30 دی 1397 - 16:34
قدرت‌های کاذب در فضای مجازی

پيامدهاي غيرقابل جبران لاابالي‌گري فرهنگي- مجازي

بعد از قدرت‌نمایی یکی از اراذل و اوباش معروف که با نام «شاه مازندران» سر و صدای زیادی به پا کرده بود، تا مدت‌ها خبری از قدرت‌نمایی‌های دروغین در فضای مجازی نبود تا اینکه انتشار فیلمی کوتاه از ضرب و شتم یک دختر جوان در سیرجان،
نویسنده :
سید رضا اشرفی
کد خبر : 2162

بعد از قدرت‌نمایی یکی از اراذل و اوباش معروف که با نام «شاه مازندران» سر و صدای زیادی به پا کرده بود، تا مدت‌ها خبری از قدرت‌نمایی‌های دروغین در فضای مجازی نبود تا اینکه انتشار فیلمی کوتاه از ضرب و شتم یک دختر جوان در سیرجان، دوباره توجه همه را به خود جلب کرد، اما این سوال همچنان باقی است که چرا و چگونه فضای مجازی فرصت قدرت‌نمایی و خودنمایی را به هنجارشکنان می‌دهد و این هنجارشکنی مجازی چه تبعاتی در جامعه دارد؟ نگاهی گذرا به حال و روز فضای مجازی نشان می‌دهد که این روزها، فضای مجازی بیشتر از اینکه نمایانگر شخصیت مثبت افراد باشد، در برخی صفحات و لایه‌ها به ابزاری برای نمایش تصاویر ساختگی و دروغین از افرادی است که به دنبال معرفی یک شخصیت خاص از خودشان به دیگران است؛ در شرایطی که مانور تجمل و تبلیغات گسترده مانکن‌ها و به اصطلاح «بلاگرها» کل فضای مجازی را به خود اختصاص داده، انتشار تصاویر گاه و بی‌گاه از بروز رفتار‌های خشن یا ضدفرهنگی توسط برخی افراد هم به چاشنی جدید این فضا بدل شده است.
 
«شاه مازندران»، حیوان آزاری معروف و حالا جوان سیرجانی، نمونه‌های جدیدی از ترویج و نمایش خشونت در فضای مجازی هستند؛ هرچند که اولی پس از دستگیری، بر اثر یک درگیری در زندان کشته شد و دومی هم مدت‌هاست در زندان حبس می‌گذراند، اما رفتار جوان سیرجانی که اخیرا در فضای مجازی به شدت بازنشر شد، یک زنگ خطر جدی برای جامعه جوان کشور بود. از یک طرف، دختری که بی‌محابا و بدون تقید به باید‌ها و نباید‌ها فرهنگ ایرانی اسلامی به دام یک جوان می‌رود و از طرف دیگر، جوانی بی‌قید و خشونت‌طلب که به واسطه فضای مجازی، احساس قدرت و اختیار می‌کند، به خودش اجازه می‌دهد تا هرطور که دلش می‌خواهد، رفتار کند. بُعد دیگر این پدیده ناگوار فرهنگی اجتماعی هم کاربرانی هستند که مدام در حال تشویق یکدیگر به بازنشر این تصاویر هستند؛ اگرچه پخش‌کنندگان در همه این موارد به ظاهر خواستار اعمال مجازات برای متخلفان هستند، اما گسترش روزافزون این موج، به ترویج بیشتر خشونت در جامعه دامن می‌زند.

وقتی پای آموزش و فرهنگ‌سازی می‌لنگد

نگاهی به آمار‌های مربوط به گسترش خشونت در جامعه می‌تواند این فرضیه را که افزایش اینگونه تصاویر خشونت‌بار در فضای مجازی، بازتابی از جامعه واقعی ما است، تقویت کند، اما سوالی که همچنان ذهن را آزار می‌دهد این است که فضای مجازی و رسانه‌های نوین چه نقشی در بسط و بروز این خشونت‌ها دارند و راه درمان آن چیست؟ اسماعیلی قدیمی استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص تاثیر رسانه‌های نوین بر رشد خشونت در جامعه معتقد است: وسایل ارتباط جمعی باید هنجار‌ها و ارزش‌ها را بازتولید کنند و هر جامعه‌ای که توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی پیدا می‌کند، باید متناسب با آن نظام‌های فرهنگی نیز توسعه پیدا کند و از طریق ابزار‌های فرهنگی، جامعه را آماده ورود به نظام‌های جدید کنند. نظام‌های اخلاقی و فرهنگی باید خود را متناسب با توسعه بازتولید، احیا و آماده روبرو شدن با شرایط جدید کرده و جامعه را برای مواجه شدن با تغییر و تحولات آماده کنند. وی با بیان اینکه متاسفانه نهاد‌های فرهنگی ما ضعیف هستند و برنامه ندارند، معتقد است: ما با تکنولوژی روز پیش می‌رویم بدون آنکه به اقتضائات و ساز و کار‌های کنترلی و پیوست‌های فرهنگی توجهی کنیم و به همین دلیل، شاهد هر نوع رفتاری در مواجهه با رسانه‌های جدید هستیم و در نبود ساز و کار‌های تشویق و تنبیه مناسب، زمینه برای سوءاستفاده و بداخلاقی‌ها فراهم می‌شود.

از بیسوادی مجازی تا لاآبالی‌گری حقیقی

حالا با این نکات، شاید بتوان تحلیل درست‌تری از رفتار رخ داده در حادثه سیرجان داشت؛ دختری جوان و کم سن و سال که از رفتارش در ابتدای تصاویر معلوم است که آشنایی کافی و قبلی با پسر جوان هنجارشکن دارد و ادبیات و نحوه مواجهه او از سبک زندگی خاصی حکایت دارد، بخاطر ماجرایی بچه‌گانه درگیر قدرت‌نمایی و به قول معروف «کَل کَل» پسر جوان و دوستش می‌شود. در نقطه مقابل نیز، پسر جوان برای اینکه ثابت کند که چقدر در این بازی حماقت‌بار قدرت‌مند است، ابزار ارتباطی فضای مجازی را مأمنی برای نشان‌دادن قدرت‌طلبی خود می‌کند. از هر دو طرف که به این ماجرای تکان‌دهنده نگاه شود، عدم آموزش سواد رسانه‌ای و فرهنگ‌سازی از یک سو و عدم نظارت بر رفتار‌های جوانان در فضای حقیقی را می‌توان به وضوح مشاهده کرد. به تعبیر واضح‌تر، از رفتار‌های ضد اجتماعی این پسر و امثال او در فضای مجازی که و ریشه‌های آن – از جمله نبود نظارت‌های کافی و منسجم بر فضای مجازی و عدم آموزش – که بگذریم، نباید از یک عامل دیگر در زمینه‌سازی این اتفاقات غفلت کرد و آن، گسترش لاآبالی‌گری در برخی خانواده‌ها و خو کردن به سبک زندگی وارداتی است که در آن، آزادی‌های فردی را بی حد و حصر و به دلخواه و تشخیص فرد می‌داند و و هیچ نظارت و تربیتی را برنمی‌تابد و به این ترتیب، زمینه آسیب‌پذیری خود و دیگران را فراهم می‌کند و هنگامی هم که اتفاقی تلخ رخ می‌دهد، همه و همه را مسئول می‌داند!
این کلاف، سردرگم می‌شود اگر از همین حالا فکری برایش نشود و ریشه های این بیماری رفتاری خشکانده نشود.

ارسال نظرات