شنبه ؛ 25 اسفند 1403
25 اسفند 1403 - 16:43

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۳

تلخ و شیرین‌های سالی که گذشت، معنایابی تهدید‌های اخیر نظامی علیه مردم ایران، رونق اقتصاد با حمایت از سرمایه‌گذار سالم؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.
کد خبر : 18650

تبیین:

 
کیهان

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۳

تلخ و شیرین‌های سالی که گذشت

حسن رشوند

سال که به پايان مي‌رسد ناخودآگاه اين سؤال به ذهن متبادر می‌شود که در طول يک سال تلاش و فعاليت در مسير اهداف و برنامه‌هاي شخصی و اجتماعی چه اقدامي انجام گرفته و تا چه ميزان توفيق حاصل شده و یا در کجاها کُند حرکت کرده و یا خدای نکرده « ترک فعل» داشته‌ایم. به تعبير ديگر پرونده يک سال تلاش يا برعکس، قصورها و کم‌‌کاري‌ها، در پيش چشم رقم مي‌خورد و از اعمال و رفتارهاي مثبت احساس رضايت و شادابی و از اقدامات غلط و ناصواب که برآيند آن خسران و عقب‌ماندگي فردي و اجتماعي است، احساس سرافکندگي مي‌کنيم. این قاعده نه‌تنها برای فرد‌، بلکه برای نهاد حاکمیت نیز صدق می‌کند. 
سالي که گذشت به نسبت سال‌های گذشته، برای ملت ایران‌، ملت‌های منطقه و همه آزادگان جهان از یک‌سو بسیار غم‌بار و تلخ بود. شاید مشابه سال 1403 در طول 45 سال عمر انقلاب یا نداشته‌ایم یا اگر بوده بسیار نادر همچون سال 1360 که به یکباره دو قوه حاکمیتی این کشور (قوه مقننه به جهت شهادت شهید بهشتی و 72 یار باوفای انقلاب و همچنین قوه مجریه با شهادت شهیدان رجایی و باهنر) با بحران مواجه شد‌، بودیم. فهرست کردن و پرداختن به همه آنچه در سال 1403 گذشت قطعا در این وجیزه مقدور نیست و تنها برای آنکه بدانیم در این یک‌سال چه خون دل‌ها خوردیم و در کنار آن، چه امیدهایی در دلمان زنده شد‌، به چند مورد از اتفاقات تلخ و شیرین آن اشاره‌ای کوتاه می‌کنیم.
1- سال 1403 را درحالی آغاز کردیم که سال قبل از آن یعنی سال 1402 با شعار « مهار تورم، رشد تولید» توسط رهبر حکیم انقلاب اسلامی نامگذاری شده بود و دولت شهید رئیسی با کار شبانه‌روزی و خستگی‌ناپذیر، اقداماتی را انجام داده بودند که هرچند تورم‌، شاخص پایینی را در زندگی مردم نشان نمی‌داد ولی همین شاخص هم گویای آن بود که تورم 45/6 درصدی در ابتدای تحویل دولت در شهریور 1400 در اسفند 1402 به عدد 40/8 یعنی با 5 درصد کاهش، نویدهای خوبی را برای 1403 می‌داد. در فاصله دو سال و نیم از دولت شهید رئیسی دو اتفاق خوب افتاده بود. از یک‌سو شاهد ثبات نسبی در اقتصاد بودیم و از زمان تحویل دولت در تابستان 1400 که دلار 28 هزار تومانی تحویل دولت شده بود در پایان 1402 این رقم به 43 هزار تومان رسیده بود. یعنی شاهد لجام‌گسیختگی دلار 43 هزار تومانی اسفند 1402 به دلار 92 هزار و 700 تومانی فعلی با 110 درصد رشدی در فاصله زمانی شش ماهه نبودیم. علاوه ‌بر ثبات نسبی اقتصاد در اسفند 1402 یک اتفاق خوب دیگری هم در 2/5 سال فعالیت دولت شهید رئیسی افتاده بود که بسیار بیشتر از تورم و افزایش قیمت دلار اهمیت داشت و آن اهمیت دادن به بخش دوم شعار سال یعنی «رشد تولید» بود. در دولت شهید رئیسی شاهد احیا و بازگشت 7000 کارخانه و واحد تولیدی به چرخه تولید کشور بودیم و احیای مراکز تولیدی باعث شد کاهش 6 درصدی نرخ بیکاری در کشور را در دولت سیزدهم شاهد باشیم. تحقق نسبی مهار تورم و رشد تولید در سال 1402 و جنب‌وجوشی که در بدنه جامعه و کار و تلاش ایجاد شده بود زمینه‌ای شد تا سکاندار انقلاب جهت شعار سال 1403 را به سمت مردم هدایت کنند. این بود که شعار سال 1403 «جهش تولید با مشارکت مردم» نامگذاری شد. چرا که با همت و اقدامات دولت سیزدهم تولید به روال افتاده بود و می‌توانست از این پس شتاب و جهش پیدا کند و این امر با مشارکت بیشتر مردم که مقدمه آن را دولت شهید رئیسی فراهم کرده بود، دست‌یافتنی شد.
