چهارشنبه ؛ 07 آبان 1404
کیهان
حسن رشوند
حوزه امنيت، منافع و مصالح ملي از جمله حوزههايي است که کمتر کسي را ميتوان يافت که نسبت به اهميت و ضرورت آن واقف نباشد و تقريباً همه کساني که از عقلانيت فکري و سياسي برخوردارند، سعي ميکنند گفتارها و رفتارهاي خود را بهگونهاي تنظيم کنند که چالشي براي اين حوزه ايجاد نشود. چراکه از نگاه استراتژيستها، هرگاه امنيت ملي يا منافع ملي يک کشور دستخوش رفتارهاي سياسي افراد يا جريانهاي سياسي قرار گرفت، بايد انتظار داشت که حوزههاي ديگر عملکردي نظام يا سيستم سياسي مورد بيتوجهي و چالش جدي قرار گيرد. از برآيند رفتاري همه شخصيتهاي سياسي دنيا اين برداشت ميشود که رعايت امنيت و منافع ملي کشور خط قرمز آنها محسوب شده و کمتر زمانهایی پیش آمده که فعل و انفعالات سياسي يا رقابتهاي حزبي،آنها را بر آن داشته که به خود اجازه دهند حوزههاي امنيت و منافع ملي را وجهالمصالحه اميال شخصي يا حزبي خويش قرار دهند. لذا نمیتوان تصور کرد مقاماتی که روزگاری صاحبمنصبان تراز اول کشور بودند به خود اجازه دهند در زمانی که دوره مسئولیتشان سپری شده است علیه سیاستهای راهبردی، امنیت، منافع و مصالح ملی کشور بهگونهای موضعگیری کنند که خلاف آنچه سیستم و حاکمیت دنبال میکند، باشد. اما این روزها آقایان روحانی و ظریف رئیسجمهور و وزیر خارجه دولت دوازدهم این کار را کردند! تا جایی که آقای قالیباف رئیسمجلس شورای اسلامی که در یک سال گذشته همواره این ملاحظه را داشت که مبادا در موضعگیریهای خود سخنی گفته شود که به تریج قبای وفاق بر بخورد، از هرگونه سخن چالش برانگیزی پرهیز داشت، به یکباره صبح روز یکشنبه در نطق پیش از دستور مجلس از کوره در رفت و گفت: «در این برهه حساس، از همه سلیقههای سیاسی مختلف انتظار میرود که با وحدت کلمه، از این دستاوردها حمایت کنند و صدای رسای ملت ایران در برابر فشارهای خارجی باشند. بیایید به یادآوریم که عزت و سربلندی ایران، در اتحاد و ایستادگی همه است؛ ایستادگیای که امروز، با حمایت شرکای جهانی، به ثمر نشسته است. وظیفه شرعی و میهنی ماست که امروز تحت هر شرایطی، امر ملی را بر امر جناحی مقدم بداریم و به تثبیت و تحکیم دستاوردهای امروز کشور کمک کنیم. در همین راستا لازم میدانم انتقاد صریح خود را نسبت به مواضع رئیسجمهور و وزیرخارجه اسبقمان اعلام کنم که دقیقاً در شرایطی که مسیر همکاریهای راهبردی ما با کشور روسیه در حال پیشرفت است با مواضع خود به این مسیر لطمه زدند.
آنچه موجب چنین واکنشی از سوی رئیسمجلس شد برمیگردد به سخنان حاوی مضامین آشکار ضد منافع ملی یکی دو ماه اخیر آقایان حسن روحانی و محمدجواد ظریف پیرامون روسیه که با توجه به فشارهای آمریکا و سه کشور اروپایی، ایران تلاش کرده روابط خود با دو کشور چین و روسیه را گسترش دهد. آنان با طرح ادعاهایی درباره «وابستگی ایران به روسیه» یا «فدا شدن منافع ایران در روابط با مسکو»، تلاش کردهاند ضمن بازتولید نگاه غربمحور جریان سیاسی خود، مسیر جدید دیپلماسی متوازن کشور را تخطئه کنند. این رویکرد، نه از جنس تحلیل راهبردی، بلکه از جنس رقابت سیاسی و تخریب توازن ژئوپلیتیک و راهبردی ایران به نفع آمریکاست. در شرایطی که ایران با رویکرد چندجانبهگرایی توانسته فشار غرب را کاهش دهد، چنین سخنانی با زیر سؤال بردن همگرایی شرق به عنوان دو قدرت جهانی، عملاً منافع ملی را در تراز سیاستهای جناحی قربانی میکند. در واقع میتوان گفت که سخنان روحانی و ظریف همان بازتولید گفتمان «غرب محور» در قالب «انتقاد از شرقی» است که همواره توسط اصلاحطلبان از ابتدای شکلگیری تاکنون در همه زمینهها دنبال میشده است.گره زدن اقتصاد کشور و معیشت مردم به برجامی که زلف آن به چند کشور اروپایی گره خورده بود تا آنجا پیش رفت که دیدیم روحانی آب خوردن مردم را هم به توافقی پیوند زدکه در نهایت با «اسنپ بک» توسط اروپا دود شد و به هوا رفت.
