چین بر خلاف گذشته نسبت به مسائل جهانی و منطقهای بی تفاوت نیست و با حساسیت بالایی کنشهای اقتصادی و نظامی واشنگتن در منطقه را رصد میکند. با این اوصاف عصر ملاحظه و مدارای چین با رقبا به سرآمده و من بعد، این رقبا هستند که باید مراقب باشند اژدها را خشمگین نکنند.
روزی که کانادا با چراغ سبز آمریکا، وانگ مانژو (مدیر مالی و دختر بنیانگذار شرکت هوآوی) را در خاک خود دستگیر کرد، به تاوان اقدام خود، نیاندیشیده بود. هر چند مانژو با قید وثیغه آزاد شد، اما چین تنهابه این اقدام بسنده نکرد و تصمیم گرفت گوشمالی خوبی به کانادا دهد؛ با این وصف که چند شهروند تبعه کانادا را در چین دستگیر کرد تا از آن به عنوان یک اهرم فشار استفاده کند. چین البته برای تهدید طرف مقابل (کانادا) پا را فراتر گذاشت و اعلام کرد یکی از شهروندان کانادایی که دستگیر شده متهم به قاچاق مواد مخدر است و قصد دارد او را اعدام کند!
شلنبرگ (متهم کانادایی تبار) به اتهام قاچاق ۲۲۲ کیلوگرم متاآمفتامین (ماده محرک و اعتیاد آور) از چین به استرالیا دستگیر شده است. جالب اینکه به خاطر این اتهام به ۱۵ سال حبس محکوم شده بود که دادستان این حکم را ناکافی دانسته و تقاضای اشد مجازات کرده که مورد قبول دادگاه هم واقع شد. در حقیقت چین در واکنش کانادا، دست به اقدام تلافی جویانهای زده است. کانادا معتقد است این حکم عادلانه نیست و چین با فشار به دستگاه قضا خواهان صدور چنین حکمی برای شلنبرگ شده و از این بایت ابراز نگرانی میکند.
پکن در حالی به مصاف کانادا رفته که بواسطه آتش بس با آمریکا، خود را از قید و بند پیکار تعرفه ای، رها میبیند. اما جدا از تک و پاتکهایی که بین پکن و اوتاوا رد و بدل میشود، تأمل در اتخاذ چنین مواضعی ضروری و مهم تلقی میشود. در حقیقت چین زمانی به دلیل اینکه به موقعیت باثبات کنونی که در آن قرار دارد، دست نیافته بود، در بسیاری از مسائل سیاسی و اقتصادی محتاطانه برخورد میکرد و در پاسخ به فشارهای و تهدیداتی که بعضاً از سوی غرب بروز میکرد، «کظم غیظ» میکرد و واکنش درخوری از خود بروز نمیداد. اما با تغییر شرایط و بهبود موقعیت چین در عرصههای اقتصادی، صنعتی و نظامی احتیاط و سکوت را کنار گذاشته است؛ به عبارتی چین بر خلاف گذشته نسبت به مسائل جهانی و منطقهای بی تفاوت نیست. اگر تا چند سال گذشته حضور آمریکا در افغانستان و سوریه برای چین توفیری نداشت، امروز با حساسیت بالایی کنشهای اقتصادی و نظامی واشنگتن در منطقه را رصد میکند. با این اصاف عصر ملاحظه و مدارای چین با رقبا به سرآمده و من بعد، این رقبا هستند که باید مراقب باشند خشم اژدها را برنانگیزند.
به طور مثال در حوزه نظامی، چین بعد از آمریکا ۱۳ درصد از کل بودجه نظامی جهان را به خود اختصاص داده است و اهمیت زیادی به روحیه نظامیان ارتش خود قائل میشود تا جایی که به پشتوانه توانایی نظامی، در برخورد با رقبا و متحدان بی محاباتر برخورد میکند و نسبت به گذشته سیاستهای تهاجمی را در پیش گرفته است. موضع گیری قاطعانه چین در برابر سیاستهای مداخلانه جویانی سیاسی و نظامی آمریکا و متحدان غربی اش در دریای چین جنوبی و کمک آنها به تایوان مصداق بارز اتخاذ رویکردی تهاجمی در برابر رقیب است.
از طرفی فاصله زیادی قدرت اقتصادی چین با سایر قطبهای اقتصادی دیگر برای همگان روشن گشته است. بر اساس گزارش بانک جهانی که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد، چین با تولید ناخالص داخلی ۲۳ هزار و ۱۵۹ میلیارد دلاری، بزرگترین اقتصاد جهان در سال ۲۰۲۱ را خواهد داشت.
بنابراین، چین در کمال زیرکی، خود را از دام سرمایه داری که آمریکا برای آن پهن کرده بود رهانید و نظام مالی و سیاسی متناسب با ساختار هویت و فرهنگ تاریخی چین را در دستور کار قرار داد و همین سرباززدن از هضم شدن در هاضمه سرمایه داری سخت آمریکا را نگران کرد؛ در واقع آغاز جنگ تعرفهها از سوی امریکا ابزاری برای تغییر رفتار اقتصادی و سیاسی چین بود؛ چرا که چین با تاکید بر ملی گرایی و به موازات آن استحکام پایههای اقتصادی در برابر غربی شدن ساختار سیاسی و فرهنگی خود به شدت مقاومت کرده و البته تا اینجای کار موفق هم بوده است. گوشمالی کانادا به خاطر دستگیری مانژو، مخالفت صریح با سیاستهای تنش آفرین واشنگتن در دریای چین جنوبی و موضوع تایوان، اعمال تعرفههای سنگین در برابر کالاهای آمریکایی به خاطر فشارهای اقتصادی این کشور، مخالفت با اتحاد نانوشته آمریکا با ژاپن در موضوع دریای شرقی وبسیاری از مسائل دیگر، بیانگر وسعت اختلاف بین آمریکا و چین است و مهمتر از اینکه چین بر خلاف گذشته نمیخواهد در برابر این سیاستها و فشارهای آمریکا کُرنش کند.
ارسال نظرات