08 دی 1397 - 09:57
به بهانه سالروز حماسه ۹ دی

دود رفتار سیاست زده‌ها در ۹ دی به چشم مردم رفت

در همه جای دنیا و در همه جوامع پیشرفته، «انتخابات» تمرین دموکراسی، کار جمعی، مشارکت عمومی و تحمل مخالف است و همه این‌ها نه صرفاً پدیده‌هایی سیاسی که در اصل، مهارت‌هایی اجتماعی و فرهنگی هستند که از یک طرف، زمینه بروز و ظهور آن‌ها باید در دوران مدرسه و دانشگاه فراهم شده و تمرین شده باشد و از طرف دیگر، موعد انتخابات هم خود به تنهایی، فرصتی برای تمرین دوباره این مهارت‌ها و محک زدن آدم‌هاست.
نویسنده :
حامد حسین عسکری
کد خبر : 2017

پایگاه رهنما :

در همه جای دنیا و در همه جوامع پیشرفته، «انتخابات» تمرین دموکراسی، کار جمعی، مشارکت عمومی و تحمل مخالف است و همه این‌ها نه صرفاً پدیده‌هایی سیاسی که در اصل، مهارت‌هایی اجتماعی و فرهنگی هستند که از یک طرف، زمینه بروز و ظهور آن‌ها باید در دوران مدرسه و دانشگاه فراهم شده و تمرین شده باشد و از طرف دیگر، موعد انتخابات هم خود به تنهایی، فرصتی برای تمرین دوباره این مهارت‌ها و محک زدن آدم‌هاست. اگر افراد جامعه‌ای مخصوصا فعالان حزبی و سیاسی و دانشگاهی، این مهارت‌های فرهنگی و اجتماعی را به خوبی درک و تمرین کرده باشند، انتخابات هم به فرصت دوباره‌ای برای بالندگی آن جامعه و همگرایی و همفکری مردم تبدیل می‌شود و برعکس، اگر خلاف این قاعده رفتار شود و مسئله تحمل مخالف و پذیرش قواعد مشارکت فراموش شود، وضعیتی آشفته و غیرقابل قبول در آن جامعه پیش می‌آید.
شاید واضح‌ترین و فراموش‌ناشدنی‌ترین نمونه تمرین این مهارت اجتماعی در کشور ما، انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ باشد که فضای سیاسی و اجتماعی پس از آن، به «فتنه ۸۸» معروف شده است. هیجانات و رقابت‌های حساس قبل از این انتخابات – که ویژگی ذاتی هر انتخابات است – و رفتار بعدی نامزد‌هایی که موفق به کسب اکثریت آراء نشدند و طرح موضوع «تقلب» از سوی آن‌ها و دعوت مردم به کف خیابان باعث شد تا طی حدود ۸ ماه، فضای عمومی کشور - کم و بیش - درگیر هیجانات و التهاب‌های مخربی شود که در رقابت‌های انتخاباتی قبل از آن، سابقه نداشت؛ در حالی که اگر نامزد‌های معترض آن انتخابات و نخبگان سیاسی و دانشگاهی درگیر در آن هیجانات، هم خودشان به ساختار‌های قانونی انتخابات و ساز و کار‌های رسمی آن که با پذیرش آن‌ها وارد میدان رقابت شده بودند، احترام می‌گذاشتند و هم طرفداران خود به ویژه جوانان و گروه‌های اجتماعی را به خویشتن‌داری و رفتار منطقی و قانونمند دعوت می‌کردند، آن فضا می‌توانست به یک نقطه اوج برای تمرین مهارت‌های اجتماعی و فرهنگی مهمی شود که در ابتدای این نوشتار به آن‌ها اشاره شد.
از گسست اجتماعی تا سست شدن باور‌های دینی
