به نقل از مشرق - اشاره: کاربری به نام «پریچهر» در توئیتر و اینستاگرام، تریبونی برپا کرده است برای دفاع از مسائل زنان از نظر و دیدگاه حقوق اسلام. او نه به جایی وابسته است و نه سرمایهای دارد. با این حال، به مدد مطالعه و پژوهشهایش و به کمک یک حساب کاربری در توئیتر، کوشش میکند مسائل زنان در ایران را نقد و بررسی کند. به همین دلیل، او به شدت مورد حمله و توهین و فحاشی کاربران ضدانقلاب و فمنیستها قرار دارد، اما حسن خلق و مدارای او و البته حمایت مستند و محققانه او از دیدگاه اسلام سبب شده، بسیاری از کاربران، او را یک کاربر فعال ممتاز توصیف کنند. او هم اکنون در مناطق سیل زده لرستان حضور دارد.
گفتگوی مشرق با خانم پریچهر جنتی که طولانیتر و تخصصیتر از این هم بود، بخوانید.
خانم جنتی! خودتان را معرفی کنید. تحصیلاتتان در چه رشتهای بوده است؟
بسمالله الرحمن الرحیم. پریچهر جنتی هستم، ۳۰ ساله، کارشناس فقه و مبانی حقوق اسلامی و کارشناس ارشد اخلاق و دائم التحصیل!
از کی وارد توییتر شدید و چرا؟ انگیزه شما برای حضور در توئیتر چیست؟
از سال ۹۵. انگیزهام شاید یک مقدار متفاوت و خندهدار باشد. در گوگلپلاس فعالیت میکردم. یکی از کاربران در پلاس پستی گذاشت و نوشت نیایید توییتر که وقتتان تلف میشود و همین باعث شد که من وارد توییتر بشوم.
ایجاد حسابم، اردیبهشت ۹۵ بود و آذر ۹۵ در ماجرای آتشسوزی قطار تبریز-مشهد به صورت جدی شروع به فعالیت کردم. آن موقع، تعداد کاربران همفکر من خیلی کم بود. فعالیت مداوم و منظم من در توئیتر از آن اتفاق تلخ شروع شد که البته فکر میکنم با فعالیت من و دیگر کاربران، واکنش یکی از مسئولان برانگیخته شد. با اینکه تعداد ما بسیار اندک بود، اما فعالیتمان نتیجه داد و از همان موقع فهمیدم که توئیتر در جریانسازی رسانهای مهم است.
قبل از آن اتفاق چطور؟
قبلش فقط حساب داشتم که هفتهای یک بار سر میزدم.
شما در توییتر معروف شدهاید به یک کاربر نقدکننده جریانهای فمینیستی. چقدر این عنوان را قبول دارید؟
نقد جریانهای فمینیستی بخش اندکی از کار من در توئیتر است که خیلی به چشم آمده، ولی هدف من این است که مسائل زنان و خانواده را با جهانبینی خودم که سعی میکنم مبتنی بر دیدگاه الهی باشد، طرح کنم.
با توجه به کار تخصصی شما در این حوزه سوژه حرکتهای تمسخرآمیز یا توهینکننده یا باندهای سازماندهی شده تخریبگر قرار میگیرید. این حملات تا چه اندازه شما را از فعالیت در توییتر دلسرد کرده است؟
بگذارید با یک خاطره جواب بدهم. اوایل که تازه فعالیتم را در توئیتر شروع کرده بودم، فضا خیلی علیه من و دوستان من بود. یعنی دست برتر با همان باندهایی بود که میفرمایید. دو سال پیش در همین ایام در مورد ایام فاطمیه یک توئیت زدم با این مضمون که خیلی دلم گرفته بود و روضه حضرت زهرا (س) آرومم کرد. اصلاً فکر نمیکردم این توئیت حساسیتبرانگیز باشد. برای اولین بار حملههای وحشتناک سازمانیافته به من شد تا حدی که جرأت نداشتم توئیترم را بازکنم. برایم عجیب بود. فکر میکردم اینها آدمهای واقعی هستند و ناراحت میشدم. اولین تجربه من این طور رقم خورد و خیلی جدی گرفتم. اما بعدها وقتی که این موضوع تکرار شد و بیشتر با فضا آشنا شدم، متوجه شدم که خیلی از این اکانتها فیک هستند و اصلاً نباید به آنها اهمیت داد. الآن وقتی بهم حمله میشود، احساس خاصی ندارم. یعنی اصلاً ناراحت نمیشوم و حتی خوشحال میشوم که توانستهام اینها را عصبانی کنم.
