01 اسفند 1397 - 10:20
سخن روز مطبوعات

۱ اسفند ماه / "ناسزایی" که برای خودروسازان سزاست/ مثال‌هایی از گستاخی اروپایی‌ها

آیا اساساً ایران نمی‌تواند از اختلافات درون امریکا بهره‌برداری کند؟
کد خبر : 2350

به نقل از مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

 

*************

 

 

 

 


وقاحت و گستاخی اروپایی‌ها

 

محمدحسین محترم در کیهان نوشت:

 

1- INSTEX در حقیقت کانال غیرمالی است چراکه قرار نیست پولی به ایران برسد و از برداشتن تحریم‌های مالی و بانکی و نفتی و بیمه‌ای در برجام و تضمین فروش نفت و برگشت پول آن به کشور در SPV، به کانال غذا و دارو رسید!‌ اینستکس ابزار مکمل برجام و همان سیاست چماق و هویج برای محدود کردن بیشتر ایران است.

 

آمریکا در تقابل با ایران در ماه‌های گذشته تمام کارت‌های خود را استفاده کرده است و فریبکاری‌های اتحادیه اروپا تحت عنوان تعامل و تجارت با ایران نقطه عطف و کانون جدیدِ در حال ظهور علیه ایران تلقی می‌شود. قطعا هدف اروپایی‌ها از اینستکس و اس‌پی‌وی همچون برجام، همان سناریوی آمریکا برای تاثیرگذاری بر سیاست‌های جمهوری اسلامی و دخالت و نفوذ در امور داخلی کشور و نهایتا نرمالیزاسیون و تغییر نظام جمهوری اسلامی است.

 

چراکه در قرن بیست و یکم و در عصر انقلاب صنعتی دیجیتال و جهانی شدن، محدود بودن این ابزار به مبادله تهاتری و پایاپای دارو و غذا فقط با سه کشور با عنوان فریبنده و دروغین «بازگشت به جامعه جهانی» به نوعی «برگشت به عصر انسان نخستین» است که زندگی خود را از طریق داد و ستد می‌گذراندند. لذا ساختار اینستکس نشان‌دهنده بی‌خاصیت بودن این ساز و کار و تحقیرآمیز بودن آن است.


2- پاسخ به این سؤال که چرا ساز و کار به اصطلاح مالی اروپایی‌ها به سرانجام نمی‌رسد؟، خیلی ساده است: «به همان دلایلی که برجام به نتیجه نرسید و اروپایی‌ها منافقانه به تعهدات خود عمل نکردند!» حال جبران نقض‌عهدها و خروج آمریکا از برجام پیشکش! اروپایی‌ها علاوه ‌بر همه بدعهدی‌ها، در همین ساز و کار نیز نشان دادند که بسیار غیرقابل ‌اعتماد و فریبکارند.

 

با خروج آمریکا از برجام اروپایی‌ها در مهلت چند هفته‌ای قول داده بودند فروش نفت ایران و برگشت پول آن به کشور را تضمین کنند اما با وقاحت تمام ساز و کار غذا و دارو در برابر نفت را تحویل دادند؟! لذا اگر اروپایی‌ها به دنبال بازی دادن تیم مذاکره‌کننده و فریبکاری نبودند، همان تعهدات خود را انجام می‌دادند. هرچند آقای ظریف و دوستانش ادعا می‌کنند اروپایی‌ها «نمی‌توانند»‌، اما به هزار و یک دلیل واقعیت این است که«نمی‌خواهند!».


3- ادعای دروغین اروپایی‌ها و رسانه‌های غربی درباره دور زدن تحریم‌های آمریکا با این کانال، ناشی از همان وقاحت و فریبکاری آنها و یک جنگ زرگری است. چراکه اولا با گستاخی تمام و در هماهنگی کامل با آمریکا، با دخالت در امور داخلی و روند قانون‌گذاری و سیاست خارجه کشورمان، فرصت‌طلبانه زیاده‌خواهی‌های فرابرجامی آمریکا را به عنوان تعهدات جدید ایران مطرح کردند. ثانیا با توجه به اینکه اروپایی‌ها صریحا تاکید کردند این کانال فقط شامل کالاهای غیرتحریمی می‌شود، ادعای دور زدن تحریم‌های آمریکا دیگر معنایی ندارد. ثالثا اینستکس فقط یک ابزار بین سه دولت برای «حمایت از تبادلات تجاری» و نه برای«برقراری تبادلات تجاری» است.

 

لذا وقتی شرکت‌ها و بانک‌های اروپایی به دلیل ترس از تحریم‌های آمریکا، حاضر به برقراری تبادلات تجاری و مالی با ایران نیستند و اصل موضوع منتفی است، دیگر زمینه‌ای برای استفاده از این ابزار وجود ندارد. رابعا با ادعای برقراری این کانال برای تامین غذا و دارو، در حقیقت از یک‌سو تلاشی فریبکارانه برای جلوگیری از متهم شدن آمریکا به نقض حقوق بشر به دلیل اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه ملت ایران است و از سوی دیگر فضاسازی برای القای وخامت و بحرانی بودن اوضاع ایران و القای ناامیدی و تاثیرگذاری بر فضای سیاسی داخلی در جهت ایجاد فتنه در سال 98 از طریق تحریک مردم به شورش است که البته به قول رهبر معظم انقلاب نقشه آنها لو رفته است و مردم فهیم ایران سال‌هاست که دست آنها را خوانده‌اند و در 22 بهمن با شگفتی‌سازی تمام پاسخ قاطعی به اروپا و آمریکا دادند.

