به نقل از مشرق ، روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
*************
با یک سفر فشرده به ورشو، مونیخ و داووس موافق هستید؟ بیایید ما نیز با مقامات کشورهایی که چمدان سفر به این شهرهای اروپایی را بستهاند، همراه شویم و معادلات قدرت جهانی را در چهل سالگی انقلاب اسلامی مرور کنیم. ۲۴ و ۲۵ بهمن، نشستی در ورشو به خواست آمریکا، با موضوع امنیت خاورمیانه (با تمرکز بر نفوذ ایران) برگزار میشود. دو روز بعد (۲۷ بهمن) کنفرانس سالانه امنیتی مونیخ در هتل بایریشر هوف دایر خواهد شد.
مجمع جهانی اقتصاد نیز از فردا در داووس سوئیس آغاز به کار میکند. واقعیت نشست «ورشو» را باید از چشم انداز «مونیخ» و «داووس» مشاهده کرد. مبانی محاسبات را باید منطبق بر واقعیت معادلات قدرت اقتصادی و سیاسی چید و گرنه «شروران شرخر» عالم، نیاز خود را به ما خواهند فروخت؛ گران هم خواهند فروخت.
۱- چشم انداز مونیخ و ورشو، از داووس دیدنی است؛ مرتفعترین شهر اروپا در دامنه های آلپ، با ۱۵۶۰ متر ارتفاع از سطح دریا. قدرتهای سیاسی و اقتصادی دنیا هر سال در داووس گردهم میآیند اما نشست امسال، حال و روز خوبی ندارد. گزارش وبسایت رادیو فرانسه را بخوانید: «سران بسیاری از کشورهای بزرگ در همایش جهانی داووس شرکت نمیکنند.
اختلافات تجاری، تنش در مناسبات بینالمللی، برگزیت، کاهش رشد اقتصادی و چشمانداز رکود که موجب نگرانی شدید سران شده، بر نشست امسال اثر گذاشته است. روسای جمهور آمریکا و فرانسه و نخستوزیران انگلیس و هند در همایش امسال شرکت نخواهند کرد.
سران چین و روسیه نیز به خاطر عدم شرکت سران مذکور حضور پیدا نمیکنند. عدم حضور هر یک از مقامات، نشانه بحران داخلی و یا بینالمللی و سیاسی و اجتماعی است. دولت ترامپ با رقبا دست و پنجه نرم میکند؛ بخشی از ادارات فدرال تعطیل شده و مناسبات با متحدان سنتی نیز به هم خورده؛ ترامپ گرفتاریهایی مهمتر از شرکت در داووس دارد.
ماکرون هم از ۱۰ هفته قبل در زورآزمایی با جلیقهزردها و اقشار کمدرآمد بهسر میبرد و با آگاهی از خطر حضور در گردهمائی سرمایهداران، از آن پرهیز میکند. نخستوزیر انگلیس نیز که نمیداند برای برونرفت از جایگاه لرزان خود به کدام سو بنگرد، از رفتن به بلندیهای لغزنده داووس میهراسد. او ناگزیر، رفت و آمد میان لندن و بروکسل را دنبال میکند».
۲- از چشم انداز مونیخ چه خبر است؟ روزنامه ایندیپندنت اواخر بهمن ۹۵، گزارش سالانه رئیسکنفرانس امنیتی مونیخ را منتشر کرد که همچنان معتبر است. ولفگانگ ایشینگر گفته بود «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند.
همهپرسی برگزیت و انتخاب ترامپ، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و ناتو را در وضعیت متزلزلی قرار داده است. دولت آمریکا ممکن است به منزله کاتالیزور] سرعت دهنده فعل و انفعالات [این روند عمل کند. فضای امنیتی جهان بیثباتتر از هر مقطع دیگر از زمان جنگ جهانی دوم است.
احتمالاً در آستانه دوره عبور از غرب هستیم؛ دورهای که امور بینالملل را بازیگران غیرغربی شکل میدهند. برخی از اساسیترین ارکان غرب و نظم جهان لیبرال، تضعیف شده. ناکامی سران غرب برای پاسخگویی به درگیریها در سوریه و اوکراین، ضعف در مقابله با بحرانها را آشکار کرد.
این وضعیت، زمینه را برای پر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند روسیه و ایران فراهم کرده است.» مقارن همین سخنان، خانم موگرینی به روزنامه دی ولت گفت «قدرت رهبری آمریکا در حال کاهش و زوال است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی شده ندیده بودم. آمریکا در درون منسجم نیست. بزرگترین دموکراسی دنیا بیثبات شده است».
