اساس فکری جریان خوش بین به غرب در داخل، بر پایه اعتماد و اطمینان به نظام سلطه و به ویژه امریکاییها استوار بوده و بر همین اساس توسعه روابط با غرب حتی به قیمت عدول از مبانی و اصول انقلاب اسلامی یکی از ویژگیهای مبرهن این طیف سیاسی است.
پایگاه رهنما :
اساس فکری جریان خوش بین به غرب در داخل، بر پایه اعتماد و اطمینان به نظام سلطه و به ویژه امریکاییها استوار بوده و بر همین اساس توسعه روابط با غرب حتی به قیمت عدول از مبانی و اصول انقلاب اسلامی یکی از ویژگیهای مبرهن این طیف سیاسی است. ماهها قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ نظریهپردازان این طیف با بیان لزوم توافق هستهای با امریکا خواهان سازش با غرب، رفع اختلافات با این کشور و تعدیل رویکردهای انقلابی در عرصه سیاست خارجه را نیاز فوری کشور تفسیر میکردند. بر همین اساس یکی از اهداف اصلی جریان متمایل به غرب از برجام همین موضوع است که از مسیر این توافق، راه هویتزدایی از گفتمان انقلاب اسلامی و زمینهسازی برای استحاله آن فراهم و به جای آن درهای کشور به روی امریکا و متحدانش گشوده شود. تفکرات حاکم بر این جریان داخلی همواره تهدیدی علیه حاکمیت و جامعه ایرانی به شمار آمده است، این در حالی است که سیاستمداران غربی سرمایه اصلی خود در درون ایران را همین جریان دانسته و بسیاری از مقامات غربی «روی کارآمدن و قدرتیابی جریان غربگرا در ایران» را یک نیاز اساسی عنوان میکند. امروز بعد از گذشت ۳ سال از «روز اجرای برجام» که مدافعان این تئوری، دوران پساتحریم را بهینهترین زمان برای تفوق و چیرگی بر مبانی انقلاب اسلامی و مقدمهچینی برای استحاله آن میدانستند، ایدئولوژی خود را در آستانه زوال میبینند چراکه تلاشهای هدفمند و متراکم چند ساله آنها برای «تطهیر چهره نظام سلطه» و «باورمندسازی این نکته برای جامعه که امریکاییها قابل اعتماد هستند» با رویکرد امریکایی در دوران پسابرجام بینتیجه باقی مانده و ادراک جامعه از رویکردهای امریکاییها تغییر نکرده است. حال امروز که تفکرات و تئوریهای جریان غربزده داخلی با چالش اساسی روبهرو شده و مبنای فکری آنها - که براساس تئوری «سازش با غرب» شکل میگرفت- با بحران اندیشه و خردورزی روبهرو شده است، به شکل سازمان یافته و هوشمندانهتری کشور را در وضعیتی قرار دادهاند تا نظام بواسطه آن شرایط، حاضر به پذیرش «مذاکرات جدید با غرب» شود. ایجاد نارضایتی معیشتی در مردم و افزایش تعمدی مشکلات اقتصادی با هدف احیای دو قطبی مردم-حاکمیت و نامهنگاری به رهبرمعظم انقلاب اسلامی مهمترین بُعد تئوری امروز جریان غربزده داخلی است. اجرای ناموفق برجام و شکستهای پیاپی پس از آن جریان غربزده داخلی را به آن واداشته که همانند نمایندگان مجلس ششم نامه «نوشیدن جام زهر» را به رهبرمعظم انقلاب نوشته و مردم را در مقابل نظام اسلامی قرار دهند؛ جریان غربزده داخلی میدانند که دیگر نمیتوانند در آستانه هر انتخاباتی و به لطف شعارهای پوپولیستی و عوامفریبانه آرای بخشی از جامعه را به سوی خود جلب کند با شعارهایی نظیر «گشایش اقتصادی به واسطه تعامل با غرب» و «همزمانی چرخش سانتریفیوژها و چرخ معیشت مردم» و به همین دلیل امروز که قدرت بلامنازع اجرایی و قانونگذاری را در دست دارند تلاش میکنند تا اهداف دست نیافتنی دیروز را امروز نهایی کنند. تلاش هفتههای اخیر جریان غربزده داخلی جهت تحت فشار قرار دادن حاکمیتاسلامی برای پذیرش شروط آمریکا و آغاز مذاکرات جدید با غرب، در شرایطی است که نتیجه عینی و ملموس تئوری وابستهگرایی بر اساس مشاهدات تک تک افراد جامعه گرههای اقتصاد و سیاست را نه تنها باز نکرد بلکه آن را تبدیل به کلاف سردرگمی کرده که بخشی از آن امروز در نوسانات بازار ارز و سکه سرازیر شده است و امروز همان جریان به جای پاسخگویی به مردم بابت ناتوانیهای صورت گرفته، تلاش میکند «ناتوانی» خود که در بستر توسعه وابستهگرایی شکل و اثبات شده است را مساوی با «ناتوانی حاکمیت سیاسی» و نظام را از پاسخدهی به مطالبات مردم عاجز جلوه دهند! جریان غربزده داخلی مبنا و اساس دستورالعملاش جهت اداره کشور کاملاً مغایر و متناقض با شاخصها و مؤلفههایی است که قانون اساسی و عرف حاکم بر حاکمیتاسلامی برای توسعه و پیشرفت کشور آن را مورد توجه قرار داده است. عنصر اصلی قانون اساسی و قوانین مصرح کشور از جمله برنامههای توسعه پنج ساله (که مورد بی مهری دولتها قرار گرفته)، «توسعه درونزا» بوده و در مقابل عنصر پایدار گفتمان مقابل، که توافق هستهای محصول آن است «توسعه وابسته برون زا» میباشد. عصبانیت امروز عناصر و تئوریسین جریان غربزده داخلی ناظر به همین مسئله است که نقض برجام توسط آمریکا-اروپا و طفره رفتن اروپا از اجرای spv، نخست ایدئولوژی این جماعت داخلی را به سمت نابودی پیش برده و منافع عمومی کشور را به سخره گرفته است و توسعه قدرت آنها در حاکمیت را با مشکلات جدی روبهرو ساخته است، چراکه «بهبود روابط با ایالات متحده امریکا» یک خواسته اجتماعی نیست و تنها تعلق به این جریان دارد و مطالبهای که حمایت مردمی را به دنبال نداشته باشد، نتیجهبخش نخواهد بود. با توجه به آنچه اشاره شد مهمترین دستاورد برجام «آگاه شدن جامعه نسبت به توطئههای غربی و اعتماد نکردن به شعارهای جریان غربگرا» و «تضعیف پایگاه اجتماعی این جریان» و «تحدید قدرت آنها در داخل» است، دستاوردی که امروز عناصر جریان غربزده داخلی را به سمت یک روش منسوخ (نامه نگاری با رهبری) شبیه نمایندگان مجلس ششم سوق داده، روشی که تلاش میکند مردم را به این نتیجه برساند که ناکارآمدیها و ناتوانیها امروز سهم دولت و مجلس نیست و در گفتمان و کارکرد نظام اسلامی قرار میگیرد!
ارسال نظرات