کیهان/ چگونگی مذاکره هوشمندانه و شرافتمندانه!
دکتر محمدحسین محترم
۱- سخنان دو ماه گذشته رهبرمعظم انقلاب در مورد غیرشرافتمندانه بودن مذاکره با آمریکا و سپس اجازه مذاکره غیرمستقیم دو سوی یک میدان مبارزه است و بخشی از فنون مذاکره واقعی بود! حضرت آقا در آن شرایط مذاکره را شرافتمندانه و هوشمندانه نمیدانستند، اما با ایستادگی علیوار شرایط جدید مذاکره را بر دشمن تحمیل کردند. پس از تهدیدات و فریبکاریهای ترامپ، رهبرمعظم انقلاب اول با تخریب شخصیت رئیسجمهور آمریکا در اذهان بینالمللی از طریق پاسخ شجاعانه و مقتدرانه به تهدیدات او و برملا ساختن بیارزش بودن آن تهدیدات، با رد هرگونه مذاکرهای رئیسجمهور آمریکا را تحقیر و سپس با تحمیل و تثبیت چند راهبرد شرایط را عوض، و سپس با اجازه مذاکره غیرمستقیم، ترامپ را در بهانهجویی برای القای هرگونه فعالیت نظامی هستهای ایران خلع سلاح کردند.این یعنی رهبری مذاکره در میدان طراحی شده ترامپ را غیرشرافتمندانه و غیرهوشمندانه خواندند و سپس با طراحی میدان براساس منافع ملت ایران زمینه یک مذاکره هوشمندانه و شرافتمندانه را فراهم کردند!حال اگر تیم مذاکرهکننده بر اساس سیاستهای رهبری و در میدان طراحی شده از سوی ایشان عمل نماید و مثل تیم برجام از خطوط قرمز عبور نکند، مذاکرات با هر نتیجهای هوشمندانه و شرافتمندانه خواهد بود.
۲- رهبری با طراحی زمین بازی و با مواضع قاطعانه انقلابی توام با دیپلماتیک، مدیریت تصعید تنش را از دست ترامپ خارج کردند و سپس با تعیین سیاستهای اصولی از جمله تاکید بر مذاکره غیرمستقیم و تعیین موضوع گفت وگو از سوی ایران، مدیریت فضای سیاسی- رسانهای بین ایران و آمریکا به نفع جمهوری اسلامی رقم زدند. با چنین مواضع حکیمانهای ترامپ فعلا مجبور شده درخصوص موضع تهدیدآمیز و گزافهگوییهای خود سکوت کند! لذا اگر خبرها درخصوص سازنده بودن مذاکرات تا اینجای کار درست باشد و این سخن آقای عراقچی بعد از مذاکرات رم را مبنا قرار دهیم که«آمریکاییها تاکنون هیچ بحث غیرمرتبط با موضوع هستهای را مطرح نکردند»، این یک پیروزی برای ایران و ناشی از سیاست حکیمانه رهبری تلقی خواهد شد. چنانکه خود رسانههای غربی حتی عبری فعلا اذعان کردند که «با پایان دور دوم مذاکرات، برآورد این است که کاخ سفید با ادامه برنامه صلحآمیز هستهای ایران موافقت نموده و دیگر خواستار برچیدن برنامه هستهای ایران نیست و زیادهخواهیهای پیشین خود درباره از بین رفتن برنامه هستهای ایران را کنار گذاشته است»! لذا اگر به رسمیت شناختن برنامه هستهای ایران از سوی آمریکا در پایان مذاکرات اعلام شود این نیز پیروزی دیگری برای ایران خواهد بود.
