14 بهمن 1397 - 13:23
سخن روز مطبوعات

۱۴ بهمن ماه / چرا زندگی اپوزیسیون در بهشت هم تلخ است؟ / درخشش معنادار ارتش در ۴۰ سال اخیر

اگر فردی را می‌بینیم که اعتقادات مذهبی دارد اما رشوه می‌گیرد، این فرد مذهبی به مفهوم واقعی کلمه نیست.
کد خبر : 2241

پایگاه رهنما :

به نقل از مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

 

*************

 

 


اقتصاد رفتاری فرصت‌ها، تهدیدها!

 

جعفر بلوری در کیهان نوشت:

 

۱- روانشناسان می‌گویند، اغلب آدم‌ها ترجیح می‌دهند از بین دو گزینه «سود بردن» و «زیان ندیدن»، گزینه دوم را انتخاب کنند! دوری از «زیان و خسارت» برای بیشتر آدم‌ها، مهم‌تر از «رسیدن به سود» است. به عبارت دقیق‌تر، انسان‌ها زیان‌گریزند طوری که، تنفر از دست دادن برای آنها تقریباً دو برابر میل به‌دست آوردن است. (دکتر ریچارد تیلر و کاس آرسانستین دو اقتصاددان مشهور آمریکایی).


۲- تصورکنید فصل زمستان است و سرمای شدید همه را غافلگیرکرده. مصرف گاز به شدت افزایش یافته و در برخی مناطق کشور، گزارش‌های نگران‌کننده‌ای از افت فشارگاز به دست دولت رسیده است. اوضاع در کشور همسایه نیز که صددرصد واردکننده گاز است بحرانی است و مقامات آن کشور اعلام کرده‌اند، حاضرند برای واردات ۲۰ درصد گاز بیشتر، دو برابر قیمت قبل را پرداخت کنند.


باز هم تصورکنید، بررسی‌های دولت نشان می‌دهد، با ۲۰ درصد صرفه‌جویی، می‌توان این معضل را در داخل کشور حل کرد لذا تصمیم می‌گیرد، برای جلوگیری از مصرف زیاد، مردم را به صرفه‌جویی تشویق کند.

 

دولت به این نتیجه هم رسیده که اگر بشود این صرفه‌جویی را به ۳۰ یا حتی ۴۰ درصد رساند، علاوه‌بر اینکه می‌شود جلوی میلیاردها تومان خسارت را گرفت، می‌توان مازاد آن را هم به کشور همسایه‌ای که زمستان سخت جان مردمش را تهدید می‌کند، با قیمت خوب صادر کرد و از این راه «ارزآوری» نمود.

 

فواید سیاسی این کمک را هم بگذارید کنار فواید اقتصادی آن. به نظر می‌رسد رسیدن به این هدف سخت است اما، غیرممکن نیست. این را هم در نظر بگیریدکه در صورت نزدیک شدن به این هدف، چه فوایدی عاید کشور خواهد شد.


یکی از راه‌ها، استفاده از روش‌های همیشگی است. یعنی در رادیو و تلویزیون به طور مرتب مردم را به صرفه‌جویی تشویق کنیم. به مردم آموزش دهیم که مثلاً، جداره‌های در و پنجره‌ها را بگیرید، در خانه لباس گرم بپوشید و تا آنجا که ممکن است، در مصرف گاز صرفه‌جویی کنید.

 

روی قبض‌های گاز هم بنویسیم: «اگر شما از روش‌های صرفه‌جویی در گاز استفاده کنید، سالانه یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان صرفه‌جویی خواهی کرد.» و… همه این راه‌حل‌ها، با کمی بالا و پایین، موثرند اما، احتمالاً با این روش، به هدف نزدیک هم نخواهیم شد.


۳- در بند یک اشاره کردیم که، روانشناسان می‌گویند، انسان‌ها بیشتر از اینکه متمایل به سود باشند، زیان‌گریزند. با استفاده از این اصل روانشناسی شاید بتوان به هدفی که در بند ۲ گفتیم نزدیکتر شد.

 

مثلاً با یک تغییرکوچک روی قبوض گاز. اگر روی قبوض به‌جای آن جمله بالایی بنویسم، «اگر شما از روش‌های صرفه‌جویی در گاز استفاده نکنید، سالانه یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان از دست خواهید داد»، طبق اصل «زیان‌گریزی»، نتیجه بسیار بهتری خواهیم گرفت و در نتیجه به هدف نزدیکتر خواهیم شد! (همان)


این سه نکته مقدمه‌ای بود برای رسیدن به موضوع یادداشت امروز یعنی «اقتصاد رفتاری». موضوعی که شاید در شرایط امروز اقتصادی کشور بتواند کمی کمک حالمان باشد. اگر مقصران وضع اقتصادی امروز را به سه گروه، تحریم‌ها، سوء‌مدیریت‌ها و بخشی از جامعه (احتکار، گرانفروشی و…) تقسیم کنیم، شاید بتوان از این علم میان رشته‌ای کمک گرفت و با تلنگری بر ذهن مردم و حتی مسئولین شرایط را بهبود بخشید.


در مثال بالا روانشناسی به کمک اقتصاد آمد. (این روش در برخی کشورها و در مورد بنزین، برق و انرژی استفاده شده و نتایج حیرت‌انگیزی نیز به دست آمده است) در تعریف اقتصاد رفتاری آمده؛ علمی «میان رشته‌ای» و ترکیبی از روانشناسی و اقتصاد.

 

هستند روانشناسانی که با کمی مطالعه راجع به اقتصاد، توانسته‌اند در حوزه «اقتصاد رفتاری» بدرخشند و کمک شایانی به حل برخی معضلات مثل آلودگی هوا، اسراف، هدایت مردم به سمت رفتارهای سازنده اقتصادی و به طور کلی بهبود وضعیت کشورشان کنند آن هم با کمک و هدایت مسئولان به مسیر درست.

 

برخی توانسته‌اند از تهدیدها و معضلات حتی، فرصت بسازند و کسب درآمد کنند. (مثال گاز و سرما و کشور همسایه) در مقابل هستند مدیرانی که، فرصت‌ها را به تهدید تبدیل می‌کنند! آن هم در حالی که شعارهای همان کشورها، دائم وِرد زبانشان است! بیش از این ادامه نمی‌دهیم و به نکته چهارم و تجربه موفق دیگر در این حوزه می‌پردازیم.


۴- چرا وقتی در ترافیک هستیم و یک راننده بی‌حوصله، وارد خاکی کنار جاده می‌شود و با خفه کردن مردم با گرد و خاک، به مسیر خود ادامه می‌دهد، رانندگان دیگر هم بلافاصله همین کار را تکرار کرده و وارد حاشیه جاده می‌شوند؟ چرا وقتی در یک جمع، چند نفر از یک سریال نه چندان خوب تلویزیونی یا مثلاً از یک برنامه خیلی معمولی زیاد تعریف و تمجید می‌کنند، بقیه هم «کورکورانه» از آن فیلم یا برنامه تعریف می‌کنند؟ چرا وقتی می‌شنویم، «خیلی‌ها» در حال خریدن دلار یا سکه یا خودرو هستند ما به صرف اینکه «خیلی‌ها» این کار را می‌کنند، به انجام این کار گرایش پیدا می‌کنیم، حتی با وجود آگاهی از این نکته که، چنین کاری در کل، به ضرر کل جامعه و ما خواهد بود؟


پاسخ این سؤال‌ها را هم که بسیار مهم هستند، می‌توان در همین علم میان‌رشته‌ای جست. به قول پزشک‌ها «تشخیص نیمی از درمان است.» با تشخیص دلایل بروز چنین رفتارهای جمعی می‌توان راحت‌تر راه‌حل را یافت و بعضاً جلوی برخی فجایع انسانی را گرفت. برای درک بهتر مسئله، زمین‌لرزه ۵/۲ ریشتری سال ۹۶ را که تهران را لرزاند و مردم با مشاهده هجوم عده‌ای به خیابان‌ها و پمپ بنزین‌ها، به خیابان‌ها و پمپ بنزین‌ها هجوم آوردند را به یاد بیاورید.