۳- هفت سال قبل وقتی حکیم انقلاب از «پیچ مهم تاریخ» سخن گفت، باور ماجرا برای برخی دشوار بود. اما تحولات جاری، از «نقطه عطف تاریخ» حکایت میکرد. این واقعیت را برژینسکی، برنت اسکوکرافت و جیمز جونز (مشاوران امنیت ملی در دولت های کارتر، جرالد فورد، بوش پدر و اوباما) ۲۲ آذر ۱۳۹۰ در نشست «شورای آتلانتیک» در واشنگتن شهادت دادند.
برژینسکی گفت «درگیری نظامی با ایران دارای ابعاد فاجعه آمیز برای آمریکا خواهد بود» و دویچه وله در گزارش نشست نوشت «۳ مشاور پیشین کاخ سفید هم عقیده بودند که جهان در یک نقطه عطف تاریخی از هنگام فروپاشی شوروی قرار گرفته و جنبش فراگیر در خاورمیانه نشانه این دوره تاریخی است. برژینسکی گفت ما نیازمند درک عمیقتر از چالشهای بین المللی هستیم که آمریکا در پهنه جهان با آنها روبرو شده؛ یکی از دلهره آورترین موضوعات این است که ما در مقایسه با گذشته با چالش های پیچیده تری مواجه هستیم».
۴- هفت سال بعد، شاهد کدام صورت بندی قدرت هستیم؟ همین پمپئو که در کسوت وزیر خارجه آمریکا علیه ایران دوره گردی میکند و شوی ورشو را ترتیب میدهد، یک سال قبل هنگام ریاست سازمان سیا به MSNBC گفت «نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷سال گذشته بسیار بیشتر شده؛ امروز این کشور دارای نفوذ بسیار زیادی -فراتر از نفوذ ۷ سال قبل- است. ایران همهجای خاورمیانه حضور دارد». او هفته گذشته نیزاز نفوذ ایران در کل منطقه نالید. سال میلادی در حالی به سر رسید که روزنامه گاردین نوشت «سال ۲۰۱۸، سال پیروزی ایران و شکست عربستان در عراق، لبنان، سوریه و یمن است».
۵- وارونگی محاسبات آمریکا را فقط مقتدای انقلاب نبود که بر مبنای واقعیتهای انکار ناپذیر به رخ کشید؛ محافل رسانهای آمریکا نظیر مجله Foreign Policy سالهاست در این باره اتفاق نظر پیدا کردهاند. این نشریه معتبر آمریکایی اواخر خرداد ۹۳ نوشت «شاید واشنگتن نخواهد اعتراف کند اما ایران باثباتترین کشور خاورمیانه است.
کارتر در سال ۱۹۷۹ با شاه ایران در کاخ سعدآباد دیدار کرد و گفت ایران، جزیره ثبات در یکی از مناطق پرچالش جهان است. مدتی بعد موج انقلاب، ایران را فرا گرفت و پادشاهی پهلوی سرنگون شد. کارتر به خاطر پیشبینی نادرست مورد تمسخر قرار گرفت اما اواشتباه نکرده بود بلکه تنها چند دهه جلوتر از زمان خود بود (!) ایران امروز در قلب منطقهای آشوبزده، جزیره ثبات است».
۶- میشود چند جلد کتاب از گزیده ارزیابی محافل غربی درباره آخرین توازن قدرت در منطقه نوشت و اینها چند نمونه مجمل است؛ «ریچارد هاس رئیسشورای روابط خارجی آمریکا: راهبرد آمریکا علیه ایران در ورشو، بینتیجه است». «مارتین ایندیک معاون اسبق وزارت خارجه: مواضع دولت آمریکا درباره ایران مایوسکننده است؛ کاش پمپئو از کیسینجر یاد میگرفت بیپشتوانه حرف نزند». «آنتونی کردزمن (پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل): آمریکا سالهاست فاقد راهبرد عملی در مقابل ایران است». «نشریه نشنال اینترست: تجربه ۴۰ ساله میگوید آمریکا باید از منطقه خاورمیانه خارج شود».
و «روزنامه تاگساشپیگل: ایران پس از ۴۰ سال به یک قدرت بزرگ تبدیل شده است». این اقتدارِ برآمده از محاسبات درست انقلاب و محاسبات آشفته دشمن را باید باور کرد و با عزت با دولتهای بدعهد، کم خیر و شرور غربی روبه رو شد. باید علت دشمنی ریشه دارشان را فهمید و خام زبان بازی آنها نشد. قدرت کم نظیر الگو سازی و سرعت تکثیر شوندگی انقلاب، خار چشم مستکبران است.