 

خامسا وقاحت و گستاخی و فریبکاری اروپایی‌ها آن‌قدر بی حد و مرز است که با ادعای بهره‌مند کردن ایران از منافع اقتصادی برجام، در تناقضی آشکار اولین کشورهایی بودند که در همراهی با سیاست‌های آمریکا خرید نفت از ایران را متوقف کردند.درحالی که وزیر نفت ادعا می‌کرد قرارداد با توتال امنیت‌زا و موجب لغو تحریم‌ها می‌شود، حال اروپایی‌ها با وجودی که عملا مجوز خرید نفت از ایران را دارند و از تحریم‌های آمریکا معاف‌اند، با قطع خرید نفت حتی جواب تلفن‌های مکرر بیژن زنگنه را هم نمی‌دهند!‌ اروپایی‌ها اگر صداقت داشتند، به خرید نفت از ایران ادامه می‌دادند نه اینکه پول فروش نفت ایران به دیگر کشورها را به دستور آمریکا در حسابی مسدود کنند و بعد به عنوان صدقه، دارو و غذا به ما بدهند؟!‌

 

حال آقایان روحانی و ظریف چگونه ادعا دارند با این کانال زندگی مردم 20 درصد ارزان‌تر می‌شود!؟ سادسا اروپایی‌ها در حالی ادعا دارند می‌خواهند ساز و کار مالی برای تجارت با ایران برقرار کنند، که در تناقضی روشن ایران را تحریم و اذعان می‌کنند آماده‌ایم تحریم‌های بیشتری علیه ایران اعمال کنیم! این همان قاعده ریاضی جمع مثبت و منفی یک عدد مساوی با صفر است! چگونه هم می‌خواهند روابط بانکی و مالی با ایران برقرار کنند و هم این روابط بانکی و مالی را تحریم کنند؟ سابعا اتحادیه اروپا با این سازوکار به آمریکا اطمینان می‌دهد که با نگه داشتن ایران در برجام، با خیال راحت فشارهای خود علیه ایران را تشدید کند.

 

ثامنا آنچه فریبکاری و گستاخی اروپایی‌ها را بیشتر آشکار و هضم ادعای برخی داخلیها برای بهبود وضعیت اقتصادی را غامض می‌کند، این است که اروپایی‌ها قرار بود قبل از اعلام تحریم‌های آمریکا در فوریه سال گذشته ساز و کار مالی را اعلام کنند، اما بعداز اعمال تحریم‌های آمریکا و خود علیه ایران سازوکاری غیرمالی را اعلام کردند تا پیام و تاثیر تحریم‌ها هم به خوبی از سوی شرکتها و بانک‌های خارجی درک شود. لذا این ساز و کار با ایجاد محدودیت بیشتر در حقیقت تایید تحریم‌های آمریکا و تاکیدی بر مجازاتهای نقض این تحریم‌هاست و این پیام را می‌دهد که هیچ‌گونه روابط تجاری خارج از این سازوکار با ایران قابل قبول و انجام نیست.


4-البته«تهدیدنمایی دستاوردهای دفاعی» در مقابل «کارآمدنمایی اینستکس» در برخی رسانه‌ها و محافل سیاسی داخلی از سوی جریان نفوذی همزمان با رسانه‌های غربی نیز بسیار تعجب‌برانگیز است و در حقیقت تلاشی برای فرار به جلو است تا در آینده شکست اینستکس را هم همچون شکست برجام به گردن نظام بیندازند!‌ نکته تاسف‌بار اینکه دولت و رسانه‌های حامی دولت مثل برجام وSPV، اکنون نیز تلاش دارند با کارآمدنمایی دروغین اینستکس همچنان امید کاذب ایجاد کنند اقدامی که در حقیقت منجر به فرصت‌سوزی و تهدیدسازی بیشتر خواهد شد و به جای تبدیل تهدیدات به فرصت، فرصتها را به تهدید تبدیل می‌کند.

 

بعد از نه ماه سرگرم کردن مردم با «SPV»، قصد دارند حداقل تا نه ماه دیگر مردم را با «اینستکس» فریب دهند، یعنی روز از نو، روزی از نو! با توجه به شباهت‌های برجام امروز با توافقات سعدآباد در دهه80، روزنامه اقتصادی «لزاکو» چاپ پاریس در گزارشی نوشت«اروپایی‌ها در حال نمایش بازی کردن هستند». هم در برجام و هم در توافقات سعدآباد قول‌هایی داده شد و آقای روحانی به طرف‌های اروپایی اعتماد کرد اما آنها با بی‌اعتمادی کامل زیر تعهدات خود زدند.


5-آنچه که موجب شده تا اروپایی‌ها این‌قدر گستاخ و وقیح شوند قطعا و یقینا مواضع انفعالی دولت و به ویژه وزارت امورخارجه از ابتدای برجام تاکنون است. متاسفانه دولت نه تنها نتوانست پرونده PMD و برنامه هسته‌ای را ببندد، بلکه با برجام و مواضع انفعالی‌اش، پرونده‌های جدیدی در زمینه قدرت دفاع موشکی و حضور مقتدرانه در منطقه و همچنین حقوق بشری علیه ایران گشوده شده است.