 

عده زیادی از مردم با مشاهده وحشت دیگران (نه زمین‌لرزه) به وحشت افتادند! خیابان‌ها قفل شد، پمپ بنزین‌ها شلوغ و مصرف بنزین به شدت بالا رفت. اگر زمین‌لرزه قوی‌تر بود و باعث خرابی و ریختن آوار بر سر مردم می‌شد، با خیابان‌های قفل‌شده، چطور می‌شد به مصدومان و زیر آوار ماندگان کمک کرد؟! قطعاً، با این «تقلید کورکورانه» فاجعه بزرگی رخ می‌داد اگر زمین‌لرزه یکی دو ریشتر بالا یا پایین می‌شد.


تشخیص روانشناسان از دلیل بروز این رفتارها اما این است: «مردم از بقیه یاد می‌گیرند».«مردم گاهی قرائن، حواس آشکار و عقل و علم خود را هم نادیده می‌گیرند.» گاهی به خاطر اطلاعاتی که از رفتار دیگران دریافت می‌کنند، و گاهی حتی به خاطر اینکه، تمایلی ندارند با «گروه» و «اکثریت»، مخالفت کنند! این موضوع می‌تواند مثبت باشد و با کمی مدیریت مسئولان دولتی، نتایج خوبی به همراه داشته باشد. مثلاً تصور کنید اکثریت دانشجویان خانم در یک دانشگاه چادری هستند، قطعاً طبق این اصل، برای بدحجاب‌ها شرایط سخت‌تر خواهد شد و احتمال چادری شدن آنها افزایش خواهد یافت. عکس این موضوع نیز کاملاً صادق است!


۵- غرض از ذکر این مطالب، اعلام این نکته است که، برخی معضلات بزرگ، راه‌حل‌های کوچک دارند و می‌توان از برخی معضلات و تهدیدها فرصت ساخت. برخی اما، از «فرصت» تهدید می‌سازند! و با ترساندن مردم، به تهدیدها اعتبار می‌بخشند!


می‌توان مثل همان‌هایی که سنگشان را به سینه می‌زنیم، تلاش کنیم و به نتیجه برسیم. هیچ کشوری با آویزان شدن به این و آن به جایی نرسیده. فقط مدیر بااراده و دغدغه‌مند است که «می‌تواند.» مدیر اگر دغدغه‌مند باشد، راه‌حل را در پشت میز و «حرف‌درمانی» نمی‌جوید.


باور بفرمایید بسیاری از کشورها از همین تهدیدِ «آلودگی هوا و محیط زیست» فرصت ساخته ضمن کاستن از میزان آلودگی، برای مردم کسب و کار ایجاد کرده و پول و ثروت ساخته‌اند.


۶- جامعه تشکیل شده از «فرد» از این روی، با «تربیت» افراد از دوران کودکی، می‌توان یک «جامعه تربیت‌شده» ساخت که موقع وقوع زلزله، برای وقوع بحران تلاش نکند!


فرهنگ بر اقتصاد مقدم است. با ساختن فرهنگ چه‌بسا اصلاً، معضل به آن اندازه‌ای نشود که نیازی به یافتن راه‌حل آنچنانی داشته باشیم.


به بیان دقیق‌تر، اگر مسئله «فرهنگ» حل شود، بسیاری از معضلات حتی اقتصادی، سیاسی و… اصلاً به وجود نمی‌آیند که نیازی به یافتن راه‌حل باشد. آیا فردی که اعتقادات مذهبی قوی دارد، در ظاهر و باطن از گناه گریزان و به حساب و کتاب قیامت باور دارد، رشوه می‌گیرد؟! اختلاس می‌کند؟! پاسخ روشن است.

 

اگر فردی را می‌بینیم که اعتقادات مذهبی دارد اما رشوه می‌گیرد، این فرد مذهبی به مفهوم واقعی کلمه نیست، حالا تصور کنید در شرایطی که احتیاج به تقویت دین و فرهنگ بیش از هر زمانی ملموس است، برخی به جای حمایت از بخش‌های دینی و فرهنگی، بودجه آن را کاهش داده و یا تقریباً حذف می‌کنند! این اقدام می‌تواند برای جامعه آسیب‌های جدی در پی داشته باشد.


نکته‌هایی که اشاره کردیم راه‌هایی برای تشخیص بیماری و درمان آن و بعضاً حتی «مُسکن» بود. راه‌حل ریشه‌ای همان است که در آخر گفتیم. به قول رهبر عزیز انقلاب، راه‌حل، بازگشت به «ارزش‌های اول انقلاب است.»

 

 

 

 

 

انقلاب و ساخت وسازها؛ انقلاب و ساز و کارها

 

محمد فاضلی در ایران نوشت:

 

جمهوری اسلامی ایران در بهمن ۱۳۹۷ چهلمین سال انقلاب را جشن می‌گیرد. ۴۰ سالگی در آدمیان، زمانه پختگی، بازاندیشی در گذشته و توشه برگرفتن برای آینده است. چهل سالگی یک نظام سیاسی نیز می‌تواند و شایسته است چنین نیز باشد. اگر چنین باشد، سؤال مهم این است که ۴۰ سال گذشته را [حداقل از منظر توسعه] چگونه می‌توان توصیف کرد؟ وصف‌های متعددی بی‌گمان قابل شناسایی است، اما چون در ۴۰ سال گذشته به برنامه‌های رسانه‌ای و گزارش‌های دولتی این سال‌ها بنگریم، آنچه بیش از هر چیز به چشم می‌آید، گزارش ساخت و سازهاست.


ایرانیان بسیار به یاد می‌آورند گزارش‌هایی را که در آنها فهرست‌های عریض و طویلی از زیرساخت‌های توسعه – جاده، ریل، سد، شبکه، نیروگاه، کارخانه فولاد، تأسیسات آبرسانی، مدرسه، دانشگاه و… – ذکر شده و به عنوان دستاوردهای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران ذکر شده است.

 

این فهرست‌ها به مدد صدها میلیارد دلار منابع حاصل از فروش نفت، صادرات منابع معدنی دیگر، استفاده گسترده و گاه افراطی از منابع آب و خاک، و زحمات نیروی انسانی کشور حاصل شده‌اند. من تردید ندارم که ساختن این گونه زیرساخت‌ها برای توسعه اقتصادی ضرورت دارند و بی‌گمان بخش مهمی از آنها دستاوردهایی قابل احترامند که همچون دارایی‌های ارزشمند ملت ایران باید آنها را ارج نهاد و همچون میراثی گرانبها که با هزینه‌های گزاف به دست آمده‌اند، پاس داشت و همچون امانتی برای نسل‌های آتی به ایشان منتقل کرد.


انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای توسعه‌ای نظام جمهوری اسلامی ایران را اگر از این زاویه بنگریم، می‌توان نام این رویکرد را «انقلاب و ساخت و ساز» نامید. انقلابی که دستاوردهایش را در قالب بتون، فولاد و فناوری متجلی و ارائه کرده است. کیفیت زندگی ایرانیان، قدرت ملی و امنیت ملی، ثبات و پایداری و چشم‌انداز توسعه‌ کشور تا اندازه زیادی توسط همین دستاوردها حاصل شده و آینده آن نیز تاحدودی تحت تأثیر آنهاست. اینها دستاوردهای مشهود و پیش چشم مردم است و بیشتر وجه ابزاری دارند.