۳- نکته بعدی این است که در شرایط کنونی ادامه تقابل با ایران به نفع آمریکا نیست، مثل زمانی که در افغانستان و یا عراق به ایران نیاز داشتند، البته این بار در ابعاد گستردهتری. ترامپی که ادعا میکند همه برای مذاکره با او حاضرند فلان جایش! را ببوسند، اما خودش برای مذاکره با ایران نامه مینویسد، و همچنین با وجود اینکه رهبرمعظم انقلاب به نامه اول ترامپ پاسخ ندادند و تاکید کردند«ترامپ را شایسته پاسخ نمیدانم» و فضا را چنان مدیریت کردند که نامه ترامپ زیر نشیمنگاه نخستوزیر ژاپن ماند!؛ باز ترامپ به رهبری نامه مینویسد و التماس مذاکره میکند. این نشانه اقتدار جمهوری اسلامی و نشانه ضعف آمریکا و نیاز ترامپ به مذاکره با ایران است. لذا اینکه مجبور میشوند با ایران مذاکره کنند، نشان میدهد که تهدیدات و فشارها و تحریمهای آنها روی ایران اثر نگذاشته و ایران ضعیف نشده و ضعیف نیست، چراکه یک کشور مدعی قلدری با یک کشور ضعیف هیچگاه مذاکره نمیکند بلکه به آن حمله میکند!؛ مثل عراق و افغانستان و لیبی و... و این نشان میدهد سیاست آنها درباره ایران شکست خورده است. اینجاست که سخن رهبری معنا و مفهوم خود را نشان میدهد که حدود یک ماه قبل در پاسخ به یاوهگوییهای غربیها و اسرائیلیها فرمودند«آینده مشخص میکند که چه طرفی ضعیف است!». این مخصوص آمریکای ترامپ نیست، بلکه رؤسای جمهوری قبلی آمریکا هم درخواست مذاکره داشتند و یا رسما نامه نوشتهاند، حتی چند نامه! کشوری که ضعیف باشد ۴۵ سال از او درخواست مذاکره نمیکنند! آشکار شدن این موضوع یکی دیگر از ابعاد مدیریت حکیمانه صحنه از سوی رهبری است.
4-اینکه رهبرمعظم انقلاب همزمان با مذاکرات با فرماندهان نیروهای مسلح دیدار و بر «آمادگی حداکثری» تاکید کردند، و به سران کشورهای دوست نامه مینویسند و برخی مقامات عربی را به حضور میپذیرند و مهمتر با مسئولان اجرائی کشور صریح سخن میگویند، این اقدامات فضاسازیهای کاذب در پیرامون مذاکرات را تحتالشعاع قرار داد و به آمریکاییها فهماند اولا اولویت اول ایران مذاکره نیست و بار دیگر مشکلات ایران منوط به مذاکره نمیشود! و ثانیا دوستان روزهای سخت فراموش نخواهند شد و ارتباطات و روابط ایران با همه کشورها متوازن است و سیاست نه شرقی و نه غربی به معنای عام و خاص آن همچنان پابرجاست و ثالثا مذاکرات به پشتوانه قدرت و اقتدار نیروهای مسلح انجام میشود.
۵-سیاست رهبری درباره مذاکره با آمریکا چند وجهی و فراجناحی و فراملی است. اولا تلاش دارند که درخصوص مذاکره با آمریکا جامعه و مسئولان به یک اجماع واحدی برسند که مذاکره بخشی از وظایف وزارت خارجه، و امری عادی و طبیعی است تا مانع شرطی شدن بازار و اقتصاد جامعه نسبت به مذاکرات شوند. ثانیا بر سر اینکه آمریکا بدعهد است و قابل اعتماد نیست، یک وحدت نظر و بصیرت و آگاهی صورت گیرد و برخی را متقاعد کنند که با مذاکره با آمریکا مشکلات کشور حل نمیشود بلکه بدتر میشود! ثالثا این تلقی عمومی شکل گیرد که اگر تهدیدی متوجه کشور شد، برای دفاع از کشور همه اجماع دارند تا از تشدید فضای سیاسی – رسانهای جلوگیری شود. رابعا طرف مقابل و دشمن را به این نتیجه برسانند که با تحریم و تهدید و فشار و بدون دادن امتیازهای اساسی نمیتواند با ایران کنار بیاید.