 

آن‌گونه که تحلیلگر فرانسوی عقیده دارد «اشتباهات دولت ایران در پنج سال اخیر در سیاست خارجی به آمریکا فرصت داده است تا فشارها علیه ایران را تشدید کند». تیری میسان17 بهمن در پایگاه خبری ولترنت با ‌اشاره به امید آمریکا به ‌اشتباهات دولت روحانی می‌گوید «نشست ورشو نتیجه این ‌اشتباهات دولت ایران است».

 

وی با بیان اینکه «روحانی با امضای برجام و با شعار پایان تحریم‌ها به دموکرات‌ها دل بست و سیستم دور زدن تحریم‌های ایران را از بین برد»، تاکید می‌کند «اما در این سناریو آمریکا با اطمینان از عدم دور زدن تحریم‌ها و بدون لغو تحریم‌ها، برجام را پاره کرد و اقتصاد ایران را هدف قرار داد».

 

لذا اینستکس نتیجه اطمینانی بود که دولت به آمریکا و اروپایی‌ها داد که اگر شما هم از برجام خارج شوید، ایران در برجام می‌ماند! استقبال وزارت خارجه از اینستکس نیز به این معناست که آمریکا و اروپا دیگر هیچ بدهی و تعهدی به ایران ندارند و این ایران است که بدون هیچ مطالبه‌ای باید تعهدات بیشتری را بپذیرد! بازی برجام و SPV و اینستکس در حقیقت بازی مار و پله غرب بود که دولت ایران بعد از دادن امتیازات فراوان اکنون به نقطه صفر رسیده و پس از شش سال تبدیل فرصت‌ها به تهدید، دوباره باید این مسیر سراسر خسارت‌بار را آغاز کند.

 

بر این اساس پیش‌بینی می‌شود اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها با دستی بازتر فشارها بر ملت ایران را افزایش دهند. ملت ایران در رفراندوم بزرگ 22 بهمن و نیروهای مسلح با شلیک موشک هویزه پاسخ زیاده‌خواهی‌های دشمنان را با قاطعیت تمام دادند و حالا نوبت دولت است که به پشتوانه قدرت ملت و اقتدار نیروهای مسلح به جای انفعال، تصمیمات نظام را در مقابل توهمات آمریکایی‌ها و گستاخی اروپایی‌ها به اجرا بگذارد و تا دیر نشده با صراحت پایان برجام را اعلام کند و اقتصاد مقاومتی را به اجرا بگذارد.

 

امید متوهمانه به ساز و کار سه کشور اروپایی برای جبران خسارت‌های برجام و تحریم‌های آمریکا همچون تضمین امضای جان کری سرابی بیش نیست. چرا که انفعال یک طرف که از حد بگذرد، توهمات و گستاخی و وقاحت طرف مقابل هم از حد می‌گذرد!

 

 

 

 

مغلطه!

 

در سرمقاله ایران آمده است:

 

مخالفان FATF به هر ریسمان پوسیده‌ای چنگ می‌زنند، بلکه توجیهی را برای تصویب نکردن آن در مجمع تشخیص مصلحت بیابند. این توجیهات از این حیث اهمیت دارد که زاویه دید آنان و میزان کم یا بی‌اطلاعی آنان را نشان می‌دهد. اخیراً در رسانه مجازی آنان این مخالفت در قالب جملات زیر بیان شده است: «عزیزان مجمع_تشخیص_مصلحت توجه داشته باشند که علت رد ‎پالرمو و CFT در شورای نگهبان مخالفت آن با شرع و قانون اساسی است. شما که قرار نیست برای گرفتن «تنها یک بهانه» از دشمنان انقلاب، قانون اساسی و شرع را دور بزنید؟! این طوری به نظر شما بعد از مدتی چیزی از انقلاب باقی خواهد ماند؟!»


در بی‌توجهی نویسندگان این متن همین بس که اگر این استدلال را بپذیریم، پس باید اصل وجود نهاد تشخیص مصلحت را رد کرد، زیرا این مجمع برای تشخیص همین امر مقرر شده است. پس اگر تشخیص مسأله‌ای نشان داد که به مصلحت کشور است، دیگر چه جای نگرانی است؟ به علاوه آنان توجه ندارند که این مصلحت‌سنجی خلاف شرع و قانون  یا دور زدن آنها نیست، بلکه عین آنها است.

 

در واقع دقیقاً براساس شرع و قانون چنین نهادی تأسیس و چنین اختیاری داده شده است. به عبارت دیگر اگر مصلحت کشور FATF باشد، عدم تصویب آن خلاف شرع و قانون است. شاید بگویند پس چرا شورای نگهبان چنین تشخیصی را داده است؟ به این دلیل که آن شورا در مقام تشخیص مصلحت نبوده است و باید براساس احکام اولیه نظر بدهد و وظیفه‌اش چیز دیگری است.

 

در حالی که مجمع براساس حکم ثانوی نظر می‌دهد و هنگامی که چنین نظری را براساس تشخیص مصلحت داد، آن تصمیم عین شرع و قانون است. همچنان که تمامی تصمیمات قبلی مجمع تشخیص نیز از این حیث مطابق قانون و شرع تلقی می‌شوند.


عدم تصویب FATF، موجب دوگانگی سیاست ایران در تعامل با نظام بین‌المللی خواهد شد. اجازه دهید یک نمونه عادی آن را برشماریم. چرا اصولگرایان تندرو حاضر نیستند از فیفا (FIFA) خارج شوند؟ اتفاقاً فیفا استقلال تصمیم‌گیری ایران (نه فقط ایران بلکه همه اعضا) درباره فوتبال را به نحو روشنی از میان برده است.