جمهوری اسلامی ایران را اما می‌توان در ۴۰ سالگی‌اش از زاویه دیگری نیز نگریست، زاویه‌ای که من بر آن نام «انقلاب و ساز و کارها» می‌گذارم. ساز و کارها از جنس نرم‌افزار اداره کشور و قاعده بازی هستند. من بر این باورم که جمهوری اسلامی ایران در ۴۰ سال اول عمرش، بسیار بسیار کمتر از آن‌که کمر همت به توسعه سخت‌افزارها بسته و به ابزارهای توسعه اندیشیده، انرژی، منابع و نیروی انسانی برای بهبود، اصلاح و توسعه ساز و کارها صرف کرده است.

 

سخت‌افزار کیفیت زندگی، نیروگاهی است که برق تأمین می‌کند و سدی است که آب شرب، کشاورزی و صنعت را فراهم می‌کند، اما ساز و کار ناظر بر مصرف این منابع، بازارهای متشکل آب و انرژی، نظام تعرفه‌گذاری و ساختار حقوقی ناظر بر فعالیت اقتصادی و رعایت حقابه‌هاست.

 

سخت‌افزار بهداشت و درمان، بیمارستان و درمانگاه است، اما ساز و کار پایدارسازی منابع مالی نظام بهداشت و درمان تجلی فیزیکی ندارد و در قواعد حاکم بر روابط بیمه‌ها و نظام درمان، روابط حقوقی و مالی میان پزشک و بیمار، نظام تأمین مالی سلامت، و روابط میان پیشگیری و درمان تجلی می‌کند.

 

توسعه زیرساختی و ساخت و سازی بخش مالی و پولی را می‌توان در ده‌ها هزار شعبه بانک و تعدد بانک‌ها مشاهده کرد، اما توسعه ساز و کارها را باید در تضمین سلامت و شفافیت نظام بانکی، کیفیت خدمات آن در مقایسه با نظام پولی بانک‌های جهان و کارکرد آن در قبال تأمین مالی بخش‌های مولد اقتصاد دید.

 

توسعه زیرساختی رسانه و ارتباطات را می‌توان در تعداد روزنامه‌ها، سایت‌ها و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی، و تعداد کاربران اینترنت و تلفن همراه مشاهده کرد، اما بهبود ساز و کارها را باید در میزان رعایت حقوق اساسی رسانه‌ها، تضمین آزادی‌های مدنی ایشان و بسط یافتن زیرساخت‌های حقوقی مختلفی که تضمین‌کننده فعالیت شفاف و رقابتی در فضای رسانه‌ای و ارتباطات باشند مشاهده کرد.


من جمهوری اسلامی ایران را در ۴۰ سالگی عمرش، با خصیصه عدم توازن میان بعد ساخت و سازی و بعد ساز و کاری آن معرفی می‌کنم. نظامی سیاسی که زیرساخت‌های مشهودش را به مدد میلیاردها دلار منابع نفتی و استفاده گسترده از منابع طبیعی و انسانی کشور گسترش داده است اما ساز و کارهای تنظیم‌کننده قواعد بازی در زمین زیرساخت‌ها، توسعه‌نیافته و ناهمساز با شرایط زیرساخت‌ها و ملزومات دنیای امروز هستند.

 

من حتی معتقدم کیفیت نامناسب برخی زیرساخت‌ها و هدررفت‌هایی که در برخی موارد صورت گرفته – نظیر شمار قابل توجه طرح‌ها و پروژه‌هایی که توجیه اقتصادی، محیط‌زیستی یا اجتماعی نداشته‌اند و بعد از ساخت مضارشان بر منافع‌شان چربیده است؛ و پروژه‌هایی که علی‌رغم هزینه‌های گزاف‌شان، پایداری ندارند و استخوان لای زخم‌های جامعه بدل شده‌اند – ناشی از نقصان در ساز و کارهای ناظر بر پیدایش، طراحی، تصویب و اجرای این پروژه‌ها بوده است.


اگر در ۴۰ سالگی انقلاب و بعد از صرف میلیاردها دلار برای زیرساخت‌های توسعه، شهرهای بسیاری ناپایدارند و از ریسک زلزله، آتش‌سوزی و آلودگی هوا رنج می‌برند؛ اگر تأمین مالی صنعت آب و برق با دشواری مواجه است؛ اگر تأمین مالی نظام بهداشت و درمان چنان به دشواری افتاده که سبب استعفای وزیر بهداشت می‌شود؛ اگر بدمصرفی بر عرصه مصرف حامل‌های انرژی حاکم است؛ و سه شاخص اقتصاد کلان یعنی نرخ تورم، نرخ بیکاری و نرخ رشد اقتصادی وضعیت مناسبی ندارد، و شکایت مردم از فراگیر شدن فساد باعث کاهش سرمایه اجتماعی شده است؛ باید دانست که اینها را نمی‌توان با طرح‌های عمرانی و پروژه‌های ساخت و ساز بیشتر درمان کرد. ساخت ‌و سازهای بیشتر بر بستر نظام اداری، قواعد حقوقی، شرایط نهادی و به‌طور کلی ساز و کارهایی که مولد همین وضعیت بوده‌اند، نتیجه‌ای جز ناپایداری و ویرانی بیشتر نخواهد داشت. وضعیت امروز محیط‌زیست ایران محصول صرف پول‌های هنگفت برای پروژه‌های عظیم ولی بر بستر قواعد و ساز و کارهای نادرست است. عقلانیت ساخت ‌و سازگرا کاملاً مستعد آن است که شیوه‌ای از حکمرانی «ساخت و پاخت‌گرا» را نیز در خود بپروراند و به شکل فزاینده‌ای مشروعیت سیاسی را فرسوده سازد.


جمهوری اسلامی ایران برای پا گذاردن به دومین ۴۰ سال عمر خود، بیش از آن‌که به سرمایه و منابع بیشتر برای ساخت و سازهای کثیرتر بر بستر قواعد و ساز و کارهایی پرنقصان نیازمند باشد، به عقلانیتی ساز و کارگرا، و اصلاح نرم‌افزارها، توسعه حقوقی و بسط ساز و کارهای عقلانی بهبود حکمرانی نیازمند است. جمهوری اسلامی کارنامه‌ای مملو از انبوه سازه‌هایی که منتخبان مردم در مجلس و دولت دست به کار ساخت ‌و ساز آنها زده‌اند به مردم ارائه می‌کند، اما ساز و کار انتخاب همین منتخبین هنوز در معرض نقدهای بسیار است.


عطف به تحلیل نسبت ساخت و ساز و ساز و کار است که می‌توان به گذاری بنیادین در اندیشه حکمرانی لازم برای بقا و ارتقای جامعه و نظام سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نظر کرد. گذاری که از چشم‌انداز توسعه‌ای مبتنی بر مهندسی و مهندسان فراتر رفته و به سوی رویکردی مبتنی بر علوم انسانی و اجتماعی، سیاستگذاری عمومی و علوم حکمرانی گام بردارد. انقلاب و ساخت ‌و سازها، در کف مهندسان و پزشکان و قائلان به غلبه این رویکرد تعریف شد و انقلاب و ساز و کارها باید با غلبه عالمان اجتماعی، متخصصان اقتصادی و دانشمندان علوم حکمرانی تعریف شود.

 

 

 

 

 

 

درخشش معنادار ارتش در ۴۰ سال اخیر

 

سردار سرلشکر محمد باقری در خراسان نوشت:

 

خدای سبحان را شاکریم که در چهلمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، قدرت بازدارندگی و اقتدار دفاعی جمهوری اسلامی به برکت مجاهدت های نیروهای مسلح و به پشتوانه حمایت های ملت عظیم الشأن ایران اسلامی، با فرماندهی و هدایت پیامبرگونه امامین انقلاب اسلامی به نقطه ای از شکوفایی، پیشرفت، عزت و عظمت رسیده است که امنیت و آرامش پایدار و مثال زدنی کشور را هم اینک از جلوه های تردیدناپذیر خود در جهان معاصر قرار داده است.