۶-اولین شرط در پاسخ ایران «مذاکره بدون فشار و تهدید»! و دومین شرط اجرای «تعهدات برجامی» آمریکاست. در نتیجه با توجه به تهدیدات گذشته و اعمال تحریمهای جدید از سوی ترامپ به نظر میرسد عملا مذاکره کنونی پیچیده باشد، مگر یا ترامپ خودشیفته تغییر ۱۸۰ درجهای نسبت به اسلاف خود داشته باشد و یا اتفاق غیرمنتظرهای رخ دهد! نکته مهم این است که اصولا ترامپ با هدف تحت فشار قرار دادن ایران برای مذاکره بر سر قدرت موشکی کشور و حضور مقاومت در منطقه از برجام خارج شد، اما با توجه به اینکه قدرت موشکی و سلاح مقاومت قابل مذاکره نیست و ایران توافقی فراتر از برجام را نمیپذیرد،هرگونه توافق احتمالی برای آمریکا یک فضاحت سیاسی بزرگی و برای خود ترامپ یک شکست مفتضحانه قلمداد میشود که در نهایت یک پیروزی برای ایران خواهد بود.اما به نظر میرسد هدف ایران از ورود مجدد به مذاکره صرفا لغو تحریمها نیست، بلکه اهداف دیگری مدنظر است از جمله: یک- مدیریت و کاهش هیجانات اقتصادی و جلوگیری از التهاب بازار ارزی در سطح ملی و فراهم کردن فضا و شرایط داخل کشور در جهت سرمایهگذاری داخلی برای تولید و اتکا به منابع و توانمندیهای داخلی جهت حل مشکلات مردم و جلوگیری از ایجاد دو قطبی کاذب و بروز احتمالی فتنههای مجدد. دو- مدیریت و کاهش تنش در منطقه و اینکه پس از مذاکرات توهمات درخصوص تاثیر تهدیدات ترامپ بر قدرت مقاومت در منطقه از بین خواهد رفت و مقاومت به حمایتهای ایران امیدوارتر از گذشته خواهد شد. سه- خنثیسازی عملیات فریب آمریکا درخصوص سلاح اتمی و مدیریت فضاسازیهای سیاسی-رسانهای ترامپ در سطح بینالمللی. و چهار مذاکره با هر دولتی در آمریکا که ادعای مذاکره با ایران داشته باشد، یک نکته مثبت دارد و آن اینکه بعدا هم آیندگان نگویند و هم اکنون عدهای فضاسازی نکنند که اگر با فلان دولت آمریکا مذاکره میشد، مشکلات کشور حل میشد و به مردم و مسئولان میفهماند راهحل مشکلات مذاکره با آمریکا نیست. و نهایتا بیان شفاف فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران و انعکاس اراده قاطع ایران در برابر هرگونه تهدیدی است.
7- اکنون به خوبی روشن شده است که بحث آشفتگی در تیم ترامپ شاید از واقعیت دورتر است و بازی نقش پلیس بد و خوب توسط دو تیم چیده شده در کاخ سفید به واقعیت نزدیکتر باشد، تا جایی که واشنگتنپست نیز تلویحا به آن اذعان کرد. اما نکته مهم دیگر سخنان وزیرخارجه آمریکاست که نشان میدهد عدم حضور اروپاییها در مذاکرات شاید یک نوع هماهنگی بین آمریکا و اروپا است.روبیو ادعا کرده «فرانسه،آلمان و انگلیس پس از مشاهده گزارش جدید آژانس به زودی باید تصمیم مهمی درباره بازگرداندن تحریمها(اسنپ بک) بگیرند؛ چرا که ایران به وضوح از مفاد توافق فعلی تخطی کرده است.»! این نشان میدهد که آمریکاییها، اروپاییها را دور از مذاکرات نگه داشتهاند تا بتوانند همزمان با هرگونه توافق احتمالی؛ احتمالا تحریمها را حفظ کنند! که اگر اروپاییها دست به این اقدام بزنند بین خود و ایران شکاف ایجاد میکنند و به نفع آمریکاست.و اگر به فشار آمریکا تن ندهند با آمریکا دچار چالش میشوند، بخصوص با وجود جنگ تعرفهای!.در نتیجه در صورت هرگونه توافقی یکی از تضمینها باید برگشت آمریکا به برجام و لغو مکانیسم ماشه و یا خروج ایران از برجام جهت جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی اروپاییها باشد. لذا موضع قاطع و عدم نرمش در مذاکرات میتواند برای ملت ایران دستاورد مهمی را رقم بزند.
جوان/ مذاکرات، منطق و اصول ایران
داود عامری
از روشهای رئیسجمهور امریکا به خصوص در دوره جدید، بهرهگیری از ادبیات غیر دیپلماتیک در اظهار نظر برای ایجاد شرایط غیر عادی تهدید و اعمال فشار اولیه برای القای نظرات خود است که در شرایط کنونی با جهانی که همه به سوی چند جانبهگرایی میروند، سازگار نیست.
به نظر میرسد این یک روش سیاست ورزی است و نمیتوان به صورت قاطع در مورد آن اظهار نظر کرد. اما در خصوص طرف ایرانی یک اصل انکار ناپذیر باید مورد توجه باشد و آن استواری مذاکرات بر منطق، عدالت و اصول سیاستهای کلی جمهوری اسلامی ایران است که به طور خلاصه در سه واژه عزت، حکمت و مصلحت بارها توسط مقام معظم رهبری تبیین شده است.
ایران اسلامی پیوسته طرفدار صلح در منطقه و جهان بوده و البته از جنس عادلانه آن و طی سالیان طولانی آن را اعلام و به آن وفادار بوده و به هیچ کشور و ملتی تعدی و تجاوز نکرده است. این اصل به عنوان یک مانیفست کلی در تمام عرصههای حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان به صراحت گفته شده و پیگیری عملی نیز شده است. برای اثبات این ادله به دو عبارت از فرمایشات مقام معظم رهبری ارحاع میدهم:
امروز بشر، بیش از گذشته نیازمند نور رستگاری و تشنه دعوت اسلام به عدل و صلح و برادری است. اسلام دین اتحاد و برادری و صلح جهانی است.