اما صد افسوس که 30 اردیبهشت 1403صفحه تقویم ایران به گونه‌ای دیگر رقم خورد تا بار دیگر ملت ایران خاطرات تلخ سال 1360 را در ذهن خود مرور کنند. خبر کوتاه بود «بالگرد حامل رئیس‌جمهور در منطقه ورزقان آذربایجان شرقی سقوط کرد». اما انگار با همین خبر کوتاه زمان از حرکت باز ایستاد و دنیا بر سرمان خراب شد و اگر نبود پیام آرامش‌بخش تسلیت رهبر فرزانه انقلاب‌، نه ما را تاب مقاومت بود و نه جامعه با چنین آرامش و امنیتی تا برگزاری انتخابات اداره می‌شد. رهبر معظم انقلاب در پیامی که صادر کردند به دو نکته تاکید داشتند. یکی در‌باره شخصیت شهید رئیسی بود که فرمودند: «این حادثه‌ ناگوار در اثنای یک تلاش خدمت‌رسانی اتفاق افتاد؛ همه‌ مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بی‌وقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد.
رئیسی عزیز خستگی نمی‌شناخت. در این حادثه‌ تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است، بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگی‌هایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه‌روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمی‌شد.» و نکته دیگر این پیام دستوری بود که به معاون اول رئیس‌جمهور جناب آقای مخبر دادند که فرمودند «جناب آقای مخبر طبق اصل ۱۳۱ قانون اساسی در مقام مدیریت قوه‌ مجریه قرار می‌گیرد و موظف است به همراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس‌جمهور جدید انتخاب شود».
همین ویژگی‌های فردی شهید رئیسی و دولت برآمده از تفکر او بود که رهبر انقلاب در دیدار با اعضای دولت سیزدهم در هفدهم تیرماه 1403 دولت سیزدهم را دولت «کار و امید و حرکت» نام نهادند و در وصف شهید رئیسی فرمودند: «شهید رئیسی واقعاً امیدوار و به حق، به آینده خوش‌بین بود و تصمیم قاطع داشت که به اهداف ترسیم شده برسد.»
2- یکی از برجستگی‌های سال 1403 برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آن‌هم درست 50 روز پس از شهادت رئیس‌جمهور همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب از آقای مخبر خواسته بودند. انتخاباتی که با امنیت کامل آن‌هم در شرایطی که دشمنان هر روز جمهوری اسلامی را تهدید به عدم مشارکت مردم می‌کردند در دور اول با 40 درصد مشارکت و در دور دوم با 50 درصد برگزار شد و مردم رئیس‌جمهور چهاردهم خود را انتخاب کردند. شاید در هیچ نظام سیاسی سراغ نداشته باشیم که نظامی با این سرعت و بدون هیچ چالشی بتواند انتخاباتی را برگزار و بالاترین مقام اجرائی کشور را انتخاب کرده باشد.قطعا این توفیق بر تارک انقلاب برای همیشه خواهد درخشید که مردم ایران در شرایط تهدید دشمنان و به‌هم ریختگی و جنگ در منطقه پای صندوق رای رفتند و رئیس‌جمهور جدید خود را انتخاب کردند و نگذاشتند کشور با خلأ قدرت اجرائی مواجه شود.
3- یکی از افتخارات دولت شهید رئیسی این بود که پس از شهادت رئیس دولت، ذره‌ای از انگیزه خدمت آنها کاسته نشد. پروژه‌های عمرانی طبق روال‌، یکی پس از دیگری افتتاح می‌شد، ذخیره استرتژیک کشور از غلات گرفته تا مایحتاج عمومی مردم در انبارها به حد کافی ذخیره شده بود و بر اساس گزارش‌های رسمی‌، خزانه بانک مرکزی با بیش از 40 میلیارد دلار تحویل دولت جدید شد، کسری بودجه جبران و دولت جدید با کمترین چالش کسری و بدهی بانکی مواجه بود و همه اینها برخلاف زمانی بود که دولت سیزدهم در سال 1400 دولت را از یک دولت مستقر نه از کفیل آن تحویل گرفته باشد.