 

در این میدان غرورانگیز و افتخارآفرین، درخشش ارتش جمهوری اسلامی ایران بسیار معنادار و الهام بخش است؛ ارتشی که پس از عبور از دوران وابستگی و حقارت رژیم شاهنشاهی، با تصمیم راهبردی و سرنوشت ساز معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی در جریان نهضت اسلامی، حفظ و تحت تعالیم و آموزه های اسلام ناب محمدی و مکتب ولایت فقیه، با تثبیت جایگاه خود در ساختار و دکترین دفاعی کشور در هشت سال دفاع مقدس و پس از آن، ترجمان «ارتش انقلابی» شد.


امروز ارتش انقلابی هم راستا و هم افزا با دیگر نیروهای مسلح، به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با رصد و پایش اردوگاه خصم و تحرکات منطقه ای و اقدامات پیرامونی دشمنان قسم خورده ایران و ایرانی و نیل به قله های حیرت آور و تحسین برانگیز پیشرفت در حوزه های سخت افزاری و نرم افزاری دفاعی و بهره مندی از نیروی انسانی مقتضای شرایط انقلاب اسلامی در نیروهای زمینی، پدافند، هوایی و دریایی موجبات آرامش، اعتماد، اطمینان خاطر و افتخار ایرانیان غیور و انقلابی را فراهم ساخته و لحظه ای از درک و تلاش در ارتقای آمادگی و توان پاسخ گویی به تهدیدهای دشمنان داخلی و بدخواهان میهن اسلامی و تضمین پیش روندگی انقلاب و پیشرفت کشور عزیزمان دریغ نکرده است.

 


در آستانه برپایی جشن ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی و طلیعه دهه پنجم انقلاب، بر آحاد ارتشیان غیور و خانواده بزرگ ارتش درود می فرستم. در مسیر فراروی، از آنان انتظار است که بیش از پیش به تحقق مطالبات مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا در ارتقای توان و آمادگی های رزمی و تعالی معنوی و بصیرتی، تأمین غیرتمندانه نیازهای معیشتی کارکنان و هم افزایی با دیگر نیروهای مسلح، با محور قرار دادن رویکرد تحولی و انقلابی و ابداع روش های انقلابی و جهادی در مقطع نوین از فرماندهی و مأموریت خود بیندیشند تا همچنان لیاقت و شایستگی های مدال «ارتش حزب ا…» و «ارتش متدین» را که از امامین انقلاب اسلامی دریافت کرده اند نشان دهند و ره گشای نسل های امروز و فردای این سازمان راهبردی قرار گیرند.


با تعظیم به مقام شامخ شهیدان گران قدر ارتش جمهوری اسلامی ایران و پاسداشت خدمات و نقش آفرینی های ماندگار، حماسی و مباهات آفرین ارتشیان عزیز که جلوه ای از اراده الهی در نصرت و یاری بخشی به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی است، دوام توفیق ارتش مقتدر و ولایی در دست یابی به افق های جدید و موفقیت های ممتاز در حوزه های دفاعی و فرهنگی و نیز عرصه های مردم یاری و خدمت به محرومان و مستضعفان، به ویژه صیانت از استقلال، تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی و اقتدار ملی کشور تحت عنایات حضرت ولیعصر و نایب برحقش ولی فقیه زمان امام خامنه ای را از درگاه کبریایی مسئلت می کنم.

 

 

 

 

 

سازوکار مالی پوچ اروپا

 

امید رامز در وطن‌امروز نوشت:

 

یکم- چند روز پس از خروج رسمی آمریکا از توافقنامه برجام، رهبر انقلاب، ضمن ابراز بی‌اعتمادی به طرف‌های اروپایی که پس از نقض‌های مکرر برجام از طرف آمریکا طی سه سال منتهی به خروج رسمی، بارها و بارها سکوت اختیار کرده و اقدامات مناسب را صورت نداده بودند، شروط و خطوط قرمز ایران برای ادامه برجام با طرف‌های اروپایی را واضح و شفاف بیان می‌کنند؛ اولاً اروپا باید با هرگونه تحریم جمهوری اسلامی مقابله کند و مقابل تحریم‌های آمریکا صریح بایستد. ثانیاً اروپا باید فروش کامل نفت ایران را تضمین کند تا تحریم‌های آمریکا ضربه‌ای به فروش نفت ما نزند و ثالثاً بانک‌های اروپایی باید تجارت با جمهوری اسلامی را تضمین کنند. رهبری ۲ ماه به اروپا فرصت می‌دهند تا سازوکار و تدابیر مناسب با این اقدامات را بیندیشند.


دوم- ۱۵ تیر نخستین نشست پساخروج آمریکا از برجام با حضور وزرای خارجه کشورهای ۱+۴ و مسؤول سیاست خارجه اتحادیه اروپایی در وین با صدور یک بیانیه برگزار می‌شود. در بند ۸ این بیانیه ضمن تاکید بر تعهد اروپا به اتخاذ تدابیری جهت بهره‌مندی ایران از مزایای اقتصادی برجام در مقابل اجرای کامل تعهدات هسته‌ای ایران که گزارش‌های پیاپی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز آن را کاملاً تایید می‌کند، بر این موارد تصریح می‌کنند: حفظ و ارتقای روابط گسترده‌تر اقتصادی در حوزه‌های مختلف با ایران، حفظ و استمرار کانال‌های موثر مالی برای تعامل با ایران؛ تداوم صادرات نفت و میعانات گازی، محصولات نفتی و پتروشیمی، تداوم روابط حمل‌ونقل دریایی (از جمله کشتیرانی و بیمه)، زمینی، هوایی و ریلی، تقویت پوشش‌های اعتبار صادراتی، حمایت روشن و موثر از فعالان اقتصادی که با ایران تجارت می‌کنند، تشویق سرمایه‌گذاری‌های بیشتر در ایران، حمایت از فعالان اقتصادی در سرمایه‌گذاری‌ها و دیگر فعالیت‌های تجاری و مالی که با یا در رابطه با ایران انجام می‌دهند؛ حمایت عملی از تجارت و سرمایه‌گذاری در ایران، حمایت از شرکت‌ها در برابر آثار فراسرزمینی تحریم‌های ایالات متحده.


سوم- ۵ ماه پس از خروج آمریکا و ۳ ماه پس از انقضای فرصت ۲ ماهه اروپا، وزرای‌خارجه ایران و گروه ۱+۴ شامل وزرای خارجه آلمان، فرانسه، انگلیس، چین و روسیه و همچنین فدریکا موگرینی، پس از نشستی که برای دومین بار از زمان خروج رسمی آمریکا از برجام و البته در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک برگزار می‌شود، در بیانیه ۱۲ بندی، باز هم بر تعهد مشترک اعضا بر حفظ و ادامه برجام، پایبندی اتحادیه اروپایی به تعهدات برجامی خود و اتخاذ تدابیری جهت ایجاد کانالی برای ادامه صادرات نفتی ایران، تجارت با ایران و برخورداری جمهوری اسلامی از منافع اقتصادی برجام تاکید می‌کنند. هرچند این بار نیز از راه حل عملی خبری نیست. طبق بند ۵ این بیانیه: «اعضا اذعان می‌کنند در کنار اجرای تعهدات هسته‌ای از سوی ایران، رفع تحریم‌ها و از جمله برخورداری ایران از منافع اقتصادی حاصله از آن، یک بخش حیاتی از برجام است». و طبق بند ۷: «اعضا تلاش‌هایی که برای حفظ و تقویت روابط دوجانبه اقتصادی انجام می‌شود، بسیج منابع قابل توجه توسط همه اعضا، از جمله با کشورهای ثالث علاقه‌مند برای حمایت از برجام و پیگیری بموقع و موثر عادی‌سازی روابط تجاری و بازرگانی با ایران را مورد توجه و تاکید قرار می‌دهند». همچنین طبق بند ۱۰ این بیانیه: «اعضا از پیشنهادات عملی برای حفظ و توسعه کانال‌های پرداخت و به طور مشخص ابتکار تاسیس یک «سازوکار ویژه» برای تسهیل پرداخت‌های مربوط به صادرات (شامل نفت) و واردات ایران استقبال می‌کنند. اعضا دوباره بر اراده قوی خود برای حمایت از فعالیت بیشتر برای عملیاتی کردن این «سازوکار ویژه‌» در کنار تداوم تعامل با شرکای منطقه‌ای و بین‌المللی تصریح می‌کنند».