«کریس بکمایر» معاون جان کری سال ۹۴ در اوج هیجانات برجامی که تصور میشد با حراج برنامه هستهای میتوان دشمنی دشمن را متوقف کرد، گفت «ایران به خاطر انقلاب ۱۹۷۹ تحریم است». آبان همان سال، واشنگتن تایمز نوشت «نفوذ آمریکا در خاورمیانه به خاطر طراحی و نفوذ ایران رو به نابودی است».
۷- آمریکا و برخی دولتهای اروپایی همواره با ملت ایران از موضع «شرارت» و «شرخری» برخورد کردهاند. رهبر حکیم انقلاب ۲۲ فروردین ۸۲ در دیدار جمعی از دانشجویان زنجان فرمودند «یکی از کارهای دشمن این است که آنچه را داریم، تحقیر کند؛ درست مثل بعضی از شرخرها و کهنه دلالها که اگر جنسی را بخواهند، توی سر جنس می زنند و آن را بی اهمیت می کنند تا دارنده آن جنس، راحت آن را از دست بدهد… امام صادق علیه الصلاهًْ والسلام به صحابی خود فرمود اگر تو گوهر درخشانی در دست داشته باشی که قدر آن را بشناسی، همه دنیا هم که جمع شوند و بگویند ریگ است، باور نمی کنی؛ اگر یک ریگ هم در دست بگیری و همه دنیا هم شهادت بدهد که الماس است، باز هم باور نمیکنی.
مهم این است که بدانی چه در دست داری. تلاش من این است که ملت ایران بداند چه سرمایه عظیمی در اختیار دارد و بداند چه استعداد با ارزشی در دنیای اسلام دارد». (ای هشام! اگر در دست تو گردو باشد و مردم بگویند در دست تو مروارید است، تو را سودی ندهد در حالی که میدانی گردو است. و چون در دست تو مروارید باشد و مردم گویند گردو است، تو را زیانی نرساند حال آنکه می دانی مروارید است).
۸- آقای ظریف در سفر به بغداد، با احترام و استقبال گسترده مقامات عراقی مواجه شد؛ این را مقایسه کنید با سفر سال گذشته وزیر خارجه کشورمان به آلمان و شرکت در کنفرانس مونیخ که از ارائه سوخت به هواپیمای مهمان رسمی دریغ کردند. یا سفر به پاریس که دولت بیحیثیت فرانسه، اجازه برپایی نشست ضدایرانی را به گروهک تروریستی منافقین داد.
همچنین مقایسه کنید با بازداشت آقای اسداللّهی دبیر سفارت کشورمان در وین مقارن با سفر رئیسجمهور به اتریش. آیا این دو برخورد متفاوت، گوشزد نمیکند که باید اولویتهای دیپلماسی دولت تغییر کند؟ از نگاه اقتصادی هم، کشورهای همسایه و دوست و برادر اولویت دارند.
به عنوان مثال حجم تجارت ۱۳ میلیارد دلاری با عراق، با کل تجارت ما با اروپا برابری میکند، بلکه برخی سالها بیشتر بوده و ظرفیت افزایش تا ۲۰ میلیارد دلار را دارد. همچنین بیشترین میزان گردشگری که در کنار تقویت پیوندهای فرهنگی و سیاسی و امنیتی، با خود، ارز و فرصت شغلی و اقتصادی میآورد، گردشگران عراق و برخی دیگر از همسایگان هستند.
۹- بنابر اعلام معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، عراق با حدود دو میلیون مسافر، درصدر کشورهایی است که در هفت ماه نخست امسال، بیشترین گردشگر را روانه ایران کردهاند. همچنین طبق گزارش مدیرکل نظارت و ارزیابی گردشگری «سفر اروپاییها به ایران ۲۲ درصد کاهش داشته است.
کل گردشگران اروپایی که سال ۹۶ به ایران سفر کردند ۲۵۷ هزار نفر بود. درآمدزایی گردشگران کشورهای همسایه با توجه به رشدی که داشته، ریزش آمار گردشگران اروپایی را جبران میکند. تعداد گردشگران اروپایی به ۳۰۰ هزارنفر هم نمیرسد، درحالیکه جمعیت گردشگران از کشورهای همسایه بیش از سه میلیون نفر است».
