برنامه هستهای ایران از دهه ۱۹۵۰ آغاز شد، اما پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، به دلیل نگرانیهای بین المللی در مورد اهداف این برنامه، تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار گرفت. در سال ۲۰۱۵، جمهوری اسلامی ایران و شش قدرت جهانی (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا و آلمان) به یک توافق جامع هستهای (برجام) دست یافتند که در ازای محدود کردن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران، تحریمهای بین المللی علیه این کشور لغو شود. با این حال، در سال ۲۰۱۸، رئیس جمهور وقت آمریکا دونالد ترامپ به طور یکجانبه از برجام خارج شد و تحریمهای سختگیرانهای را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کرد. ترامپ مدعی بود که برجام یک توافق معیوب است و نمیتواند مانع دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای شود. او خواستار یک توافق جدید با جمهوری اسلامی ایران بود که شامل محدودیتهای بیشتر و دائمی بر برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران و همچنین رسیدگی به سایر مسائل مورد اختلاف، مانند برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران و نقش منطقهای آن باشد.
باید اذعان کرد که مذاکرات بین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا بر سر برنامه هسته ای، یکی از مسائل پیچیده و بحث برانگیز در سیاست بین الملل میباشد. این مذاکرات در طول سالها فراز و نشیبهای زیادی داشته و با تغییر دولتها در آمریکا، رویکردهای متفاوتی در قبال آن اتخاذ شده است. اظهارات ضد و نقیض دونالد ترامپ در مورد فعالیت هستهای جمهوری اسلامی ایران و نحوه برخورد با آن، ابهامات و چالشهای بیشتری را در این زمینه ایجاد کرده است. او از یک سو، برجام را یک توافق فاجعه بار توصیف میکرد و تهدید میکرد که در صورت عدم دستیابی به یک توافق جدید، گزینه نظامی را علیه جمهوری اسلامی ایران در نظر خواهد گرفت. از سوی دیگر، او بارها اعلام کرد که آماده مذاکره با جمهوری اسلامی ایران بدون هیچ پیش شرطی است. این دوگانگی میتواند به عنوان استراتژی فشار حداکثری تفسیر شود که در نهایت به کاهش اعتماد متقابل و تشدید تنشهای سیاسی منجر میشود. اخیراً، ترامپ در سخنانی مدعی شد که «هیچ اعتمادی در کار نیست» و در عین حال، امکان «نابودی تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران بدون کشته شدن افراد» را مطرح کرد. این اظهارات، که همزمان حاوی عناصر دیپلماتیک و تهدیدآمیز است، نیازمند تحلیل عمیقتر برای درک استراتژی پنهان پشت این گفتمان است؛ بنابراین اظهارات ترامپ نشاندهنده چندین تناقض اساسی است:
۱- ادعای نزدیکی به توافق در کنار تهدید به اقدام نظامی
ترامپ در بخشی از سخنان خود اعلام کرد که «به توافق نزدیک شدهایم. اما بلافاصله افزود: «ما میتوانیم تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران را بدون کشتن کسی منهدم کنیم. میتوانیم آزمایشگاهها را منفجر کنیم، اما بدون حضور افراد در داخل.» این گزارهها نشاندهنده یک دوگانگی گفتمانی است: از یک سو، ترامپ بر حل دیپلماتیک مسئله تأکید دارد و از سوی دیگر، با زبانی تهدیدآمیز، امکان اقدام نظامی را مطرح میکند. این رویکرد را میتوان به عنوان استراتژی فشار حداکثری تفسیر کرد که هدف آن وادار کردن طرف مقابل به پذیرش شرایط یکجانبه است.
۲- عدم اعتماد به جمهوری اسلامی ایران در مقابل انتظار اعتماد متقابل
ترامپ بارها بر این نکته تأکید کرده که «به جمهوری اسلامی ایران اعتماد ندارد». با این حال، انتظار دارد جمهوری اسلامی ایران به تعهدات آمریکا اعتماد کند. این نگاه یکجانبه، نشاندهنده عدم تقارن در روابط بینالمللی است که میتواند به شکست مذاکرات منجر شود.