در رابطه با بیتوجهی آقای روحانی به امنیت و منافع ملی با وجود آنکه سالیان طولانی وی بر مسند حراست از امنیت ملی کشور نشسته و کتاب «امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران» را در 800 صفحه البته با همکاری حلقه نزدیکان خود در دولتهای یازدهم و دوازدهم به رشته تحریر درآورده، چند نکته قابل تامل وجود دارد:
1- هر دولت، فرد یا جریان سیاسی که هویت و اقتدار ملی را بر پایه ترجیح منافع شخصی یا جناحی قربانی کند، عملاً در مسیر کاهش قدرت ملی حرکت میکند. همانگونه که آقای روحانی در کتاب خود بر این نکته تاکید کرده که منافع ملی، نه شعار سیاسی، بلکه مجموعهای از اولویتهاست که بر اساس امنیت، استقلال و توسعه پایدار تعریف میشود، این معیار تشخیص رفتار و گفتار مسئولان و خط تمایز میان نقد سازنده و تخریب ضدملی است و عدم توجه به این معیار، نشان میدهد یا طرف مقابل هنوز فهم درستی از منافع ملی ندارد یا آنچه به نام او نگارش شده، یکبار هم توسط خودش خوانده نشده است. چرا که منافع ملی مرز هویت و اقتدار یک کشور است و هیچگاه نباید دستخوش سخنان و رفتارهای نادرست و نسنجیده قرار گیرد.
2- در اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، اصل استقلال یعنی عدم وابستگی به هیچ یک از بلوکهای قدرت. تعامل با روسیه، چین یا سایر قدرتهای شرقی، نه به معنای وابستگی، بلکه گسترش سبد تعامل استراتژیک برای حفظ منافع ملی در مقابل نظام سلطه غربی است. در این چارچوب، نقد دیپلماسی شرقی اگر بدون درک راهبرد کلان و صرفا از موضع جناحی صورت گیرد، در واقع بازسازی همان روایت غربی است که ایران را یا منزوی یا وابسته به کشوری معرفی میکند. این در حالی است که رهبری معظم انقلاب به عنوان تصمیمگیر در سیاست کلان کشور و سکاندار نظام سیاسی، با لحاظ کردن همه شرایط و جوانب، یک سیاست خارجی هوشمند بر پایه «اختیار و انتخاب»، نه «اجبار و وابستگی» را مبنای عمل قرار داده است و این نکتهای است که حداقل باید توسط کسانی که در روزگاری نه چندان دور، سکان اجرائی کشور را در اختیار داشتند، درک شود.
3- اظهارات آقایان روحانی و ظریف که موجب واکنش رئیس مجلس شد را باید بخشی از پروژه رسانهای - سیاسی غرب دانست که از طریق مهرههای داخلی در ماههای اخیر در رسانههای اصلاحطلب دنبال میشود و هدف آن، تخریب اعتماد عمومی به سیاستهای مقاومت فعال در مقابل زیادهخواهیهای غرب است. هنگامی که حرکت اقتصادی کشور با پروژههای مشترک مسکو - تهران با احداث مسیر ریلی برای ایجاد یک کریدور مطمئن در امر صادرات و انرژی طی میشود، القای «وابستگی» را باید دقیقاً بهمنزله جنگ شناختی علیه راهبرد «استقلال ملی» دانست. این خطی است که مکرر در رسانههای غربی دنبال و در برخی رسانههای داخلی با روایتهای مختلف و اشخاص متفاوت بهطور همزمان با نگارش یادداشتهای تحلیلی برجسته میشود. خطی که مرتب القاء میکند «ایران وابسته به روسیه است، روسیه ایران را قربانی کرده و در نتیجه باید بازگشت به غرب را پذیرفت.» روحانی و ظریف آشکارا یا با زبان کنایه با تکرار این خطوط، در واقع زبان رسانههای خارجی را به درون فضای سیاسی داخلی منتقل میکنند.