4- اما آرامش و امنیت کشور برای دشمنان انقلاب که تصور می‌کردند با شهادت رئیس‌جمهور، شیرازه ایران اسلامی از هم می‌پاشد‌، در شب مراسم تنفیذ رئیس‌جمهور منتخب آقای پزشکیان با ترور شهید اسماعیل هنیه توسط عوامل موساد تلخ شد. دشمن می‌خواست امنیت جمهوری اسلامی که حادثه تلخ شهادت آیت‌الله رئیسی نتوانسته بود آن را به‌هم بزند و کشوری که 4 ماه در امنیت وآرامش کامل فعالیت می‌کرد را با این ترور خدشه‌دار کند و ضمن گرا دادن به گروه‌های فلسطینی‌، اختلاف بین این گروه‌ها با جمهوری اسلامی را دامن بزند که با تیزبینی جبهه مقاومت فلسطین این نقشه شوم نیز خنثی شد. 
5- وعده صادق 1 و 2 از آن اقدامات شجاعانه‌ای بود که سپاه در سال 1403 در 26 فروردین به خاطر حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق و شهادت سرلشکر زاهدی از فرماندهان ارشد سپاه در سوریه و همچنین وعده صادق 2 بعد از ترور شهید اسماعیل هنیه و پس از شدت ‌یافتن حملات رژیم صهیونیستی  به هسته  فرماندهی حزب‌الله لبنان و ۴ روز پس از شهادت سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله و عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه‌، با پرتاب ۲۰۰ موشک بالستیک از جمله موشک‌ هایپرسونیک فتاح، خیبرشکن و... انجام شد. این دو عملیات برق امید را در چشمان جبهه مقاومت و مردم مظلوم غزه که چند ماه بود زیر شدیدترین حملات وحشیانه صهیونیست بودند، زنده کرد.
6- اما در میان این حوادث‌، شهادت سید مقاومت سید حسن نصرالله یکی از تلخ‌ترین اتفاقاتی بود که در جبهه مقاومت رخ داد. ما که هنوز در غم از دست دادن سید محرومان شهید خدمت آیت‌الله رئیسی رئیس‌جمهور محبوب و مردمی خود عزادار بودیم‌، از دست دادن شهید نصرالله برایمان بسیار سنگین می‌آمد. اما این فراز از پیام رهبر عظیم‌الشأن انقلاب برای شهادت سید مقاومت که فرمودند: «دنیای اسلام، شخصیتی باعظمت را؛ و جبهه مقاومت پرچمداری برجسته را، و حزب‌الله لبنان رهبری کم‌نظیر را از دست داد، ولی برکات تدبیر و جهاد چند ده‌ساله‌ او هرگز از دست نخواهد رفت. اساسی که او در لبنان پایه‌گذاری کرد و به دیگر مراکز مقاومت، جهت بخشید، با فقدان او نه‌تنها از میان نخواهد رفت که به برکت خون او و دیگر شهیدان این حادثه استحکام بیشتر خواهد یافت.... سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت.» تسکین‌دهنده قلوب مؤمنین و عاشقان این سید عزیز در جبهه مقاومت شد.
7- انفجار در معدن زغال سنگ معدنجوی طبس و کشته شدن 58 کارگر معدن و داغدار شدن صدها خانواده‌، شهادت یحیی سنوار و محمد ضیف‌، سقوط دمشق و حاکم شدن تروریست‌های تحریر‌الشام در سوریه و چند حادثه تلخ بزرگ و کوچک دیگر همه از جمله حوادثی بودند که خاطره ملت ایران و منطقه را در سال 1403 تلخ و تلخ کرده بود. اما در این میان، رویدادهای زیادی را داشتیم که توانست تا حدود زیادی کام تلخ ما را شیرین کند که از آن جمله می‌توان به انتخابات ریاست جمهوری و استقرار دولت در کمترین زمان و بدون ذره‌ای مشکل امنیتی در کشور‌، راهپیمایی باشکوه 22 بهمن آن‌هم پس از یاوه‌گویی‌های ترامپ و از همه مهم‌تر حضور رهبر حکیم و شجاع انقلاب در نماز جمعه نصر در شرایطی که دشمن صهیونیستی به صراحت تهدید می‌کرد که مراکز حساس ایران را مورد حمله قرار می‌دهد و حضور میلیونی مردم در نماز جمعه و پاسخ قاطع ملت به عربده‌کشی‌های رژیم کودک‌کش صهیونیستی از شیرینی‌های ماندگار سال 1403 بود.

