پشت پرده برخورد حذفی اینستاگرام چیست؟
اینستاگرام طی روزهای اخیر برخورد حذفی را در مورد برخی حسابهای ایرانی به اجرا گذاشته است. این برخورد ابتدا با حذف صفحات برخی فرماندهان نظامی بهخصوص سپاه آغاز کرد، اما به این بسنده نکرده و صفحه چهرههای سیاسی هم از این برخورد سلبی در امان نماند.
اینستاگرام طی روزهای اخیر برخورد حذفی را در مورد برخی حسابهای ایرانی به اجرا گذاشته است. این برخورد ابتدا با حذف صفحات برخی فرماندهان نظامی بهخصوص سپاه آغاز کرد، اما به این بسنده نکرده و صفحه چهرههای سیاسی هم از این برخورد سلبی در امان نماند. صفحه رهبر معظم انقلاب اسلامی به زبان انگلیسی، سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه، سرتیپ پاسدار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه، سردار موسی کمالی رئیس اداره سرمایه انسانی سرباز ستاد کل نیروهای مسلح، سرتیپ پاسدار محمدباقر قالیباف عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و شهردار اسبق تهران، عزتالله ضرغامی رئیس اسبق سازمان صداوسیما، آیتاللّه ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه، علیاکبر ولایتی مشاور رهبر انقلاب و محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس، از جمله کسانی هستند که صفحات آنها در اینستاگرام مسدود شده و در حال حاضر در دسترس نیست.
اینستاگرام مدعی است این برخورد به دلیل تروریستی نامیدن سپاه از سوی دولت آمریکا انجام شده است، اما حذف صفحات چهرههای غیرنظامی نشان میدهد ماجرا چیز دیگری است. اولین نکته در این قضیه آن است که حذف این صفحات اتفاق جدیدی نیست و گام دیگری از حرکتی است که از سال گذشته توسط شبکههای اجتماعی و پایگاههای پرمخاطبی مانند توییتر، فیس بوک و یوتیوب آغاز شده بود. مهرماه سال گذشته توییتر مجموعهای شامل ۱۰ میلیون پست توییتری و از جمله دو میلیون پست ویدیویی را منتشر کرد و مدعی شد این مجموعه از سوی ایران و روسیه تولید و منتشر شده است. به دنبال آن هزاران حساب کاربری ایرانی و روسی بسته شد؛ اما پشت پرده این حرکت دنبالهدار چیست و ریشه آن به کجا بازمیگردد؟
برای کشف پشت پرده ماجرا باید به پاییز سال ۱۳۹۶ بازگشت. در آن زمان دو محقق آمریکایی به نامهای «کریستوفر واکر» و «جسیکا لودوینگ» مقاله مشترکی را در نشریه فارین افرز (با عنوان: معنای قدرت تیز؛ دولتهای اقتدارگرا چگونه نفوذ را طراحی میکنند) منتشر و در آن برای نخستین بار اصطلاح Sharp Power یا «قدرت تیز» را مطرح کردند. این اصطلاح در برابر اصطلاح ابداعی «جوزف نای» با عنوان «قدرت نرم» وضع شده است. اصطلاح «قدرت تیز» طی یک سال اخیر در محافل سیاسی و اندیشکدههای آمریکایی مورد بحث بسیار بوده و شواهد و قرائن نشان میدهد این مباحث سمتوسوی عملیاتی نیز گرفته است؛ اما «قدرت تیز» چیست؟
برای آشنایی و درک این اصطلاح ابتدا باید برداشتی از قدرت سخت و نرم داشت. قدرت سخت عبارت است از تحمیل سیاست از طریق اجبار که ابزار نظامی و اقتصادی دو اهرم اصلی اعمال آن هستند. در مقابل قدرت نرم، هدف خود را از طریق جذابیت و اقناع، دنبال میکند. قدرت نرم باعث تجدیدنظر در فرهنگ یک کشور، آرمانهای سیاسی و درنهایت سیاستهای یک کشور میشود. چکیده نظر واکر و لودوینگ را میتوان چنین بیان کرد؛ کشورهای دشمن و رقیب آمریکا به استفاده از تکنیکها و ابزارهای قدرت نرم رو آوردهاند و از آن علیه ارزشهای آمریکایی و دموکراسی غربی استفاده میکنند. در واقع «قدرت تیز» ابزار و روشی است که سعی دارد تمدن غرب را موردحمله غیرنظامی قرار دهد و آن را تضعیف کند. واکر در مقاله دیگری توضیح میدهد «قدرت تیز» چهار حوزه را مورد هدف قرار میدهد؛ فرهنگی، علمی و دانشگاهی (آکادمیک)، رسانه و نشر که بهطور اختصار آن را CAMP (برگرفته از حروف نخست این چهار حوزه) مینامند.
