خانواده عنصر اساسی در حیات اجتماع است؛ به طوری که برخی اندیشمندان معتقدند اگر اجتماع را مانند پیکر یک انسان بدانیم، خانوادهها سلولهای این پیکر هستند.
پایگاه رهنما :
خانواده عنصر اساسی در حیات اجتماع است؛ به طوری که برخی اندیشمندان معتقدند اگر اجتماع را مانند پیکر یک انسان بدانیم، خانوادهها سلولهای این پیکر هستند. اگر ساختار این پیکر به گونهای باشد که خونرسانی به همهی سلولهای بدن اتفاق نیفتد، طبیعی است که این سلولها میمیرند و بدن را با مشکلاتی مواجه میکنند. گاه ممکن است بخشهایی از بدن فلج شود و گاه نیز ممکن است حتی به مرگ این پیکر بینجامد. این خونرسانی در اجتماع انسانی، همان تامین اقتصاد خانوادههاست. در اسلام تامین رفاه اقتصادی خانوارها بر عهدهی حکومت اسلامی است و مثلاً در آموزههای اسلامی آمده است که اگر ۴۰ روز بر خانوادهای بگذرد و این خانواده، گوشت برای خوردن نداشه باشند بر حکومت اسلامی واجب است که مقداری گوشت به این خانواده برساند. پس تامین رفاه حداقلی برای خانوادههای اجتماع، یک ضرورت برای حکومتهاست. ولی چطور میتوان فهمید که آیا حکومتها در تامین رفاه خانوادهها موفق بودهاند یا خیر؟! اقتصاددانان ابتدا برای سنجش رفاه آحاد اجتماع، از شاخص درآمد سرانه استفاده میکردند؛ چرا که معتقد بودند مثلاً اگر درآمد کل کشور هند بیش از درآمد سوئد است، طبیعی است! باید این درآمد تقسیم بر تعداد جمعیت آن کشور شود تا ببینیم به طور میانگین به هر نفر چقدر میرسد. بعدها به این نتیجه رسیدند که در کنار درآمد سرانه، باید شاخصی داشت تا فاصلهی طبقاتی را نیز در جامعه سنجید؛ چرا که ممکن است درآمد سرانه در کشوری بالا باشد، ولی این درآمد به طور غیر برابر تقسیم شده باشد و در این کشور عدهای از خانوادهها میلیاردر باشند، ولی عمدهی خانوادهها در زیر خط فقر زندگی کنند. اتفاقی که در ایرانِ پیش از انقلاب رخ داد. در دورهی پهلوی در یک برهههایی درآمد حاصل از فروش نفت بسیار بالا بود، در نتیجه کشور با درآمد بالایی مواجه بود. از طرفی، چون تقریباً ۳۰ میلیون جمعیت داشتیم و این مقدار زیاد نبود، وقتی درآمد کشور در آن سالها را بر جمعیت تقسیم میکنیم، میبینیم که ایرانیان میبایست درآمد سرانهی قابل توجهی میداشتند و خانوادهی ایرانی باید در رفاه زندگی میکرد. اما بررسی شاخص اختلاف طبقاتی (به عبارت تخصصی آن، ضریب جینی) نشان میدهد که این درآمد قابل توجه به جیب همهی خانوادههای ایرانی نمیرفت، بلکه فقط خاندان سلطنتی و چندخانوادهی وابسته از این درآمد بالای کشور بهرهمند بودند. ضریب جینی در سال ۵۷، ۴۳۶/۰ بود که بسیار بالاست؛ این رقم پس از انقلاب به میزان قابل توجهی کاهش یافت و به رقم ۴۰۵/۰ رسید و این به معنای توزیع درآمد عادلانهتر بین خانوادهها و بهبود وضعیت رفاهی و اقتصادی آنهاست. بعدها اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که اگر قرار است رفاه خانوادهها تامین باشد، باید علاوه بر اینکه درآمد سرانهی کشور خوب است و توزیع درآمد نیز بین خانوارها به طور عادلانهتر صورت میگیرد، هزینههای بهداشت و درمان نیز ارزانتر شود تا خانوادههای فقیرتر در صورت بروز بیماری، با هزینههای کمرشکن مواجه نشوند یا سالمندان که طبیعتاً از درآمد پایینتری برخوردارند، با مشکلاتی در تامین ضروریات بهداشتی زندگی خود مواجه نشوند. به همین خاطر سخن از نظام رفاه و تامین اجتماعی به میان آمد. علاوه بر کاهش قابل توجه اختلاف طبقاتی خانوادهها پس از انقلاب، آمارها و شاخصها نشان میدهند که انقلاب اسلامی در حوزهی بهداشت و تامین اجتماعی نیز مبداء تحولات بوده است. مثلا در سال ۵۵، ضریب نفوذ بیمه در ایران ۵/۰ بود. این رقم در سال ۹۵ به ۲۰/۲ رسید. افراد تحت پوشش تامین اجتماعی از ۸/۶ میلیون نفر در سال ۵۷ به ۴۲ میلیون نفر در سال ۹۵ رسیدند. ضریب پوشش سازمان تامین اجتماعی از ۱۹ درصد در سال ۵۵ به ۵۱ درصد در سال ۹۵ رسید. تعداد خانههای بهداشت از ۱۵۰۰ تا در سال ۵۷ به بیش از ۱۹۷۰۰ تا در سال ۹۵ رسید و به طور کلی امید به زندگی از ۵۵ سال در سال ۵۷ به ۷۶ سال در سال ۹۵ رسید. امید به زندگی در حقیقت متوسط تعداد سالهای عمر است که انتظار میرود از بدو تولد، در شرایط عادی افراد زنده بمانند؛ بنابراین افزایش قابل توجه این شاخص، خود به مجموعهی زیادی از اقدامات و خدمات رفاهی وابسته است و رشد قابل توجه کیفیت زندگی را نشان میدهد. با این افزایش قابل توجه شاخصهای رفاه و امید به زندگی در کنار کاهش قابل توجه اختلاف طبقاتی میتوان انقلاب اسلامی را نقطهی عطفی در افزایش رفاه خانوادهها دانست.
ارسال نظرات