چهارم- «ریچارد نفیو»، عضو تیم مذاکره‌کننده آمریکا در برجام که از او به عنوان معمار تحریم‌های آمریکا علیه ایران یاد می‌شود در صفحه ۱۰۲ کتاب «هنر تحریم‌ها» که اوایل سال ۲۰۱۸ منتشر شده ضمن بیان این نکته که شمولیت نظام تحریم‌ها بر حوزه غذا و دارو می‌تواند فشار افکار عمومی را بابت تبعات انسان‌دوستانه متوجه آمریکا و اروپا کند و سبب شکست تحریم‌ها شود، اذعان می‌کند ایران هیچگاه حتی در زمان اوج تحریم‌ها نیز در حوزه غذا و دارو تحریم نبوده است. او می‌نویسد: «در ایران در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ گزارش‌هایی وجود داشت که دارو و تجهیزات پزشکی نایاب شده بود که این مساله نه به دلیل ممنوعیت معامله آنها، بلکه به دلیل بالا رفتن قیمت آنها برای مردم عادی ایران بود که بر اثر پایین آمدن ارزش پول ملی و کاهش عرضه این داروها و تجهیزات اتفاق افتاده بود».


پنجم- روز پنجشنبه ۳۱ ژانویه (۱۱ بهمن) اتحادیه اروپایی در حالی طی یک بیانیه مشترک که به امضای ژان ایو لودریان، هایکو ماس و جرمی هانت، وزرای خارجه فرانسه، آلمان و انگلستان رسید، از راه‌اندازی سازوکار مالی موسوم INSTEX خبر داد که مطابق آنچه در متن این بیانیه تاکید شده، این سازوکار بیشتر به یک «پیمان پولی چندجانبه» شبیه است تا کانالی برای دور زدن تحریم‌های آمریکا؛ آنچه در متن بیانیه مشهود است؛ اولاً برخلاف خطوط قرمز ایران و تعهدات و بیانیه‌های پیشین اروپایی‌ها، سازوکار مذکور یک ابزار انتقالی ویژه صرفاً جهت تسهیل آنچه «تجارت مشروع» (Legitimated Trade) نامیده‌اند بین عاملان اقتصادی اروپا و ایران طراحی شده است و ثانیاً تمرکز آن صرفاً بر مبادلات دارو، تجهیزات پزشکی، مواد خوراکی و محصولات کشاورزی است؛ در حالی که همانطور که تشریح شد ایران حتی در زمان اوج تحریم‌ها نیز ممنوعیت معامله غذا و دارو نداشته است. ثالثاً در شرایطی که مطابق گزارش‌های دوازده‌گانه پیشین آژانس از زمان امضای برجام، ایران همواره بر تعهدات خود پایبند بوده و اتحادیه اروپایی نیز در نشست‌های قبلی بر آن تایید کرده، همین تعهدات حداقلی در سازوکار مالی جدید نیز با کمال وقاحت به اجرای کامل تعهدات ایران در ارتباط با برنامه هسته‌ای و همکاری سریع و بدون محدودیت با آژانس منوط شده و رابعاً در شرایطی که پس از برداشتن گام‌های موثر ایران درباره تعهدات FATF و انجام بی چون و چرای ۳۸ بند از ۴۱ بند «برنامه اقدام» توسط دولت ایران، هنوز اقدام عملی موثری از سوی اتحادیه اروپایی انجام نشده و فقط صحبت از راه‌اندازی یک کانال مالی روی کاغذ به میان آمده است، اروپا انتظار دارد ایران هر چه سریع‌تر به تمام تعهدات خود در چارچوب مفاد FATF عمل کند.


ششم- طبق گزارش روز ۱۱ بهمن خبرگزاری رویترز، سخنگوی سفارت آمریکا در برلین به صراحت اعلام می‌کند «کانال مالی ایران و اروپا تاثیری بر فشارهای اقتصادی آمریکا ندارد و همانگونه که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا مشخص کرده است، شرکت‌هایی که به فعالیت‌های تحریم شده با ایران اصرار کنند، با تبعات سختی مواجه خواهند شد که می‌تواند شامل قطع دسترسی به نظام مالی آمریکا و همچنین عدم توانایی برای تجارت با آمریکا و شرکت‌های آمریکایی باشد». پیش از این و در آستانه اعلام رسمی خبر راه‌اندازی INSTEX نیز «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان تصریح کرد «این سازوکار شامل موارد تحریمی آمریکا نخواهد شد و هدف از این سازوکار این است که معاملات و فعالیت‌های اقتصادی که توسط آمریکا تحریم نشده است قابل انجام باشد و یک راه حل مناسب برای پرداخت‌ها وجود داشته باشد».


هفتم- سازوکار مالی اتحادیه اروپایی تحت یک شرکت که به گزارش رویترز، با سرمایه ۳ هزار یورویی در پاریس تاسیس شده و به ثبت رسیده و فردی به نام «پر فیشر» مدیر سابق بانک آلمانی Commerzbank مسؤولیت آن را بر عهده خواهد گرفت، بیش از آنکه یک اقدام عملی موثر برای تخفیف تحریم‌های آمریکا علیه ایران باشد، یک اقدام نمادین برای کنترل ایران است. چه اینکه «رابرت مالی» مدیر سابق بخش خاورمیانه شورای امنیت ملی آمریکا در زمان اوباما و یکی از اعضای تیم آمریکایی مذاکره‌کننده برجام در گفت‌وگو با یورونیوز تاکید می‌کند «این سازوکار مالی تاثیر چندانی بر اقتصاد ایران نخواهد داشت و تنها می‌تواند برای اروپا از لحاظ سیاسی و نمادین مهم تلقی شود». به نظر می‌رسد اروپا با توجه به تهدیدهای مقامات جمهوری اسلامی بویژه رهبر معظم انقلاب مبنی بر از سرگیری فعالیت‌های هسته‌ای در ماه‌های اولیه خروج رسمی آمریکا از برجام، اولاً به دنبال تثبیت تعهدات برجامی ایران و ادامه پایبندی جمهوری اسلامی به محدودیت‌های گذشته است و ثانیاً سعی در ترغیب یا به عبارت بهتر اغوای طرف ایرانی برای تصویب داخلی قوانین و کنوانسیون‌های پالرمو، CFT و AML دارد. ثالثاً با طولانی کردن روند طراحی سازوکار مالی، نه‌تنها به دنبال راه‌حل نیست، بلکه به دنبال تاثیرگذاری بیشتر تحریم‌ها و فشار به ایران جهت نشستن بر سر میز مذاکرات موشکی است بویژه اینکه اخیراً نیز برخی سران کشورهای اروپایی حتی موگرینی، بابت فعالیت‌های موشکی و منطقه‌ای، ایران را به تحریم‌های اتحادیه اروپایی تهدید کرده‌اند.

 

آنچه واضح است، هنوز در واقعیت چیزی تغییر نکرده است، لذا ادامه پایبندی کامل ایران به تعهدات هسته‌ای و انجام هرگونه اقدامی در حوزه کنوانسیون‌های مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم باید منوط به تدبیر راهکاری باشد که تمام انتظاراتی که ایران از برجام داشته، از قبیل فروش نفت و دسترسی به منابع مالی آن، تبادلات تجاری، بیمه و … برآورده شود و ایران به صورت محسوس تاثیرات آن را درک کند. تا همینجای کار نیز ایران ۷ ماه بیش از اولتیماتوم ۲ ماهه اولیه صبر کرده است. در هر صورت اقدام کوتاه‌مدت و علی‌الحساب ایران می‌تواند حذف برخی محدودیت‌های هسته‌ای خود و تعلیق روند رسیدگی به پرونده تصویب لوایح مرتبط با FATF باشد.