4- سخنان آقایان روحانی و ظریف در قبال روسیه، از منظر منافع ملی، نه نقد دیپلماتیک، بلکه یک حمله سیاسی است که میتواند مشروعیت سیاست خارجی مستقل ایران که این روزها با تلاش تیم وزارت خارجه و شخص آقای عراقچی دنبال میشود را تضعیف کند. اهمیت منافع ملی در چنین فضائی، دفاع از استقلال تصمیمگیری، حفظ عزت ملی و مقابله با روایتهای وابستگی است. ایران نه وابسته به شرق است و نه تسلیم غرب میشود، بلکه در عقلانیت راهبردی خود، به دنبال توازن، تعامل مؤثر و مقاومت در برابر هرگونه تحمیل است.
5- رفتارهای این روزهای آقای روحانی که تقریبا در یک سال گذشته کمتر خبری از او در رسانهها منتشر میشد را باید در مسیری دانست که ما در بحث هستهای تا قبل از حمله آمریکا به مراکز هستهای کشورمان در مذاکره با غرب دنبال میکردیم. به نظر میرسد ناامیدی او از ادامه گفتوگو با طرفهای غربی که همه تخممرغهای خود را در سبد رابطه با غرب گذاشته بود، وی را به واکنش در مقابل سیاست گفتوگویهای راهبردی ایران با روسیه یا چین کشانده است. اما او نباید فراموش کند که هنوز حافظه ملت داستان تزریق بیضابطه 60 تن طلا و 22 میلیارد دلار و به روایت دیگر 28 میلیارد دلار ارز به بازار را در فاصله کوتاه تقریبا دو ماه فراموش نکردهاند! اظهارات آقای سیف رئیس کل بانک مرکزی که گفت من مخالف چنین اقدامی بودم و رئیسجمهور به من گفت؛ «به شما میگویم که بدون هیچ محدودیتی طلا و ارز را به بازار بریزید»، در پرونده ارزپاشی دوره ریاست جمهوری ایشان وجود دارد. در حالی این تصمیم اتخاذ شد که نه در چارچوب عقلانیت اقتصادی بود و نه بر اساس مصالح راهبردی کشور، بلکه واکنشی بود سیاسی و کوتاهمدت برای حفظ ظاهرِ ثبات کشور در آستانه انتقال قدرت. چنین رفتارهایی در سطح دولت، عملاً به معنای دستکاری ذخایر راهبردی ملت است؛ ذخایری که محصول دههها تلاش در برابر تحریمها بوده و باید در جهت تقویت قدرت ملی مصرف میشد، نه برای آرامسازی مصنوعی شاخصهای اقتصادی لحظهای که در کمتر زمانی همین آرامش هم تبدیل به سراب گردید.
6- آنچه روحانی و تیم اقتصادی او در پایان دولت انجام دادند، نه فقط یک اقدام اقتصادی خسارتآفرین، بلکه یک رفتار سیاسی با تبعات ملی و درست برخلاف منافع ملی و تخریب امنیت اقتصادی جامعه بود؛ اقدامی که با از بین بردن ظرفیت تابآوری اقتصادی، کشور را به میدان فشار بیدفاعتری کشاند. بنابراین آنچه این روزها در رفتار و گفتار آقایان روحانی و ظریف دیده میشود برای فرار از پاسخگویی در مقابل تلنباری از سؤالات مردم است که از این دو مسئول در زمینه ارزپاشی و جاروکردن خزانه دولت در ماههای واپسین واگذاری قدرت و گنجاندن «اسنپ بک » در متن برجام برخلاف منافع ملی و دهها سؤال بیجوابی است که تاکنون پاسخ داده نشده است.
جوان
حسین عبداللهیفر
از زمانی که سردبیر مجله نیچر خانم «کریستین آبورت» از اروپا به ایران آمد تا علل ارتقای رتبه علمی ایران از ۵۶ به ۳۴ را بررسی و راهکارهای بیثباتسازی و تحریم مضاعف را برای جلوگیری از روند فزاینده رشد علمی ایران مطرح کند، جایگاه علمی کشورمان نه تنها کاهش نیافت بلکه حدود ۲۰ پله نیز ارتقا یافت که محصول تلاش جوانان ایرانی در زمینه علمی در کنار سایر عرصههای ورزشی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی است.
چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مدال آوران کشورمان فرمودند: «امروز جوانهای ما، بعد از گذشت سالها، در بسیاری از مراکز تحقیقاتی در رتبههای اول تحقیقات دنیا قرار دارند؛ در رتبههای اول؛ یعنی حداقل در بین ده رتبه اول قرار دارند. جوانهای ما در نانو، در لیزر، در صنعت هستهای، در صنایع گوناگون نظامی، در تحقیقات مهم پزشکی کارهای بزرگی انجام دادهاند.» معظمله درادامه با اشاره به شنیدن خبر یافتن راه درمان یک بیماری لاعلاج توسط یکی از مراکز تحقیقاتی مهم فرمودند: «این خیلی مهم است. جوانها دارند کار میکنند، کشور دارد حرکت میکند، کشور دارد کار میکند؛ مظهر کار همین شماها هستید. این وضع جوانهای ما است.» حرکت علمی کشور و تلاش جهادی جوانان ایرانی را میتوان در عرصههای زیر مشاهده کرد:
الف) کسب مدالهای پرافتخار و درخشش جوانان ایرانی در سال جاری
۱) کسب ۵ مدال طلا و رتبه اول تیمی توسط تیم المپیاد نجوم و اخترفیزیک در المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک هند ۲) کسب ۴ مدال برنز توسط تیم المپیاد علوم زمین ایران در المپیاد جهانی علوم زمین چین ۳) کسب ۲ مدال نقره و ۲ مدال برنز و یک دیپلم افتخار توسط تیم المپیاد اقتصاد در المپیاد جهانی اقتصاد آذربایجان ۴) کسب ۲ مدال نقره و ۲ مدال برنز توسط تیم المپیاد هوش مصنوعی در المپیاد جهانی هوش مصنوعی چین ۵) کسب ۱ مدال طلا، ۲ مدال نقره و ۱ مدال برنز توسط تیم المپیاد کامپیوتر جمهوری اسلامی ایران در المپیاد جهانی کامپیوتر بولیویا
ب) دستاوردهای علمی جوانان ایرانی
به رسمیت شناختن مرجعیت علمی ایران در جهان ازسوی مراکز و مؤسسههای
حضور ۴۰ دانشگاه ایرانی درمیان دانشگاههای برتر حوزه مکانیک و مهندسی هوافضا
حضور در باشگاه معدود کشورهای تولیدکننده سازههای بزرگ دریایی
راه اندازی شبکه ملی «گرید» با ۱۴ابر رایانه برای انجام محاسبات پیچیده علمی
ثبت حدود ۳۶۴ مجله تحت نمایه بینالمللی در ایران
توسعه پارکهای علم و فناری در کشور
تحصیل بیش از ۳ میلیون و ۳۰۰ دانشجو در کشور
توسعه تحقیقات کاربردی در حوزه هوافضا
توسعه پایگاههای فضایی و ماهوارهبرها
فعالیت ماهواره ایرانی در مدار با ارتفاع بیشاز هزار کیلومتر برای نخستینبار
ساخت پایگاه فضایی ملی با قابلیت پرتابهای زمین و خورشیدآهنگ
خودکفایی ۹۵ درصدی در زمینه تولید داروی هستهای
دارنده ۸ ماهواره عملیاتی و مخابراتی ایران در فضا
افزایش ١٠٠برابری سرمایهگذاری در حوزه سلامت
رشد ٤٠٠ درصدی شاخصهای بهداشتی
برخورداری بیشاز ۹۷ درصد شهرهای کشور از بیمارستان
تربیت حدود ۱۵۰ هزار پزشک در دانشگاههای علوم پزشکی
ج) جایگاه علمی ایران اسلامی
رتبه نخست جهان در شتاب علمی
رتبه دوم جهان در زمینه رشد علم
رتبه پانزدهم جهان در عرصه تولید علم
رتبه نخست جهان در حوزه ساخت رادیوداروها
نخستین کشورآسیا در زمینه تکنولوژی لیزر
چهارمین کشور جهان در حوزه نانو
رتبه هفتم جهان در تولید نانو دارو
در جمع پنج کشورجهان در زمینه ساخت لیزرهای پرتوان
رتبه چهارم دنیا در عرصه تولید علوم درمان ناباروری
رتبه پنجم جهانی در حوزه دستاوردهای هستهای
در جمع پنج کشور برتر جهان در حوزه دانش هستهای
جزو معدود کشورهای دارنده چرخه کامل سوخت هستهای
رتبه نخست جهانی ایران از نظر کیفیت آب سنگین
رتبه نخست منطقه در حوزه تولید علم هوافضا
جزو ۶ کشور فرستنده موجود زنده به فضا در جهان
در جمع ۹ کشور برتر جهان در حوزه هوافضا
جمع ۱۶ کشور برتر جهان ازنظر تولیدات علمی حوزه هوافضا
نخستین کشور جهان در جراحی قلب
دومین کشور جهان در تولید داروهای نوترکیب هموفیلی فاکتور۷ و ۸ نخستین کشور منطقه در حوزه مغز و اعصاب
جزو دو کشور موفق در درمان تالاسمی
جزو دو کشور موفق در تولید دریچه قلب
رتبه پانزدهم جهان در حوزه چشم پزشکی
رتبه دوم در تولید سلولهای بنیادی
دومین کشور در زمینه تولیدکننده داروی بیماریهای قلبی و سرطان رتبه هفتم جهانی در حوزه داروسازی
حضور درجمع ۱۰کشور در زمینه جراحیهای قلب و دریچه قلب.