یعنی از تعجب و ناراحتی رسیدهاید به بیاعتنایی و حتی خوشحالی؟
بله همینطور است. چون من هر مطلبی که بخواهم توئیت کنم، میسنجم و دربارهاش فکر میکنم که این مطلب مثلاً مناسب فضای توئیتر است یا نه؟ بنابراین فکر میکنم حملهها ناشی از ضعیف بودن مطلب نیست، بلکه به خاطر این است که سرمایههای شناختی آن کاربرانِ ضد ارزش زیر سؤال میرود و مجبورند که واکنش نشان دهند. یعنی گمان میکنند با این حملات میتوانند هزینه زیر سؤال بردن سرمایههایشان را برای ما زیاد کنند.
الآن در تویتر چقدر وقت میگذارید، در یک شبانهروز؟
قبلاً کمتر بود، اما الآن به دلیل اینکه کاری که در توئیتر میکنم، با مطالعاتی که به آن نیاز دارم و مطالعات شخصی خودم همراستا و تقریباً یکی شده و هم در مسائل زنان میخوانم و مینویسم؛ خیلی وقت میگذارم. اما وقت معمول برای پرسه زدن در تایملاین یا یا خبردارشدن از موضوعات جاری یا ژانرهای روز، بسیار کم است. شاید روزی نیم ساعت هم برایش وقت نگذارم.
معمولاً از چه منابعی الهام میگیرید؟
گاهی برای دانش خودم که کتابهای حقوقی یا متون روانشناسی میخوانم، یادداشتهایی برمیدارم برای توئیتهایم.
کدامیک از توئیتهایتان غیر از تویت فاطمیهتان که اولین حمله سازمانیافته به شما شد، در ذهنتان مانده و بازخورد جدی داشته است؟
اولین یادم نیست اما آخرین توئیت به یاد ماندنی، توئیت ازدواجم بود که خیلیها بهم تبریک گفتند برایم بسیار شیرین بود. توییتهایی که درباره طرح افزایش سن ازدواج یا نقد فمینیسم میزدم هم بسیار بازخورد داشت؛ هم مثبت هم منفی.
آفات دیده شدن در شبکههای اجتماعی چیست؟
قطعاً دیده شدن آفت دارد. اما در شبکههای اجتماعی، دیده شدن یک معیار موفقیت است. به همین دلیل، شاید بتوان گفت آفت مضاعف میشود. از یک طرف با نفس خودت درگیر هستی و هم این مشکل وجود دارد که ممکن است به خاطر دیده شدن کار سخیفی کنی و به خاطر دیده شدن، کیفیت کارت را بیاوری پایین که متأسفانه بعضی از کاربرها دارند این کار را میکنند و با ادبیات سخیف جنسی و کارهایی از این قبیل فالوئر میگیرند.
چطور با این شهرت مجازی مقابله کردهاید؟
برای مقابله با نفس باید از استاد اخلاق کمک گرفت، اما آن چیزی که من تجربه کردهام؛ این است که آنجا که وقت امتحان میرسد، برخلاف خواسته دل و نفست عمل کنی. یعنی من میدانم اگر از این کاربر حمایت کنم، او بیشتر از من دیده میشود و آن نفسانیت من سرکوب میشود، این کار را بکنم. این روشی است که من یاد گرفتم و انشاءالله که بتوانم عمل کنم. برای پرهیز از سخیف شدن، راهش این است که شما متعهد باشید به مخاطبانی که شما را میبینند و مخاطب را قربانی دیده شدن خودت نکنی.
