به گزارش رهنما به نقل از تسنیم "فضای مجازی" واقعیتی است که هر روز زندگی ما را بیشتر از گذشته تحت تأثیر قرار میدهد، بخش مهمی از نگرش و رفتار ما در این فضا شکل میگیرد؛ فضای مجازی برای ما ایرانیها یک فرصت است تا با هم گفتوگو کنیم؛ فضای مجازی برای ما ایرانیها که بیشتر عمر تاریخی خود را از صدها سال قبل تا زمان شکلگیری جمهوری اسلامی ایران تحت سیطره حکومتهای دیکتاتوری و شاهنشاهی بودیم یک فرصت است تا آزادی بیان، مطالبهگری و نظارت عمومی بر عملکرد دولتها را تمرین کنیم.ژاما در کنار فرصتهای بیشمار فضای مجازی، تهدیدهایی هم وجود دارد که نباید از آنها غافل شویم کمااینکه یکی از این تهدیدها را چند روز پیش و حتی همین دیروز دیدیم؛ برخی اشخاص در خارج از مرزهای ایران میخواهند برای سرنوشت ما تصمیم بگیرند و حتی اقدامات خوب ما ایرانیها را به شکلی تفسیر میکنند که زمینه دخالت ترامپ، حکام عربستان صعودی و سایر غریبهها و دشمنان را فراهم کنند.
در این میان تلاشهای رسانهای یک جریان که بخشی از آن هشت سال سرنوشت کشور را در اختیار داشت و امروز بخش کوچکتری از آن موسوم به جریان انحرافی به اپوزیسیون تبدیل شده، با دخالتهای رسانهای بیگانگان گره خورده و تشخیص سره از ناسره را در فضای مجازی سخت کرده است.
فیلمهایی میبینیم که تصور میکنیم این تمام واقعیت است و غافل از این هستیم که اولا فضای مجازی به خودی خود یک فضای رسمی و معتبر نیست و نیاز است که اخبار و اطلاعات دریافتی از فضای مجازی را با منابع رسمی و موثق تطبیق دهیم؛ ثانیا ما ایرانیها هنوز به درستی با تکنیکهای اقناع آشنایی نداریم.
تصور کنید در یک جمع صد نفره که افراد با انگیزههای مختلفی در آن حضور دارند، میشود تنها بخش بسیار کوچکی از واقعیت را با دوربین تلفن همراه ضبط و در فضای مجازی منتشر کرد که بوی ناامیدی از دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران را بدهد، این بخش بسیار کوچک میتواند شعارهای انحرافی دو یا سه نفر باشد که از خارج کشور هدایت میشوند؛ نام این کار در میان تکنیکهای اقناع، بزرگنمایی و برجستهسازی است.
یعنی ما یک واقعیت خیلی کوچک را خیلی بزرگ کردهایم تا به همه بگوییم واقعیت آن چیزی است که ما میگوییم؛ علاوه بر این، گاهی یک رویدادی که واقعا اتفاق افتاده است به شکل نادرست تفسیر و تحلیل میشود تا مردم را از دولت و نظام جمهوری اسلامی ناامید کنند.
عدهای با هدف مطالبهگری اقتصادی از دولت در کنار هم جمع شدهاند و رسانههای غربی آن را به تظاهرات علیه نظام تفسیر میکنند، گاهی هم اساسا خبر دروغی منتشر میشود، مثلا برای اینکه بگویند کشور در آستانه فروپاشی است، میگویند دختر فلان مقام از کشور خارج شد در صورتیکه ما میدانیم اساسا چنین خبری پایه و اساس ندارد یا عکسی که مربوط به گذشته است را مجددا منتشر کرده و در ذیل آن میگویند همین امروز، فلان شهر، فلان خیابان و از این شیوهها استفاده میکنند تا امنیت روانی جامعه را مختل کنند.
تکنیک دیگری که معمولا در این زمانها مورد استفاده واقع میشود فن سوار شدن به واگن و همراهی با جماعت است؛ در این تکنیک گفته میشود همه دارند فلان کار را انجام میدهند و شما هم اگر میخواهید از قطار مردم جا و از قافله عقب نمانید بهتر است هر چه سریعتر به مردمی که در حال انجام این کار هستند، بپیوندید.
در حالیکه وقتی بررسی میکنیم، میبینم جماعتی که به آن استناد شده است با انگیزههای مختلفی در صحنه حاضر شدهاند و حرفهای مختلفی میزنند و شعارهای یکسانی نمیدهند و متوجه میشویم که جریان رسانهای غربنشین دارد از آب گل آلود برای خود ماهی میگیرد و نه تنها به فکر حل مسئله نیست بلکه به فکر ایجاد بحران است و دارد فکر میکند چگونه از این جریان سوء استفاده تا مسائل را پیچیدهتر و غیر قابل حل کند.
حال در این میان راه چاره چیست؟ اولا لازم است تفکر انتقادی و سواد رسانهای خود را افزایش داده و هر مطلبی در فضای مجازی دیدیم، باور نکنیم و تکنیکهای اقناع را بشناسیم تا به راحتی تحت تأثیر محتوای منتشر شده در فضای مجازی واقع نشویم؛ ثانیا بدانیم که فقط بخشی از فضای مجازی سالم، مفید و ایمن است و محتوای آن قابل اعتماد است که نشان شامد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را داشته باشد و بخشی که نشان شامد را ندارد یعنی این بخش بیهویت و غیر قابل اعتماد است.