صلح باید بر مبنای عدالت و با معرفت به کرامت انسان و به دور از اغراض قدرتمداران عالم باشد.
نگاه مفهوم گرایانه به این دو جمله از فرمایشات رهبر معظم انقلاب، عمق اندیشه و گفتمان انقلاب اسلامی را مشخص میکند.
بنابراین وقتی که طرف امریکایی با اصرار تمام دم از مذاکره میزند، اولین بازخورد عدم پذیرش این درخواست در افکار عمومی بینالمللی، تعبیر به عدم پذیرش حل مشکلات پیش آمده از سوی ایران از طریق مذاکره تلقی خواهد شد، بنابراین پذیرش مذاکره مبتنی بر یک رفتار حکمت آمیز و عقلایی است.
طبیعتاً سویه و تلقی دیگر از عدم مذاکره، تمایل به مخالفت با صلح در منطقه است که از آغاز درخواست برای مذاکره از سوی ترامپ، دیپلماتهای امریکایی سعی کردند آن را القا کنند.
بنابراین یکی از اصول حاکم بر آمادگی و پذیرش ایران برای مذاکره، پیروی از اصل ترجیح صلح عادلانه بر تنش و جنگ در منطقه براساس عزت، مصلحت و معیار عدالت است که یک امر کاملاً معقول و پذیرفته شده میباشد.
دومین اصل و منطق ایران برای مذاکره، اعتماد به مهارت، تجربه و تکنیکهای مذاکره دیپلماتهای ایرانی است.
ایران اسلامی ترسی از مذاکره با هیچ کشوری ندارد، همانطور که برای دفاع از منافع خود ترسی از مقابله و مبارزه ندارد و تنها دلیل بیمیلی به مذاکره با امریکا، همانطور که رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردند، سابقه بدعهدیهای این کشور است، و الا رهبر معظم انقلاب به صراحت فرمودند که بنده به مهارت و توانمندی نمایندگان کشورمان اعتماد دارم و خوشبین هستم. بنا بر این با این حمایت و اعتماد به نفسی که در نمایندگان ایران با حمایت رهبری ایجاد شده است، انتظاری جز حفظ عزت ملت بزرگ ایران در این مذاکرات نیست.
نگاهی به نظرها در خصوص دومین دور مذاکرات در روز سیام فروردین ماه در رم نیز نشان میدهد که نمایندگان کشورمان از رویکرد مناسب و توانمندی لازم برای پیشبرد مذاکرات در راستای اهداف کشور حرکت کردهاند و دکتر سید عباس عراقچی به صراحت اعلام کرده که طرف امریکایی خواستهای خارج از چارچوب و موضوع تعیین شده برای مذاکره مطرح نکرده است.
اتفاقاً آنچه از مرور اظهار نظرات کارشناسان و سیاستمداران امریکا برآورد میشود، این است که طرف امریکایی در حال تبدیل زبان تهدید به زبان مذاکره و دیپلماسی میباشد. البته همانگونه که در گذشته تجربه شده، ممکن است که بعضی کشورها و افراد موافق این روند نباشند و بخواهند در فضای مذاکرات و روند آن مداخله کرده و موجب ناکامی این روند بشوند مثل رژیم صهیونیستی که در محیط تنش، جنگ و ترور زیست میکند و خواهان آرامش و صلح در منطقه نیست و مشاهده میشود که رژیم صهیونیستی مرتب به مردم بیدفاع غزه حمله میکند و دست به جنایت میزند.
آنچه مسلم است هدف ایران و منطق حاکم بر مذاکرات که از سوی مدیران عالی نظام بر اساس آن تصمیم به پذیرفتن مذاکره گرفتند، تأمین حداکثری منافع ملی به رغم مخاطرات ممکن است. طبیعتاً هر مذاکرهای دو طرف دارد و هر کدام از طرفین تلاش میکنند که در این چانه زنیهای دیپلماتیک، حداکثر اهداف خود را به دست بیاورند و این یک امر طبیعی و دو طرفه است، بنابراین ادامه مذاکرات بر اساس منطق و اصول پذیرفته شده از سوی ایران اسلامی، میتواند منجر به تحقق اهداف راهبردی کشور بر اساس عدالت و مصلحت مردم و کشور شود.