جوان

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۳

معنایابی تهدید‌های اخیر نظامی علیه مردم ایران 

عباس حاجی‌نجاری

در ماه‌های اخیر و پس از روی کار آمدن ترامپ یکی از کلیدواژه‌های پر تکرار در مواضع برخی از مسئولان امریکایی و رژیم صهیونی تهدید نظامی مردم ایران و به ویژه تهدید حمله به مراکز هسته‌ای ایران است. این ترفند بعد از اعلام ترامپ در ارسال نامه برای رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان پیوست به درخواست مذاکره با ایران (وادار‌سازی ایران به مذاکره) سنجاق شده است. 
 فارغ از اینکه نیرو‌های مسلح ایران همواره تهدید‌های نظامی دشمنان ملت ایران را جدی گرفته و تمهیدات و ظرفیت‌های لازم را نه تنها برای پاسخگویی، بلکه برای پشیمان‌سازی دشمنان فراهم کرده‌اند به گونه‌ای که بعد از برگزاری رزمایش‌های اخیر و رونمایی از موشک‌ها و شهرک‌های زیرزمینی موشکی سپاه، برخی رسانه‌ها ونظامیان امریکایی اذعان کرده‌اند که از این پس دیگر نه تنها شناور‌های امریکایی در خلیج فارس، دریای عمان و حتی دریای سرخ و اقیانوس هند امنیت ندارند، بلکه پایگاه‌های امریکایی نیز در کشور‌های منطقه مصونیت نداشته و به اهداف اصلی نیرو‌های مسلح ایران تبدیل می‌شوند. اما با این وجود کماکان گزاره‌های تهدید نظامی از سوی برخی از مقامات و نظامیان این دو رژیم تکرار و برخی از رسانه‌های معاند نیز با بازتاب دادن آن، تلاش دارند در چارچوب جنگ روانی و شناختی علیه ملت ایران، این تهدید را به ابزاری برای تحمیل شرایط و رسیدن به اهدافشان برای به تسلیم کشاندن ایران و خدشه بر استقلال و صلابت نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل کنند. 
اما پاسخ روشن فرماندهی معظم کل قوا در دیدار با دانشجویان در روز چهارشنبه ۲۲ اسفند به اینگونه تهدید‌ها واجد چند پیام مهم به تهدیدکنندگان مردم ایران است:
- امریکا تهدید می‌کند به نظامیگری! این تهدید به نظر من غیر عاقلانه است.
- امریکا امروز در مسیر ضعیف‌تر شدن است، نه در مسیر قوی‌تر شدن. امریکا آن قدرت امریکای سی سال پیش و بیست سال پیش را ندارد و نخواهد هم داشت، و نمی‌تواند داشته باشد. 
- جنگ، ضربه وارد کردن یک‌طرفه نیست، ایران قادر به زدن ضربه متقابل است و قطعاً این ضربه را وارد خواهد کرد
- ما دنبال جنگ نیستیم، اما اگر چنانچه کسی اقدام کرد، برخورد ما یک برخورد قاطع و حتمی است.
- دولت ومردم ایران با همه توان از مقاومت فلسطین و مقاومت لبنان حمایت می‌کنند و ان‌شاءالله ملت ایران خواهد توانست در آینده هم مثل گذشته، در دنیا به عنوان پرچم‌دار مقاومت در مقابل زورگویی معرفی بشود.
اما آنچه که سران امریکا و رژیم صهیونی را به برگزاری رزمایش‌ها و بهره‌گیری از ابزار تهدید نظامی برای تحمیل اراده شان بر مردم ایران و به تسلیم کشاندن انقلاب اسلامی واداشته است ناشی از چند نکته است:
۱: تهدید‌های اخیر مبتنی بر این برآورد است که موقعیت ایران پس از تحولات اخیر در منطقه و جنگ غزه ضعیف شده و ایران توان بازدارندگی گذشته خود را از دست داده است.
۲- با این تهدید و عملی‌سازی آن در پی جبران شکست و ناکامی در رسیدن به اهداف در جنگ پانزده ماهه علیه مردم مظلوم غزه وترمیم اعتبار از دست داده خود هستند