آرمان امروز
فرج الله معماری
اقتصاد آینده، نه بر پایه منابع خام، بلکه بر بستر داده و ارتباط بنا میشود. در جهانی که مرزها از خطوط جغرافیایی به شبکههای دیجیتال تبدیل شدهاند، ایران میتواند با اتصال بنگاههای خود به سکوهای تجارت منطقهای، از انزوای سنتی رهایی یابد. این اتصال، مرزهای صادرات را میشکند و هزینههای مبادله را به طور چشمگیری کاهش میدهد. تصور کنید: صادرکنندهای در اصفهان که بدون واسطههای پیچیده، محصول فرش دستباف خود را به بازارهای ترکیه یا امارات عرضه کند. این سناریو، نه خیال، بلکه واقعیتی است که فناوری آن را ممکن میسازد. سکوهای دیجیتال مانند دیجیکالا منطقهای یا پلتفرمهای مشابه در خاورمیانه، بستری برابر برای همه فراهم میکنند. بنگاههای کوچک و متوسط (SMEها)، که بیش از ۹۰ درصد بنگاههای ایرانی را تشکیل میدهند، اکنون میتوانند در کنار غولهای صنعتی بایستند. به جای رقابت بر پایه حجم تولید، رقابت بر کیفیت، نوآوری و دسترسی مستقیم شکل میگیرد. سامانههای دیجیتال، با الگوریتمهای هوشمند، شفافیت قیمت را تضمین میکنند. خریدار در دبی، قیمت واقعی محصول ایرانی را میبیند، بدون حاشیه سود واسطهها. سرعت دسترسی هم افزایش مییابد: سفارشی که هفتهها طول میکشید، اکنون در ساعات انجام میشود. این تحول، حلقههای واسطه را میکاهد و سود را مستقیم به تولیدکننده میرساند، که میتواند در فناوری یا نیروی کار سرمایهگذاری کند. دولت در این اکوسیستم، نقش کاتالیزور را ایفا میکند. فراهم کردن زیرساختهای پرداخت بینمرزی، مانند سیستمهای سوئیفت جایگزین یا رمزارزهای ملی، ضروری است. تبادل داده امن، با رعایت استانداردهای GDPR-مانند، اعتمادسازی میکند. ایران، با پتانسیل عظیم در حوزه فناوری اطلاعات – از استارتآپهای تهران تا متخصصان نرمافزاری در شیراز – میتواند این زیرساختها را بومیسازی کند. سیاستهایی مانند معافیتهای مالیاتی برای صادرات دیجیتال یا صندوقهای حمایتی برای اتصال به شبکههای منطقهای، مسیر را هموار خواهند کرد. بدون این حمایتها، بخش خصوصی در برابر موانع فنی و حقوقی ناتوان میماند. سرمایه ایرانی، هرگاه با فناوری و اعتماد همراه شود، بازارهای تازهای میگشاید. نمونههای موفق جهانی، مانند علیبابا در چین که SMEهای روستایی را به اقتصاد جهانی وصل کرد، الهامبخش است. در ایران، صادرات غیرنفتی از ۵۰ میلیارد دلار در ۱۴۰۲ به بیش از ۱۰۰ میلیارد میرسد، اگر دیجیتالسازی اولویت شود. این نه تنها جایگاه ایران را در منطقه تثبیت میکند، بلکه تنوع اقتصادی را افزایش میدهد و وابستگی به نفت را کاهش. در عصر اتصال، مرز از نقشه به شبکه منتقل شده است. کشوری برنده خواهد بود که تجارت را نه عبور از گمرک، بلکه عبور از ذهنیت بداند. آنجا که ارتباط جای محدودیت مینشیند، صادرات معنایی تازه از حضور مییابد: حضوری پایدار، فراگیر و نوآورانه. ایران، با میراث غنی و نیروی جوان، آماده است تا این مرزها را فتح کند – مشروط به اینکه امروز، گامهای دیجیتال را بردارد.
رسالت
فرهیختگان
زهرا شمیرانی
درک ضرورت و پیچیدگی امتداد روزنامه در فرم رسانهای جدید، ما را با این پرسش روبهرو کرد که چگونه تداوم رسانه مکتوب باید در درون ساختار دیجیتال باززاده شود تا هم سویه فرهنگی - سیاسی آن کمرنگ نشود و هم همداستانیاش با امر عمومی از میان نرود؟ پیش از ما نیز اندیشهوران علومانسانی معاصر از نیمه قرن بیستم تا امروز این ضرورت را از زوایای پدیدارشناختی، هرمنوتیکی و حافظهای طرح کردهاند.