 

 

 

 

 

یک انقلاب و دو گفتمان

 

علیرضا صدقی در ابتکار نوشت:

 

چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از جهات مختلف متفاوت و گاه متعارض حایٔزاهمیت است بهطوری که بسیاری از تحلیلگران سعی دارند در قالبهای گفتمانی متکثر به تحلیل و ارزیابی آن بنشینند. فارغ از چیستی هریک از این تحلیلها و نسبت هرکدام با واقعیتهای موجود جامعه، ارایٔه و اظهار آنها فرصتی به دست میدهد تا پژوهنده بیطرف به تحلیل این گفتمانها نشسته و در قالب یک «تحلیل گفتمانی» از ابعاد و ظرفیتهای آنها درکی نزدیکتر به واقعیت پیدا کند. چه اینکه تحلیل گفتمانی تلاشی برای دستیابی به اندیشههای پنهان در پس متن است.

 

واکاوی آنچه در پساپشت بازیهای زبانی و لفاظیهای سیاسی بهدست میآید، حقیقتی عینی را پیش روی پژوهشگر قرار میدهد. نخست باید دانست که انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ بیش از هر چیز نتیجه اراده جمعی مردمانی بود که در مقطع تاریخی مورد اشاره، به وفاقی «میانطبقهای» دست یافته بودند. وفاقی که در پناه آن و با استفاده از ظرفیتها و امکاناتش توانستند خواستههاشان را از ورای انباشت مطالبات روزمره گروههای متکثر اجتماعی بر نظام حاکم تحمیل کرده و تغییری بنیادین را در ساخت، ساختار و بافتار حکومت ایجاد کنند.

 

نتیجه آن شد که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تمام گروههای سیاسی چه آنها که به مبارزههای پارلمانتاریستی روی آورده بودند، چه آنها که پیروزی را از کف خیابان و حضور توده مردم در جامعه جستجو میکردند و چه آنها که مشی مسلحانه در مواجهه با حکومت برگزیده بودند


خود را پیروز این انقلاب میدانستند. گرچه این حس مشترک پس از چندی و در منازعه قدرت فرونشست و مردم از میان تمام آنها، یک مسلک و مرام و روش را برای حکومت آینده برگزیدند. نتیجه انتخاب مردم «جمهوری اسلامی» بود. روش و ساختار حکومتی که توانست با رای ۹۸ درصدی موجودیت خود را به قویترین شکل ممکن اعلام کرده و همه رقبای سیاسی داخلی و خارجی را صحنه خارج کند. همین اقبال عمومی و همراهی و همدلی بدنه اجتماعی و لایههای گوناگون قدرت بود که توانست اداره نبردی هشت ساله در بیش از ۱۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک با کشور متخاصم را ممکن سازد و تمامیت ارضی کشور را در شرایط بحرانزده انقلابی حفظ کند.

 

فرصتی که با همه پستی و بلندیها و آزمون و خطاهای فراوانش، همواره بهعنوان تجربهای گرانبها در خاطر جمعی ایرانیان به یادگار خواهد ماند. اما پس از جنگ تحمیلی و فرونشستن گرد و غبار آن، آرامآرام رقابتهای سیاسی رنگ تازهای به خود گرفت. حالا همان گروه پیروز سالهای نخست انقلاب سعی داشتند و هنوز هم سعی دارند که با گفتمانهایی متفاوت و بعضاً متعارض اداره امور را در نهادهای انتخابی حاکمیت به دست گرفته و زمینه را برای به ثمر رساندن آنچه هر کدام موروث انقلاب مینامند، مهیا و آماده کنند.

 

بیگمان چهلسالگی انقلاب اسلامی فرصت مناسبی است تا ابعاد و ظرفیتهای هریک از این گفتمانها را به گفتوگو نشست و بهدور از بازیهای سیاسی واقعیتهای آنها را نظاره کرد. هرچند هنوز و از پس چهل سال پیروزی انقلاب، شرایط و موقعیت کشور حساس و خطیر ارزیابی میشود و نمیتوان و نباید به برخی حوزهها ورود کرد لیکن با تمام این اوصاف میشود به قدر بضاعت آنها را تحلیل کرده و ابعاد و فرصتهای هر کدام را مورد مطالعه و ارزیابی قرار داد. برای تحلیل این گفتمانها در گام نخست باید به کلیدواژهها پرداخت.

 

کلیدواژههایی که نشان از عمق اندیشه و ژرفای برنامههای این گفتمانها برای اداره کشور دارد. در گفتمانی که طی دو دهه اخیر به اصولگرایی شناخته میشود، به طور معمول از کلیدواژههایی نظیر «پیروزیهای بزرگ انقلاب»، «بزرگترین اتفاق قرن بیستم» و… استفاده میشود.

 

کلیدواژههایی که حتی اگر از بنمایههای تیٔوریک ارزشمندی هم برخوردار باشد، بهلحاظ بافت و ترکیببندی بیش از هر چیز جنبه شعاری دارد. در بسیاری از موارد مطرحشده توسط این جریان تردیدی وجود ندارد. کدام تحلیلگر سیاسی قابل اعتماد در دنیا یافت میشود که انقلاب اسلامی را بزرگترین رویداد نظام دوقطبی جهان نداند؟ یا حمایت همهجانبه مردم از حاکمیت در زمان جنگ تحمیلی و انقلاب از نظر چه کسی اتفاق ساده و معمولی بوده است؟ اما این تکرارها و روزآمد نساختن آنها عارضهای است که گریبان فعالان سیاسی اصولگرا را گرفته و هرنوع انتقادی را به مثابه هجوم به کلیت نظام میدانند.

 

حال آنکه در سوی دیگر میدان، اصلاحطلبان به حاشیه رانده شده قرار دارند. اصلاحطلبانی که همیشه و همواره متکی بر آراء عمومی بودهاند، «افت پایگاه اجتماعی»، «انباشت مطالبات اجتماعی»، «انسداد سیاسی» و… را به عنوان کلیدواژههای اصلی خود برگزیدهاند. همین کلیدواژهها نشان میدهد که آنها تا چه میزان نگران آینده جمهوری اسلامی هستند. نگرانیهایی که حکایت از رویکرد دیگرگونه آنها نسبت به رقبای سیاسی خود دارد. با این وصف، باید منتظر ماند و مشاهده کرد که کدام یک از این تحلیلها بیش از دیگری ریشه در واقعیت دارد.

 

 

 

 

 

 


آیا حقیقتاً پیشرفت کرده‌ایم؟

 

محمدجواد اخوان در جوان نوشت:


اینک در چهلمین بهار انقلاب اسلامی، سخن از دستاوردهای انقلاب اسلامی و به‌خصوص مقایسه میان وضعیت کنونی کشور و دوره پیش از انقلاب اسلامی، بسیار است. در این میان مغرضان و دشمنان انقلاب گاه تلاش می‌کنند، دستاوردها را ضعیف و ناچیز و حتی پسرفت معرفی کرده و آنگاه‌که در مقابل بزرگی این دستاوردها، ناتوان قرار می‌گیرند، آن‌ها را نتیجه گذر زمان و طبیعی معرفی و ادعا می‌کنند اگر انقلاب اسلامی رخ نمی‌داد نیز این پیشرفت‌ها حاصل می‌شد و در همه جای دنیا اتفاق می‌افتاد. برای آنکه به این ادعا پاسخ دهیم، باید به چند نکته مهم توجه کنیم:


۱- بخشی از دستاوردهای انقلاب اسلامی، ناشی از ذات آن و در مسیر آرمان‌هایی بوده که به خاطر تحقق آن‌ها انقلاب به وقوع پیوسته است. مهم‌ترین نمونه این‌گونه از دستاوردها را در «استقلال همه‌جانبه» خصوصاً در حوزه استقلال سیاسی و نیز «مردم‌سالاری دینی» دانست که سبب شده نه اراده بیگانگان که اراده ملت ایران بر این مرزوبوم حاکم باشد. بی‌تردید در صورت تداوم حکومت پهلوی، نمی‌توانستیم انتظار تحقق استقلال و مردم‌سالاری را از حکومت مستند وابسته وقت داشته باشیم.