با ملاحظه همه ابعاد اقتصادی و امنیتی و فرهنگی و سیاسی باید پرسید چرا آقای روحانی بعد از پنج سال، یک سفر کاری به عراق یا سوریه ترتیب نمیدهد؟ یعنی مثلاً نقش ما از دولت روسیه کمتر بود که پوتین باید به سوریه سفر کند ولی روسای جمهور ما -چه احمدینژاد و چه روحانی- ازاین مهم غفلت کنند؟!
۱۰- دیپلماتهای ما هر قدر لازم است، با اروپاییها مذاکره کنند اما نباید به آنها امید بست و معطل شان ماند. برخی دولتهای غربی وقیحتر از آنند که با خطاب «شرم باد» آقایان ظریف و عراقچی، شرمنده شوند و بدعهدی و گستاخی را کنار بگذارند. ما ناچار و محتاج آنها نیستیم بلکه برخی از همانها، محتاج روابط با ما هستند؛ اگر خود را به برکت اسلام و انقلاب، عزیز و محترم بشماریم و متاثر از تصویرسازی دشمن به صحنه نگاه نکنیم.
بودجه یک کشور، هر سال نشانگر سیاست ها و خط مشی های دولت در حوزه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی است. میزان بودجه مصرفی و هزینه ای دولت در بخش های مختلف، به نوعی حکایت از سیاست های دولت در آن زمینه ها دارد. مثلاً زمانی که بودجه های دفاعی افزایش یا کاهش می یابد به نوعی سیاست دولت را در سال آینده در این زمینه مشخص می کند. یا اگر بودجه بخش آموزش عالی و تحقیق و پژوهش افزایش یابد، نشان دهنده عزم و برنامه جدی دولت در ارتقا و توسعه کمی این بخش است.
از سوی دیگر؛ بخش های مختلف دولت بر اساس اتفاقات، رفتار بخش های متنوع جامعه را در سال آینده پیش بینی و بر اساس آن اقدام به تنظیم سرفصل های بودجه می کنند. به عنوان مثال، یکی از درآمد های دولت، درآمد های مالیاتی است و سرفصل های زیادی از جمله مالیات حاصل از واردات، حقوق کارکنان، فروش کالاها و خدمات و … را شامل می شود.
بنابراین متولیان امر، باید بر این اساس میزان درآمدهای مالیاتی را تخمین بزنند و در بخش منابع بودجه وارد کنند.در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی هم به همین شکل است. به عنوان مثال، قانون گذار باید پیش بینی کند
در سال آینده چه میزان بزهکاری منجر به محکومیت زندان رخ خواهد داد تا بر اساس آن، بودجه زندان های کشور را کاهش یا افزایش دهد یا استقبال مردم از کتاب و کتاب خوانی یا سینما و تئاتر در سال آینده به چه میزان خواهد بود تا بر همان اساس به تجهیز سالن های سینما یا گسترش کتابخانه های عمومی و … اقدام کند.
با این مقدمه، به عرض خوانندگان محترم می رساند که بر اساس لایحه بودجه ۹۸ دولت، ۲.۵ درصد از درآمد ۲۰۸ هزار میلیاردی دولت، حاصل از جرایم و خسارت است. این جرایم شامل مجازات و خسارت های قانون کار، محیط زیست، تخلفات صنفی، تخلفات بهداشتی و … است.
در این میان، درآمد ۴۰ هزار میلیارد ریالی حاصل از جرایم رانندگی است (بند ۱۵۰۱۰۱). این بخش نسبت به امسال (سال ۹۷) رشد ۳۳ درصدی داشته است (سال ۹۷، این میزان ۳۰ هزار میلیارد است) و به این معنی است:
۱- دولتمردان پیش بینی کرده اند در سال آینده، میزان تخلفات رانندگی باید ۳۳ درصد افزایش یابد و این یعنی، کاهش شاخص های فرهنگ عمومی جامعه.
۲- دولت تلاش می کند تا این درآمد را محقق سازد و چنان چه این مبلغ محقق نشود، دولت با کسری ۴ هزار میلیارد تومانی در این بخش مواجه خواهد شد و این یعنی یک نقطه منفی در عملکرد بخش های مربوط.
۳- هر گونه فرهنگ سازی اعم از آموزش مردم، ساخت کلیپ و فیلم، تبلیغات تلویزیونی و … نه تنها برای دولت هزینه ایجاد می کند بلکه موجب بهبود رفتار رانندگان و در نتیجه کاهش تخلفات رانندگی و در نهایت کاهش درآمد دولت و افزایش کسری بودجه می شود. ضمن آنکه در بودجه سال آینده، بخش فرهنگ از جمله بخش هایی است که بیشترین کاهش بودجه را شاهد است.