در روزگار دیجیتال که زمان به لحظههای بیتداوم فروکاسته شده است، سخن از رسانه مکتوب و امتدادش در صورتهای نو، نه نوستالژی کاغذ، بلکه دفاع از خود تأمل است. والْتِر بنیامین نخستین کسی بود که در میان هیاهوی بازتولید مکانیکی، خطر زوال هاله را دید؛ آن فاصله معناییای که میان نوشته و خواننده برقرار میکرد و به فهم عمق میبخشید. بنیامین هشدار میداد که با بیزمانی تصویر و سرعت بازنمایی، اندیشه از فضای تأمل بیرون رانده میشود؛ پس اگر رسانه نو میخواهد فرهنگی باشد، باید این فاصله روحانی را بازآفرینی کند نه با کاغذ، بلکه با زمان کاغذی. از دیگر سو در اهمیت و ستایش روزنامه نیز بیشتر و پیشتر گفتهاند و شنیدهایم. ترکیب مفهوم فرهنگ یادمند آسمن با تحلیل بودریو از میدان سرعت و اقتصاد توجه، راهی میگشاید تا روزنامه کاغذی را نه صرفاً رسانهای تاریخی بلکه شکل مقاومت فرهنگی حافظه علیهِ تبخیرِ زمان بفهمیم. در منظومه آسمن، فرهنگ یادمند همان شبکهای از نشانهها و نوشتارهاست که حافظه جمعی را از فراموشی لحظهای نجات میدهد. در برابر، بودریو نشان میدهد که پیام و نشانه در گردش بیپایان تصویرها بیمرجع میشود و بازار توجه با منطق سرعت و سطح، هر چیز را در لحظه میبلعد. اینجاست که روزنامه کاغذی بهگونهای پارادوکسیکال، در مقام چیزی ظاهراً کهنه، بدل به نقطه ایست هستیشناختی فرهنگ میشود.
در امتداد درهمتنیدگی میان فرهنگ یادمند و نقد اقتصاد سرعت، میتوان عمق فلسفی این دو را در افق پدیدارشناسی رسانه آشکارتر کرد. در نگاه آسمن، حافظه فرهنگی نه صرفاً انباشت دانش، بلکه ساختار پایداری است که در آن جامعه خود را بازمیخواند و زمان را تجربهپذیر میکند. در این چشمانداز، روزنامه کاغذی بهصورت یک ضد نظام ظاهر میشود. در جایی که بازار توجه و سرعت بیوقفه، ارزش را در لحظه درخشش دیجیتال تعریف میکند، روزنامه زمان را منجمد میسازد و لحظه را به یاد تبدیل میکند.
حال «فرهیختگان» ضمن دفاع از حیثیت رسانههای مکتوب و ضرورت وجود روزنامه بهمثابه سازه حافظهای جامعه ایران، با تأسیس مجله تصویری، گام بلندی در راستای استحکام بیشتر این بنا برداشته است. «مجله تصویری فرهیختگان» همهنگام روزنامه است و نیست. به این اعتبار که تداوم معنایی روزنامه خواهد بود و در کولهبارش تجارب ارزشمند دوهزار و سیصد و چهار شماره روزنامه در دوره جدید را همراه دارد؛ همچنین با نوسازی و بهسازی قالبهای ارائه و انتشار، فراروی از روزنامه است. تلاش ما در «مجله تصویری فرهیختگان» در ادامه مسیر دشوار روزنامه است که باید نه به دام ابتذال امر روزمره گرفتار شد و نه در هپروت بینسبتی با امر واقع خود را کانالیزه کنیم و گرداگرد مخاطبمان با انبوه محتواهای یکجانبه و تمامیتخواهانه حصار بکشیم.
هر فرم رسانهای تازه، اگر بخواهد مؤثر و گیرا - نه الزاماً چالشبرانگیز - باشد، باید رسانه پیشین را در خود باززایی و بازطراحی کند، از آن تغذیه کند و صورت تازهای برای همان محتوا و منظر بسازد. در این معنا، مجله تصویری نهتنها رقیب روزنامه نیست؛ امتداد و فراروی از آن است. امتدادِ رسانه مکتوب در رسانه جدید، نه نگهداری کاغذ، بلکه پاسداری از روح کاغذ است.
«مجله تصویری فرهیختگان» بضاعت مزجات ما در روزنامه «فرهیختگان» برای گشایش مسیرهای نو و نخستین برنامه، مجله علومانسانی «ایده» است.
