جنگ روایتها به معنای توصیف طرفهای درگیر در پرونده از یک توافق سیاسی، آتش بس یا معاهده است. اکنون شاهد انعقاد آتش بس غزه هستیم. اما سوال اصلی اینجاست که آیا اساسا رژیم صهیونیستی قادر به ورود به "جنگ روایتها"در این معادله خواهد بود؟!در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه و تحلیل قرار گیرد:
نخست اینکه پذیرش هرگونه طرحی برای برقراری آتشبس در غزه، برای بنیامین نتانیاهو از منظر اهداف اصلی جنگ، نه تنها دستاورد محسوب نمیشود، بلکه مهر تأییدی بر ناکامی در تحقق وعدههای کلیدیاش خواهد بود. تحلیل شواهد نشان میدهد که آتشبس کنونی ترجمان مستقیم شکست در دستیابی به سه رکن اساسی است که نتانیاهو برای توجیه این جنگ تعیین کرده بود.
اولاً، اصل محو شدن حماس نقض شد. هدف محوری کابینه جنگ در اراضی اشغالی ، ریشهکن کردن کامل بنیانهای نظامی و سیاسی حماس بود. اما سازوکار آتشبس کنونی، حماس را نه تنها باقی نگه داشته، بلکه به عنوان یک بازیگر سیاسی و نظامی دارای قدرت چانهزنی در میز مذاکره به رسمیت میشناسد. بقای حماس در سایه این توافق، به معنای شکست کامل در مهمترین مأموریت جنگی اعلام شده است. منابع خبری اذعان می کنند که در طرح پیشنهادی آتش بس، سخنی از خلع سلاح
حماس به میان نیامده و این مسئله گویای فاجعه ایست که برای نتانیاهو، بن گویر، اسموتریچ و دیگر وزرای کابینه جنگ رخ داده است.
ثانیاً، رویای کنترل دائم غزه بر باد رفت. شرط دوم، یعنی استقرار اشغالگری دائم و قبضه کامل امنیتی و اداری نوار غزه توسط رژیم اسرائیل، عملاً کنار گذاشته شده است. توافق موجود، مسیری را ترسیم میکند که به سمت راهحلهای آیندهنگر حرکت میکند و نه تثبیت سلطه مطلق تلآویو. این به معنای نادیده گرفتن یکی از اهداف بلندمدت اعلامی نتانیاهو بوده که بارها به بهانه عدم تحقق آن، بسیاری از پیشنهادات میانجی گران را رد کرد.
ثالثاً، امتیازدهی اجباری در برابر اسرا، استراتژی اولیه نتانیاهو و کابینه اش را ابطال کرد. نتانیاهو به شدت اصرار داشت که اسرا باید بدون دادن هیچگونه امتیازی به گروههای مقاومت و در راس آنها حماس آزاد شوند. اما واقعیت مذاکرات نشان میدهد که برای بازگرداندن شهروندان خود، کابینه رژیم اشغالگر قدس مجبور به پذیرش مبادلهای سنگین، شامل آزادی شمار قابل توجهی از اسرای فلسطینی شده است. این مبادله، دقیقاً همان «تن دادن به شرایط مقاومت» است که پیشتر به شدت با آن مخالفت میشد.
در نهایت، آتشبس فعلی، نه یک پیروزی، بلکه گواهی بر عدم تحقق قاطعانه هر سه شرط بنیادین نتانیاهو است. این تفاوت نجومی میان شعارهای اولیه و نتایج نهایی، موضع نتانیاهو را در برابر همکاران داخلی خود و افکار عمومی تضعیف میکند و اثبات میکند که او نمیتواند پایان این درگیری را تحت عنوان «پیروزی» توجیه کند.در چنین شرایطی نخست وزیر رژیم صهیونیستی فاقد اصلی ترین پیش شرط برای ورود به جنگ روایتها ( پس از انعقاد آتش بس ) است. به عبارت بهتر، افکار عمومی دنیا اساسا مجالی به نتانیاهو جهت ورود به این عرصه نمی دهند.
ارسال نظرات