۳- دامن زدن به ایران هراسی و تحت الشعاع قرار دادن روند بهبود تعاملات ایران با کشور‌های منطقه و گرمی بخشیدن مجدد به بازار فروش تسلیحات به کشور‌های منطقه یکی دیگر از اهداف آنهاست.
۴- تحمیل شرایط به کشور‌های منطقه برای پذیرش و اجرای طرح ابراهیم وبرقراری رابطه با رژیم صهیونیستی 
۵- دامن زدن به دوگانه جنگ و مذاکره در داخل ایران و تقویت کفه مذاکره خواهان برای پذیرش شرایط امریکا و دستور اجرای ترامپ که در پی تعطیلی مراکز هسته‌ای فعالیت‌های موشکی نفوذ منطقه‌ای ایران و... است.
 ۶- اخلال در روند تلاش‌های دولت ایران برای حل مشکلات معیشتی مردم و دامن زدن به نابسامانی‌های اقتصادی کشور و به تبع آن تحریک توده‌های اجتماعی برای ایجاد و دامن زدن به اعتراضات اجتماعی.
۷- تحریک گروهک‌های تروریستی در شرق و غرب کشور برای آغاز تحرکات ضد امنیتی علیه مردم ایران 
اگر چه در صورت حماقت آنها، علاوه بر اینکه متجاوزان به ملت ایران، به دلیل ظرفیت سازی‌های نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران پاسخ پشیمان کننده ودرخوری را دریافت خواهند کرد، اما وقوع کوچکترین درگیری در منطقه پیامد‌های زیر را در پی خواهد داشت:
۱- به گزارش بی‌بی سی نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر روز ۱۸‌اسفند در گفت‌و‌گو با تاکر کارلسون هشدار داده که حمله احتمالی به تاسیسات هسته‌ای ایران باعث آلودگی آب‌های منطقه خواهد شد و ما با توجه به آلودگی‌ها آب و غذا نخواهیم داشت و یک «فاجعه بزرگ زیست‌محیطی» با پیامد‌های وخیمی برای قطر و دیگر کشور‌های همسایه خواهد بود. 
 ۲- هرگونه اقدام نظامی امریکا ورژیم صهیونی علیه مراکز هسته‌ای ایران سبب می‌شود که علاوه بر اهداف معین شده در سرزمین‌های اشغالی، پایگاه‌های امریکا در منطقه به اهداف اصلی ایران تبدیل شوند واین امر می‌تواند امنیت کشور‌های میزبان پایگاه‌های امریکایی در منطقه را تحت الشعاع قرار دهد.
۳- برگزاری رزمایش‌ها وتقویت آمادگی نظامی ایران برای مقابله با تهدید‌های احتمالی وهمچنین پیامد‌های وقوع یک در‌گیری نظامی و پاسخ‌های احتمالی ایران بر روند صدور نفت، موجب برهم خوردن امنیت منطقه و شکل‌گیری بحران انرژی در جهان خواهد شد.
 ۴- ایران بار‌ها اعلام کرده که قصد تولید سلاح هسته‌ای ندارد، اما حمله به این مراکز سبب خواهد شد که ایران ناچار شود دکترین هسته‌ای خود را تغییر دهد و در آن صورت روند‌های آینده متفاوت خواهد بود و این در حالی است که به دلیل سازوکار‌های پیش بینی شده در حوزه پدافند عامل و غیرعامل، آسیب پذیری آنها به حداقل رسیده است. 
 ۵- به رغم تصور دشمنان تجربه تاریخی و ویژگی‌های ملی و مذهبی مردم ایران نشان داده است که وحدت ملت ایران در صورت هرگونه تهدید خارجی تقویت شده و شکاف‌ها و اختلافات به وحدت تبدیل و انسجام مردم در برابر تهدید‌های دشمن تقویت خواهد شد.
۶- رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دانشجویان خاطر نشان کردند که اگر چنانچه یک حرکت غلطی از طرف امریکایی‌ها و عواملشان سر بزند، آن که بیشتر ضرر می‌کند آنها هستند.