آیا به جایی وابستگی سازمانی یا مالی دارید؟ به نظرتان وابستهها میتوانند در فضای مجازی مؤثر باشند؟ آیا وابستهها استدلال فکری هم دارند؟
وابستگی چه از نوع باندی یا سازمانی و حتی وابستگی پولی فینفسه بد نیست. یعنی من فکر میکنم ارگانهایی در کشور هستند که وظیفه دارند ساختمان بسازند و ارگانهایی هم باید باشند که فرهنگ بسازند و در فضای مجازی هزینه کنند. اما کار، آنجایی خراب میشود که این وابستگیهای سازمانی باعث میشود هدف گم شود. تداخل منافع این سازمانها حقیقت را که به نظر من اسلام است، از اولویت خارج کند. اینجاست که وابستگی آفت میآورد. شما از هدف اصلی منحرف میشوی و در خدمت ارگانت درمیآیی. یعنی دیگر کارمند حق نیستی، کارمند یک ارگان هستی. اما در مورد خودم باید بگویم من یک کاربر معمولی بودم و هستم، دانشجو بودم و خواهم بود و اگر هم کسی به من پیشنهاد کاری بدهد، اگر ببینم در خدمت آن حق و حقیقت است؛ قطعاً همکاری میکنم؛ تا جایی که نخواهد فکر مرا به زنجیر بکشد.
کدام مسئله زنان، دغدغه شماست؟
من فکر میکنم مهمترین مسئله زنان الآن نه طلاق باشد نه اشتغال. اینها همه مهم است اما اگر بنیادی بخواهیم نگاه کنیم زنان جایگاهشان را گمکردهاند و این هم دلایلی دارد. اما آن موضوعی که دغدغه من است و آن را دنبال میکنم، مسأله تجرد است.
به پاسخ خودتان برگردیم. چرا زنها جایگاه خودشان را نمیشناسند در جامعه؟
زنها به خاطر آفرینشی که دارند، همیشه بهترین امکان را داشتهاند برای تحول، تربیت، فرهنگسازی و ایجاد تغییر. در دنیای قدیم، به شکلی از این امکان یا ویژگی زن استفاده میشده و دنیای امروز، استفاده دیگری از زن میکند. دنیای امروز دنیای سرمایهداری است و زن از چند جهت میتواند بهترین ابزار در خدمت سرمایهداری باشد. مثلاً زن امروز یک وسیله زیباست برای تأثیرگذاری کارتلهای اقتصادی بر سیاستمداران. یا ویژگی زیباپسندی زنها که میتواند در خلق مدنیت مورد استفاده قرار بگیرد، در خدمت مصرف و مصرفگرایی قرار میگیرد. چون زنها، میتوانند بهترین مشتریان این بازار سرمایه باشند و متأسفانه خودشان هم به کالای این بازار تبدیل بشوند. همچنان که به شکل زنندهای به بخشی از تبلیغات در شوهای تجاری تبدیل شدهاند. یعنی از آن شأن انسانی خود فاصله گرفتهاند. زن بدون انسانیت، کالاست و این انسانیت زن است که جایگاه او را به او بازمیگرداند.
استانداردهای حضور یا فعالیت هدفمند یک کاربر ارزشی زن در توئیتر یا فضای مجازی چیست؟
وقتی میگوییم ارزشی یعنی شخص برای هدفی آمده نه گذران وقت. کاربر ارزشی باید بداند برای چه آمده و هدفش را گم نکند، زن و مرد هم ندارد. مشکل اینجاست که خیلی از کاربرهای ارزشی که به خاطر آرمان و عقایدشان وارد فضای توئیتر میشوند و میخواهند تأثیرگذار باشند؛ بعد از مدتی هدف را گم میکنند و یا فعالیتشان صرفاً میشود تفریح یا جنگیدن با دیگران تأثیرگذاری در فضای مجازی، برنامهریزی لازم دارد.
