی دشمن در برجام یک نقطه عطف در مبارزات ضداستکباری ملت ایران است. حمایت ملت ایران در جمعه گذشته از این تصمیم نشان داد یک اراده ملی پشت این تصمیم وجود دارد و دشمن قطعاً در جنگ اراده‌ها مثل همیشه عقب خواهد نشست.


رئیس‌جمهور هفت ماه پیش در سازمان ملل اعلام کرده بود استراتژی ما تعهد در برابر تعهد و نقض در برابر نقض است.
ای کاش همان موقع در سازمان ملل همین تصمیمی که هفت ماه بعد اعلام کردند، آن روز به اطلاع مردم جهان و طرف‌های مذاکره ما در برجام می‌رسید. توقف برخی اقدامات ایران در انجام تعهدات بدون شک یک گام بلند است برای رسیدن به شعار ملی فراموش شده «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست» هیچ قدرتی در جهان حق ندارد ما را از این نعمت الهی محروم کند. ایران برای تأمین سوخت کشتی‌های اقیانوس پیمای خود که در آینده نزدیک ساخته می‌شود نیاز به غنی‌سازی اورانیوم ۶۰ درصد دارد. محدود کردن ایران به غنی‌سازی ۵/۳ درصد آن‌هم رعایت سقف محدود از نگه‌داری معلوم نیست براساس چه حکمتی آن را پذیرفتیم. آن‌هم در حالی که دشمن پیشرفت‌های هسته‌ای ایران به هیچیک از تعهدات خود عمل نکرده و نمی‌کند.


دو ماه مهلت دادیم به طرف‌های بدعهد تا از خر شیطان پیاده شوند. مفهوم این مهلت این نیست که پس از دو ماه برگردیم به میز مذاکرات! میز بی‌میز، مذاکرات بی‌مذاکرات بدعهدی دشمن امکان چینش هر میز برای مذاکره را از بین برده است. مذاکره‌ای برای کم وکیفی نقض عهد وجود نخواهد داشت چون همه آنچه باید توافق شود در متن برجام وجود دارد. پس از دو ماه اگر آنها همچنان بر خر مراد سوار بودند باید تصمیمات جدی که در نامه به سران اروپا و آمریکا نوشته شده بدون کم و کاست انجام شود. اگر شرارت‌ها ادامه یابد طبیعی است دولت و ملت ایران برای دفاع از خود استفاده از هر ابزاری را مشروع بداند.


برخی عوامل دشمن در داخل گمانه دوقطبی جنگ و صلح را برای جاده صاف کنی امیال و آرزوهای ترامپ مطرح کرده‌اند، آنها باید بدانند چنین وضعیتی وجود خارجی ندارد. آمریکایی‌ها امروز در سطحی نیستند که حتی رمق شلیک یک گلوله به سوی ایران را داشته باشند.


هیچ رئیس جمهوری در آمریکا طی ۴۰ سال گذشته به عنوان فرمانده کل قوا در خیال خود هم نپرورانده که به ایران حمله کند. تنها کسی که آن هم به صورت محدود به این امر فکر کرد جیمی کارتر بود که سازوبرگ نظامی آن در صحرای طبس به قهر خدا دچار شد و خود فرمان عقب‌نشینی را شخصاً صادر کرد. از آن زمان به بعد احدی از پنتاگون، سیا و وزارت خارجه جرأت نمی‌کند حتی به موضوع حمله نظامی به ایران فکر کند.اکنون چهار ماه است کابینه ترامپ وزیر جنگ ندارد. قرار است پاتریک شاناهان که یک مهندس مکانیک است و مدرکی هم در مورد مدیریت کسب و کار دارد مدتی نیز در بوئینک کارشناس خدمات رایانه‌ای بوده است به عنوان وزیر جنگ انتخاب کند!


تست اخیر حمله ارتش صهیونیستی به نوار غزه یک رکورد ۲۴ ساعته را به‌جای گذاشت. صهیونیست‌ها ظرف ۲۴ ساعت که از حمله به غزه گذشت دست‌ها را بالا برده و به مصر پیشنهاد آتش بس دادند. نیروهای مقاومت درسی به ارتش صهیونیستی دادند که هرگز فراموش نخواهد کرد. تروریست‌های اشغالگر قدس امروز شاهد یک زرادخانه موشکی در مرزهای خود هستند که اگر شرارت کنند بارانی از موشک را بر سر آنها خواهند ریخت که هیچ چاره‌ای جز تسلیم ندارند. آمریکا و همپیمانان بی‌بخار آنها در منطقه خوب می‌دانند اگر بخواهند حماقت کنند چه به حال و روز آنها خواهد آمد. لذا خوب می‌دانند با عقب جلو کردن یک ناو نمی‌توانند یک ملت تا دندان مسلح را بترسانند.
***
امسال سال رونق تولید است، امسال سال ورود به سال‌های «ترسالی» است. به تدریج ایران از سال‌های خشکسالی خارج می‌شود. حال که آمریکا اتاق جنگ خود را از پنتاگون به وزارت خزانه‌داری منتقل کرده است، دولت سال ۹۸ را سال جهش‌های بزرگ اقتصادی به‌ویژه در حوزه کشاورزی اعلام کند و در کنار کشاورزان، باغداران، دامداران و مرغداران رکورد عظیمی از تولید را به ثبت برساند.


در حوزه صنعت زیرساخت‌های امروز ایران به گونه‌ای است که هر نیازی را می‌شود در داخل با قیمت فوق‌العاده نازل‌تر تهیه کرد به شرط اینکه آنها که نانشان در پورسانت واردات است، دست از طمع‌ورزی و حرص بی‌حساب بردارند. صنایع خودروسازی را می‌توان با بهره‌گیری از ظرفیت‌های قطعه‌ساز بخش خصوصی و وزارت دفاع از انحصار دولت‌های خارجی در آورد.
با فشردن گرم دست‌های دراز شده از چین، هند، روسیه، ترکیه و عراق تحریم‌های ظالمانه را مثل سال‌های گذشته می‌شود دور زد و با یک تعریف جدی راهبردی با دولت‌های بزرگ و همسایگان از این مرحله به سرعت عبور کرد.
ملت ایران در یک مسیر خوب و حیاتی با شتاب قله‌های پیشرفت را پشت سر خواهد گذاشت و هیچ دولتی در جهان قادر نیست از سرعت این پیشرفت بکاهد. این رویکرد یک شرط اساسی دارد و آن اینکه مذاکره با دشمن خط قرمز ماست و نباید هیچکس در دولت به فکر آن باشد.


برجام نشان داد حرکت به سمت غرب یعنی غروب منافع و مصالح ملی! همه راه‌ها به این سمت مسدود است آن کس که فکر می‌کند ذره‌ای از خصومت‌ورزی و دشمنی آمریکا بکاهد در خیالات خام خود سیروسلوک می‌کند و رؤیای بازگشت به غرب هیچ‌گاه روی تحقق به خود نخواهد دید.


قرار نیست تا دو ماه دیگر هیچ اتفاقی بیفتد از همین الان باید آماده کاری باشیم که باید در آینده بکنیم.

منبع: مشرق

ارسال نظرات