26 آذر 1397 - 11:55
۴۰ سال پیشرفت بی‌نظیر به روایت شاخص‌ها

رشد درآمد سرانه دستاورد بی‌نظیر جمهوری اسلامی

اگر کل تولیدات کالا‌ها و خدمات در اقتصاد ایران در هر سال را به کیکی تشبیه کنیم که قرار است بین مردم ایران توزیع شود، به اندازه‌ی این کیک در ادبیات علم اقتصاد تولید ناخالص داخلی (GDP) گفته می‌شود.
نویسنده : علی حیدری
کد خبر : 1950

اگر کل تولیدات کالا‌ها و خدمات در اقتصاد ایران در هر سال را به کیکی تشبیه کنیم که قرار است بین مردم ایران توزیع شود، به اندازه‌ی این کیک در ادبیات علم اقتصاد تولید ناخالص داخلی (GDP) گفته می‌شود. تولید ناخالص داخلی حاصل جمع ارزش کل کالا‌ها و خدمات تولید شده در داخل یک کشور است. طبیعی است که هر چه این کیک بزرگ‌تر باشد، می‌توان گفت: اقتصاد آن کشور قدرتمندتر است. بر اساس آمار‌های سایت رسمی صندوق بین‌المللی پول، درآمد سرانه در سال ۱۹۸۰ (تقریباً سال ۱۳۵۸)، برابر با ۹۳.۵ میلیارد دلار بوده است که این رقم در سال جاری به ۴۳۰ میلیارد دلار رسیده است؛ یعنی بر اساس آمار‌های جهانی تولید ناخالص داخلی ایران پس از انقلاب بیش از ۴.۵ برابر شده است. اندازه‌ی کیک اقتصاد مهم است، چرا که مقایسه‌ی آن با گذشته می‌تواند میزانِ پیشرفت اقتصادی کشور را نشان دهد و مقایسه‌اش با سایر کشور‌ها می‌تواند نشان دهنده‌ی قدرت اقتصادی یک کشور باشد. اما اگر قرار باشد میزان رفاه اقتصادی مردم یک کشور را بررسی کنیم، علاوه بر مطالعه‌ی شاخص تولید ناخالص داخلی، باید نسبت این شاخص با میزان جمعیت آن کشور و همچنین نحوه‌ی توزیع این کیک بینِ آن جمعیت را نیز بررسی کنیم. به طور مثال اگر قرار باشد کیکی را دو نفر بخورند، اگر به طور مساوی تقسیم شود به هر کدام ۵۰ درصد می‌رسد، ولی اگر قرار باشد همین کیک را ۲۰ نفر بخورند، باز هم اگر مساوی تقسیم شود به هر نفر تنها ۵ درصد می‌رسد؛ یعنی ۱۰ برابر کوچک‌تر از زمانی که دو نفر بودند. شاخص درآمد سرانه در حقیقت، از تقسیم میزان تولید ناخالص داخلی بر جمعیت یک کشور بدست می‌آید و معنای اندازه‌ی آن این است که اگر درآمد حاصل از فعالیت‌های اقتصادی کشور بین جمعیت ایران –به طور مساوی- تقسیم شود، به هر نفر چقدر می‌رسد.
 
بر اساس آمار‌های بانک جهانی، در سالِ ۱۳۴۵ درآمد سرانه در ایران معادل ۴۷۰۰ دلار در سال بود. دقیقاً در ایام انقلاب یعنی ۱۲ سال بعد نیز رژیم پهلوی با همان میزان درآمد سرانه ساقط شد و حکومت از مدل شاهنشاهی به مردم‌سالاری دینی تبدیل شد. بر اساس همین آمار‌های بانک جهانی در سال جاری درآمد سرانه برابر ۶۹۰۰ دلار است. یعنی درآمد سرانه پس از انقلاب –با وجود مشکلاتی مانند جنگ تحمیلی ۸ ساله و تحریم‌های ظالمانه‌ی ۴۰ ساله- بیش از ۴۵ درصد رشد داشته است. البته باید در نظر داشت از سال ۱۳۴۵ تا سال ۱۳۵۷ درآمد سرانه فراز و فرودی را تجربه کرد؛ به طوری که در سال ۱۳۵۵ به رقمِ ۱۰ هزار دلار رسید که در نوع خود یک رکورد محسوب می‌شود. اما نکته‌ی مهم این‌جاست که این رقم حاصل از تقویت تولید داخلی نبوده و در اثر وفور درآمد‌های نفتی و افزایش بی‌سابقه‌ی قیمتِ نفت اتفاق افتاد؛ اتفاقی که حاصل تلاش‌های رژیم پهلوی هم نبود، به همین خاطر هم چندان پایدار نماند در همان دوره‌ی پهلوی در عرض تقریباً ۳ سال کاهش یافته و به اندازه‌ی ۱۰ سال پیشِ خود بازگشت؛ به قول معروف: باد آورده را باد می‌برد! پس این تغییرات مقطعی را نمی‌توان ملاک ارزیابی قرار داد. در ثانی نکته‌ی مهم‌تر این است: در تعریف درآمد سرانه ذکر شد که اگر درآمد حاصل از فعالیت اقتصادی کل کشور (کیک اقتصاد) به طور مساوی بین همه‌ی مردم تقسیم شود، آن‌وقت می‌توان گفت: درآمد سرانه هر چه بیشتر باشد، رفاه مردم بیش‌تر است. حال باید دید پیش از انقلاب –و به طور خاص در دوران وفور نفتی (یعنی حوالی سال ۱۳۵۵) - این درآمد سرشار نفت، واقعاً بین مردم به صورت متوازن توزیع شد یا بیش‌تر به خانواده‌ی سلطنتی و دربار و نزدیکان دربار رسید و حیف‌و‌میل شد؟! بررسی دقیق و آماری این موضوع، خود مجالی دیگر می‌طلبد، اما به طور اجمال باید گفت: پاسخ منفی است. نابرابری پیش از انقلاب بسیار زیاد بود و درآمد‌ها به صورت عادلانه توزیع نمی‌شدند. نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کرد، رشد جمعیت کشور از سال ۱۳۴۵ تا امروز است. بدیهی است که هر چه جمعیت بیش‌تر باشد، چون کیک اقتصاد بین افراد باید تقسیم بشود، پس درآمد سرانه کمتر می‌شود؛ به تعبیر دیگر زمانی که جمعیت کمتر است، افزایش درآمد سرانه راحت‌تر است تا زمانی که جمعیت بیش‌تر است.
 
با توجه به این نکته، باید گفت: در سال ۱۳۴۵ که درآمد سرانه ۴۷۰۰ دلار بود، ایران تنها ۲۵ میلیون جمعیت داشت. در حالی که اکنون ایران ۸۱ میلیون جمعیت دارد؛ یعنی در این سال‌ها بیش از ۲۲۰ درصد درصد رشد جمعیت داشتیم. با این وجود جمهوری اسلامی توانست درآمد سرانه را به ۶۹۰۰ دلار برساند؛ بنابراین عملکرد جمهوری اسلامی بر اساس شاخص‌های تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه نسبت به دوران پهلوی بسیار بهتر ارزیابی می‌شود. با این وجود صرفاً بررسی این دو شاخص کافی نیست و تغییرات شاخص نابرابری در سال‌های قبل و بعد از جمهوری اسلامی، می‌تواند تصویر بهتری از دستاورد‌های بی‌بدیل جمهوری اسلامی ارائه دهد.

ارسال نظرات