- حنظله گوشی «نفتالی بِنِت» را هک کرد
- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
چهارشنبه ؛ 03 دی 1404 نتیجه مدارا با گروسی
گروسی در تازهترین ادعاهای خود از باقی ماندن «سایه شمشیر داموکلس» بر فراز ایران سخن گفته و از وجود حدود چهارصد کیلوگرم اورانیوم غنیشده در سطح شصت درصد اظهار نگرانی کرده است. این ادبیات، اگرچه ظاهراً فنی جلوه میکند، در واقع بیانگر یک بازی سیاسی آشکار است که در پشت آن، منافع واشنگتن و تلآویو قرار دارد.
نخست باید به این نکته اشاره کرد که نتیجه مدارای نسبی ایران با گروسی، همان وقاحت حداکثری او بوده است. گروسی، مهرهای شناختهشده در زمینۀ سیاسیسازی پرونده هستهای ایران است؛ مهرهای که از همان آغاز مدیریت خود در آژانس، عملاً بهجای ایفای نقش فنی و بیطرفانه، در خدمت اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی ظاهر شد. ارتباطی مستقیم و معنادار میان مدارا با چنین شخصیتهایی و تشدید زیادهخواهی آنان وجود دارد. هر بار ایران از درِ تعامل وارد شده، او فرصت یافته است تا با ادبیات تهدید و القائات سیاسی جایگاه خود را تثبیت کند. امروز گروسی نه مدیر یک نهاد بینالمللی فنی، بلکه سخنگوی غیررسمی محور فشار غرب علیه ایران است.
دومین نکته، تناقض شرمآور رفتار گروسی است؛ با گذشت ماهها از حمله غیرقانونی آمریکا به بخشی از تأسیسات هستهای ایران، او حتی یکبار این اقدام را محکوم نکرده است. سکوت آگاهانه او در برابر چنین تجاوزی، تأیید ضمنی رفتار واشنگتن است، رفتاری که اساس حقوق بینالملل و منشور آژانس را زیر سؤال میبرد. اما در مقابل، همین گروسی بهطور مداوم با ادبیات تهدید و هشدار علیه تهران سخن میگوید؛ گویی قربانی، مجرم و متجاوز، قربانی است. این وارونگی مواضع بهخوبی نشان میدهد که مدیرکل آژانس در عمل، وظیفۀ فنی خود را وانهاده و در زمینۀ سیاسی غرب بازی میکند. در چنین شرایطی دیگر جایی برای مصالحه با او باقی نمیماند. مصالحه با گروسی، به معنای پذیرش منطق تبعیضآمیز و سیاسیشدهای است که عملاً حیثیت نهادهای بینالمللی را به گروگان گرفته است.
نکته سوم، به ادعای گروسی دربارهی «۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با خلوص ۶۰ درصد» بازمیگردد. او این گزاره را چنان بیان میکند که گویی چنین پدیده ای در خلأ یا متاثر از تصمیمی غیرعادی رخ داده ، حال آنکه زمینههای شکلگیری این روند کاملاً روشن است: خروج یکجانبه آمریکا از برجام و نقض عهد مطلق اتحادیه اروپا که عملاً توافق هستهای را بیاثر ساخت. واکنش ایران در غنیسازی بالاتر، پاسخی فنی و طبیعی به نقض تعهدات طرفهای مقابل بود، نه اقدامی تحریکآمیز. گروسی به این حقایق هیچ اشارهای نکرده و با تکرار روایت غرب، در واقع فقط نیمۀ مطلوب ماجرا را بازگو کرده است. افزون بر این، او نسبت به احیای مکانیسم ماشه توسط سه کشور اروپایی عامدانه سکوت کرده است؛ مکانیسمی که برخلاف روح برجام، نشاندهندۀ بازگشت کامل اروپا به مسیر فشار و تحریم است.این روایتگری یکطرفه و مغرضانه، نه بر مبنای واقعیتهای فنی، بلکه با نیت سیاسی انجام میشود تا ایران را در موضع دفاعی قرار دهد. اما ملت ایران بارها نشان دادهاند که زیر بار چنین تحریف و فریب آشکاری نخواهند رفت. آنان میدانند که آژانس کنونی، از بیطرفی فاصله گرفته و به ابزاری در دست قدرتهای بزرگ تبدیل شده است؛ قدرتهایی که خود بزرگترین ناقضان صلح، امنیت و اعتماد جهانیاند.
در پایان باید گفت، مدارا با گروسی نهتنها راهی برای حفظ تعامل نیست، بلکه جادۀ یکسویهای است که تنها به افزایش فشار و وقاحت سیاسی او منجر خواهد شد. تنها راهِ مقابله با این بازی، بازگشت به موضع عزتمحور و بازخواستی جدی از آژانس است تا مدیرکل آن بداند ایران هیچگاه قربانی روایتسازی وی نخواهد شد.
ارسال نظرات