24 بهمن 1397 - 17:04
نيم نگاهي به دشمني رضاخان با ايلات، اين بار ايل قشقايي

خيانتي به نام قلع و قمع قشقايي‌ها

همانطور که در شماره هفته قبل اشاره شد رضاخان با سیاست و رفتار‌های خشن علیه اقشار مختلف مردم تلاش کند تا ثبات قدرت مطلقه خود را استمرار بخشیده و برای این کار دست به هر اقدام غیرانسانی و ضدملی نیز زد.
کد خبر : 2299

همانطور که در شماره هفته قبل اشاره شد رضاخان با سیاست و رفتار‌های خشن علیه اقشار مختلف مردم تلاش کند تا ثبات قدرت مطلقه خود را استمرار بخشیده و برای این کار دست به هر اقدام غیرانسانی و ضدملی نیز زد. یکی از وجوه رفتاری دیکتاتور آن بود که قومیت‌های مختلف را با سیاست «تهدید و ارعاب» از رژیم ترسانده و این وجه از رفتار رضاخان اندازه‌ای گسترده و عمیق بوده که در شماره اخیر نیز به بخش دیگری از کشتار قومیت‌های مختلف کشور اشاره خواهد شد. حال علیرغم آنکه رضاخان کشتار عشایر را به صورت گسترده و در مناطق مختلف کشور مورد توجه قرار داد، اما کشتار عشایر در میان سه قوم «لر»، «قشقایی» و «بختیاری» حائز اهمیت بیشتری است و با این توضیح در ۲ شماره آتی به رفتار‌های خشن، ستمگرانه و بی‌رحمانه علیه «قشقایی‌ها» (این شماره) و «بختیاری‌ها» (شماره بعد) خواهیم پرداخت.
کیفیت دشمنی رضاخان با قشقایی‌ها
محمد بهمن بیگی، در اثری که در اوایل حکومت پهلوی دوم، منتشر کرد، درباره سیاست‌های ضدعشایری رضاخان می‌نویسد: «دولت رضاشاه با برگزیدن مأمورین رشوه‌خوار و مردم آزار و ایجاد حکومت ستمگر نظامی در میان ایلات، چیزی نگذشت که انزجار مطلق افراد ساده و بدوی ایل را نسبت به خود جلب کرد. تجاوز، تعدی و فشار و ظلم مأمورین دولت بخصوص در زمان حکومت سروانی به نام عباس (خان نیکبخت) به اوج شدت رسید، تا آنجا که این افسر ناشایسته و خائن توله سگ‌های خود را برای آنکه بعد‌ها زبان بفهمند با شیر ز‌ن‌های نجیب ایلات می‌پرورید. چند سالی نگذشت که این مظالم طاقت‌فرسا منجر به طغیان قشقائی‌ها در سال ۱۳۰۸ شد.»
رضاخان مجموعه سیاست‌های ضدانسانی را علیه عشایر قشقایی اعمال می‌کند که علاوه بر برخی از مورخان و تاریخ‌نگاران داخلی، بسیاری از شخصیت‌های غربی و منطقه‌ای نیز به ظلم گسترده رضاخان به این دسته از جامعه ایرانی به صراحت اشاره کرده و درباره آن نکات قابل تاملی را بیان می‌کنند. بسیاری از پژوهشگران و تاریخ نگاران شرقی و غربی متفق‌القول در همین باره کتاب‌ها و مقالات فراوانی را به چاپ رسانده‌اند؛ یک محقق روسی در همین باره می‌نویسد: «در سال‌های حکومت رضا شاه برای تمام عشایر کوچنده و از جمله قشقایی‌ها دوره بسیار بد و ناگواری بود. در آن سال‌ها مقامات در رابطه با عشایر سیاست مرتجعانه‌ای اعمال می‌داشتند و با زور و فشار آنان را تخته قاپو کرده که منجر به هلاک دسته‌جمعی دام، بیماری و مرگ و میر فراوان در میان کوچ‌نشینان شد.» ایوانف پژوهشگر روسی؛ رفتار‌های ضدانسانی ایل قشقایی، اشاره می‌کند: «.. در این میان هیچ اقدامی که موجب انتقال بی‌دردسر کوچ‌نشینان به زندگی اسکان یافته باشد صورت نمی‌گرفت. لزوم تأمین علوفه برای دام قشقایی‌ها و پناه دادن به آن از سرمای مناطق سردسیر در فصل زمستان در نظر گرفته نمی‌شد. قشقایی‌های از نظر مسکن، بذر و آلات کشاورزی تأمین نمی‌شدند... قشقایی‌ها اغلب در مکان‌های ناسالم و آلوده به مالاریا ساکن می‌شدند... دود ناشی از اجاق‌ها در ماه‌های زمستان و خفگی هوا در کلبه‌های بی‌پنجره و بی‌تهویه شرایط مساعدی برای ذات‌الریه، سل و دیگر بیماری‌های ریوی فراهم می‌ساخت.» وی ادامه می‌دهد: «لجن، فضولات و زباله‌هایی که هرگز در اردوگاه‌های کوچ‌نشینان جمع نمی‌شد، اکنون روستا‌های قشقایی را آکنده کرده بود و چشمه‌ها را آلوده می‌ساخت. حصبه و اسهال خونی اپیدمی شد، تراخم بیداد می‌کرد، مرگ‌و میر کودکان به شدت گسترش یافت. تعداد زیادی قشقایی نیز از بین رفتند. دام‌هایشان درماه‌های گرم تابستان از نبود علوفه تلف می‌شدند... تمام این‌ها منجر به فقر و نابودی قشقایی‌ها و کاهش جمعیتشان شد و بسیاری از خانواده‌ها برای استخراج نفت شرکت ایران ـ. انگلیس به خوزستان رفتند، و بقیه راهی کار در جاده شدند.»