 

تقریباً در همه چیزهای فوتبال ایران دخالت می‌کند و با کوچک‌ترین تخلفی که ببیند، مقابله می‌نماید. شیوه مقابله آن نیز لشکرکشی نیست، بلکه تعلیق عضویت فدراسیون متخلف است. اگر به یادتان باشد در دولت اصولگرای احمدی‌نژاد با قاطعیت خواستید جلوی فیفا بایستید، ولی جز سرافکندگی چاره‌ای نداشتید و حتی مجبور شدید آقای صفایی فراهانی را به عنوان مسئول اصلاح اساسنامه فوتبال ایران بپذیرید.


حالا پرسش این است که حضور در فدراسیون جهانی فوتبال اهمیت بیشتری دارد یا حضور در نظام مبادلات بانکی جهان؟ چرا آن را پذیرفتید ولی در برابر این مقاومت می‌کنید؟ اهمیت حضور در فدراسیون جهانی فوتبال در برابر ساختار نظام بانکی جهان، در حد صفر است.

 

ولی چون آن مسأله تا حدی آشکار بود و ایستادن در برابر خواست مردم تلقی می‌شد، به سرعت کوتاه آمدید. الآن هم اگر دولت دست خودتان بود بدون ذره‌ای تأمل آن را انجام می‌دادید، همچنان که تندروترین شما آن را قبلاً و در دولت سابق تأیید کرده بود. چرا چنین می‌کردید؟ برای اینکه خودتان باید پاسخگوی تبعات این تصمیم می‌شدید. ولی اکنون فقط قدرت تصمیم‌گیری دارید، بدون آنکه هیچ تعهدی در برابر تبعات فاجعه‌بار عدم تصویب آن داشته باشید. سهل است که تبعات آن بر دوش دولتی خواهد افتاد که شبانه‌روز در پی ضربه زدن به آن هستید.

 

 

 

 

ضرورت آرایش جنگی در بودجه 98

 

سید جلال فیاضی در خراسان نوشت:

 

بررسی لایحه بودجه سال 98 اکنون در صحن علنی مجلس شورای اسلامی در جریان است و نمایندگان ملت با دقت،وسواس و با توجه به شرایط خاص کشور بودجه رابررسی و تصویب می کنند. همه صاحب نظران وضعیت کنونی کشور را شرایط جنگ اقتصادی می دانند، بنابراین بودجه سال 98 باید متفاوت ومتناسب با آرایش جنگی در عرصه اقتصاد کشورباشد.


از سوی دیگر اصلاح ساختارهای اقتصادی کشور و در مواردی جراحی اقتصادی، ضرورتی است که کتمان آن ممکن نیست.پیشنهادهای من به نمایندگان بر اساس شرایط خاص کشور و فرصت‌های به دست آمده از این شرایط  است:


1_ گفته می شود دوسوم بودجه کشور به شرکت‌های دولتی اختصاص دارد. از سوی دیگر برخی اقتصاددانان بسیاری از شرکت‌های دولتی را «سرطان اقتصاد ایران» می دانند. پیش از این طیب‌نیا- اولین وزیر اقتصاد دولت روحانی- کرسی وزارت خود را روی تعریف واقعی از شرکت دولتی گذاشت.

 

او شرکت دولتی رامترادف با سفر خارجی، عضویت در هیئت مدیره، حقوق نجومی، مفسده، استخدام بی‌ضابطه چندبرابری فامیلی و دوستی و ... دانست و با بیان این واقعیت قربانی مافیای شرکت های دولتی شد. خانه ملت در آرایش جنگی بودجه 98 برای شرکت های دولتی چه تدبیری دارد؟


بر این باورم که اگر نمایندگان از این شرکت ها منافعی ندارند، عضو هیئت مدیره نیستند، ژن‌های خوب خودرادر این شرکت‌ها به کارنگمارده اندوبا سفرهای خارجی و...وامدار آن ها نشده اند، در یک تصمیم انقلابی روند جراحی این سرطان را از اقتصاد ایران و ساختار کشور کلید بزنند و در اولین گام،حداقل بودجه 5 درصد شرکت های دولتی را صفر کنند. برای 10درصد این شرکت‌ها بودجه شش دوازدهم تصویب و دولت را موظف به واگذاری یا انحلال این 15 درصد از شرکت ها در سال 98 کنند و ازدولت بخواهندلایحه تعیین تکلیف شرکت‌های دولتی را در یک روند سه ساله طی شش ماه ارائه کند.


2_  یکی دیگر از بلاهای اقتصاد ایران ده‌ها هزار« پروژه ناتمام» است که دولت با وضعیت کنونی خود تا ده‌ها سال دیگر هم قادر به تکمیل آن‌ها نیست. نمایندگان ملت در بودجه‌ای که در دوران جنگ اقتصادی تصویب می‌کنند تکلیف این پروژه‌ها را روشن کنند، پروژه های سیاسی و نامناسب را کلا حذف ودولت را مکلف به واگذاری پروژه‌های لازم و ضروری به بخش خصوصی کنند تا با تکمیل آن ها هم اقتصاد کشور رونق بگیرد و هم فرصت‌های شغلی فراوانی برای جویندگان کارو نیروی انسانی رها شده از شرکت های دولتی ایجاد شود.


