شنبه ؛ 22 شهريور 1404
22 شهريور 1404 - 11:02

پنجره‌های شکسته خاورمیانه و ضرورت اجماع اسلامی علیه اسرائیل

نظریه «پنجره شکسته» یکی از شناخته‌شده‌ترین نظریه‌ها در علوم اجتماعی و جرم‌شناسی است. این نظریه توضیح می‌دهد که اگر یک پنجره شکسته در یک محله ترمیم نشود، این بی‌توجهی به‌زودی به تخلفات بزرگ‌تر منجر خواهد شد. چرا؟ چون عدم واکنش پیام می‌دهد که بی‌نظمی بی‌هزینه است و راه برای جرم‌های بزرگ‌تر باز است. وقتی این چارچوب را به تحولات خاورمیانه تعمیم دهیم، ماجرای تجاوزات پیاپی اسرائیل تصویری کاملاً روشن از آن است. اسرائیل سال‌ها با اقدامات محدود آغاز کرد، بی‌پاسخ ماند، جسارت یافت و حالا به نقطه‌ای رسیده که پایتختی چون دوحه را هدف قرار داده است.
کد خبر : 19866

نظریه «پنجره شکسته» یکی از شناخته‌شده‌ترین نظریه‌ها در علوم اجتماعی و جرم‌شناسی است. این نظریه توضیح می‌دهد که اگر یک پنجره شکسته در یک محله ترمیم نشود، این بی‌توجهی به‌زودی به تخلفات بزرگ‌تر منجر خواهد شد. چرا؟ چون عدم واکنش پیام می‌دهد که بی‌نظمی بی‌هزینه است و راه برای جرم‌های بزرگ‌تر باز است. وقتی این چارچوب را به تحولات خاورمیانه تعمیم دهیم، ماجرای تجاوزات پیاپی اسرائیل تصویری کاملاً روشن از آن است. اسرائیل سال‌ها با اقدامات محدود آغاز کرد، بی‌پاسخ ماند، جسارت یافت و حالا به نقطه‌ای رسیده که پایتختی، چون دوحه را هدف قرار داده است.

فلسطین؛ نخستین پنجره‌های شکسته

نخستین مصادیق را باید در فلسطین جست‌و‌جو کرد. اسرائیل از دهه‌ها پیش سیاست اشغال‌گری و توسعه شهرک‌های غیرقانونی در کرانه باختری را دنبال کرد. جامعه جهانی با صدور قطعنامه‌های متعدد مخالفت خود را اعلام کرد، اما هیچ اقدام عملی و بازدارنده‌ای انجام نشد. در غزه نیز سال‌ها محاصره زمینی، دریایی و هوایی، به همراه بمباران‌های پی‌درپی، هزاران کشته و آواره برجای گذاشت. هر بار که این جنایات رخ داد، واکنش‌ها در حد محکومیت‌های لفظی باقی ماند. این دقیقاً همان لحظه‌ای بود که نخستین پنجره‌ها شکستند و کسی برای ترمیم آنها قدمی برنداشت.

لبنان؛ اوج‌گیری در دو سال اخیر

پس از فلسطین، نوبت به لبنان رسیدو کشوری که همواره مورد تهدید اسرائیل بود و بار‌ها به آن حمله نمود. جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ یک نقطه عطف بود، اما طی دو سال اخیر دامنه حملات اسرائیل به لبنان شدت گرفته است. حملات هوایی و توپخانه‌ای به جنوب لبنان تقریباً به امری روزمره بدل شده است. از سوی دیگر، پس از عملیات هفتم اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل به‌طور جدی سیاست ترور رهبران مقاومت لبنانی را در دستور کار قرار داد. فرماندهان میدانی حزب‌الله و شخصیت‌های برجسته این جریان هدف قرار گرفتند، و این اقدامی آشکار برای فلج‌سازی مقاومت بود که همواره ناکام مانده است. جامعه جهانی بار دیگر با سکوت و بی‌عملی، این تجاوزات را پذیرفت. به زبان نظریه پنجره شکسته، پنجره‌های شکسته لبنان هم ترمیم نشدند و اسرائیل فهمید که می‌تواند فراتر رود.

سوریه؛ فرصت‌طلبی در سایه ضعف دولت

سوریه از سال ۲۰۱۱ وارد بحرانی عمیق شد. با فروپاشی بخشی از ساختار دولت مرکزی، اسرائیل این خلأ را به فرصتی برای گسترش تجاوزات خود بدل کرد. بار‌ها و بار‌ها فرودگاه‌های دمشق و حلب بمباران شدند، پایگاه‌های نظامی مورد هدف قرار گرفتند و حتی محموله‌های غیرنظامی آسیب دیدند. این حملات در شرایطی رخ داد که دولت سوریه مشغول بازسازی داخلی بود و توان پاسخگویی محدود داشت. با سقوط دولت بشار اسد، و سکوت دولت دست نشانده احمد الشرع اسرائیل با درک این ضعف، عملاً سوریه را به آزمایشگاه سیاست «تعقیب بدون مرز» تبدیل کرد. باز هم جامعه جهانی با سکوت و محکومیت‌های بی‌اثر، پنجره‌های شکسته سوریه را رها کرد.