در نهایت لازم است اخبار و اطلاعاتی که در فضای مجازی میشنویم را با تحلیل خبرگان حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تطبیق دهیم تا روشن شود کدام اخبار درست و کدام اخبار و اطلاعات، انحرافی است؟
از قضا پیمایشی که اینجانب در اردیبهشت ماه سال جاری در هفت دانشگاه مادر شهر تهران انجام دادم، نشان داد که سواد رسانهای دانشجویان دانشگاههای مادر شهر تهران نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته است؛ در این پیمایش نزدیک به 70 درصد دانشجویان اعلام کردند که هر چند از شبکههای اجتماعی و ماهوارهای برای اطلاع از آخرین اخبار و رویدادها استفاده میکنند اما برای این اخبار و اطلاعات، اعتبار چندانی قائل نیستند و اخبار و اطلاعات دریافتی را با اخبار صداوسیما، خبرگزاریها و مطبوعات تطبیق میدهند و بعد از تطبیق اطلاعات نسبت به اینکه چه واکنشی نشان دهند تصمیمگیری میکنند.
البته 13 درصد دانشجویان هم اعلام کردند اخباری که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود را معتبر میدانیم که این 13 درصد همان دانشجویانی هستند که احتمالا شاهد تجمع برخی از آنها در روزهای گذشته بودهایم البته تأکید میکنم بخشی از آنها و نه تمام آنها؛ همچنین ناگفته نماند که از میان 70 درصدی که عرض کردم 54 درصد دانشجویان اعلام کردند که ما اخبار را ابتدا از شبکههای اجتماعی دریافت میکنیم که این به نظرم کاملا طبیعی است زیرا امروز همه افراد تلفن همراه دارند و به اینترنت متصل میشوند.
نخستین راه ارتباطی برای دریافت اخبار، شبکههای اجتماعی است بنابراین من فکر میکنم وضعیت امروز جامعه ما در دانشگاهها نسبت به گذشته بهتر شده است و تنها 13 درصد دانشجویان دانشگاههای مادر شهر تهران هنوز از نظر سواد ارتباطی و رسانهای کم سواد هستند؛ اما پژوهشهای ایسپا نشان میدهد که هنوز در متن عمومی جامعه دچار مشکل هستیم و برخی از مردم هنوز به این باور نرسیدهاند که حتما لازم است اخبار و اطلاعات شبکههای اجتماعی را با منابع معتبر، رسمی و موثق تطبیق دهند که امیدوارم برنامههای انجمن سواد رسانهای ایران با حمایت سایر نهادهای دولتی، عمومی و خصوصی به نتیجه برسد و شاهد افزایش سواد رسانهای عموم مردم در فضای مجازی باشیم.
من در پایان یک پیشنهاد هم برای مسئولان کشور دارم؛ به نظرم اگر مسئولان کشور از فرصت رصد هوشمند فضای مجازی برای درک مطالبات مردم استفاده کنند، مردم ناچار نیستند که برای رساندن صدای خود به گوش مسئولان از اجتماعات واقعی استفاده کنند.
فکر میکنم یکی از دلایل تجمعات مردمی این است که ما نسبت به مطالبات مردمی در فضای مجازی حساس نیستیم و تا زمانی که اتفاق خاصی نیفتد، میگوییم اینها فقط حرف است و معلوم نیست مردم واقعا چنین مطالبهای داشته باشند در حالی که عقل سلیم حکم میکند نسبت به تمام خواستههای مردم حساس باشیم و نگذاریم کار به جایی برسد که مردم احساس کنند ناچار هستند حرفهای خود را به شیوهای دیگر بیان کنند.
مگر ما در جمهوری اسلامی ایران مدعی نیستیم که برای تمام مشکلات مردم راهکار داریم؛ خب مردم از ما انتظار دارند که راهکارهای حل مشکل را به شکل عملیاتی ببینند و تأثیر راهکارهای ما را بر روی زندگی خود به شکل ملموس مشاهده کنند؛ به نظرم این توقع نابجایی نیست اما یک توصیه هم به مردم دارم و آن این است که اجازه ندهند جریانات سیاسی غربگرا از حرفهای ایشان سوء استفاده کنند و به بهانه حرفهایی که ما با نیت حل مشکل زدهایم، مشکل را پیچیدهتر کرده و آن را غیر قابل حل کنند.
مگر نه اینکه مردم تبریز سال گذشته از کمپین نخریدن کالای خارجی استفاده کرده و اقتصاد بخش خصوصی فعال در تبریز را نجات دادند؟ پس میشود از فضای مجازی و طراحی جریانهای اجتماعی طوری استفاده کرد که مشکل اقتصاد را با کمک هم حل کنیم و نباید اجازه دهیم فضایی ایجاد شود که به جای حل مشکل، صدها مشکل جدید هم ایجاد شود؛ این تمام خواسته من به عنوان نماینده فعالان سواد رسانهای کشور از مردم عزیز و دوست داشتنی ایران است لذا بیایید در فضای مجازی از فرصتها استفاده کنیم و از تهدیدها مصون بمانیم با افزایش سواد رسانهای.
محمدصادق افراسیابی؛ مدیرعامل انجمن سواد رسانهای ایران
ارسال نظرات