روایت یک آمریکایی از وضعیت وخیم مردم در زمان رضاخان
ویلیام داگلاس قاضی مشهور دیوان عالی آمریکا، که حدود سال ۱۳۲۸ از مناطق عشایری جنوب بازدید کرده در خاطرات خود از ایل قشقایی، به نقل از یکی از کلانتران ایل اینگونه اشاره می‌کند: «ما می‌توانیم نظامیان خود را در مقابل تمام این بدبختی‌ها و ظلم و ستم‌ها که به ما وارد کرده‌اند ببخشیم و گذشته‌ها را هم فراموش کنیم، اما فقط یک گناه نابخشودنی هست که ما نمی‌توانیم تا ابد آن را فراموش کنیم و از آن بگذریم. من از او خواهش کردم که این ماجرا را هم برای من تعریف کند و او هم داستان را به شرح زیر بیان کرد: «در دوران سلطنت رضاشاه سروانی بود که در این منطقه خدمت می‌کرد او تعدادی توله سگ اصیل داشت که بر حسب تصادف مادر آن‌ها مرده بود. سروان هر روز صبح سربازانی را به ده می‌فرستاد تا به زور مقدار دو لیتر شیر مادر برای توله سگ‌های او جمع کند. گفتنی است که جناب سروان شیرگاو یا بز را برای تغذیه توله سگ‌های خود قبول نمی‌کرد و دستور داده بود که سربازان فقط شیر مادر جمع‌آوری کنند. سربازان هم در اجرای دستور سروان نظارت کامل می‌کردند که فریب زن‌های قشقائی را نخورند، به این ترتیب بود که سگ‌های سروان ماه‌های متوالی شیرمادران بچه‌های ما را می‌خوردند... و این همان چیزی است که ما هیچوقت آنرا فراموش نمی‌کنیم و هرگز آنرا نمی‌بخشیم.»
یکی دیگر از مورخان در همین باره می‌نویسد: «استبداد و خودسری عباس‌خان تا بدانجا پیش رفت که به درخواست او زنان قشقایی باید به توله سگ‌های عباس‌خان شیر می‌دادند.» یکی از آن محققان، «اولیور گارود» است که در بحبوحه جنگ جهانی دوم، بیش از یکسال و نیم در میان ایلات جنوب و غرب ایران به مطالعه و تحقیق پرداخته است. «گارود» در مقاله‌ای آثار مخرب اینگونه سیاست‌ها را برای ایل قشقایی به این شکل توصیف می‌کند: «روش‌های اتخاذ شده، جهت اسکان ایل، وحشیانه، بیرحمانه و کوته‌بینانه بود... حکومت، شرایط لازم برای تغییریکباره و ناگهانی اقتصاد آنان از شبانی (دامداری) به کشاورزی را پیش‌بینی نکرده بود.» سیاست‌های اعمالی رضاخان علیه قشقایی‌ها باعث شد، نه تنها کشاورزی و دامداری این اهالی از بین برود بلکه آن‌ها از برآوردن نیاز‌های دم دستی خود نیز عاجز بوده و خود و خانواده و دام آن‌ها با انواع و اقسام بیماری تلف شده و از بین بروند. اولن دوشوتن (ماری ترز) در همین باره می‌نویسد: «در سال‌های گذشته، سیاست رضاشاه پهلوی مبنی بر اسکان اجباری ایلات و تضعیف و تفرق آنها، سختی و بینوایی را در پی آورده است. جلو کوچ ایل قشقایی گرفته شد. مسیر کوچ راگشت‌های نظامی مسدود کردند. برخی از طوایف مجبور شدند زمستان را در کوه‌ها بگذرانند و دچار خسارت‌های فراوانی شدند، گوسفندان و اسب‌ها از سرما جان سپردند (طایفه «دره شوری» که در تربیت اسب شهرت دارند، تقریباً تمامی اسب‌هاشان را از دست دادند.) برخی از طوایف مجبور شدند تابستان را در مناطق گرم و خشک بگذرانند. افراد ایل که به زندگی آزاد و متحرک و پاکیزگی اردوگاه‌های متغیر و موقت خو کرده بودند، در اثر تجمع کثافت و خاکروبه در اطراف چادر‌ها و دودزدگی کلبه‌ها، دچار بیماری شدند و میزان امراض به سرعت فزونی یافت.»
به هر روی رضاخان که در آغاز از سیاست «مدارا» و بهره‌گیری از قشقایی‌ها برای سرکوب دیگر ایلات بهره گرفت، پس از قلع و قمع آن‌ها از مدارا با این ایل دست برداشت و سیاست سرکوب قشقایی‌ها را در پیش گرفت و همانند ایلات لر و بختیاری هزینه‌های فراوان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به این ایل وارد ساخت که تا ماه‌ها و سال‌ها قابل جبران نبود

ارسال نظرات