آسیبهای شبکههای اجتماعی برای خانمها چیست؟
هر شبکه اجتماعی آسیب خودش را دارد. اولین آسیب، لیز خوردن در فضای لغزنده شبکههای اجتماعی است که وقت و عمر کاربر را تلف میکند. کاربر اگر معتاد نوتیف و منشن شود، معتاد وقت گذراندن بشود، نه تنها تأثیرگذاریاش کم میشود، حتی در زندگی واقعیاش هم دچار مشکل میشود. این را باید خیلی دقت کرد. چون این خاصیت شبکههای اجتماعی است که آدم را وابسته میکند. اما در مورد خانمها باید بگویم آسیب جدی توئیتر برای خانمها، آن خشونت کلامی است که در توئیتر جریان دارد و بهمرور اگر خیلی غرق در این فضا بشوید، شما را تند و خشن میکند. البته سیاستزده بودن توئیتر بیشتر از اینکه آقایان را تحت تأثیر قرار بدهد، خانمها را آزار میدهد و سبب میشود شما در زندگی واقعیتان دچار خطکشیهای ذهنی بشوید.
سبک فعالیت کدام کاربران توئیتر را بیشتر میپسندید؟
خیلی از کاربران، بهتر و مؤثرتر از من مینویسند و فعالیت میکنند؛ اما الآن میتوانم به احمد دستاران، سیروس و زهرا اچبی اشاره کنم.
بیشتر توییتهای شما کنشگرایانه است و در نتیجه، عمده حملاتی که به شما شده، نیز به دلیل همین توئیتهاست. سوژهها یا ایده توئیتهایتان را از کجا میآورید؟
من دائماً در تماس هستم با تفکرات شبه روشنفکری. هم به دلیل حضور در خانواده و اطرافیان غیرمذهبی و هم به دلیل مطالعه آثار و مطالب فمنیستها.
مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران برای زن ایرانی چه بوده است؟
انقلاب اسلامی، زن را به عنوان یک انسان به حساب آورد. من نمیخواهم بگویم که هر آنچه پهلوی داشت، سیاه و تاریک بود و جمهوری اسلامی، سرتاسر نیکی و خوبی است. اما هر اندازه مطالعه میکنم و بررسی میکنم، میبینم برای حکومت پهلوی، زن صرفاً یک بازیگر و رقاص بود. من به وجوه دیگر حکومت پهلوی کاری ندارم، اما در حوزه زنان شما هیچ رشد اجتماعی، هیچ مشارکت سیاسی، هیچ هویت فردی برای زنان معمولی و غیراشرافی در حکومت پهلوی نمیبینی. زن یک موجود توسریخورِ بیچاره بود که شده بود سوژه سوءاستفاده جنسی و اقتصادی و تبلیغاتی. من نمیخواهم بگویم جایگاه زنها در جمهوری اسلامی بسیار عالی است، اما به هیچ عنوان قابل مقایسه با حکومت پهلوی نیست. نشانه این حرفم هم حضور زنان در سیاست، اجتماع، علم، ورزش و … است.
نقد شما بر سیاستهای رسانهای جمهوری اسلامی در مورد مسائل زنان چیست؟
به نظر من، سیاسی کردن مسئله حجاب و پوشش صحیح نیست. این مسئله، یک مسئله اعتقادی و اجتماعی است. این اشتباه رسانهای دستگاهها و نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی باعث شده خانمهایی که پوشش و حجاب مورد نظر آن دستگاهها را نداشته باشند، احساس کنند حکومت آنها را نادیده گرفته است. به نظر من، اعتقاد شخصی به حجاب و نگاه به پوشش به عنوان قانون اجتماعی را نباید با هم خلط کرد. پوشش به عنوان یک قانون که هر انسان متمدنی باید آن را رعایت کند، یک بحث است و اعتقاد به حجاب از نظر فردی و شخصی بحث دیگری است. حجاب یک موضوع شخصی است و نه من، حتی یک امام معصوم هم نمیتواند به کسی بگوید تو باید حجاب را دوست داشته باشی؛ اما وقتی وارد جامعه میشویم، باید شکلی از پوشش را رعایت کنیم که آن اندازه و شکل در ایران، پوشاندن اندام غیر از صورت و کفین است. در مجموع باید بگویم از حیث رسانهای، باید روی اجتماعی بودن حجاب تأکید میکردیم تا شرعی بودن آن.