می دانم که بسیاری از دلسوزان کشور درباره نحوه واگذاری شرکت‌های دولتی و پروژه های نیمه تمام ومفاسد ناشی ازآن دغدغه دارند،پیشنهاد مشخص من آن است که شرکت های دولتی و پروژه های نیمه تمام از طریق فراخوان - ونه مزایده- به افراد واجد صلاحیت_با تعیین صلاحیت توسط افراد خبره ،دلسوز وصالح _ و شرایط و تعهدات شفاف واگذار شودو البته واگذاری آن ها  به صاحب‌منصبان و بستگان آن ها، آقازاده ها و ژن‌های خوب به طور کامل و قاطع ممنوع شود. در این صورت اگر این شرکت‌ها و پروژه‌ها به افراد واجد صلاحیت و متعهد به مدیریت صحیح، رایگان هم واگذارشودبازبه نفع کشور است!


3_ صاحب‌نظران اقتصادی بر این باورند که «بَرج» کشور بیشتر از «خرج» آن است و کشور گران اداره می‌شود.نمایندگان ملت با حذف ردیف‌های غیر ضروری، آرایش جنگی بودجه ۹۸را واقعی کنند؛حذف کلیه ردیف‌های کمک و خارج از شمول از همه مقامات و دستگاه‌های کشور، محدودسازی سفرهای خارجی و داخلی، حذف حفاظت شخصیت‌ها، حذف همایش ها و سمینارها -سمیناهارها!- با بهره‌گیری از فناوری نوین و جایگزینی وبینار به جای سمینار، حذف ردیف‌های بودجه مؤسسات و سازمان‌های غیر پاسخ گوو حذف هزینه های تشریفاتی در شرایط جنگ اقتصادی یک ضرورت انکار ناپذیراست.


4_  شفاف‌سازی در بودجه و فعالیت‌های اقتصادی یکی از روش‌های مبارزه با مفاسد اقتصادی است. شاید شفافیت کامل در کوتاه‌مدت ممکن نباشد ولی نمایندگان ملت در بودجه 98 دولت را موظف کنند که حداقل فعالیت اقتصادی حدود 20 هزار نفر از مقامات، مسئولان ،صاحب‌منصبان و صاحب‌نفوذان کشور و بستگان آن‌ها را شفاف‌سازی کند تا امکان دسترسی مردم به ثروت وفعالیت های اقتصادی آنان از طریق فناوری‌های نوین فراهم باشد. این گام نخست در بازسازی اعتماد عمومی به عنوان بزرگ ترین سرمایه اجتماعی کشور است.


انتظار می رودنمایندگان محترم مجلس به جای آن که به «ماندگاری» در دوره‌های متمادی در مجلس بیندیشند با تصمیم‌های انقلابی، خداپسندانه وپاسخ گویی به مطالبات به حق جامعه، خود را در قلب مردم و تاریخ ایران «ماندگار» کنند.

 

 

 

 

هیجان‌زدگی برای خروج از بحران

 

ژوبین صفاری در ابتکار نوشت:

 

قرار گرفتن در جنگ اقتصادی عبارتی است که این روزها از زبان اکثر مسئولان شنیده می‌شود. گزاره‌ای که البته بدون بیان و اقدام راهکارهای منطقی و کارشناسی، این روزها اسیر هیجان در اظهارنظرها و حتی اقدامات مسئولان شده است. بالا رفتن قیمت‌ها و فشار اقتصادی بر مردم باعث شده که پایان سال جاری با هراس و ابهام از سرنوشت شرایط در سال جدید همراه باشد.

 

در این بین اما گروه‌های سیاسی برای بهره‌برداری‌های جناحی خود، دست به اقداماتی می‌زنند که نه‌تنها اثربخش نیست‌ بلکه به فضای ملتهب اقتصادی کشور بیشتر دامن می‌زند. به نظر می‌رسد افتخار کردن یک نماینده مجلس برای استیضاح رئیس جمهوری، تنها نتیجه آن دور شدن از اصل موضوع‌ یعنی اقدام برای اصلاح وضع موجود باشد.

 

در اصل باید پرسید نمایندگان طرفدار استیضاح حسن روحانی، که وی را مقصر کامل شرایط بحرانی کنونی می‌دانند، خود به عنوان یکی از ارکان تصمیم‌گیر در کشور چه اقدامی برای عبور از وضعیت سخت کنونی صورت داده‌اند؟ همه می‌دانیم که بخشی از مشکلات امروز کشور ناشی از ناکارآمدی قوانینی است که منفذهای فساد در کشور را به روی سودجویان گشوده است و در این بین هیچ طرح و راهکار کارشناسی برای برون‌رفت از این وضعیت ارائه نشده است.

 

این نقد البته تنها به یک طیف خاص در نهادهای تصمیم‌گیر معطوف نمی‌شود، چنانچه یکی از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس شورای اسلامی نیز در اظهارنظری خواستار تعیین حداقل دستمزدی بالای سه میلیون تومان برای کارگران شده است.


نیک می‌دانیم که نتایج این تصمیم اگرچه به ظاهر به نفع این قشر مظلوم است اما در میان‌مدت دود آن به طور مستقیم در چشم کارگران خواهد رفت. کارشناسان بارها دراین‌خصوص اظهارنظر کرده‌اند که بالا بردن بی‌رویه حداقل حقوق کارگران می‌تواند منجر به افزایش تورم و البته بالا رفتن یکباره قیمت تمام‌شده تولید شود که در این شرایط نیز بازنده اصلی این تصمیم، کارگران خواهند بود. به نظر می‌رسد اینگونه اظهارنظرها و تصمیم‌های هیجانی که کمتر پشتوانه علمی و کارشناسی دارد، کارکردی جز افزایش محبوبیت در سال انتخاباتی پیش رو ندارد.