جام جم

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۳

رونق اقتصاد با حمایت از سرمایه‌گذار سالم 

ایمان عتیقی

در برنامه هفتم توسعه، سهم معادن برای دستیابی به رشد ۸درصدی اقتصاد حدود ۱۳درصد در نظر گرفته شده است و بررسی‌ها نشان می‌دهد که چنین پتانسیلی در حوزه معدن و فلزات وجود دارد.

بااین‌حال، تحقق این هدف نیازمند انجام فعالیت‌هابه شکل صحیح است، چراکه کار دراین حوزه مستلزم طی مراحلی نظیر اکتشافات، استخراج، ایجاد ارزش‌افزوده و درنهایت تکمیل زنجیره است. درواقع تکامل چنین مسیری می‌تواند به رشد اقتصادی منجر شود. این درحالی‌است که در این مسیر مشکلاتی وجود دارد و می‌توان گفت گره کار عمدتا درحوزه اکتشافات است. البته، دولت اخیرا در بحث آزادسازی معادن اقداماتی انجام داده است. برای بهبود شرایط، وضعیت معادن راکد، نیمه‌فعال و متروکه باید مشخص و تعیین‌تکلیف شود، زیرا معادن تا زمانی که فعال نشوند، نمی‌توانند در زمینه اشتغال تاثیرگذار باشند و درنهایت به رشد اقتصادی کشور کمک کنند. علاوه‌براین، در حوزه اکتشافات نیز باید گام‌های مناسب‌تری برداشته شود. لازم به یادآوری است که وزارت صمت اخیرا در این زمینه عملکرد خوبی داشته، اما باید این تلاش‌ها پررنگ‌تر شود. تجهیزاتی مانند حفاری عمیق، آزمایشگاه‌های پیشرفته و آموزش نیرو‌های ماهر ازجمله مواردی است که باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
در این میان، مشکلاتی نیز وجود دارد که برای رفع آنها باید اقدام شود. یکی از اصلی‌ترین چالش‌ها، ناترازی برق است. البته همه می‌دانیم که رفع این مشکل زمان‌بر است و همان‌طور که به‌تدریج ایجاد شده برای حل آن نیز به زمان نیاز داریم. بااین‌حال، مسئولان باید به گونه‌ای عمل کنند که فعالان بخش خصوصی به این باور برسند که این ناترازی‌ها در آینده‌ای نزدیک، مثلا طی سه یا چهار سال آینده، برطرف خواهند شد. چنین رویکردی باعث می‌شود سرمایه‌گذاران برای آینده خود پیش‌بینی‌های لازم را انجام داده و مقدمات فعالیت‌شان را فراهم کنند. این رویکرد انگیزه سرمایه‌گذاری را بالا می‌برد و افراد دیگر به‌جای سرمایه‌گذاری در زمینه‌هایی مانند طلا، ارز یا ملک به سرمایه‌گذاری در بخش تولید و صنعت روی می‌آورند. درواقع، امیدوار می‌شوند که تا زمان بهره‌برداری از کارخانه‌های خود، مشکل ناترازی نیز برطرف خواهد شد.
یکی دیگر ازنکات مهم، حمایت ازسرمایه‌گذاران است. باید توجه داشت که شخص حقیقی، شرکت خصوصی یا حتی شرکت خصولتی نباید در این زمینه تفاوتی داشته باشند. اگر سلامت کاری این افراد یا شرکت‌ها تایید شد، باید از سرمایه‌گذاری آنها حمایت گردد و بسته‌های حمایتی نیز به شکل عادلانه برای همه آنها در نظر گرفته شود. درنهایت، مسأله کلیدی برای بهبود شرایط اقتصادی کشور چیزی نیست جز نهادینه‌شدن تفکر حمایت از سرمایه‌گذاران سالم.

