جمعه ؛ 30 شهريور 1403
19 فروردين 1398 - 15:40

قطع رابطه با آمريكا؛ طليعه پيروزى ملت ایران

اگرچه آمریکا با وقوع انقلاب اسلامی ایران پایگاه خود را در این کشور از دست داد؛ اما دخالت‏ها و توطئه‏ های این کشور پایان نداشت تا این‏که با تسخیر سفارت آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۵۸ از سوی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و افشای اسناد جاسوسی، پایه ‏های قدرت خویش را بیش از هرزمانی متزلزل دید.
نویسنده :
محمد حسن رحمانی
کد خبر : 2637

اگرچه آمریکا با وقوع انقلاب اسلامی ایران پایگاه خود را در این کشور از دست داد؛ اما دخالت‏ها و توطئه‏ های این کشور پایان نداشت تا این‏که با تسخیر سفارت آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۵۸ از سوی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و افشای اسناد جاسوسی، پایه ‏های قدرت خویش را بیش از هرزمانی متزلزل دید. آمریکا در همین راستا تلاش خود را برای مقابله با انقلاب اسلامی بیشتر کرد و در ۲۰ فروردین‏ماه ۱۳۵۹ رابطه سیاسی خود را با ایران قطع و دست به یک‏سری توطئه ‏های نافرجام علیه انقلاب اسلامی ازجمله حمله نظامی به طبس، کودتای نوژه، جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی زد، اما پس از گذشت سال‏ها هنوز هم این توطئه‏ ها نافرجام باقی‌مانده است. قطع رابطه ایران و آمریکا را تنها نباید به قطع روابط دیپلماتیک محدود کرد. اگرچه این قطع رابطه دیپلماتیک است، اما آنچه سبب این قطع رابطه شده، تقابلی ایدئولوژیک بوده است.

جهان‏ بینی الهی امام خمینی در برابر جهان ‏بینی سکولار

تقابل ایدئولوژیک، تعبیری است که کارشناسان مسائل سیاسی آمریکا به کار می‏برند؛ بنابراین زمانی این روابط برقرار می‏شود که یا آمریکا از استکبار گری خود دست بردارد یا ایران اسلامی خوی استکبارستیزی خود را کنار بگذارد، که با توجه به تقابل ایدئولوژیک موجود، این امر اتفاق نخواهد افتاد.
آغاز روابط ایران و آمریکا به حدود یک‌صد سال پیش و به دوره مشروطیت برمی‏گردد. در دوران مشروطیت که قرارداد‌های استعماری انگلیس و روس در ایران به امضا رسیده بود، یکی از شیوه‏ های سیاست خارجی، استفاده از نیروی سوم بود؛ اما آمریکا در آن دوران به سبب این‏که چندان سابقه‏ ای‏ در ایران نداشت، جزو کشور‌های استعمارگر منطقه محسوب نمی‏شد، بلکه نیروی سوم منطقه به ‏حساب می‏آمد. رابطه ایران و آمریکا از طریق یکی از مستشاران اقتصادی آمریکا به نام «مورگان شوستر» برقرار شد که با مخالفت ‏های بسیار زیاد انگلیسی‌ها و روس‏ها همراه بود و سرانجام به اخراج این مستشار از کشور انجامید. پس از جنگ جهانی دوم و با اشغال ایران از سوی متفقین و آمریکا، چهره‏ ‏استعمارگری آمریکا به ‏نوعی رو شد؛ البته آن زمان هم روابط اقتصادی بین دو کشور حاکم بود تا این‏که اوایل دهه بیست، پای مستشاران آمریکایی به ایران باز شد. در آن برهه شاهد بودیم که کودتای ۲۸ مرداد که کودتا علیه نهضت ملی شدن صنعت نفت بود به وقوع پیوست و نخستین برخورد جدی تنش‏زا بین آمریکا و ایران ایجاد شد. پس‌ازاین کودتا، اگرچه به‌ظاهر حضور آمریکایی‏ها در ایران و رابطه با حکومت موجود مثبت بود، اما برخورد‌های آمریکا همان برخورد‌های سلطه ‏گرایانه و استکباری است که اوج آن در لایحه کاپیتولاسیون که مصونیت قضایی آمریکایی در ایران را به دنبال داشت، ایجاد شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی به ‏نوعی منافع آمریکا در ایران به خطر افتاد. مردم با سردادن شعار نه غربی، نه شرقی در انقلاب اسلامی، نسبت خود را از قدرت‏های سلطه‏ گر که نفوذ زیادی در آن مقطع در ایران داشت، نشان دادند و با تسخیر لانه جاسوسی که از سوی مردم و به ‏طور خودجوش انجام شد، در حقیقت روابط بین آمریکا و ایران حالت بسیار منفعلانه و منفی به خود گرفت و زمینه‏ ساز قطع روابط رسمی دیپلماتیک ایران و آمریکا در ۲۰ فروردین‏ماه ۱۳۵۹ شد.
اختلاف ایران و آمریکا ریشه ‏ای است