اگر بخواهید برای زنان کاری بکنید، چه کاری را اولویت میدانید؟
چیزی که در مورد مسائل زنان خیلی آزاردهنده است، این است که امروزه اولویتهای واقعی زنان بهواسطه نداشتن رسانه دارد به حاشیه میرود. یعنی خواستههای یک اقلیت بسیار محدود مرفه شهری به عنوان دغدغه و اولویت همه زنان در رسانهها منتشر میشود. مسائلی وجود دارد از جمله مشکلات زنان شاغل یا حتی معضلهای اجتماعی مثل زنان کارتنخواب، زنان معتاد و تنفروش؛ اما چرا اینها در رسانه هیچ ضریبی ندارد؟ اما خواسته یک اقلیت مرفه شهری که شاید مثلاً ۳درصد هم نباشند، به واسطه رسانهها به سر خط اصلی مسائل زنان تبدیل میشود. اصلاً بپذیریم که ورزشگاه رفتن زنان، حق زنان است؛ اما آنقدری که رسانهها روی این مانور دادند، واقعاً این مسئله اولویت داشته یا به خاطر مقاصد سیاسی این مسئله اینقدر برجسته میشود و مشکلات واقعی زنان مثل زنان خانهدار، بیمه و اشتغال زنان و مثالهای که زدم، به حاشیه میرود.
تفاوت فعالیت در اینستاگرام و توئیتر در چیست؟
اگر بخواهیم شبکههای اجتماعی را به یک بدن تشبیه کنیم، توییتر مغز است و اینستاگرام، قلب یعنی آن بعد احساسی یک بدن. توئیتر بیشتر با سرمایههای فکری افراد سرکار دارد و اینستاگرام بیشتر روی احساسات تأثیر میگذارد. بنابراین اگر شما بخواهید در اینستاگرام فعالیت کنید، باید زبانتان هنری باشد. آنجا جذابیت عکس بدیهی است و حتی اگر هم بخواهید متن بنویسید، باید زبان ادبی و لحن احساسی داشته باشید. در حالی که در توئیتر، بیشتر اصل حرف مهم است.
اگر این اختیار را داشتید که به توئیتر چیزی اضافه کنید یا کم کنید، چه چیزی را کم یا اضافه میکردید؟
قابلیت ادیت را قطعاً اضافه میکردم (با خنده).
چه چیزی را اضافه میکردید؟
سعی میکردم امکانات گوگلپلاس را به توئیتر اضافه میکردم.
پس شبکه اجتماعی مطلوب شما پلاس است؟
بله. واقعاً هیچ جا مثل گوگلپلاس نیست از نظر امکانات و ویژگیهایی که گوگل در خدمت کاربر قرار میداد.
تا به حال هیچ توییتی از شما سوژه رسانههای بیگانه شده؟ چرا؟
بله. چندین بار! مخصوصاً شبکه «من و تو». یادم است در ایام زلزله کرمانشاه، آقای رئیسجمهور رفته بودند آنجا و مردم چادر و پتو نداشتند. اما برای ایشان بنر زده بودند که «آقای رئیسجمهور خوش آمدید». من از این تصویر خشمگین شدم و یک توئیت انتقادی زدم. همه خبرنگارهای اپوزیسیون آن را پوشش دادند. به طور کلی «من و تو» و رسانههای بیگانه از دعوا و اختلاف داخلی خیلی استقبال میکنند.