«ایده» میانجی اصحاب رسانه و اندیشه است و با خوانش مسئلهمند گذشته، افق آینده را میگشاید. این میانجیگری، شرط فرهنگی حضور تازه است. بهزعم ما این قالب جدید رسانهای اگر نتواند از نشاط خط و وقار پاراگراف تقلید کند، به حضور بیریشه تبدیل خواهد شد.
مجله علومانسانی «ایده»، برونداد تکیه و پیوستگی محتوایی «مجله تصویری فرهیختگان» به منابع و میراث مکتوب است. «ایده» با میزبانی دانشگاهیان و پژوهشگران علومانسانی، مواد فکر و اندیشهورزی آینده ایران را پیش چشم مخاطبان بهویژه ذینفعان زنجیره علومانسانی و لایه حکمرانی مینشاند و تلاش میکند بستری امن فراهم کند تا نظرورزان علومانسانی پروژهها و دستاوردهای اندیشگانی خود را در معرض شناخت و بازخوانی قرار دهند؛ بیهیاهو و حرمتشکنی. ما در تحریریه «مجله تصویری فرهیختگان» از این لحظه خواستار و چشمبهراه استادان جوان و پژوهشگران حوزههای متنوع علومانسانی خواهیم بود. «ایده»، خانه اندیشمندان علومانسانی است.
خراسان
حجت گنابادینژاد
وطن امروز
امیر حمزهزاده
جنگ اوکراین فضای سیاست بینالملل و حتی نوع عملکرد اروپا و غرب را با تغییرات فاحشی روبهرو کرد. در جهان، ادبیات روسستیزانه با تشدید این جنگ توسط غرب گسترش یافت. این ادبیات در ایران نیز با نوعی گفتمانسازی زیرپوستی از سوی رادیکالهای اصلاحطلب دنبال میشد اما کمکم برخی افراد از جمله «محمدجواد ظریف» و برخی دیپلماتهای نزدیک به اصلاحطلبان و فعالان سیاسی صریحا از این گفتمان رونمایی کردند و حالا این ماجرا با میانداری ظریف وارد فاز جدیدی شده است. اوایل امر، طرفداری اصلاحطلبان از اوکراین در رسانههای خود و تلاش برای ایجاد دوقطبی در این حوزه مشخص بود؛ هرچند موضع رسمی ایران همواره در این راستا تلاش برای ایجاد صلح و عدم جانبداری میان 2 طرف نزاع بوده است. ظریف در چند مرحله سعی کرد این گفتمان را به سیاست داخلی ایران تزریق کند اما حالا این دوقطبی بیش از پیش توسط تندروهای مجازی اصلاحطلب تکرار و به عنوان یک انگ و برچسب به فعالان مجازی زده میشود. اصلاحطلبان از یکسو از جنگ اوکراین و همسویی با غرب و گفتمان ضدروسی غرب استفاده کردند و از سوی دیگر سعی دارند فضای مذاکرات بیثمر و بیحاصلی را که سالیان سال کشور را معطل غرب کرد، با ایجاد فضای ذهنی جدید به حاشیه ببرند. یکی از مواردی که باز هم ظریف در فضای سیاسی منشأ آن علیه روسیه بود، فایل صوتی مصاحبه وی با «سعید لیلاز» فعال اقتصادی اصلاحطلب بود که بخشهای مختلفی از آن حاشیهساز شد اما یکی از حاشیههای آن درباره عملکرد روسیه بود و در واقع به طور مرموزی این گفتمان را که روسیه علیه پیشرفت ایران و مانع شکلگیری ارتباط مثبت ایران و غرب و خرابکار در بزنگاههای سیاسی با غرب است، اشاعه داد. از این جهت که فایل در قالب و با برچسب محرمانه منتشر شد، اثرگذاری آن نیز دوچندان بود و بر المان باورپذیری آن اضافه میکرد.
مشخصا این فایل صوتی بدون در نظر گرفتن بیتعهدی غرب و عدم پایبندی آمریکا و اروپا به وظایف خود در برجام، روسیه را عامل کارشکنی در برجام معرفی میکرد. این موضوع تا جایی بود که روسیه با خویشتنداری، ملاک را مواضع رسمی تهران عنوان کرد. «ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه در گفتوگو با خبرگزاری ایتارتاس گفت: «از اینکه کسانی مایلند روابط میان روسیه و ایران و پیوندهای دیرینه با ایران را دستکاری کنند، باخبریم اما در کل، اتکای ما به مواضع رسمی ایران است که بیش از یک بار اعلام شده است». با توجه به اینکه این فایل صوتی حواشی پررنگتری نیز داشت، بسیاری معطوف به وجه دیگر ماجرا شدند. بعد از آن تحرکات مرموزی در رسانههای اصلاحطلب علیه روسیه شکل گرفت که در پوشش نظرات کارشناسی روابط ایران و روسیه، همچنین گزارشات سیاسی بینالمللی توسط برخی فعالان سیاسی و دیپلماتهای معطوف به اصلاحات مطرح میشد. در فضای پساجنگ ۱۲ روزه که غرب سعی کرد با ابزارهای مختلف فشارهای سیاسی علیه کشورمان را تشدید کند و تروئیکای اروپا روند فعالسازی مکانیسم ماشه را اجرا کرد، ماجرای اسنپبک به عنوان یکی از مواردی که در کشور بحثهایی ایجاد کرد، باز هم پای روسها را به میان کشید. صحبتهای «علیاکبر صالحی» وزیر اسبق امور خارجه و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی کشورمان و عضو مذاکرهکننده ایران با ۱+۵ درباره نظر روسیه در مورد اسنپبک به عنوان «دام حقوقی» و سلبکننده حق وتوی این کشور به عنوان عضو دائم شورای امنیت، جنجالی تازه به پا کرد.