۴- افزایش ۳۳ درصدی بودجه حاصل از جرایم رانندگی، آمارهای ارائه شده در خصوص بهبود رفتارهای اجتماعی و ارتقای فرهنگ عمومی را دچار خدشه می سازد یا اینکه این درآمد، نمی تواند درآمد واقعی باشد و قابل تحقق نیست.
نتیجه؛ این رقم و سرفصل بسیار کوچک از بودجه، مشتی است نمونه خروار که نشان می دهد سیاست های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در کشور از تناسب و هماهنگی لازم برخوردار نیستند. بخش های فرهنگی و اجتماعی از بهبود شاخص های فرهنگ عمومی و اثر گذاری برنامه ها و اقدامات خود می گویند اما دولت در بخش دیگر انتظار دارد این شاخص ها افول کند و از محل آن، به ۴۰ هزار میلیارد ریال درآمد دست یابد. (هر خانواده در سال ۱۶۶ هزار تومان) .
از سوی دیگر، نیروی انتظامی هم موظف است برای تحقق این درآمد گام های جدی بردارد و ۳۳ درصد درآمد حاصل را افزایش دهد و این یعنی ضعف در نظام بودجه ریزی کشور و تطابق نداشتن آن با فرهنگ اسلامی – ایرانی، یعنی نبود پیوست فرهنگی بودجه، یعنی تناقض بین سیاست های کلان ارتقای فرهنگ عمومی و سبک زندگی با ارقام و عدد های اقتصادی دولت.
بنابراین باید از مردم درخواست کرد به منظور تحقق درآمدهای پیش بینی شده در بودجه و جلوگیری از کسری بودجه دولت که منجر به استقراض از بانک مرکزی و افزایش نقدینگی و تورم می شود، نه تنها برای ترمیم و اصلاح وضعیت رانندگی خود اقدام نکنند بلکه تلاش کنند با تخلف بیشتر و افزایش ۳۳ درصدی جرایم سالانه رانندگی، به دولت در تامین مخارج خود و مقابله با تحریم کمک کنند!
روند ایجاد چالش برای جمهوری اسلامی و تولید بحرانهای ساختگی برای آن اگرچه توأم با هزینه بوده است، اما تحمیل هزینه به معنی دستیابی طرف مقابل به اهداف نیست. حضرت امام در پایان جنگ فرمودند: «در جنگ پیروزی از آن ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارت چیزی به دست نیاوردند.» معنی سخن امام این است که شهرها و زیرساختهای ما آسیب دید و بیش از ۲۲۰ هزار نفر از بهترین جوانان کشور فدا شدند، اما این هدف دشمن نبود. هدف آنان نابودی انقلاب اسلامی، تصرف ایران، تصرف خوزستان، حاکمیت بر اروندرود و… بود.
اما مگر به آن دست یافتند؟ در تحریم امروز و دیروز ایران نیز قاعده همینطور است. هزینههای زیادی بر کشور و ملت تحمیل میشود، اما مگر هدف دشمن تحمیل خسارت است؟ هدف آنان براندازی است و تحریم را پیشنیاز آن میدانند. تحریم به عنوان یک متغیر، خسارت میزند، اما هدف دشمن را تأمین نمیکند.
مقام معظم رهبری در دیدار مردم قم - و البته قبلاً نیز به این موضوع پرداخته بودند- عدم نتیجهگیری دشمنان بهرغم تحمیل خسارت را به ضعف دستگاه محاسباتی آنان ارجاع دادند و چندین مثال از محاسبات دشمنان را یادآور شدند. چه خوب است مصادیقی از محاسبات آنان و محاسبات خود را یادآور شویم تا قوت و ضعف دستگاههای محاسباتی دو طرف شفاف گردد.
دشمنان از بدو انقلاب دچار این مشکل بودهاند. به همین دلیل استمرار جمهوری اسلامی را هر شش ماه یک بار تمدید (!) و توجیه میکنند.
اولین اشتباه محاسباتی امریکا در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب رقم خورد که کارتر ایران را جزیره ثبات نامید، اما چند ماه بعد از این محاسبه از نوکرانشان در ایران خبری نبود.
دومین اشتباه محاسباتی فرستادن صدام به میدان جنگ بود که قرار بود سه روزه خوزستان و یک هفتهای تهران را فتح نماید.
سومین محاسبه اشتباه داستان طبس و نجات گروگانها بود که به افتضاح منجر و کارتر از حضور مجدد در کاخ سفید محروم شد.