با کدامیک از فمنیسمتها مجادله داشتید؟
دقیق یادم نیست، اما بیشتر از بحث، با توهین و تندی فضا را متشنج میکنند و زمینه گفتگو را از بین میبرند. یک بار با مصی علینژاد بحث کردم. البته من مسیح را اصلاً فعال زنان نمیدانم. مصی علینژاد یک برانداز است که مسائل زنان را دستاویزی کرده برای حمله به جمهوری اسلامی. او مأموریت دارد تا بین قشر مذهبی و غیرمذهبی شکاف ایجاد کند و بیقانونی و توحش را آموزش بدهد. اما چرا مصی دیده میشود؟ چون روی ندانستن کاربر سوار میشود. آیا واقعاً حقوق زنان در ایران رعایت نمیشود؟ بحث طلاق، حضانت، بحث دیه؛ آیا اینها واقعاً ظلم به زن است یا اینکه یکسری توضیحات دارد که هیچوقت در رسانهها گفته نشده و آموزش داده نشده است؟ برای نمونه، همین خانم مریم شریعتمداری میگوید چرا حق حضانت را به زنان نمیدهید؟ طوری هم میگوید که شما فکر میکنی جمهوری اسلامی زن را از فرزندش جدا میکند! اینها از ضعف اطلاعات مخاطب سوءاستفاده میکنند! در حالی که قانون حق حضانت فرزند را هم به زن میدهد و هم به مرد! شرایطی دارد که قابل بحث است. یا در مورد دیه، فریاد میزنند که اسلام برای زن نصف مرد ارزش قائل است؛ در حالی که دیه اصلاً خونبها نیست، ارزش خون نیست؛ بلکه دیه خسارتی است برای اینکه فردی که وظیفهای بر عهده داشته، بهاندازه وظیفهاش که خسارت بگیرد. وقتی بر مرد واجب است که تأمین مالی خانواده را انجام دهد، اگر مرد دستش قطع شود، یعنی قدرت تأمین مالی خانواده خدشهدار شده، پس باید دیه بیشتری داده بشود. میخواهم بگویم همه قوانین فلسفه و اصولی دارند که فمنیستها اصلاً به آنها اشاره نمیکنند.
کدام زن، چه داخلی چه خارجی؛ چه معاصر چه تاریخی، به صورت ویژه شما را تحت تأثیر قرار داده و چرا؟
من در زنهای عالَم، دانشمند، هنرمند، و ورزشکار زیادی دیدم، اما تنها زنی که تحت تأثیرش هستم و دلم میخواهد شبیه او بشوم مادربزرگم هستند.
چرا؟ ایشان چه ویژگی داشته؟
برای اینکه روح بزرگی دارد، یک مهربانی بیانتها با تکیه بر هنر و مهارت مادری که توانسته چندین خانواده را در یک نقطه کانونی به هم وصل کند، با اینکه یک زن بیسواد سنتی است.
اگر نکتهای ناگفته دارید، بفرمایید.
خواهشی که دارم، این است که خانمهایی که این مصاحبه را میخوانند؛ به من و خودشان کمک کنند تا مشکلات واقعی زنان را پیدا کنیم، بدون جهتگیریهای سیاسی، بدون تأثیر گرفتن از صداهای بلند رسانهای. بدون غر زدن، بدون سیاهنمایی و برای این مشکلات، راهکار پیدا کنیم و البته آن خاصیت فرهنگسازی زنان را فریاد بزنیم. زن است که میتواند تمدن بسازد، زن اگر خوب باشد، نسل بعد خوب میشود؛ اگر محجوب باشد، نسل بعد برایش حیا ارزش میشود. یعنی این زن است که ارزشهای یک جامعه را میسازد. فکر نکنند که ما تریبون نداریم، ما نمیتوانیم! برای این کار هم باید اولاً نگاه به زن و مادری را تغییر داد. مادر بودن فقط به معنای بچه به دنیا آوردن نیست. ممکن است یک زن به هر دلیلی، بچهای به دنیا نیاورد؛ اما همه زنان میتوانند مادر باشند. چون مادر بودن، یعنی نگاه تربیتی و مدیریتی داشتن. اگر این نگاه تربیتی را در خودمان ایجاد کنیم، تلاش میکنیم دنیا را به جای قشنگتری تبدیل کنیم. متأسفانه دنیای مدرن به ما یاد میدهد که فقط خودتی و خودت، دستت را بگذار کلاهخودت که باد نبرد. اما نگاه مادرانه میگوید دلالی و رانتبازی، سود و منفعت آنی دارد؛ اما این مسئولیتپذیری است که همه را با هم خوشبخت میکند.
ممنون از فرصتی که در اختیار مشرق قرار دادید.
ارسال نظرات