 

اما در این شرایط آنچه بیشتر به عنوان حلقه مفقوده عبور از شرایط سخت فعلی به چشم می‌آید، نبود نگاه کارشناسی در بدنه تصمیم‌گیر کشور است. چنانچه این خلا باعث شده تا اظهار نظرهای غیرکارشناسی به سلبریتی‌ها در شبکه‌های اجتماعی و حتی در صدا و سیما به مجریان و غیرمتخصصان نیز سرایت کند.

 

در این بین نبود احزاب و تشکل‌های مردم‌نهاد قدرتمند و در چارچوب قانون اساسی کشور، سبب شده تا مردم نیز نتوانند مطالبات منطقی خود را به دور از هیجان به گوش مسئولان برسانند. در نهایت باید گفت در شرایطی که ساختارهای بیمار اقتصادی نیاز به ترمیم‌های اساسی در بطن خود دارند، تنها رفتارهای هیجانی و اظهارنظرهای بی‌فایده، فرصت‌های عبور از این پیچ سخت را می‌سوزاند.

 

کافی است یک بار دیگر به نامه کارشناسان اقتصادی به رئیس‌جمهوری در مرداد ماه سال جاری رجوع کنیم تا ببینیم از 20 راهکاری که متخصصان امر برای حل بحران پیشنهاد دادند، کدام یک تا به امروز عملی و یا برای آن اقدام جدی صورت گرفته است. ناگفته پیداست مشکلات امروز نه محصول یک دوره و دولت و یا نه معطوف به یک نهاد و قوه خاص که به صورت زنجیروار به هم ربط دارند.

 

ارکستر ناکوک این روزها به طور قطع نیاز به هماهنگی بیشتر و البته پرهیز از تصمیم‌های شتاب‌زده دارد. بحران پیچ‌درپیچ امروز را نمی‌توان با یکی دو تصمیم و دستور مقطعی برطرف کرد چنانچه تجربه بارها از شکست اینگونه رفتارها به ما درس‌های فراوانی آموخته است.

 

 

 

 


هم تکلیف امریکاواروپا روشن است و هم تکلیف ایران

 

غلامرضا صادقیان در جوان نوشت:

 

چگونه است که رهبری می‌گویند «تکلیف امریکا روشن است». آیا بین دو دولت از دو حزب امریکا نمی‌تواند تفاوتی باشد؟ و آیا اساساً ایران نمی‌تواند از اختلافات درون امریکا بهره‌برداری کند؟ پس چرا یکی از دو حزب امریکا با ایران معاهده می‌بندد و دیگری از آن خارج می‌شود؟ آیا این تفاوت نیست؟ و آیا اگر باید «مواظب خدعه اروپا باشیم» این یعنی تکلیف اروپا هم روشن است یا اروپا می‌تواند ماهیتی متفاوت از امریکا داشته باشد؟


سخنان دیروز نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان امریکا درباره برجام نشان داد که او بیشتر از حفظ برجام، نگران متحدان اروپایی امریکا و به هم خوردن روابط با اروپا است: «من فکر می‌کنم بهتر بود دولت ترامپ قبل از تصمیم‌گیری برای خروج از توافقنامه هسته‌ای و خارج کردن نظامیان امریکایی از سوریه، با متحدان‌مان نیز مشورت می‌کرد و به دیدگاه‌های آن‌ها احترام می‌گذاشت.» در واقع، آنچه برای رئیس مجلس نمایندگان امریکا به عنوان عضو حزب دموکرات مهم است، ماندن در برجام نیست، بلکه چگونه خارج شدن از آن است.


این سخنان پلوسی یادآور همان سخن جان کری است که گفته بود ما (دموکرات‌ها) هم به‌وقتش از برجام خارج می‌شویم. کری گفته بود: «شما این توافق (برجام) را نگه می‌دارید و به ایرانی‌ها می‌گویید ببینید، ما به شما گفته‌ایم که باید این چیزها [فعالیت‌های موشکی و منطقه‌ای]را متوقف کنید. ما به شما دو سال یا یک سال یا هر زمان دیگری، وقت می‌دهیم. ما حاضریم درباره این چیزها مذاکره کنیم. اما اگر شما مذاکره نکنید، اگر تا آن زمان این کار را نکنید، ما از این توافق خارج می‌شویم.»


ایلان گلدنبرگ، مشاور جان کری نیز اخیراً همین جنس حرف‌ها را زده و گفته است: «رئیس‌جمهور بعدی باید از اهرم فشاری که با خروج ترامپ از برجام ایجاد شده است، برای رسیدن به تفاهم اولیه بر سر بسیاری از مسائل محل اختلاف با ایران و آینده برنامه هسته‌ای این کشور استفاده کند. پیامی که باید به ایران و دنیا بدهیم این است که ما انتظار داریم بار دیگر به توافق برگردیم، اما قبل از آن لازم است صحبت کنیم»!


پس از خروج امریکا از برجام، برخی در ایران برای تعیین تکلیف برجام، منتظر سرنوشت انتخابات کنگره امریکا بودند، حتی در میان مذاکره‌کنندگان ایرانی، احتمال رأی‌آوری مجدد ترامپ در انتخابات بعدی مطرح شد و آن‌ها در جمع خود کاملاً از تغییر سرنوشت برجام نا امید شده بودند! اما دوستان وزارت خارجه وقتی با اظهارات نا امیدکننده دموکرات‌ها روبه‌رو شدند و احساس کردند که مخالفان ترامپ نیز مزه خروج از برجام زیر زبان‌شان آمده است، کم‌کم عباراتی مثل «به انتخابات امریکا چشم ندوخته‌ایم» و «منتظر اروپا نمی‌نشینیم» هم از زبان‌شان شنیده شد.