چهارمین اشتباه محاسباتی گسیل منافقین بود که رجوی قرار بود طی چهار روز از کرمانشاه تا تهران را طی کند و خودش در خیابان طالقانی مستقر شود.
پنجمین اشتباه محاسباتی بردن ایران به سوی پلمب هستهای بود و گمان میکردند رودست زدهاند، اما با غنیسازی ۲۰ درصد هم اصل انرژی و صنعت هستهای را به رسمیت شناختند هم دو سال درگیر مذاکرات هستهای شدند.
ششمین اشتباه محاسباتی حذف بشار اسد از نظام سیاسی سوریه طی شش ماه بود که اکنون کشورهای عربی برای بازگشایی سفارت در دمشق با هم رقابت میکنند و امریکا با دست خالی در حال تخلیه کردستان سوریه است.
هفتمین اشتباه محاسبه نابودی حزبالله در جنگ ۳۳ روزه بود که ضمن پیروزی حزبالله، صهیونیستها با تشکیل کمیته تحقیق «وینوگراد» رسماً شکست را پذیرفتند.
هشتمین محاسبه ترامپ و دیگر احمقهای چپ و راست او فروپاشی سه ماهه جمهوری اسلامی پس از خروج از برجام بود که جان بولتون هم تابستان داغ را نوید داد و هم از برگزاری جشن پیروزی خود و منافقین در تهران قبل از سال ۲۰۱۹ رونمایی کرد.
اما اکنون در امارات جلسه میگیرند تا به این سؤال پاسخ دهند که «چرا ایرانیها با قیمتهای دوبرابر میخرند، اما ساکتند؟» مسائل ریز و درشت از این دست فراوان است، اما تاکنون جمهوری اسلامی مقتدرتر از روز قبل و پیشرونده است و ملت ایران در اوج مشکلات، داغ حلاوت فروپاشی را بر دل قدارهبندهای بزرگ جهان گذاشته است.
اما در نقطه مقابل، محاسبه دستگاه محاسباتی رهبران و نظام جمهوری اسلامی نیز شنیدنی است. حضرت امام قبل از فروپاشی شوروی سابق به گورباچف نوشت: «از این پس باید کمونیست را در موزه سیاسی جهان جستوجو کرد.» دو سال پس از رحلت امام این آرمان بزرگ محقق شد.
امام فرمودند: انقلاب اسلامی ما خواب بنیاسرائیل در تصرف از نیل تا فرات را آشفته ساخت و اکنون صهیونیستها از آن راهبرد به دیوار حائل رسیدهاند که لااقل امنیتشان برقرار گردد.
۴۰ سال پیش امام فرمودند: امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و همچنان محاسبات امام معتبر است. در جنگ ۳۳ روزه لبنان و جنگ سوریه مقام معظم رهبری به حزبالله و اسد پیام دادند که محکم بایستید که پیروزی از آن شماست. آنان که در اوج ناامیدی بودند از این امید و نتیجه هنوز در بهت و حیرتند.
در شروع مذاکرات فراگیر هستهای در پاییز ۱۳۹۲ مقام معظم رهبری ضمن اعلام بدبینی به مذاکرات تنها دستاورد آن را رشد ظرفیت شناختی ملت ما نسبت به امریکا دانستند؛ آیا این تنها دستاورد برجام نشد؟ امام خطاب به عربها فرمودند: اگر صدام از ما فارغ شود سراغ شما خواهد آمد؛ آیا سراغ کویت نرفت؟ حضرت امام به آیتالله منتظری نوشتند شما در آینده مشغول نوشتن چیزهایی خواهید شد که عافیت خود را به باد خواهید داد.
آیا ایشان ۱۷۰۰ خاطره علیه امام و انقلاب ننوشت؟ امروز نیز پس از خروج ترامپ از برجام، مقام معظم رهبری ضمن فراخوان دولت آنان را به ایستادگی و تقویت روحیه دعوت کردند و با دادن اختیارات ویژه به سران قوا، با صراحت فرمودند: نه جنگ میشود و نه مذاکره میکنیم و در دیدار با مردم قم با صراحت فرمودند: آنان شدیدترین تحریمها را علیه ملت ما به راه انداختند و سنگینترین شکست را نیز خواهند خورد.
حال سؤال این است: آنان که دارای محاسبات دقیق علمی – تجربی هستند راز عدم دقت محاسباتشان چیست؟ از نگاه ما «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم» نقش اساسی دارد که مقام معظم رهبری درباره امام فرمودند: «امام به نصرت الهی یقین داشت. ذرهای به خدا سوءظن نداشت، توکل مینمود و حرکت میکرد و همیشه هم پیروز بود.»، اما نگاه امریکاییها هم شنیدنی است.