در این ارتباط قطعاً و پیش از مذاکره اهداف و راهبردها از سوی کارشناسان مبرز و مورد وثوق تهیه شده و تیم مذاکره کننده تلاش دارد با همان راهبردها، منافع حداکثری کشور را پیگیری نماید.
در این میان تذکر یک نکته بسیار ضروری به نظر میرسد. میدانیم که روند مذاکرات را مردم، گروههای سیاسی موافق و مخالف، نخبگان، اندیشمندان و تحلیلگران رسانهای به دقت پیگیری میکنند؛ و این حق آنها است که با حساسیت ضمن حمایت از نمایندگان کشور در میز مذاکرات از منافع ملی کشور خویش نیز صیانت نمایند، لذا وزارت خارجه و نخبگان و کارشناسان وظیفه دارند افکار عمومی را از فرهنگ مذاکره آگاه ساخته و پس از هر توافق احتمالی به صورت منصفانه داده- ستانده آن را به صورت همزمان و با رعایت جانب انصاف مورد توجه قرار دهند، تا به راحتی همراهی افکار عمومی نیز با تصمیمات مسئولان همسو گردد. در چنین شرایطی، پیگیری اهداف جناحی و سیاه و سفید دیدن آن، نه تنها سودی به حال مردم و نظام ندارد، بلکه نتایج مفید آن را نیز عقیم خواهد گذاشت. این شرایط اختصاص به ایران اسلامی ندارد بلکه در امریکا نیز گروهها و افرادی وجود دارند که با مذاکرات مخالف و تلاش میکنند این مذاکرات را مختل نمایند.
به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران باید ضمن تعیین اصول حاکم بر مذاکرات و پیگیری آن و بهرهگیری از گروههای کارشناسی و نخبگی کشور برای پشتیبانی نظری و حقوقی و تبیین روند مذاکرات برای مخاطبان مختلف تدابیر لازم را معمول دارد.
این نکته هم لازم به ذکر است که انجام مذاکره یک رویکرد در اقدامات وزارت امور خارجه و کشور در روابط بینالملل است، لذا بهتر است ضمن دل نبستن به پیشبرد آن، به توانمندیهای ملت بزرگ ایران در سایه وحدت و همدلی تکیه کنیم که راه برون رفت ما از مشکلات مختلف و ایجاد مسیر پیشرفت از همین طریق است و بس.
یدالله کریمی پور
از امروز مدیر گروه ۱۲ نفره کارشناسان اتمی آمریکا، مایکل آنتون خواهد بود. بالای سر ویتکاف.
مایکل استادی بی حاشیه و پرنفوذی است که از سوی جمهوری خواهان، چندان اصولگرا و پای بند قواعد محافظه کاری شمرده نمی شود. او در سه دوره با جورج بوش پسر، ترامپ نخست و هم اکنون با ترامپ دوم کار کرده است. استاد مذاکره سیاسی و سخت آمریکا گرا است. ولی فاقد تخصص در زمینه هسته ای به شمار می رود. با این همه دستکم ۴ کارشناس اتمی زبده در عمان او را همراهی می کنند.
مایکل آنتون هماینک مدیر برنامه ریزی سیاست خارجی آمریکا است. در دوره ترامپاول، او سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید بود. در دوره جورج بوش نیز برای شورای امنیت ملی کار می کرد. مایکل همچنین سخنرانی نویس زبده ای است که برای روبرت مرداک، کاندولیزا رایس و رودی جولیانی کار کرده است.
مایکل آنتون دارای اصالتی لبنانی-ایتالیایی است. وی ایده تنوع آمریکایی را مسخره می داند و آن را نه منبع قدرت، که بنیاد ضعف، تنش و تفرقه می پندارد. او پذیرش مهاجران مسلمان را حماقت دانسته بود پس از ۱۱ سپتامبر.
او هم چنین مدافع سخت خروج یکجانبه ترامپ از برجام بود. پیشتر گفته است که ایران محتاط است. وقتی با جبهه ای متحد رو به رو شود و هوشیاری را در میان دشمنانش ببیند، عقب نشسته و سر در لاک خود فرو می برد. هرگاه جمهوری اسلامی ضعف یا نبود هوشیاری را احساس کند، یعنی وقتی ببیند آمریکا بی توجه است، می کوشد از شکاف ها بهره برداری کند. ولی وقتی ببیند که ما قوی و هوشیار هستیم.
به گمانم آنتون جمهوری اسلامی، استراتژی و تاکتیک هایش را به خوبی می شناسد. او چم و خم شیوه گفتگوهای کارشناسان جمهوری اسلامی و اهداف مذاکراتی اش را به خوبی شناخته و بعید است مایکل آنتون دست خالی از مسقط به واشنگتن برگردد.