صالحی فاش کرد: «روسیه همان زمان که مکانیسم ماشه در برجام طراحی شد، متوجه شد این بند به طور زیرکانهای حق وتوی اعضای دائم شورای امنیت را دور میزند و هیچ دولتی، حتی مسکو و پکن، توان متوقف کردن آن را ندارد. روسیه آن زمان اعتراض کرد که این حق وتوی ما را زیر سوال میبرد». بعد از این سخنان و اتهامات علیه ظریف بود که وی روسیه را عامل اسنپبک خواند و بعد از آن ماجرا به جایی کشید شد که «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه در برابر این سخنان عنوان کرد: «ظریف و کری اسنپبک را ابداع کردند». اگرچه تا حدی این منازعه ظریف - لاوروف شخصی مینماید اما آنچه در این میان مطرح است، موضوع بازکردن پای یک طرف خارجی به منازعه و رقابتی داخلی است که در این راستا با توجه به بزنگاه سیاسی ایران، روسیه و چین که حالا با اقدامات تاریخی این 2 کشور در ایستادن کنار ایران و همکاری برای غیرقانونی و غیرحقوقی معرفی کردن فعال کردن مکانیسم ماشه همراه شده، بیشتر از هر چیز منافع ملی کشورمان را خدشهدار میکند؛ موضوعی که ظریف با سابقه بلندبالا در حوزه بینالمللی و دیپلماتیک باید بخوبی نسبت به آن حساس باشد و هیچ بهانهای نافی عملکرد و پاسخگویی ظریف در پذیرش چنین مکانیسمی که علیه برجام عمل کرد، نیست.
نکته اساسی در چنین رویکردی که علیه منافع ملی کشورمان تعریف میشود، آن است که اصلاحطلبان و گروههای نزدیک به آنها هرقدر غرب در تعامل با ایران کارشکنی کرد و بیشتر تجربیات دیپلماتیک در این حوزه گسترش یافت و ملموستر شد، روند گفتمان ضد برخی دیگر از کشورها را تشدید کردند! این در شرایطی است که کلاسیکترین موضوعات بینالمللی و دیپلماسی واقعگرایانه موید آن است که طرفین بر اساس منافع خود عمل کرده و هرقدر درهمتنیدگی منافع بیشتر و نوع روابط راهبردیتر باشد، بیشتر امکان حرکت کشورهای دیگر در راستای منافع ایران وجود دارد. در سالهای اخیر، بخشی از جریان اصلاحطلب و اعتدالگرا با محوریت چهرههایی چون حسن روحانی و محمدجواد ظریف، نوعی گفتمان ضدمنافع ملی را با حمله به برخی کشورها در فضای سیاست ایران نهادینه کردهاند؛ گفتمانی که در ظاهر، «استقلال در سیاست خارجی» را فریاد میزند اما در باطن، نوعی جهتگیری سیاسی است که عملاً میدان را برای بازگشت غربگرایی و اعتماد دوباره به آمریکا باز میکند. این جریان میکوشد کشورهای دیگر جز غرب را در افکار عمومی به عنوان مانع توسعه و تعامل معرفی و از سوی دیگر، چهرهای عاقل و صلحطلب از غرب بویژه آمریکا و اروپا ترسیم کند. اما حقیقت آن است که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، نه شرق معیار است و نه غرب، بلکه تنها «منافع ملی» ملاک است. با این حال، این جریان با القای دوگانه «روسیه بد ٫ غرب خوب»، عملاً سیاست خارجی ایران را در یک تله فکری قرار داده که ادامه آن برای منافع ملی ایران خطرآفرین است و بسیاری از ظرفیتها خصوصا در بزنگاههای حساس را با عدم عقلانیت سیاسی از کشورمان سلب میکند.
ارسال نظرات