آنان (رئیس میز ایران در CIA) علت ناکامیها و سردرگمی در دستگاه محاسباتیشان را به دلیل زیر ارجاع میدهند؛ «آنچه همه تحرکات ما برای براندازی نظام ایران را با ناکامی مواجه ساخته است اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است، زیرا ولایت فقیه برای ما و گنجینههای اطلاعاتی ما یک واژه بیتعریف است. به صورتی که نمیتوانیم میزان برد احکام ولی فقیه را پیشبینی کنیم.» این رمز پیروزی و عامل به هم ریختن محاسبات دشمن را قدر بدانیم. این داشته بومی است.
در سال جاری نرخ تورم روند صعودی را طی کرده است. از سویی دیگر با اعمال تحریم و در نتیجه کاهش منابع ارزی و همچنین با افزایش قیمت ارز، قیمت نهایی محصولات افزایش یافته و این مسئله، کاهش رشد اقتصادی و افزایش نرخ تورم و درنتیجه فشار اقتصادی هرچه بیشتر را بر اقشار ضعیف جامعه درپی داشته است. بنابراین دولت باید با اتخاذ سیاست حمایتی، فراخور گروههای مختلف، معیشت دهکهای پایین درآمدی را مدیریت کند.
در لایحه بودجه ۹۸ دولت سعی کرده است اقشار آسیبپذیر مورد حمایت قرار گیرند. در اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها و با هدف تحقق عدالت، کاهش فقر مطلق و توسعه بهداشت و سلامت مردم و همچنین معطوف کردن پرداخت یارانه به خانوارهای نیازمند پرداخت یارانه نقدی و غیرنقدی خانوارها، کاهش فقر مطلق خانوارهای هدف و بیمه زنان سرپرست خانوار و بدسرپرست، کاهش هزینههای مستقیم سلامت مردم، ایجاد دسترسی عادلانه مردم به خدمات بهداشتی و درمانی، کمک به تامین هزینههای تحملناپذیر درمان، پوشش دارو، درمان بیماران خاص و صعبالعلاج، یارانه نان و خرید تضمینی گندم و… مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا مبلغ ۷,۰۰۰ میلیارد تومان جهت رفع فقر مطلق تخصیص داده شده که در اصلاحات و پیشنهادات، ۱۰ درصد آن را برای بیمه زنان خانهدار با اولویت زنان سرپرست خانوار و زنان بدسرپرست و روستایی درنظر گرفتهایم.
در واقع در این لایحه دولت با همه محدودیتهای موجود، به دنبال آن است که این گروه برابر حداقل مستمری کمیتهامداد دریافتی داشته باشند و برای این هدف، مبلغ مذکور تخصیص داده شده است. بهترین راهکار برای حمایت از اقشار ضعیف کشور ایجاد درآمد پایدار از طریق اشتغال یا پرداخت هزینههای درمان این اقشار و ارائه یارانه در این بخش است.
راهکارهای تفکیک دهکها از یکدیگر برای حذف برخی از یارانهبگیران و افزایش یارانه برای دهکهای پایین جواب نداده است و لذا در بودجه امسال تصمیم گرفته شده که مقامات عالی استانها در مورد کسر یارانه ثروتمندان تصمیم گیری کنند که باید با دقت صورت گیرد و دولت در قالب بودجه وظایف شفافتری را به عهده آنها بگذارد.
افراد مستحق یارانه را شناسایی کنند و میزان بودجه یارانه را براساس این تعداد تنظیم و اعلام کنند. یارانه غیرنقدی و بستههای حمایتی در قالب ارائه کالاهای اساسی به خانوار دهکهای کمدرآمد و دهکهای پایین کشور از تمهیدات در نظر گرفته شده است.
باتوجه به روال موجود، در گام نخست، این بستهها به خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی تعلق میگیرد سپس در اختیار سایر اقشار واجد شرایط؛ کارمندان، کارگران، مستمریبگیران، رانندگان و… قرار خواهد گرفت.
در این لایحه، مبلغ دو هزار میلیارد تومان جهت توانمندی و اشتغال مددجویان اختصاص داده است که از طریق بانکهای عامل به مددجویان و کارفرمایان طرحهای اشتغال مددجویی تعلق گیرد.
البته تخصیص این مبالغ باید بهگونهای باشد که علاوه بر آنکه حتماً به امر اشتغال اختصاص یابد، به آسانی و بدون مانع در اختیار متقاضیان قرار گیرد.