۳- ادعای حق بازرسی نامحدود در مقابل حاکمیت ملی جمهوری اسلامی ایران
یکی از خواستههای کلیدی ترامپ، حق بازرسی نامحدود از تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران است. وی در این زمینه گفت: «میخواهم توافقی داشته باشیم که بتوانیم با بازرسان وارد شویم، هرچه را بخواهیم برداریم، هرچه را بخواهیم منهدم کنیم.» این درخواست با اصل حاکمیت ملی جمهوری اسلامی ایران در تضاد است و از دیدگاه حقوق بینالملل، میتواند به عنوان مداخله در امور داخلی یک کشور تفسیر شود.
۴. واکنش جمهوری اسلامی ایران به گفتمان تهدیدآمیز ترامپ
مقامات جمهوری اسلامی ایرانی بارها اعلام کرده اند که به دنبال دستیابی به سلاح هستهای نیستند و برنامه هستهای آنها صلح آمیز است. آنها همچنین تاکید کرده اند که حاضر به مذاکره با آمریکا تحت فشار و تهدید نیستند.. مقامات جمهوری اسلامی ایرانی به این اظهارات با قاطعیت پاسخ دادهاند. به عنوان مثال، علی شمخانی، مشاور سیاسی مقام معظم رهبری، اعلام کرد: «آرزوی دسترسی به مراکز هستهای جمهوری اسلامی ایران و انفجار تأسیسات، رؤیایی است که رؤسای جمهور قبلی آمریکا نیز در توهم آن بودند.» این پاسخ نشاندهنده خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات است و تأکید میکند که تهران تحت فشارهای گفتمانی یا نظامی تسلیم نخواهد شد.
چالشهای پیش روی مذاکرات
۱ - اختلاف بر سر غنیسازی: آمریکا خواهان «برچیدن کامل برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران» است، در حالی که جمهوری اسلامی ایران بر حق غنیسازی صلحآمیز تأکید دارد.
۲ - مسئله بازرسیها: ترامپ خواهان حق بازرسی نامحدود و حتی «نابودی تأسیسات» است، اما جمهوری اسلامی ایران تنها به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه داده است.
۳ - فشار اسرائیل: بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به شدت با هرگونه توافق با جمهوری اسلامی ایران مخالف است و خواهان اقدام نظامی است.
بحث و نتیجهگیری
اظهارات ترامپ درباره برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران، نمونهای بارز از گفتمان دوپهلو در روابط بینالمللی است. از یک سو، زبان دیپلماسی برای نمایش تمایل به توافق به کار میرود و از سوی دیگر، تهدیدهای صریح، فضای مذاکره را تحتتأثیر قرار میدهد. این استراتژی ممکن است در کوتاهمدت موجب افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران شود، اما در بلندمدت، به کاهش اعتماد بینالمللی و تشدید تنشها منجر خواهد شد.
به نظر میرسد ترامپ در حال اجرای استراتژی «پلیس خوب/پلیس بد» است: از یک سو با ادعای نزدیکی به توافق، فضای مذاکرات را مثبت نشان میدهد. از سوی دیگر با تهدیدهای آشکار و غیردیپلماتیک، سعی در ایجاد فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران دارد.
چشمانداز آینده مذاکرات
با توجه به اظهارات ضد و نقیض ترامپ و مواضع قاطع جمهوری اسلامی ایران، به نظر میرسد:
۱- احتمال رد طرح ترامپ توسط جمهوری اسلامی ایران بسیار بالاست.
۲- جمهوری اسلامی ایران نشان داده که در برابر زورگوییها تسلیم نمیشود.
۳- هرگونه تهدید نظامی میتواند به تشدید تنشها بینجامد.
۴- در واکنش به آمریکا فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران افزایش مییابد؛ و دکترین هستهای نیز تغییر خواهد کرد.
به گفته کارشناسان، تنها راه پیشرفت مذاکرات، فاصله گرفتن آمریکا از زبان تهدید و تحریم و پایبندی به تعهدات بینالمللی است. همانطور که مشاور سیاسی مقام معظم رهبری تأکید کرده است: «مذاکره، ابزار پیشرفت و حفظ منافع و عزت ملی است؛ نه تحمیل و تسلیم»
محمد رضا رفیعی دولت آبادی
ارسال نظرات