شاید در نگاه نخست تصور شود که آنچه در آن ماجرا گذشت، اتفاقاتی سیاسی و امنیتی بوده، در حالی که ابعاد و آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی آن نیز اهمیتی کمتر از ضرر‌های سیاسی و حتی اقتصادی‌اش ندارد و جا دارد، جامعه‌شناسان و رفتارشناسان اجتماعی– صرفنظر از گرایش‌های فکری شخصی – به مداقه درباره آن بپردازند تا برای آینده کشور و اجتماع، مانند یک پادزهر عمل شود. «گسست‌های اجتماعی» و بی‌اعتمادی برخی گروه‌های مختلف مردمی نسبت به یکدیگر، مهمترین و اولین نتیجه ناگوار چنین اتفاقاتی است؛ وقتی قرار باشد، فعالان سیاسی و خواص یک کشور در بزنگاه‌های حساس، رفتاری هیجانی و ناصواب از خود بروز بدهند، طبیعی است که پایگاه‌های مردمی آن‌ها هم بخاطر اعتماد و سابقه ذهنی مثبتی که از این خواص دارند، خواه ناخواه درگیر این هیجانات شده و نسبت به یکدیگر بی‌اعتماد شده و از هم فاصله می‌گیرند و در درازمدت، چنین فاصله‌ای باعث بی‌تفاوتی مردم نسبت به سرنوشت‌شان می‌شود. «بی‌اعتمادی مردم و بویژه جوانان، نسبت به نهاد‌های قانونی مسئول و ساز و کار‌های رسمی و قانونی پیگیری مطالبات»، آسیب دیگری است که در پی این رفتار‌های ناهنجار سیاسیون، دامن‌گیر اجتماع و فرهنگ عمومی مردم می‌شود؛ با این توضیح که بدنه یک جامعه وقتی می‌بیند که بزرگان و مسئولان‌شان مثلا حرف از نپذیرفتن نظر نهاد‌های مجری و ناظر انتخابات می‌زنند، طبیعی است که به قول معروف، با خودشان هزار و یک‌جور فکر می‌کنند و خواه ناخواه بذر بی‌اعتمادی در دلشان پاشیده می‌شود. از سوی دیگر، «شکستن قبح پدیده قانون‌شکنی» و ایستادن مقابل ساختار‌های قانونی پذیرفته شده، دودی است که در اصل، به چشم بدنه جامعه می‌رود و به اصطلاح، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. اگر قانون حرمت و اعتبارش را در جامعه‌ای از دست بدهد، دیگر هیچ شخص یا گروه یا قشری از اقشار مردم، از تعرض و آسیب مصون نخواهد بود و در مدتی کوتاه، کف جامعه به عرصه هرج و مرج تبدیل می‌شود. در مرحله بعد، «بازی با اعتقادات و باور‌های دینی مردم» آسیب تلخی است که در سایه هرج و مرج انتخاباتی بروز می‌کند و متأسفانه نمونه آن در سال ۸۸ در برخی مقاطع به طور واضح دیده شد. وقتی برخی نماد‌های دینی مثل رنگ سبز و سید بودن برخی نامزد‌ها و انتساب آن‌ها به خاندان اهل بیت (ع)، به ابزاری برای نمایش کارناوال‌های انتخاباتی با ظواهری هنجارشکن- مانند رقص و پایکوبی یا گره زدن روبان سبز به گردن سگ خانگی! - تبدیل می‌شود یا مثلا وقتی شعار «الله اکبر» که یادآور مبارزات ضداستکباری مردم و نماد فتوحات آن‌ها در دفاع مقدس است، به اسم رمز آشوب و ساختارشکنی عده‌ای قلیل در ساعت و مکان مشخص می‌شود و از همه این‌ها بدتر، وقتی در روز عاشورا به عالی‌ترین مقدسات و شعائر دینی مردم جسارت می‌شود، طبیعی است که به مرور زمان حرمت و قداست این نماد‌ها نیز آسیب جدی می‌بیند.
سیاسیون کلاه خود را بالاتر بگذارند!
همه این آسیب‌ها وقتی یکجا جمع شود، به «ضعف کنشگری اجتماعی و فرهنگی نسل آینده» تبدیل می‌شود و در درازمدت، انفعال و آسیب‌پذیری چنین جامعه‌ای را نه تنها در عرصه‌های سیاسی، بلکه در همه حوزه‌های مشارکتی و کار جمعی به بار می‌آورد. هرچند آنچه در سال ۸۸ رقم خورد، در جریان حماسه ماندگار ۹ دی در تهران و شهرستان‌ها التیام یافت، اما نباید پذیرفت که اثرات شکاف اجتماعی ناشی از رفتار برخی خواص در رقابت‌های بعدی نیز کم و بیش به چشم خورده است. تجربه تلخی که تنها راه التیام دائمی آن، خودداری سیاسیون از رفتار‌های مخرب سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی و تمرین احترام به قانون است.

ارسال نظرات