در روزهای اخیر نیز سخنان ظریف در دفاع از توانایی‌های موشکی ایران و حملاتی که به امریکا داشته است، با تعجب امریکایی‌ها روبه‌رو شده تا جایی که پمپئو گفته است: «بعضی می‌گویند که این آقا (ظریف) میانه‌رو است، ولی وقتی کسی امریکا و اسرائیل را به انجام قتل متهم کند، دیگر میانه‌رو نیست. این‌ها نشانه‌هایی هستند که آقای ظریف و آقای روحانی به همان اندازه انقلابی هستند که دیگر رهبران نظام جمهوری اسلامی هستند.»


به نظر می‌رسد پس از آنکه بارها درباره غیر قابل اعتماد بودن امریکا سخن گفته شد، ولی شاهد خوش خیالی مذاکره‌کنندگان ایرانی بودیم، حالا می‌توان با تأکید بیشتری گفت که «تکلیف امریکا روشن است» و مذاکره‌کنندگان ایرانی هم دیگر آن خوش‌خیالی‌ها را ندارند.


اما آیا تکلیف اروپا هم روشن است؟ در اینجا باید به نکته دقیقی اشاره کنیم و اینکه اتفاقاً تکلیف اروپا در مقابل برجام بسیار روشن‌تر از امریکاست! و این دلیل منطقی روشنی دارد. اروپا بسیار ضعیف‌تر از امریکا است و معلوم است که نمی‌تواند در آشکارسازی سیاست‌هایش به صراحت امریکا عمل کند. پس آنچه را که در سر دارد در لحاف هزارتوی سیاست‌ورزی و فریبکاری می‌پیچاند تا بخشی از ضعف خود را با این کارها جبران کند.

 

اگر امریکا از برجام خارج می‌شود و با افتخار عهدشکنی خود را به رخ دنیا می‌کشد، اروپا در حسرت چنین عربده‌کشی‌هایی که یادآور دوران گذشته استعمارگری آن‌ها است، سعی می‌کند خود را متفاوت نشان بدهد. یعنی از برجام خارج نمی‌شود، اما به آن عمل هم نمی‌کند! در واقع همان کار امریکا را می‌کند، اما برای جبران ضعف‌های خود از فریاد کشیدن آن خودداری می‌کند و این یعنی دوبرابر خسارتی است که امریکا با خروج از برجام به ایران زد، یکی خسارت خروج رویه‌ای (دوفاکتو) اروپا از برجام و دیگری نپذیرفتن مسئولیت این خروج! پس تکلیف اروپا برای ما بسیار روشن‌تر از تکلیف امریکا است.


اما آیا تکلیف ایران هم روشن است؟ برخی می‌گویند اظهارات اخیر روحانی و ظریف در دفاع از برنامه موشکی کشور و اشاره به وضعیت جنگی کشور که یک جنگ اقتصادی است، در واقع تلاش برای القای این نکته به مردم است که مشکل فعلی ما موشک‌هاست و همین هم ما را به دامن جنگ اقتصادی برده است! اگر تا این حد بدبین نباشیم و منطقی‌تر بیندیشیم باید بگوییم روحانی و ظریف هم از اینکه در مذاکره دیگری حتی بر سر موشک‌ها بتوانند با امریکا و اروپا به توافقی پایدار برسند، نا امید شده‌اند و نمی‌خواهند باقیمانده آبروی سیاسی و ملی خود را هم در پای مذاکره دیگری با غرب به زمین بریزنند. این هنر اروپا و امریکا بود که تکلیف ایران را حتی برای کسانی که میانه‌رو می‌نامیدند و به آن‌ها امید بسته بودند، روشن کرد و حالا تکلیف همه روشن است، تکلیف امریکا، تکلیف اروپا و تکلیف ایران.

 

 

 

 

 « اف ای تی اف» آری یا نه؟

 

غلامعلی ریاحی در آرمان نوشت:

 

از آقای احمد توکلی تعجب کردم. چون او رئیس موسسه‌ای است که هدفش را شفاف سازی روندهای مالی و اقتصادی به منظور مبارزه با فساد اعلام کرده است و چند مورد افشاگری مانند املاک نجومی در کارنامه دارد که برایش سرمایه اجتماعی قابل توجهی ایجاد کرده است.

 

او می‌گوید اگر درتحریم نبودیم ومردم مرفه بودند، نباید «اف‌ ای تی اف» را می‌پذیرفتیم. اینجاست که آن همه شعار مبارزه با فساد و رانت، رنگ می‌بازد. ایشان به خوبی می‌داند که وضع اقتصادی مردم و معیشت آنان به شدت خراب است. گرانی بیداد می‌کند.

 

علت این فلاکت عمومی اولا به سبب فساد فراگیر اقتصادی است و دوم، بی تردید اثر خردکننده تحریم‌ها می‌باشد. او به خوبی می‌داند که عده‌ای از تحریم‌های آمریکا چه سودهایی می‌برند. در حالی که سفره مردم هر روز کمرنگ‌تر و کوچک تر می‌شود. او انسان باهوشی است که در 40سال حیات سیاسی و اجتماعی اش، هم کار قضائی کرده، هم وزیر بوده، هم نماینده مجلس و در زمان‌هایی هم که مرحوم هاشمی رفسنجانی کاندیدای ریاست جمهوری می‌شد، به عنوان کاندیدای جناح راست با او رقابت می‌کرد و رای قابل توجهی هم می‌آورد.

