پیروزی در ماراتنهای سیاسی آینده از آن جریانی است که ذیل گفتمان کارآمدی دو مولفه آزادی و عدالت را به موزات هم نمایندگی کند و به پیش ببرد و در این خصوص توانایی اقناع جامعه برای پیش برد وعدههای خود را داشته باشد.
گفتمان های سیاسی و اجتماعی همواره نقش مهمی در حیات و ممات جریان های سیاسی داشته اند.عناصر یک گفتمان می توانند با گرفتن نبض جامعه و ذائقه اجتماعی برآمده از آن در متن سیاست حضور یابند.دولت ها نیز برآیند تطور گفتمان ها هستند.برای مثال در جامعه شناسی گفتمانی دولت های پس از انقلاب، دولت مرحوم هاشمی را با گفتمان پراگماتیسم(عمل گرایی- سازندگی)می شناسند که از دل آن گفتمان آزادی با نمایندگی خاتمی ظهور و بروز کرد و به خاطر بروز خلأهای اجتماعی گفتمان عدالت دولت احمدی نژاد سربرآورد.دولت آقای روحانی نیز رونوشتی غیر عاقلانه از دولت سازندگی و اصلاحات بود که با عنوان گفتمان توسعه برون محور مطرح شد؛گفتمانی که با ایده برجام به اوج خود رسید اما بر خلاف انتظار مبتکران و مجریان آن با خروج آمریکا و تعلل اروپایی ها با شکست مواجه شد.در حقیقت به دلیل غفلت از ایده های درون زا و برون نگر دیگری که می توانست ماشین اقتصادی کشور را در مسیر بهتری قرار دهد، شرایطی حادث شد که حتی هم کیشان دولت هم(اصلاح طلبان و کارگزارانی ها) فرضیه عبور از روحانی را به اثبات رساندند.به همین دلیل تصمیم گرفتند تا دیر نشده راه خود را از دولت کج کنند تا در انتخابات 98 و 1400 دست و پا گیر آنها نباشد .اصلاح طلبان با یک اشتباه محاسباتی موقعیت فعلی دولت را با سال پایانی دوران هاشمی یکی می کنند و در تخیلات سیاسی خود،خرداد 76 دیگری را در سر می پرورانند و در مقابل جریان اصولگرا با به حاشیه رفتن جهت گیری های عدالت خواهانه و مطالبه عمومی جامعه برای مبارزه با منافذ فساد و سوء استفاده های رانتی شانس بیشتری برای پیروزی خود قائل اند.در واقع آنها صحنه انتخابات 84 و روی کار آمدن فردی با داعیه عدالت طلبانه را در ذهن تصویر سازی می کنند.هر چند ساده سازی سیاست و رویدادهای آینده از نظر سیاسیون جایز نیست،اما جریان اصولگرا به نسبت اصلاح طلبان راحت تر می تواند خود را از عملکرد دولت مبرا کند و اقبال بیشتری برای نمایندگی گفتمان عدالت در جامعه دارد.دیگر شانتاژ جریان رقیب مبنی بر دیوار کشی پیاده رو ها ومذاکره با غرب برای گشایش های اقتصادی برای مردم موضوعیت ندارد.
پیروزی در ماراتن های سیاسی آینده از آن جریانی است که ذیل گفتمان کارآمدی دو مولفه آزادی و عدالت را به موزات هم نمایندگی کند و به پیش ببرد و در این خصوص توانایی اقناع جامعه برای پیش برد وعده های خود را داشته باشد.امروزه مبارزه قاطع و بدون ملاحظه با دانه درشت های فساد،ایجاد شفافیت در روند افشا و مبارزه با سوداگران و پیشرفت درون زا به یک مطالبه اساسی در بین جامعه تبدیل شده که همین امر گواه بر استعداد آن در تبدیل شدن به یک گفتمان را نشان می دهد.به عبارتی تحقق عدالت و آزادی در گرو پیشبرد آنها به صورت توامان است.بنابراین گفتمان مقبول آینده مختصات و ویژگی هایی دارد که یکی نقطه کانونی آن درک مطالبات حقیقی مردم است؛سوار شدن بر موج احساسات جامعه و ایجاد دوقطبی های کاذب دیگر در دایره نیازهای مردم محلی از اعراب ندارد.مردم به دنبال کارآمدی و پیشرفت اقتصادی با اتکا به ظرفیت های درونی هستند؛به دنبال رفع تبعیض ها و رخ بر بستن ب.ز،م.ر،ح.ف و....هستند.هرجریان یاشخصی با شناختی عمیق از نیازها ی جامعه، ورای جریان اصولگرا و اصلاح طلب با پرچم عدالت خواهانه و با نگاه انقلابی وارد گود انتخاباتی شود،فرصت بیشتری برای پر کردن سبد رأی خود خواهد داشت. گفتمان کارآمدی با نمایندگی فردی که مسلط بر دانسته های اقتصادی و اجتماعی کشور باشد می تواند به نسبت گفتمان های دیگر زودتر جای خود را باز کند؛چرا که حداقل در چند سال گذشته عرصه های اجرایی و مدیریت شهری به خاطر تمرکز بر ایده های ناکارمدی چون توسعه برون محور و توسعه سیاسی و جامعه مدنی و...معطل مانده است.بنابراین خیال جریان اصلاحات و اذنابش راحت،با چسبندگی که آنها در دو دوره گذشته به دولت داشته اند،احتمال بازآفرینی دوم خردادی دیگر بسیار ضعیف است!
ارسال نظرات