مشرق /در آستانه دور سوم مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا
روز شنبه ۱۹ آوریل، مذاکرات جدیدی میان نماینده ویژه آمریکا برای خاورمیانه و وزیر امور خارجه ایران در سفارت عمان در رم برگزار شد.
با توجه به اعلام برگزاری مذاکرات جدید در ۲۷ آوریل و همچنین آغاز گفتوگوهای فنی میان کارشناسان از چهارشنبه ۲۲ آوریل، به نظر میرسد که مذاکرات روند مثبتی دارد.
کشورهای پادشاهی نفتخیز خلیج فارس که نگران حفظ ثبات منطقه هستند، از این تلاشهای دیپلماتیک استقبال کردهاند. عربستان سعودی در رأس این کشورها، از فرصت کنونی برای انجام یک دیدار دیپلماتیک در ایران استفاده کرده است؛ اقدامی که با مخالفت شدید قبلیاش درباره توافق هستهای سال ۲۰۱۵ کاملا متفاوت است.
سفر وزیر دفاع عربستان در چهارشنبه ۱۶ آوریل و دیدار او با رئیسجمهور ایران و همچنین رهبر انقلاب، نشاندهنده تمایل عربستان به گفتوگو و مذاکره به جای تشدید نظامیگری است. این سفر حامل پیامی معنادار است؛ آنهم در شرایطی که این دو رقیب تاریخی دههها است بر سر قدرت منطقهای در رقابت هستند، و نزدیکی آنها از ماه مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین بسیار ابتدایی و سطحی بوده است. عربستان سعودی همچنان از حملات موشکی سال ۲۰۱۹ به تأسیسات نفتیاش که به ایران نسبت داده میشود و به طور محسوس صادرات نفت این کشور را مختل کرد، متأثر است.
انفعال آمریکا و ناکارآمدی سامانههای پدافند موشکی پاتریوت که با هزینه گزافی از سوی ایالات متحده فراهم شده بود، موجب تردید عربستان درباره حمایتهای آمریکا شده است. ازاینرو محمد بن سلمان که بهخوبی با قواعد رئالپلیتیک آشنا است، اهمیت ایجاد روابط حسن همجواری با ایران را برای حفظ ثبات منطقهای که لازمه اجرای اهداف پس از نفت اوست، درک کرده است. از سوی دیگر، عربستان سعودی احتمالا امیدوار است فعالیتهای منطقهای حوثیها را با استفاده از روابط ایران با آنها مهار کند.
از ۷ اکتبر و آغاز جنگ در غزه، حوثیها در دریای سرخ و خلیج عدن دست به حملاتی زدهاند که تجارت دریایی را بهشدت کند کرده و کشتیها را وادار به تغییر مسیر و عبور از دماغه امید نیک کرده است.
درحالیکه از اواسط ماه مارس ایالات متحده حملات مرگباری علیه این گروه مسلح یمنی انجام داده، حوثیها همچنان به اقدامات خود ادامه میدهند و این مسئله باعث افزایش نگرانیها از تشدید تنش در منطقه شده است. دراینمیان آژانس بینالمللی انرژی اتمی برخلاف مذاکرات منتهی به توافق ۲۰۱۵، در مذاکرات فعلی حضور ندارد. با این حال، مدیرکل این نهاد بهتازگی به ایران سفر کرده است.
او بهتازگی در مصاحبهای با روزنامه لوموند نگرانی خود را از احتمال دستیابی ایران به سلاح هستهای ابراز کرده و از تلاشهای آمریکا و ایران برای دستیابی به توافق حمایت کرده است. او همچنین هشدار داد که در صورت پیشرفت مذاکرات، حضور آژانس برای تأیید جزئیات فنی ضروری خواهد بود.
با این حال، چارچوب توافق احتمالی هنوز مبهم است.
روز سهشنبه ۲۲ آوریل، وزیر امور خارجه ایران به چین که به همراه روسیه از حق ایران برای داشتن برنامه هستهای صلحآمیز دفاع میکند، سفر کرد.
ایران بدونشک در تلاش است تا از حمایت این کشورها برای پافشاری بر موضع خود در مخالفت با توقف کامل غنیسازی اورانیوم و برچیدن برنامه هستهای بهرهبرداری کند.