 

به عبارت ساده، او هیچگاه از گردونه قدرت بیرون انداخته نشد و خود هم از آن خارج نگردید و در هر سه قوه و هم اکنون اشتغالات و مناصبی داشته است اما همه آن سوابق به اندازه چند مورد محدود شفاف‌سازی و افشاگری و پرتوافشانی بر نقاط تاریک و باتلاقی فساد برایش شهرت یا حتی به طور نسبی محبوبیت ایجاد نکرده بود.

 

پرسش بزرگ این است که وقتی او می‌داند که آمریکا به براندازی نظام از طریق فلج کردن اقتصاد و ایجاد گرانی و بی نوا کردن اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران کمر بسته است و اتحادیه اروپا نیز برقراری همان آب باریکه اینستکس را مشروط و منوط به تصویب «اف ای تی اف» کرده است، عدم موضع‌گیری شفاف و شجاعانه در حمایت از تصویب این قوانین و مقررات آیا در راستای حمایت از حقوق اکثریت مردم ایران است یا در تحلیل نهایی آب به آسیاب تحریم‌های ظالمانه آمریکا می‌ریزد و بهانه به دست اتحادیه اروپا می‌دهد که حتی از حمایت سیاسی از برجام نیز دست بردارد.

 

هرچند چند مورد افشاگری گذشته توسط ایشان قابل تقدیر است اما این یکی با آنها فرق دارد و یک بزنگاه تاریخی است که با موارد گذشته قابل مقایسه نیست. از قضا تصویب این قوانین باعث کوتاه شدن دست رانتخوارانی می‌شود که خواهان تحریم هستند. چون منابعشان درعدم شفافیت مراودات مالی و پولی تامین می‌گردد.

 

آنها که به کاسبان تحریم شهرت یافته اند. این آزمونی است برای مردی که در اواخر دهه ششم زندگی‌اش با 40 سال کارگزاری در هر سه قوه، یکی از مطرح ترین چهره‌های سیاسی 40 سال گذشته انقلاب بوده است. آیا از این امتحان موفق بیرون می‌آید؟ به‌زودی معلوم می‌شود.

 

 

 

 

رستگاری در 45 دقیقه!

 

مسعود پیرهادی در رسالت نوشت:

 

به اندازه یک نیمه بازی فوتبال زمان لازم بود تا ظرفیت پیش فروش خودروهای آن چنانی، تکمیل شود. و تمام؛ داور قبل از 90 دقیقه پایان پیش فروش را در چند شهر اعلام کرد. باز هم طنازی‌ها و بعضا عصبانیت ها به صفحات شبکه‌های اجتماعی رسید؛ البته من بیشتر از تعجب متعجبین تعجب کردم تا از اتمام ظرفیت!چراکه ثبت‌نام کنندگان یا دلالان هستند که می‌دانند کی، کجا و چگونه باید با این گوهرهای بی‌بدیل، پول مفتی به جیب بزنند یا کسانی هستند که بارها و بارها شنیده‌اند اگر الان نخرید، هیچ وقت دیگر نخواهید توانست صاحب خودرویی ولو مثل پراید شوید.

 

خود را جای سرپرست خانواده‌ای بگذارید که در آرزوی نشستن در ماشین شخصی خود و کنار خانواده‌اش است؛ کسی که قبل از آن در سوز سرما پشت موتور با خانواده تردد می‌کرد و درخواست‌های مکرر خانواده و توصیه دوستان و آشنایان بالاخره او را متقاعد کرد که شاید آخرین فرصتم برای خودرودار شدن همین باشد و از قضا او هم کار را در نیمه اول تمام و فکر کرد رستگار شد، پیروز شد و پرایدچهل و چند میلیونی را بالاخره صاحب شد. نمی‌دانم شاید واقعا اگر در این 45 دقیقه اقدام نمی‌کرد دیگر نمی‌توانست پشت فرمان خودروی خودش بنشیند.

 

من نمی‌توانم به او خرده بگیرم؛ اما به آن کسانی که شرافت را بو نکردند و کار را به اینجا رساندند که برای خرید پراید باید چهل و چند میلیون بپردازی آنچه سزای آن‌هاست را خواهم گفت و خیالم راحت است که ناسزا نگفته‌ام! برای آن کسانی که تصمیم‌سازی کردند تا صنعت خودروسازی ما که با برخی کشورها هم زمان آغاز شد و آن‌ها به خودروسازی رسیدند و ما به اسباب بازی سازی طلب جزای موافق عملشان را از خداوند جبار و قهار دارم.

 

نمی‌توانم پیش‌خرید کنندگان را ملامت کنم و از ماست که بر ماست سر بدهم مگر برای انتخاب‌های غلطی که داشتیم؛ انتخاب کسانی که خسته‌اند، نشسته‌اندو بازنشسته‌اند در مسند اجرا؛ در جایگاه کسی که برای معیشت این مردم باوفا نباید شب و روز داشته باشد ولی هنوز درگیر آفتاب برجام و سایه SPV و گلابی حذف از لیست سیاه FATF و ابر باران‌زای پالرمو و گرانی گوشت کشور همسایه و ... است. اینجا همان جاست که باید گفت خود کرده را تدبیر نیست.

منبع: مشرق

ارسال نظرات