خراسان

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۳

پایان سرایش شاهنامه، آغاز پاسداری از زبان ملی

علیرضا حیدری

بنابر آنچه از خود شاهنامه و گفته فردوسی برمی‌آید، بیست و پنجم اسفند را باید روز پایان سرایش شاهنامه دانست. با پایان سرایش شاهنامه، درواقع راهی تازه پیش روی ایران بزرگ قرار گرفت؛ راهی که هم هویت ایرانی در گنجینه‌ای یکپارچه در دسترس تاریخ و آیندگان گذاشته شد و هم زبان فارسی که در خطر حذف شدن بود، جانی تازه گرفت تا جایی که توانست ز باد و ز باران بی‌گزند بماند.
اگر نیک بنگریم، این تمدن و هویت ملی و فرهنگ و تاریخ ایرانی بر پایه زبان فارسی پایدار مانده است؛ ازاین‌رو، دستاورد زنده نگه داشتن زبان فارسی مهم‌ترین میراث فردوسی است که پایه تمدنی را قرص و محکم کرد و صدالبته که مانایی این هویت جز به پایندگی زبان فارسی ممکن نیست. باید باور داشت که  هویت با ویران شدن زبان از بین می‌رود؛ پس تا شاهنامه هست، زبان فارسی هم زنده خواهد ماند و اگر در پاسداشت زبان فارسی کوتاهی صورت گیرد، بنای گذشتۀ پرشکوه هم ترک برمی‌دارد.
 بیست و پنجم اسفند، روز پایان سرایش شاهنامه نیست که درواقع روز آغاز سرایش زبان و فرهنگ و منش و تاریخ ایرانی است. به ظاهر فردوسی به کارش پایان داد،  اما در اصل پنجره‌ای گشود به آینده و افقی روشن را پیش چشم ما باز کرد.
چه این بیت «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی» از فردوسی باشد، چه نباشد و چه این رنج، بیست و پنج‌ساله بوده یا سی و پنج‌ساله، مهم این است که حکیم توس، به خوبی دریافته بود که باید کاری کرد کارستان.
پاسخ به این پرسش که چرا باید از زبان فارسی پاسداری کنیم و چرا فردوسی برای زنده ماندن این زبان خود را به آب و آتش زد و آن رنج را به جان خرید، این بود که او می‌دانست زبان، پایه و بنیان فرهنگ است و ادامۀ فرهنگ و منش ایرانی، جز به ماندگاری زبان فارسی ممکن نخواهد بود. کاری که فردوسی کرد، درکنار بازتاباندن تاریخ ایران و فرهنگ نیاکانی ما و انبوهی از خرده فرهنگ‌هایی که در دل شاهنامه آمده است، هویت دادن به زبان فارسی و جان  بخشیدن به آن بود و شاید این گفتۀ دکتر خالقی مطلق ـ که عمر خود را برای تصحیح معتبرترین نسخۀ شاهنامۀ فردوسی سپری کردـ، جان کلام باشد که: «ما ملیت خودمان را مدیون زبان فارسی هستیم و زبان فارسی را نیز تا اندازۀ زیادی مدیون شاهنامۀ فردوسی.» 
او به فرزانگی دریافته بود که این فرهنگ و تاریخ بر دوش زبان ایستاده است و اگر زبان فارسی آسیب بیند و بمیرد، هیچ نشانی از آن در تاریخ و فرهنگ نخواهد ماند. او به نیکی دریافته بود که ماندگاری ایران در مفهومی گسترده، با حفظ زبان فارسی ممکن است و همه اقوام و گویش‌های ایرانی در این سپهر فرهنگی قرار دارند و با حفظ گویش و زبان خود، در دنیای فرهنگی و تاریخی بزرگ تری به نام تاریخ و فرهنگ و زبان فارسی جای دارند و در سایۀ این موهبت «همزبانی» پیوندی درازنا با تاریخ خواهند داشت.
هویت ما در زمین زبان فارسی بالیده و رشد کرده است و در کشاکش‌های تاریخی، این زبان فارسی بوده که، چون خونی در مویرگ‌های ایران جاری بوده و حیات و زندگی را معنا بخشیده است. فردوسی خود هم این دیدگاه را داشت که با این زبان و این سخن و واژه و کلام، هدفی جز رستگاری ایرانیان و بلکه انسان نداشت:
جهان کرده ام از سخن، چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت
به همین دلیل است که شاهنامه را باید فراتر از یک منظومه دید و آن را تجلی گاه ملیت، وحدت و اخلاق انسانی به شمار آورد. این زبان توانست پس از فردوسی، ظرفیت‌های فراوان فرهنگی را بیافریند و چه در نثر و چه در شعر و چه دانش و علم، فصلی درخشان را رقم بزند.  به راستی درخشندگی علم و دانش و ادبیات پس از فردوسی را باید مدیون پایه‌ریزی فرهنگی و احیای زبان فارسی به دست این پیر فرزانه توس دانست.