۲- پیشرفت زمانی در خور بالندگی است که «همه‌جانبه» و «چندبعدی» باشد. بدون شک ترقی تک‌بعدی و کاریکاتوری و یا قربانی کردن بخشی از عرصه‌های هویت و عزت ملی به‌پای ترقی و توسعه جای تحسین ندارد. هنر انقلاب اسلامی این بوده است که در عین استقامت و پیشرفت در عرصه استقلال سیاسی به دستاوردهای اقتصادی و علمی بزرگی نائل‌آمده و مشابه برخی کشورها، استقلال، عزت ملی و ارزش‌های فرهنگی خود را قربانی توسعه اقتصادی نکرده است.


۳ - بخشی از دستاوردهای انقلاب اسلامی، ناظر به بهبود جایگاه‌های ایران در عرصه بین‌المللی و در مقایسه با دیگر کشورها است. نمونه بارز آن را می‌توان در بهبود چشمگیر «شاخص توسعه انسانی» و نیز «رشد شتابناک علمی» مشاهده کرد. بی‌شک اگر روند پیشرفت ایران طبیعی و بر اثر گذر زمان بود، پشت سر گذاردن کشورهای مشابه و منطقه و دست یافتن به رتبه‌های برجسته در عرصه‌های راهبردی محقق نمی‌شد.


۴- مطالعه دقیق تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی ایران، خصوصاً در دهه ۵۰ شمسی نشان می‌دهد روندی که در سال‌های حکومت پهلوی دنبال می‌شد، دقیقاً در خلاف مسیری بود که در این سال‌ها پیمودیم و پیروزی انقلاب رویدادی بود که این روند را متوقف و روند جدیدی مبتنی‌بر اهداف و آرمان‌های انقلاب ترسیم کرد. برخی از مصادیق مهم این تغییر روند عبارت‌اند از:


الف- در مدل توسعه پهلوی، با الگوی تمدن‌نمایی ویترینی تلاش می‌شد در مرکز کشور و به‌ویژه شمال تهران نمادهایی از توسعه از قبیل: ساختمان‌ها، بزرگراه‌ها و… ساخته شود و این در حالی بود که بیشتر کشور در محرومیت مطلق قرار داشتند. هنگامی‌که در سال ۱۳۵۷ شاه ایران را ترک کرد، نیمی از جمعیت کشور از بی‌سوادی و فقدان برخورداری از اولین تسهیلات زندگی مانند آب و برق رنج می‌بردند. وقوع انقلاب اسلامی، این رویکرد توسعه را متوقف و توجه ویژه‌ای را به مناطق محروم کشور کرد و عدالت در توسعه را حاکم ساخت.


ب- در سال‌های پایانی دوره شاه روند متکی ساختن کشور به صادرات نفت خام تا حدی پیش رفت که ایران به مسابقه صادرات نفت خام با عربستان سعودی روی آورد و بی‌شک اگر این روند منفی ادامه می‌یافت علاوه بر آلودگی هرچه بیشتر اقتصاد ایرانی به خام‌فروشی نفت، ثروتی که برای چندین نسل باید به مصرف برسد، در اثر جاه‌طلبی پهلوی‌ها به باد می‌رفت.


ج- هر چند رژیم پهلوی از ابتدا در راستای مأموریت وابسته‌سازی فرهنگی، کمر همت به نابودی مظاهر دینی و ایمانی جامعه بسته بود، اما در دهه ۴۰ و ۵۰ سرعت و وسعت تلاش پهلوی‌ها برای دین‌زدایی از جامعه ایران، شدت بیشتری گرفت و با کمک درآمد نفتی، تقلای شدیدی را برای بی‌دین و فاسد کردن نسل جوان را در پیش گرفتند. بی‌شک اگر دم مسیحایی روح خدا موجب بیداری جامعه و خیزش علیه دشمنان دین و خدا نمی‌شد، اکنون شاهد بروز ناهنجاری‌های به‌مراتب تلخ‌تری در حوزه فرهنگی و سبک زندگی از وضع کنونی بودیم. چراکه اگر اکنون نیز ضعف‌هایی در حوزه فرهنگی به چشم می‌خورد، اما کلیات حکومت برخلاف رژیم گذشته در مسیر فاسدسازی و بی‌دین سازی جوانان حرکت نمی‌کند و بر عکس حمایت‌هایی هرچند ناکافی از تبلیغ دین و ارزش‌های اسلامی می‌کند.


۵- علاوه بر موارد فوق بخشی از رهاوردهای انقلاب کبیر اسلامی ناشی از بعد پیش برندگی و تأثیر شگرفی است که این انقلاب بر اندیشه و روحیه انسانی گذارده است. باور به «می‌توانیم» و «امکان حیات بدون وابستگی به ابرقدرت‌ها» در تقویت روحیه «اعتمادبه‌نفس ملی» خصوصاً در جوانان، ایران را از کشوری تحت سلطه بیگانه و مدیریت مستشاران خارجی به کشوری در حال پیشرفت با اراده و اندیشه جوانان و نخبگان خود تبدیل کرد.


۶- اگر در دوره پیش از انقلاب اسلامی، در برخی از حوزه‌ها و مناطق محدود پیشرفت‌هایی رخ داده، عمدتاً با حضور و نظارت کارشناسان و مستشاران خارجی بوده و در بسیاری از کشورهای دیگری که هنوز هم جزو اقمار قدرت‌های بین‌المللی هستند، این روند ادامه دارد. اما آنچه پس از انقلاب اسلامی و در طول ۴۰ سال گذشته رخ داد، جهش‌های بزرگی بود که عمدتاً بدون کمک خارجی و با ظرفیت‌های درونی ملت ایران رخ داده است.


هزار نکته باریک‌ترازمو همین‌جاست که اتفاقاً قدرت‌های غربی در طول ۴۰ سال گذشته نه‌تن‌ها هیچ کمکی به پیشرفت ایران نکردند، بلکه از هیچ تلاشی برای توقف، مانع‌تراشی و انحراف مسیر پیشرفت ملت ایران فروگذار نکردند. تمام پیشرفت‌هایی که در چهلمین بهار انقلاب از آنها یاد می‌شود، در حالی رخ‌داده است که هشت سال جنگ تحمیلی و ۴۰ سال تحریم‌های متعدد و روزافزون اقتصادی بر کشور ما تحمیل شد و اگر الطاف آشکار و پنهان الهی و ایمان و اراده ملت ایران نبود، این پیشرفت‌ها محقق نمی‌شد.

 

از این منظر باید گفت: مسیر ما در پیشرفت طی این ۴۰ بسیار متفاوت و دشوارتر از بسیاری از کشورهای مشابه بوده، در نتیجه پیشرفت ایران در ۴۰ سال اخیر از عیار بالاتری برخوردار است. در مجموع باید گفت: هرچند هنوز راه درازی را تا رسیدن ایران به قلل متعدد پیشرفت داریم، اما طی ۴۰ سال گذشته به‌رغم فراز و نشیب‌ها، دامنه‌های این قلل را پیموده‌ایم و در جهت مسیر همه‌جانبه رهاوردهای بسیاری داشته‌ایم.

