در یکی از بحثبرانگیزترین تحولات پس از روی کار آمدن نظام جدید در سوریه به رهبری مسلحین، گزارشهایی مبنی بر موافقت آمریکا با ادغام برخی شبهنظامیان خارجی در ساختار نظامی و امنیتی تحت رهبری «ابومحمد جولانی» (رهبر هیئت تحریر الشام) منتشر شده است. این اقدام در حالی صورت میگیرد که بسیاری از این افراد سابقه عضویت در گروههای تروریستی مانند داعش، جبهه النصره و دیگر سازمانهای افراطی را دارند. این گزارش به بررسی ابعاد این تصمیم، پیامدهای امنیتی آن، و اهداف احتمالی آمریکا از این اقدام میپردازد.
جنگجویان خارجی در سوریه: آمار و پیشینه
مسئله حضور شبه نظامیان خارجی در سوریه به سالهای آغاز بحران داخلی و مداخله گسترده بازیگران منطقهای و بینالمللی برای سرنگون کردن نظام سیاسی این کشور از طریق خشونتآمیز برمیگردد. تخمینهای مراکز پژوهشی بینالمللی مانند Soufan Group و ICSR، نشان میدهد که در طول جنگ سوریه، بین ۴۰ تا ۶۰ هزار جنگجوی خارجی از بیش از ۱۰۰ کشور جهان به این کشور وارد شدهاند. این افراد عمدتاً از کشورهای زیر بودهاند:
- چچن، داغستان و دیگر مناطق قفقاز (تحت پرچم گروههایی مانند جیش المهاجرین والانصار و جبهه النصره و ...)
- آسیای میانه (ازبکها، تاجیکها، قرقیزها و اویغورهای چین)
-کشورهای عربی (تونس، الجزایر، مراکش، اردن، عربستان، عراق، مصر و...)
- اروپا و غرب (فرانسه، آلمان، بریتانیا و آمریکا)
اما در حال حاضر آمار دقیقی از تعداد شبه نظامیان خارجی در صف مسلحین حاکم بر دمشق وجود ندارد. با اینکه بسیاری از چهرههای مطرح غیرسوری در دوره پس از تصرف دمشق توسط تحریرالشام و متحدانش به طور آشکار در رده مناصب بالای نظامی و امنیتی ترفیع رتبه گرفتند اما با این حال رژیم جدید تحت امر جولانی همواره از شفافسازی در این قضیه فرار کرده است. گفتنی است از ماه دسامبر تاکنون شش جنگجوی خارجی در وزارت دفاع جدید ارتقا یافتهاند که انتقادات بینالمللی را برانگیخته است.
حال گفته میشود طبق طرح ادغام، قرار است تا حدود ۳۵۰۰ جنگجوی خارجی، عمدتاً اویغورهای چین و آسیای میانهایها، به یک واحد تازه تأسیس به نام لشکر ۸۴ ارتش سوریه، که شامل سوریها نیز خواهد بود، بپیوندند.
آیا دولت جولانی قادر به کنترل آنهاست؟
منابع نزدیک به وزارت دفاع سوریه به رویترز گفتند که جولانی در برابر غربیها استدلال میکند که جذب جنگجویان خارجی در ارتش، خطر امنیتی کمتری نسبت به رها کردن آنها دارد، چرا که رها کردن آنها میتواند آنها را به حلقه گروههای افراطی القاعده یا داعش سوق دهد. اما در پشت این استدلال دیدگاههای دیگری نیز قابل طرح است بویژه این نگاه که جولانی و حامیان خارجی آن به شدت نگران شورش این دسته از شبه نظامیان در برابر گرفتن حکم اخراج از سوریه هستند چرا که آنها سالها در سوریه جنگیدهاند و اکنون برای خود از خوان قدرت سهمی قائل بوده و از طرف دیگر بسیاری از کشورها به دلیل عضویت در گروههای تروریستی از پذیرش آنها خودداری میکنند. نگاهی به سابقه یک بیش از دههای فعالیت این گروهها نشان میدهد که با وجود تفاوتهای زبانی، نژادی و ایدئولوژیک، اقدام به شورش، جداییطلبی و اختلافات درونگروهی همواره بخشی از منش رفتاری تکفیریها بوده است که جولانی به خوبی از آن آگاه است.
بسیاری از این افراد تحت عنوان «مجاهدین» به گروههای تروریستی مانند داعش، جبهه النصره (تحت نام جدید هیئت تحریر الشام) و دیگر گروههای تکفیری پیوستهاند. سازمان ملل و بسیاری از کشورها (از جمله روسیه، چین و ایران) این گروهها را در لیست تروریستی قرار دادهاند.