یمن؛ گسترش دایره تجاوز

یمن هم از تیررس اسرائیل مصون نماند. پس از آنکه انصارالله نقش فعالی در حمایت از فلسطین و مقابله با منافع اسرائیل در دریای سرخ ایفا کرد، تل‌آویو با کمک غرب مستقیماً وارد عمل شد. حملات هوایی و موشکی علیه مواضع یمنی انجام گرفت و برخی رهبران مقاومت در صنعا ترور شدند. هدف اسرائیل روشن بود: تضعیف حلقه یمنی محور مقاومت و ایجاد بازدارندگی در برابر حملات دریایی. این اقدامات نشان داد که اسرائیل هیچ محدودیتی برای خود قائل نیست و مرز‌های جغرافیایی برایش اعتباری ندارند؛ و حتی یک روز پس از حمله به دوحه مجدد صنعا مورد حمله قرار گرفت.

ایران؛ جنگ دوازده‌روزه و زنجیره خرابکاری‌ها

ایران طی سال‌های اخیر بار‌ها هدف اقدامات خرابکارانه و تروریستی اسرائیل قرار گرفت. حملات سایبری علیه زیرساخت‌ها، انفجار در تأسیسات هسته‌ای، و ترور دانشمندانی، چون شهید محسن فخری‌زاده همه بخشی از این سیاست بود. اوج این روند در قالب «جنگ دوازده‌روزه» خود را نشان داد؛ دوره‌ای که طی آن اسرائیل با حملات موشکی و هوایی، تلاش کرد سامانه‌های دفاعی و مراکز کلیدی ایران را هدف قرار دهد. هرچند ایران با واکنش‌های هوشمندانه توانست مانع دستیابی تل‌آویو به اهدافش شود و این مقاومت ایران بود که توانست اسرائیل را وادار به آتش بس کند، اما واقعیت این است که استمرار این روند بدون واکنش بازدارنده جهانی، یک پنجره بزرگ دیگر را شکست و اسرائیل را برای تجاوزات بعدی جسورتر کرد.

حمله به دوحه؛ کشور‌های خلیج فارس و متحد آمریکا هم مصون نخواهند بود

و حالا به نقطه اوج می‌رسیم: حمله مستقیم اسرائیل به دوحه، پایتخت قطر. این حمله معنای خاصی دارد، چون برای نخستین بار کشوری که سال‌ها نقش میانجی را ایفا کرده بود، به‌طور مستقیم هدف قرار گرفت. قطر نه‌تنها یکی از بازیگران فعال در بحران غزه بوده، بلکه میزبان بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه است. حمله به چنین کشوری نشان می‌دهد که اسرائیل دیگر هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمی‌شناسد.

پیامد‌های این حمله بسیار فراتر از ابعاد نظامی است. نخست، مشروعیت بین‌المللی اسرائیل بیش از هر زمان دیگری زیر سؤال رفته است. دوم، قطر واکنشی بسیار جدی نشان داده و تهدید کرده است که این تجاوز را بی‌پاسخ نخواهد گذاشت. سوم، آمریکا در موقعیتی بغرنج قرار گرفته: از یک‌سو شریک راهبردی اسرائیل است، و از سوی دیگر نمی‌تواند روابطش با قطر را قربانی کند. این تضاد می‌تواند شکاف‌های تازه‌ای در روابط واشنگتن با متحدان منطقه‌ای ایجاد کند.

پنجره شکسته و خطر فروپاشی امنیت منطقه

اگر به همه این روند‌ها نگاه کنیم، تصویر روشنی پدیدار می‌شود: هر بار که یک پنجره شکسته شد و ترمیم نشد، پنجره دیگری هم شکست. از شهرک‌سازی در فلسطین تا ترور رهبران مقاومت در لبنان، از بمباران‌های پی‌درپی سوریه تا حمله به یمن، از خرابکاری در ایران تا حمله مستقیم به قطر، هر گام نتیجه سکوت و بی‌عملی جهان بود. امروز دیگر موضوع تنها فلسطین یا لبنان نیست؛ کل خاورمیانه در معرض فروپاشی امنیتی قرار دارد.

ضرورت اجماع اسلامی

در برابر چنین وضعیتی، تنها راه جلوگیری از ادامه این چرخه خطرناک، اجماع کشور‌های مسلمان است. این اجماع باید واقعی، عملی و چندسطحی باشد:

دیپلماتیک: صدای واحد در سازمان ملل، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی برای محکومیت اقدامات اسرائیل و فشار به حامیان غربی آن.

اقتصادی: استفاده از ظرفیت‌های انرژی، سرمایه‌گذاری و تجارت برای تحمیل هزینه به تل‌آویو و جلوگیری از ادامه تجاوزات.

امنیتی: ایجاد سازوکار‌های دفاعی مشترک، تقویت همکاری‌های نظامی و ارسال پیام روشن که حمله به یک کشور مسلمان، به‌مثابه حمله به همه تلقی خواهد شد.

جمع‌بندی

حمله اسرائیل به دوحه، نتیجه سال‌ها بی‌توجهی به پنجره‌های شکسته در خاورمیانه است. از فلسطین و لبنان گرفته تا سوریه، یمن و ایران، هر بار که جهان سکوت کرد، اسرائیل جسورتر شد و گامی بزرگ‌تر برداشت. امروز، اما ساختمان امنیت منطقه در آستانه فروپاشی کامل است. تنها یک اجماع جدی و عملی میان کشور‌های مسلمان می‌تواند پنجره‌های شکسته را ترمیم کرده و مانع از شکستن پنجره‌های تازه شود. این اجماع، نه فقط برای امنیت منطقه، بلکه برای حفظ شأن و جایگاه جهان اسلام در برابر تجاوزگری بی‌پایان اسرائیل ضروری است.

نویسنده: سجاد قیطاسی

ارسال نظرات