در سوی دیگر، خواستههای دقیق آمریکا در نوسان است. درحالیکه مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه آمریکا خواهان برچیدن کامل برنامه هستهای ایران هستند، به نظر میرسد استیو ویتکاف که مسئول مذاکره با نمایندگان تهران است، رویکرد منعطفتری در برابر مقامات ایرانی دارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، وزیر خارجه ایران اعلام کرده «آمریکاییها تاکنون هیچ موضوعی غیر از مسئله هستهای را مطرح نکردهاند».
آیا دونالد ترامپ آماده است برای دستیابی به یک پیروزی دیپلماتیک و جلوگیری از رویارویی نظامی، توافقی شبیه به آنچه را که هشت سال پیش خود لغو کرد، احیا کند؟ در طرف ایران نیز همین نبود قطعیت حاکم است. آیا طرفداران توافق که نگران وضعیت داخلی هستند و برای رهایی از تحریمها به فرصت نیاز دارند، میتوانند بر نگاه ایدئولوژیک حاکم بر کشور تأثیر بگذارند و در راستای منافع ملی به اتفاق نظر برسند؟
رسالت/ انکار کافی است؛ ترمیم کنیم
عباس آخوندی
جعفر علیاننژادی
رهبر معظم انقلاب روز پنجشنبه در مجلس عزاداری شهادت حضرت امام صادق(ع) در سخنانی با اشاره به تاثیر کلام و رفتار خواص و مردم در تغییر تقدیرات الهی، بویژه در حاکمیت امام و حکومت ائمه فرمودند: کوتاهیهای ما، یک جا دهنلقیمان، یک جا کمک نکردنمان، یک جا اعتراض کردن بیخودیمان، یک جا صبر نکردنمان، یک جا تحلیل غلطی که از اوضاع میکنیم، گاهی تأثیر میگذارد ـ [آن هم] تأثیرات تاریخی ـ یعنی اینجور مسیر را عوض میکند؛ لذا خیلی باید مراقبت کرد. بیان کوتاه رهبر معظم انقلاب در مراسم شهادت امام جعفر صادق(ع)، محل توجه خبری، تحلیلی و تبیینی بسیار زیادی شد. بین ادراک خبری این پیام تا فهم تبیینی آن فاصله قابل توجهی وجود دارد که نمیگذارد مراد و منظور معظمله بخوبی در جامعه فهم و درک شود. در این نوشتار به بهانه همین اختلاف دریافتی از معنای پیام ایشان، سعی شده حرکت از آگاهی خبری به آگاهی تبیینی که دست بر قضا یکی از اهداف تربیت سیاسی در جمهوری اسلامی است، بررسی و تبیین شود.
درباره این فراز از سخنان رهبر انقلاب چند نکته قابل بیان است.
بین 3 سطح اطلاع، تحلیل و تبیین تفاوت وجود دارد. تربیت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی، حرکت از سطح خبری به سطح تحلیلی و عبور از سطوح تحلیلی به ساحات تبیینی است.
1- به طور طبیعی کسانی که در سطح استطلاع قرار دارند، همواره پیگیر اخبار بوده و منتظر شنیدن اخباری برای باور کردن چیزهایی هستند. عموماً افراد در این سطح مصرفکننده منفعل اخبار بوده و کمتر نسبت به اطلاعی که کسب میکنند یا میپذیرند، شک و شبهه باقی میگذارند. این روزها و در این دوره که تشخیص خبر درست و غلط از هم بسیار سخت شده و منابع اطلاعرسانی مشوب و متکثر است، این گروه شاخصی جز باور حسی و هیجانی خبر واصله ندارند. این یعنی هر خبری اگر پیشانگاشته و پیشفرضهای محبوب این شاخه از مردم را تأیید کنند، میپذیرند و تبدیل به ذهنیت میکنند.
تکنولوژیهای عصر کلانداده بر همین بنیان بنا نهاده شده و سیل بیوقفه تولید اخبار، اجازه فکر و ذکر را به چنین افرادی نمیدهد، بلکه این افراد هستند که با فضای ابری ایجادشده، واقعیتهای زندگی خود را تنظیم و تبویب میکنند و فراز و فرود روحی و روانی مییابند.
نوع مواجهه این طیف با پیامهای صادرشده از سوی رهبر انقلاب، بازتاب مثبت یا منفی این پیام در فضای خبری اشباع شده است. باوری که با دستکاری بنگاههای پر قدرت خبرپراکنی روی پیام اصلی و به صورت معوج ایجاد میشود، هم بد دریافت میشود و هم ذهنیت غلط بر مبنای آن شکل میگیرد. متأسفانه خواسته یا ناخواسته طیفی از آحاد مردم یا در این دستهبندی قرار میگیرند، یا غالباً اینگونه از امور و پدیدهها مطلع میشوند. آگاهی خبری، شاخص اصلی این طیف است.
