تلاش آمریکا و رژیم صهیونیستی در تصویب قطعنامه بر ضد حماس در سازمان ملل ناکام ماند. این قطعنامه آخرین حرکت و تلاش نیکی هیلی به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل بود که موفق به آن نشد.
تلاش آمریکا و رژیم صهیونیستی در تصویب قطعنامه بر ضد حماس در سازمان ملل ناکام ماند. این قطعنامه آخرین حرکت و تلاش نیکی هیلی به عنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل بود که موفق به آن نشد. این قطعنامه که از حمایت بیچون و چرای رژیم صهیونیستی و لابی سنگین آمریکا برخوردار بود، حداقل دو سوم آرای نمایندگان مجمع عمومی سازمان ملل را باید به دست میآورد که اینچنین نشد. نیکی هیلی پیش از آغاز رأیگیری مجمع عمومی، مدعی شد سازمان ملل از فلسطینیها جانبداری کرده و گرایشهای ضداسرائیلی دارد! و گفت: اگر قطعنامه محکومیت حماس به دلیل حمله با راکت و موشک به اسرائیل به تصویب برسد، برای سازمان ملل «روزی تاریخی» خواهد بود. ساکا لورنتی، نماینده بولیوی درخواست داد که حدنصاب آرای مورد نیاز برای تصویب قطعنامه پیشنهادی آمریکا به دو سوم آرا افزایش یابد. ولی به رغم مخالفت سفیر آمریکا در سازمان ملل، ۸۷ کشور برای افزایش حدنصاب آرای مورد نیاز رأی مثبت دادند و ۵۷ کشور به آن رأی منفی دادند و ۳۶ کشور هم رای ممتنع دادند. در نتیجه میزان رأی مورد نیاز برای تصویب قطعنامه به دو سوم آرا افزایش یافت. هیلی نهایتا جای خود را به زن دیگری به نام هدر ناوئرت داد.
بهانه برای پیشنهاد قطعنامه ضد حماس
بهانه پیشنهاد این قطعنامه، جنگ دو روزه غزه بود. اواخر آبان ماه یک تیم ز. بده از ارتش و نیروهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با لباسهای مبدَل فلسطینی وارد شهر خان یونس در نوار غزه شدند و نور برکه از فرماندهان نظامی حماس را ترور کردند. اما عملیات طبق برنامه پیش نرفت و فلسطینیها به تیم مهاجم حمله کرده و فرمانده تیم که یک سرهنگ کارکشته اسرائیلی بود را به هلاکت رساندند. این فرد از چنان جایگاهی در این رژیم برخوردار بود که علیرغم گذشت بیش از یک ماه از هلاکت وی، مسئولان و منابع صهیونیستی حتی نام وی را نیز اعلام نکردهاند. در پی این درگیری، رژیم صهیونیستی و حماس وارد جنگ شدند. نیروی هوایی رژیم صهیونیستی بیش از ۱۰۰ نقطه غزه را بمباران کرد و حماس نیز در پاسخ بیش از ۴۰۰ راکت و موشک به سرزمینهای اشغالی پرتاب کرد که هم از نظر کمیت و هم برد، قدرت این موشکها صهیونیستها را غافلگیر کرد. بطوری که برای نخستین بار در تاریخ جنگهای ارتش رژیمصهیونیستی، درگیری دو روز بیشتر طول نکشید و با میانجیگری مصر، آتش بس برقرار شد. آتش بسی که موجب استعفای آویگدور لیبرمن وزیر جنگ این رژیم شد و دولت نتانیاهو را تا مرز فروپاشی نیز پیش برد. قطعنامه پیشنهادی آمریکا علیه حماس واکنشی برای جبران این شکست مفتضحانه بود که نه تنها آن را جبران نکرد بلکه خود تبدیل به شکستی دیگر شد. هیلی در طول دوران ماموریت خود در سازمان ملل چنان در خدمت منافع و اهداف رژیم صهیونیستی بود که برخی رسانهها وی را نماینده اسرائیل در سازمان مینامیدند تا نماینده آمریکا! درباره این قطعنامه و شکست آمریکا و رژیمصهیونیستی چند نکته قابل تامل وجود دارد:
۱- تصویب قطعنامه، نشانه افول آمریکاست؛ عدم رایآوری قطعنامه ضدحماس، نشانه دیگری از افول نفوذ و قدرت آمریکاست. آمریکاییها فعالیت گسترده و همه جانبهای را برای تحت تاثیر قرار دادن کشورهای جهان و همراهی با این قطعنامه انجام داده بودند و از انواع و اقسام روشها –از تهدید گرفته تا تطمیع- برای رسیدن به هدف خود استفاده کردند. جیسون گرین بلات سفیر نماینده آمریکا در امور خاورمیانه ماموریت ارتباط و هماهنگی با کشورهای این منطقه و قانع کردن جهان عرب را برعهده داشت. او طی تماسهای متعدد تلاش کرد تا با نمایندگان مراکش، عمان، بحرین، اردن، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، مصر و قطر رایزنی کرده و آنان را در این زمینه متقاعد سازد.