سازمان ملل متحد خرداد ۹۵ ائتلاف نظامی به رهبری عربستان اختلاف ایران و آمریکا یک اختلاف بنیادی است که از شعار و جوهر انقلاب اسلامی برمی‏خیزد؛ شعار حکومت اسلامی که امام خمینی (ره) سر دادند و انقلاب را بر این مبنا جلو بردند، خلاف آن چیزی بود که آمریکایی‏ها و اساساً غربیان در دنیا دنبال می‏کردند. غربیان به دنبال یک تمدن سکولار بشری بودند و امام راحل به دنبال تشکیل یک حکومت دینی و الهی بود. آمریکایی‏ها از بعد فرا دینی به این امر می‏ نگریستند و با روحیه استکباری‏ به دنبال بسط قدرت خود و یکه‏ تازی در دنیا بودند؛ در آن مقطع شاهد بودیم که با زمینه‏سازی فروپاشی‏ اتحاد جماهیر شوروی، قدرت خود را در منطقه تثبیت کردند. در مقابل این حرکت استعماری، اما ایران به دنبال مقابله با ظلم، سلطه‏ گری و استکبار گام برمی‏داشت؛ اساساً نگاه‏های دو طرف متفاوت بود و به ‏طور طبیعی، روز‏به‏روز این روابط را تیره ‏تر می‏کرد.
آمریکایی‏ها در کودتای ۲۸ مرداد دشمنی خود را به ایران نشان دادند و پس از انقلاب اسلامی هم با قطع رابطه سیاسی خود با ایران، دست به یک‏سری توطئه‏ های نافرجام علیه انقلاب اسلامی ازجمله حمله نظامی به طبس، کودتای نوژه، جنگ تحمیلی، انهدام هواپیمای ایرباس و تحریم اقتصادی زدند که این روند تا امروز ادامه داشته است که خروج از توافق بین‌المللی برجام توسط ترامپ و به دنبال آن تشدید اعمال تحریم‌ها علیه ملت ایران، از مصادیق آشکار امروزی آن است.
روابط خصمانه غربی‏ها و در رأس آن‌ها آمریکا در چهار دهه گذشته در قالب رفتار‌ها و صحبت‏های تحریک‏آمیز و تحریم‏های مختلف علیه ایران دنبال می‏شود؛ نوع برخورد سیاستمداران آمریکا از ریگان گرفته تا اوباما و ترامپ همواره سیاست خصمانه و تقابلی با ایران بوده است.
سیاست‏های بین ‏المللی آمریکا با ایران کاملاً متفاوت است؛ سیاست‏های منطقه ‏ای آمریکا در خاورمیانه تقویت اسرائیل و حذف فلسطین، حزب‏الله لبنان و نیرو‌های مقاومت اسلامی در منطقه است و سیاست ایران کاملاً خلاف چنین سیاستی است؛ ازاین‌رو، مذاکره با چنین رژیمی همواره اشتباه بوده و هست. دراین‌باره یکی از محققان مرکز مطالعاتی آمریکا گفته است که مذاکره پایدار بین ایران و آمریکا ممکن نخواهد بود. او می‏گوید گویا ایرانی‏ها فهمیده‏ اند که آمریکا می‏خواهد همان بلایی را سر آنان بیاورد که نتانیاهو سر یاسر عرفات آورد.
زمانی که اوباما به‏ عنوان رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شد و بر سر کار آمد، گفت: حاضریم با ایرانیان دست دوستی ‏دهیم که رهبر معظم انقلاب در جواب این گفته فرمودند: «زیر این دستکش مخملی یک پنجه آهنین است». مذاکرات هسته‌ای و توافق برجام که ترامپ زیر آن زد در واقع این سخن و نگاه رهبر عزیز انقلاب را اثبات کرد.
تقابل ایران با آمریکا یک تقابل جدی است که منافع و سیاست‏های آن از سطح کلان و ریشه ‏ای با هم متفاوت است. آمریکایی‏ها دوست ندارند ایران از لحاظ اقتصادی و سیاسی قدرتمند و تقویت شود و به‏ عنوان الگویی‏ برای دنیا مطرح شود؛ کسانی که خیال می‏کنند با آمریکایی‏ها رابطه برقرار کنیم مشکلات اقتصادی کشور حل می‏شود، واقعاً خیالی خام دارند چراکه اساساً آمریکایی‏ها هیچ پیشرفتی را برای ایران اسلامی نمی‏پسندند.

پیام امام راحل در خصوص قطع رابطه با آمریکا

ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین آمریکا و ایران را دریافت کردم. اگر کارتر در عمر خود یک کارکرده باشد که بتوان گفت: به خیر و صلاح مظلوم است همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپا خاسته برای رهایی خود از چنگال چپاولگران بین‏المللی با یک چپاولگر عالم خوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می‏گیریم، چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید دولت آمریکا از ایران است، ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که قدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه یعنی خاتمه دادن به چپاولگری‏ها کرده اگر جشن بگیرد، حق دارد.

ارسال نظرات