۲- دسته دیگر کسانی هستند که نسبت به اخبار واصله رویکردی بهتر داشته و آنها را به محک دستگاههای تحلیلی و محاسباتی خود میزنند. در این سطح افراد در طیفهای متعددی قرار دارند. برای یک طیف ماده خام تحلیل، همین اخبار واصله است و کار آنها نوسانسنجی اخبار دریافتی برای فهم قویترین گرایش اجتماعی در نسبت با آن واقعیت عرضهشده است. تحلیلگران انتفاعی در این در دسته قرار دارند. کسانی که سنجهشان برای صحت و پذیرش خبر، کسب بیشترین نفع حاصل از این موضوع است.
طیف دیگر در این دسته، در بهترین حالت ممکن مبتنی بر اطلاعات موجود و در دسترس، سعی در تحلیل غیرجانبدارانه و خنثی دارند. تحلیلگران وقایع که سعی دارند دچار سوگیری نسبت به 2 طرف موافق یا مخالف این تحلیلها نشوند. تحلیلهای علمی و مبتنی بر متدهای روششناختی ارائه میدهند. تحلیلهایی که جنبههای معنایی وقایع را کنار گذاشته و مبتنی بر واقعیت شکل گرفته، اقدام به پیشبینی و تحلیل رفتار میکنند. مثلاً در تحلیل قدرت دفاعی، با برآورد میزان ادوات، تسلیحات، تجهیزات و بدون توجه به جنبههای معنوی قدرت نظیر عزم دفاع و شجاعت حضور مردم، تحلیل ارائه میکنند.
۳- دسته دیگر که هدف غایی تربیت سیاسی در جمهوری اسلامی هستند، کسانی هستند که به دنبال فهم و ادراک تبیینی امور هستند. وقایع را به مدد و محک حقایق درک میکنند. پیام صادر شده از رهبر انقلاب را بدون واسطههای پیشگفته یا تحلیل خنثی، با توجه به فهم موضع تبیینی رهبری، درک میکنند. در پی همافقی با رهبر انقلاب هستند، نه تحمیل رأی یا تحلیل خود به ظاهر موضع اعلامشده. کلام ولی فقیه را در منظومه - فکری تبیینی معظمله فهم میکنند و از برخورد ظاهرگرایانه با متن صادر شده اعراض دارند. به جای قرار دادن چند فکت از کلام ایشان و تطبیق غیرمسئولانه آن با وقایع روز، عمق معنای آن را درک کرده و برای فهم حاق واقع تلاش میکنند. قیام و قعود و سکوت و بیان و لحن و موقعیت و بستر و زمینه و حالت رفتار ولی را حائز معنا میدانند و آنها را نیز در دستگاه محاسباتی تبیینی خود دخیل میدارند. فهم پیچیده و چندبعدی از امور دارند و به دنبال اقناع تحمیلی و تبیین زورکی نیستند. ساحت حس و عقل را با هم میفهمند و نسبت به ذهنیتهای غلط خود دارای روحیه اصلاحی هستند. خود را با کلام ولی تنظیم میکنند نه برعکس. با عینک تبیینی تحلیلهای موجود را ملاحظه کرده و از این نظر دارای رویکرد انتقادی و نقدپذیری هستند. باور عمیق به بیان رهبری دارند و نسبت به اطلاعیابی سطحی و عجولانه از آن گارد دارند. موضعی متواضعانه دارند و از انتساب رأی خویش به رأی رهبری بشدت گریزانند. از اعلام موضع قطعی نسبت به فهم خود از ولی، اجتناب میکنند و به همین دلیل دهنلق و گزافهگو و هزینه تراش نیستند. روحیه هزینهدهی دارند و حاضرند برای دفاع از حق، محل پرسش و هجمه و حمله طیف تحلیلگران ناقص و نادان قرار بگیرند. ذیل هستی سیاسی انقلاب اسلامی تحلیل میکنند و خود را خارج از سیستم و در موضع غر و لند نمیدانند. به واسطه تحلیل غلط و عجولانه دنبال اهمالکاری و کوتاه کردن مسیر فهم نبوده و برای تبیین صبر بسیار دارند.
دارای گشودگی و پذیرش هستند و با سلاح طرد و رد و انکار با مخالف و منتقد برخورد نمیکنند. خلاصه کنیم اهل وادی تبیین هستند و عِده و عُدهشان هم به واسطه هدایت موفق و موثر ولی فقیه در حال افزایش است و از کمی تعدادشان در وضع فعلی نمیهراسند.
ارسال نظرات