 

 

 

 

 

پیشمرگ انقلاب

 

محمد محمودی در آرمان نوشت:

 

آیت‌ا… هاشمی، پیشمرگ انقلاب بود؛ از غروب تلخ تنهایی زندان پادگان نظامی همدان در مرداد ۱۳۳۷ تا صبح باشکوه تشییع چند میلیونی مردم تهران در دی ماه ۱۳۹۵، او همواره آماده فداکردن جان خویش در راه انقلاب و مردم بود. فرق بزرگ آیت‌ا... هاشمی با سوپرانقلابی‌های رنگ عوض کرده بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ را باید در لابه‌لای نقل قول کوتاه ولی بسیار عمیق سردار سلیمانی در روز تشییع باشکوهش جست‌وجو کرد که گفته بود: هاشمی از ابتدا تا انتها یک گونه بود! اما چگونه؟ آیا هاشمی از ابتدا تا انتهای عمر مبارزاتی-سیاسی‌اش در پی قهرمان‌سازی از خود بود یا درپی تامین مصالح نظام و کشور؟ آیا هاشمی دنبال ذبح کردن انقلاب پای منافع خویش بود یا همیشه آرزوی پیشمرگی خود را برای انقلاب داشت؟ از شجاعت و پایداری بی‌مثالش که در دوران مبارزه بگذریم کجای تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی را سراغ می‌توان گرفت که او آماده پیشمرگی برای انقلاب و تامین مصالح کشور نبوده باشد؟ از غائله‌های اول انقلاب تا جنگ یک‌تنه‌اش با بنی‌صدر.

 

از مقابله با تندروهای چپ در مجلس تا مهار اختلافات ارتش و سپاه در جنگ. از پذیرش مستقیم مسئولیت ماجرای مک فارلین تا ترسیم راهبرد پایان دفاع مقدس برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸. از نامه‌نگاری با صدام تا مذاکره با پادشاه عربستان سعودی. از تسهیل انتخاب رهبری بعد از ارتحال امام (ره) تا تحویل گرفتن کشوری جنگ‌زده در جایگاه ریاست جمهوری. از خواندن خطبه تاریخی پیروزی اصلاحات در سال ۷۶ تا زیر تیغ تخریب رفتنش در سال ۷۸ به دست خود آنها. از حضور آگاهانه در انتخابات مجلس ششم برای کنترل تندروها تا تقابل ایثارگرانه‌اش با جریان انحرافی در انتخابات سال ۸۴.

 

از نخواندن هیچ خطبه‌ای در ثنای احمدی‌نژاد تا خواندن آخرین خطبه نماز جمعه در رثای حقوق مردم. از رفتنش به عربستان در سال ۸۷ و طراحی آشتی بزرگ مسلمانان تا مقابله با تفرقه افکنان مذهبی در داخل و خارج کشور. از پایین آمدن از صندلی ریاست خبرگان در اسفند ۸۹ بی‌هیچ دعوایی تا بی‌اهمیت دانستن رد صلاحیت ۵۰ ساله خود در انتخابات ۹۲. از جلوداری در پذیرش برجام و تعامل با دنیا که خواست اکثریت مردم بود تا آخرین رأی میلیونی که در انتخابات خبرگان ۹۴ – به‌رغم تمامی تهدیدها و تحدیدها- از همان مردم گرفت. از آخرین اشک‌هایی که در مظلومیت امیرکبیر ریخت تا آخرین آهی که درباره کج‌فهمی‌ها از حکومت و عدالت علی (ع) در واپسین ماه رمضان کشید.

 

و در نهایت از خداحافظی آخرش در دفتر مجمع با ذکر عجیب «اگر فردا زنده بودم» تا سه روز بعد و به خاک سپردنش در کنار امام با بدرقه تاریخی اقیانوس مردم. تمامی اینها و هزار نکته ناگفته دیگر از زندگی و زمانه آیت‌ا… هاشمی - که این روزها بازهم تحت سانسور شدید صداوسیما قرار دارد و به‌جای ذکر مبارزات واقعی او، انیمیشن‌های قلابی نظیر آقامحمدتقی مبارز به خورد مردم می‌دهند! - جملگی حکایت از شخصیتی دارد که حقیقتاً می‌توان او را پیشمرگ راستین انقلاب نامید. اینک در آستانه جشن چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سوال بزرگ و سرنوشت‌ساز این است آیا هاشمی دیگری پیدا خواهد شد تا با گذشتن از جان و مال وآبروی خود، پیشمرگ انقلاب و نظام و مردم برای عبور از بحران‌ها شود یا خیر؟

 

 

 

 

 

چرا زندگی اپوزیسیون در بهشت هم تلخ است؟

 

مسعود پیرهادی در رسالت نوشت:

 

بلا تردید ایران را بهشت اپوزیسیون می‌دانم. تراژدی قصه هم نصیب حزب اللهی هاست بلاشک؛ اما خب حزب اللهی بودن را با همه تراژدی هایش دوست داریم. اما در عین زیست سیاسی تراژدی گونه حزب اللهی ها، آنها زندگی شیرینی دارند؛ چون نعمت را می بینند؛ شاید نقمت و بلا، گاه و بیگاه آنها را بیازارد؛ شاید روحیه کمال طلبی، آن گاه که فاصله ای حس می‌کنند قدری اذیتشان کند ولی با برشمردن نعمت ها، الطاف و داشته ها آرام می شوند و سختی ها را موانعی طبیعی برای رسیدن به قله می بینند.

 

اما اپوزیسیونِ همیشه ناراضی ولو زبانش دراز باشد و کسی به درازی آن اعتراض نکند و برخورد نکند، زندگی تلخی دارد؛ چون یاد گرفته فقط بدی و سیاهی ببیند تا آنجا که چشمانش سیاهی رود و دیگر حق و حقیقت را نبیند. نه اینکه نمی‌بیند؛ گاهی می‌بیند و وقتی حق را دریافت مثل ابوحنیفه درمی‌یابد که باید خلاف صادق آل محمد رأی دهد.

 

نه غزه نه لبنان را یادتان هست؟ نه صنعا نه کاراکاس نه هیچ جایی که بوی مقاومت بدهد را نمی‌پسندند. عجیب نیست؟ آخر شما را چه کار به ونزوئلا؟ بله؛ جان فدایان کدخدا اجازه نمی‌دهند کسی به ابرقلدر دهکده «تو» بگوید چه رسد به اینکه رسماً آن را به حساب نیاورد و علناً به مخالفت با سیاست هایش بپردازد.

 

اتفاقاً ونزوئلا برای ما هم بهانه است اما اعتقاد داریم مادامی که نشانه ای از مقاومت و مقابله با استکبار از آنجا رؤیت شود، وظیفه ما حمایت است.


کاراکاس و غزه و حلب جای خود، شرم نمی کنید کشور خودتان را بعد از ۴۰ سال در کوران حوادث و فتنه ها می بینید که راست قامت و استوار ایستاده و باز هم دل به احمق‌های درجه یک داده اید؟ به اصطلاح روشنفکرهای ما اگر فکر روشنی داشتند برای خوشایند ارباب ناخوش احوال خود، رپورتاژ نمی رفتند.

 

یعنی آنقدر تهی دست شده اید که دل به یک کودتا در قاره آمریکا بسته اید؟ البته همین که فهمیده اید آبی از تابستان داغ برایتان گرم نمی‌شود و به خواب زمستانی رفتید برای شما چند گام به جلو حساب می‌شود. در پایان باید توصیه کنم به بیداری و یقظه که اول مرحله بازگشت شما به دایره حق است. در این دهه خوب ببینید و بشنوید؛ صدای نظام چهل ساله را که مظلوم و مقتدر شده است و البته روز به روز به اقتدارش افزوده می شود تا آنجا که پرچم را به ید حیدری ولیعصر تحویل دهد ان شاالله.

منبع: مشرق

ارسال نظرات