جالش بعدی پس از عطای تابعیت و عضویت این دسته افراد در ارتش سوریه، این است که آیا این جنگجویان حاضر به کنار گذاشتن ایدئولوژی تکفیری هستند؟ به عبارت دیگر حتی اگر فرض کنیم که جولانی در تغییر رویه خود صادق است (امری که بسیاری از تحلیلگران در آن تردید دارند)، این پرسش همچنان باقی میماند که آیا او توانایی مدیریت هزاران جنگجوی مسلح با سابقه خشونتبار و ایدئولوژی فرقهگرا را دارد؟
بسیاری از این افراد سالها تحت آموزشهای افراطی بودهاند و بهدشواری میتوانند از عقاید جهادی خود دست بکشند. بخش زیادی از این افراد صرفاً بهدلیل فقدان گزینه جایگزین یا نیاز مالی و دریافت تابعیت سوری پیشنهاد ادغام را پذیرفتهاند و هیچ تضمین ایدئولوژیکی یا تغییر عقیده رسمی توسط این افراد اعلام نشده است.
گسترش خشونتهای فرقهای و سرکوب خونین اقلیتهای علوی و دروزی در طی کمتر از 6 ماه از روی کار آمدن مسلحین، اراده و توانایی جولانی برای مهار شبهنظامیان تکفیری در صف نیروهایش را به طور جدی زیر سوال برده است.
به طور مثال در ۲۶ دسامبر ۲۰۲۴، معترضان علوی در سراسر کشور خشم خود را در واکنش به آتش زدن حرم حسین بن حمدان الخصیبی ابراز کردند. در این فیلم، مردان مسلحی که به زبان ازبکی صحبت میکنند و طبق گزارشها با هیئت تحریر الشام مرتبط هستند، به اماکن متبرکه اقلیت علوی توهین و حمله میکنند.
این مسئله در هفتههای بعد به یورش گسترده به مناطق علوی نشین ساحل غربی سوریه نیز تسری یافت که با فاجعهای حقوق بشری همراه شد. به گفته دیدهبان حقوق بشر سوریه، بیش از ۱۷۰۰ نفر شامل زنان و کودکان از اقلیت علوی در حمله نیروهای تحت امر تحریرالشام کشته شدند.
اهداف آمریکا
به نظر میرسد آمریکا با علم به این تبعات، این اقدام را برای تحت فشار قرار دادن رقبا پیش میبرد. اما در بلندمدت، این سیاست میتواند به یک «بمب ساعتی امنیتی» در غرب آسیا و فراتر از آن تبدیل شود.
ادغام ایغورها و چچنیها در یک ساختار نظامی سازمانیافته و نیمهرسمی میتواند بهعنوان ابزار فشار ژئوپلتیک علیه روسیه و چین استفاده شود. آمریکا با این اقدام میتواند فشار بر این دو رقیب را افزایش دهد.
روسیه و چین هشدار دادهاند که حضور جنگجویان خارجی در سوریه تهدیدی برای امنیت منطقهای است.
این کشورها بیم دارند که تجارب نظامی این نیروها به شورشهای داخلی در جمهوریهای مسلماننشین آسیای میانه و یا منطقه سینکیانگ بازگردد.
ایغورها تحت لوای حزب ترکستان اسلامی تهدیدی بالقوه برای امنیت داخلی چین محسوب میشوند. سابقه درگیریهای خونین در سینکیانگ و سیاستهای سختگیرانه دولت چین علیه مسلمانان این منطقه، نگرانیها را درباره انتقال تروریسم از سوریه به داخل چین افزایش داده است.
در اینباره سخنگوی وزارت امور خارجه چین با درک از سناریوی آمریکا در سوریه گفت: «چین امیدوار است که سوریه در پاسخ به نگرانیهای جامعه بینالمللی، با همه اشکال تروریسم و نیروهای افراطی مقابله کند.»
در مورد خطرافرینی برای منافع امنیتی روسیه، احتمال میرود که چچنیها و داغستانیهایی که سالها در سوریه جنگیدهاند، اکنون ممکن است به زادگاه خود بازگردند یا از خاک سوریه بهعنوان سکوی حمله به منافع روسیه در خاورمیانه استفاده کنند. این موضوع یکی از دغدغههای راهبردی کرملین است.
آمریکا ممکن است به دنبال ایجاد یک «حکومت ضعیف و وابسته در سوریه» باشد تا مانع از تقویت محور مقاومت شود .بسیاری از این جنگجویان دیدگاههای تکفیری دارند که با اهداف محور مقاومت در تضاد کامل است. این اقدام میتواند به بیثباتی در عراق و لبنان نیز گسترش یابد.
بنابراین عضویت جنگجویان خارجی در ساختار نظامی تحت حمایت آمریکا در سوریه، نهتنها پایان یک بحران نیست، بلکه ممکن است آغازی بر بحران جدیدی در منطقه باشد. این تصمیم، در ظاهر میتواند نوعی راهحل میدانی برای مدیریت شبه نظامیان خارجی باشد، اما در واقع بستری است برای بیثباتسازی طولانیمدت، رقابت ژئوپلتیک، و بازی با عناصر رادیکال که ممکن است یکبار دیگر به تهدیدی جهانی بدل شوند.
ارسال نظرات