۲- دنیای وارونه؛ در شرایطی که بیش از ۱۰ سال از محاصره همه جانبه غزه و تبدیل این منطقه به بزرگترین زندان جهان میگذرد و جهانیان باید برای پایان دادن به این ظلم بزرگ کاری کنند، اما در اقدامی برعکس و عجیب، قطعنامه محکومیت حماس به سازمان ملل ارائه شده و به رای گذاشته میشود! ماههاست که مردم غزه هر هفته تظاهرات ضدصهیونیستی برگزار کرده و بر حق بازگشت آوارگان فلسطینی تاکید میکنند. این تظاهرات با دست خالی و صرفاً سر دادن شعار انجام میشود، اما حتی همین نیز تحمل نمیشود و تاکنون هزاران فلسطینی مجروح و صدها تن به ضرب گلوله ارتش رژیم اسرائیل به شهادت رسیدهاند. در جنگ اخیر نیز چه کسی آغازگر درگیری بود؟ آیا این رژیمصهیونیستی نبود که بار دیگر ترور دولتی و سازماندهی شده دیگری را برنامه ریزی و اجرا کرد؟ صهیونیستها روزانه و بطور سیستماتیک در حال جنایت علیه مردم فلسطین هستند و توقع دارند این مردم مظلوم و دست بسته، حتی تکانی نیز به خود ندهند و صرفاً نقش قربانی را در این بازی خونین داشته باشند و اگر در سطحی کاملاً نابرابر و بسیار خفیفتر از خود دفاع کنند، جامعه جهانی باید آنان را محکوم کند! از این منظر کل قضیه شرم آور و لکه ننگی برای بشریت قرن بیست و یکم است.
۳- گوهر گمشده اتحاد اسلامی؛ در این ماجرا، همه کشورهای اسلامی در حرکتی هماهنگ به قطعنامه ضدحماس رای منفی دادند. این رای نقشی تعیین کننده در ناکامی آمریکا و رژیم صهیونیستی داشت. این هماهنگی نشان داد چنانچه میان کشورهای اسلامی اتحاد و همدلی وجود داشته باشد، در بسیاری از میادین جهانی میتوانند پیروز باشند و به هدف خود برسند. اتحاد جهان اسلام در همه زمینهها آرمانی و در شرایط فعلی ناممکن به نظر میرسد، اما میتوان حداقل در برخی موضوعات مشترک و دغدغههای اصلی همه مسلمانان به این هماهنگی دست یافت. ترس و هراس غرب نیز از همین اتحاد است. اتحادی که اگر حاصل و تحکیم شود، وضعیت را در بسیاری از زمینهها متحول کرده و اجازه یکه تازی صهیونیستها را در قلب جهان اسلام نخواهد داد. به راستی اگر چنین اتحادی وجود داشت، رژیم جعلی اسرائیل میتوانست در میان دریای خروشان امت اسلامی، ۷۰ سال عمر کند؟!
ارسال نظرات