در این میان، لحاظ زنان سرپرست خانوار که به دنبال خوداشتغالی و مشاغل خرد و خانگی هستند، باید مورد تاکید و توجه باشد.
در هر صورت توجه به معیشت دهکهای پایین درآمدی باید به صورت جدی و دقیق در لایحه بودجه لحاظ شود. لذا باید در ساماندهی و هماهنگی کلیه نهادهای حمایتی اعم از دولتی، عمومی، غیردولتی و حاکمیتی به منظور تاثیرگذارتر کردن حمایتها و تکمیل چتر حمایتی، با در نظر داشتن محدودیتهای بوجهای، اصلاحات اساسی و متعاقب آن اجرای دقیق قانون بودجه توسط دولت صورت پذیرد.
بودجه فرهنگی در مقایسه با سال قبل و انتظارات از شرایط اقتصادی کشور، دولت را ناگزیر به حرکت به طرف بودجه انقباضی کرد اما این موضوع بیش از هرجایی در بودجه فرهنگی نمود یافت به طوری که در مقایسه با سال ۹۷ کاهش ده درصدی اعتبارات بودجه فرهنگی را داشتیم.
این کاهش چشمگیر در حالی است که در سال جاری نیز اعتبارات تخصیصی تکافوی نیاز عرصه هنر و فرهنگ را نداشت و فعالان این عرصه با مشکلات بسیاری روبهرو بودند و انتظار داشتیم که دولت باتوجه به آسیبهای فرهنگی و اجتماعی موجود و کاهش سهم کالاهای فرهنگی در سبد خانوار اولویتی را برای رفع مشکلات و کمبودهای بخش فرهنگی در نظر بگیرد که این رخ نداد و اعتبار تخصیصی بسیار ناچیز به بخش فرهنگی تداوم در تضعیف پیکره فرهنگ خواهد بود که در تلاش هستیم در کمیسیون تلفیق اعتباراتی به این موضوع تخصیص دهیم.
این جملات برایتان آشنا نیست؟ «خدایا به تو پناه میبرم از استبداد رأی و عجله در تصمیم گیری و تقدم نفع شخصی و گروهی به منافع مردم. همچنین به تو پناه میبرم از بستن دهان منتقدان و رقیبان». این جملات زیبا، در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای روحانی در سال ۹۲ توسط شخص رئیس جمهور، بیان شده است. اما نویسنده متن این سخنرانی برای رئیس جمهور چه کسی بود؟
حسین دهباشی، سازنده فیلم تبلیغاتی روحانی در انتخابات ۹۲و مشاور رسانه ای آن روزهای رئیس جمهور، نویسنده متن سخنرانی زیبای حسن روحانی در مراسم تنفیذ است. متن سخنرانی روحانی اگرچه واقعاً خوب است، اما در مقایسه با آنچه امروز و در مواجهه با منتقدان اتفاق می افتد، چیزی جز یک لبخند تلخ بر لب نمی آورد.
بخش های مختلف دولت در سال های گذشته و بیش از همه، خود شخص رئیس جمهور، حسابی از خجالت منتقدان در آمده اندو رقبا و مخالفان و حتی گاهی دوستانی که انتقادات کوچکی داشته اند را با الفاظی چون بی شناسنامه، بی سواد، ناقص العقل، کودک و … نواخته و آنان را به جهنم حواله داده است.
این بار چاقو به دسته خودش هم رحم نکرده و ثابت شد دعای رئیس جمهور در لحظه تنفیذ به اجابت نرسیده است! حسین دهباشی، خالق جملات «من سرهنگ نیستم، من حقوقدانم» و «پناه می برم به خدا از استبداد رای»، خود این بار، گرفتار برخورد امنیتی دولت تدبیر و امید و اعتدال شده است، دولتی که نه تنها به منتقدان خود توهین میکند، بلکه دهان منتقدان را می بندد، دقیقاً همان عملی که رئیس جمهور پیش از این، از انجامش به خدا پناه برده بود. پرونده دهباشی به علت شکایت وزارت بهداشت به دادگاه رفته و چهار ماه برایش حبس بریده اند و حال، در دادگاه تجدیدنظر هم حکمش تایید شده است.
دهباشی در توئیتی در حساب شخصی خود نوشته که ان شاء الله حبس چهار ماهه، کفارهای باشد برای «گناه ناخواسته در تبلیغ اهل نالایق قدرت». کفاره ای ۱۲۰ روزه برای جناب دهباشی و البته تا ۱۴۰۰ برای ملت ایران.
ارسال نظرات