فارین افرز وابسته به NED «صندوق ملی برای دموکراسی» (National Endowment for Democracy) در آمریکاست. این صندوق بازوی غیررسمی و عمومی سازمان سیاست و مأموریت اصلی آن دخالت در کشورهای هدف و به گفته خود آنها «صادرات دموکراسی آمریکایی» است. ابزار اصلی و ثابت NED برای پیشبرد برنامههای خود «قدرت نرم» و نفوذ در همان چهار حیطهای است که از واکر در بالا نقل شد؛ فرهنگی، دانشگاهی، رسانه و نشر. این نهاد طی سالهای اخیر متوجه شد، به دلایل مختلف انحصار آمریکا بر «قدرت نرم» ازدسترفته و بازیگران جدیدی وارد میدان شدهاند. دشمنان و رقبای آمریکا با استفاده از سلاحی که ساخته و پرورشیافته آمریکا بود و تنها در اختیار آن قرار داشت، در حال ضربه زدن به آمریکا هستند. آمریکایی که دههها کشورها و فرهنگهای مختلف جهان را موردتهاجم نرم قرار داده بود، اینک خود هدف تهاجم قرارگرفته بود.
آمریکاییها بهطور مشخص سه کشور ایران، روسیه و چین را بهعنوان کشورهای استفادهکننده از «قدرت تیز» علیه آمریکا و ارزشهای آن معرفی میکنند. درباره نوع برخورد با این مسئله نیز دو دیدگاه در آمریکا وجود دارد. عدهای معتقدند باید با این مسئله برخورد سلبی و سخت کرد و اجازه نفوذ و دسترسی این کشورها به ابزارهای اعمال «قدرت تیز» را گرفت. در مقابل عدهای دیگر (مانند جوزف نای) معتقدند آنچه باعث برتری و پیروزی آمریکا بر اتحاد جماهیر شوروی شد، فضای باز و آزاد فرهنگ غرب بود و نباید برای مقابله با «قدرت تیز» این مزیت را محدود و نابود کرد و راه مقابله با «قدرت تیز»، قدرت نرم است.
برخوردهایی که از سال پیش آغاز شده و امروز به اینستاگرام رسیده، بهوضوح نشان میدهد آمریکاییها در این میدان بهشدت احساس خطر کرده و این خطر را چنان جدی و فوری میدانند که برخورد سلبی و حذفی را در پیشگرفتهاند. این برخوردنشان میدهد، آنان در وضعیت تدافعی و انفعالی گرفتارشدهاند و این گرفتاری چنان است که باعث شده تا از شعار گردش آزاد اطلاعات و جامعه باز و امثال این شعارهای بهظاهر زیبا عبور کنند. فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تا جایی میتوانند باز و آزاد باشند که برآیند کلی آن به نفع استکبار باشد و اگر صداهای مخالف طنین یافته و ارزشهای آمریکایی را مورد خدشه قرار دهد، باید بیتعارف و بدون معطلی آنها را بست. این برخوردهای حذفی را باید به فال نیک گرفت و حضور تهاجمی در عرصه فرهنگی و فضای مجازی را تقویت کرد.
ارسال نظرات