آرمان امروز

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۳

ماهیت پاسخ ایران به نامه ترامپ

مهدی تدینی

بعد از پنج روز نامۀ ترامپ بالاخره به ایران رسید. قاعدتاً نباید این نامه این‌قدر طول می‌کشید. البته بعید هم نیست که طرف ایرانی قبل از دریافت نامه قدری تأمل کرده باشد که اصلاً نامه را دریافت کند یا نه. حالا پرسش اصلی این است که آیا جمهوری اسلامی مذاکره خواهد کرد؟ یعنی آیا این نامه حرف جدیدی می‌زند یا محرک جدیدی ایجاد می‌کند که باعث شود ایران وارد مذاکره شود؟
سیاستی که تا امروز از سوی مقامات اعلام شده این است که جمهوری اسلامی زیر فشار حداکثری مذاکره نخواهد کرد. البته جا دارد در این مورد بپرسیم: آیا در دورۀ بایدن که فشار حداکثر نبود ــ یا به این شکل نبود ــ آیا ایران مذاکره کرد؟ در اینجا دور بسته‌ای وجود دارد: با کسی مثل بایدن به این دلیل مذاکره‌ای صورت نمی‌گیرد، چون لابد دوباره کسی مثل ترامپ می‌آید و می‌زند زیر میزی که بایدن چیده است؛ از آن طرف، با خود ترامپ هم به این دلیل مذاکره نمی‌شود چون مذاکره را منوط به فشار حداکثری می‌کند. با این اوصاف، فرقی هم نمی‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد.
اما حالا گذشته از این دور بسته و بدون خروجی، نامه‌ای از راه رسیده… چه خواهد شد؟ موضع اعلام‌شدۀ امروز این بود که «ماهیت نامه تبلیغاتی» است. به نظرم با همین دید هم عملاً به این نامه نگاه خواهند کرد و می‌کوشند با پاسخی دیپلماتیک قدری بارِ دیپلماتیکش رو خنثی کنند. مثلاً پاسخ خواهند داد که طرف آمریکایی زیر میز زده، تحریم‌های چنین و چنان کرده، فشار حداکثری آورده، فعالیت‌های ما زیر نظر آژانس است و اگر مشکل شما ساخت بمب است، این فقره را آژانس نظارت دارد.. باز برمی‌گردم به اصل قضیه. چیزی که ترامپ طلب می‌کند عملاً «تغییر سیاست خارجی جمهوری اسلامی» است؛ چه سیاستش در قبال اسرائیل و چه آمریکا. برداشت جمهوری اسلامی هم همین است. نهایت چیزی که ایران در مورد آن مذاکره می کند همان برجام است. که البته الان همان برجام را هم بعید است به این راحتی بپذیرد. چیزهایی که ترامپ می‌خواهد، بنیادین است و بنابراین، بعید است تن به چنین فرایندی بدهد. در طرف مقابل، این هم که ترامپ خواسته‌هایش را تعدیل کند، بسیار بعید است. تعدیل خواسته‌هایش به معنای اعتراف به این است که از اول کار غلطی کرده است.

رسالت

یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۳

پاسخ قطعی و حتمی

محمدكاظم انبارلویی
۱- امام خامنه‌ای در دیدار هزاران نفر از دانشجویان، موضع جمهوری اسلامی را در برابر قلدری‌های ترامپ و پاسخ به تهدیدهای نظامی آمریکا فرمودند:
«پاسخ به حرکت غلط آمریکا حتمی و قاطع خواهد بود.»
این پاسخ دو وجه نظامی و سیاسی دارد. در وجه سیاسی آن معظم‌له فرمودند:
- مذاکره با آمریکا گره تحریم‌ها را باز نمی‌کند، کورتر می‌کند.
- وقتی می‌دانیم به تعهدات عمل نمی‌کنند چرا مذاکره کنیم.
- هدف آمریکا از مذاکره فریب افکار عمومی است.
امام خامنه‌ای به طور مشخص در مورد حمله نظامی آمریکا فرمودند:
- تهدید به نظامی‌گری غیرعاقلانه است.
- تهدید به زدن ضربه یک طرفه نیست. ایران قادر است ضربه متقابل وارد کند و قطعا این کار را خواهد کرد.
- ما دنبال جنگ نیستیم اما اگر اقدامی کنند قاطعانه پاسخ خواهیم داد.
۲- بالاخره نامه ترامپ توسط انور قرقاش، مشاور دیپلماتیک رئیس امارات توسط عراقچی دریافت شد. این‌که محتوای نامه چیست؟
قبلا رسانه‌های صهیونیستی آن را فاش کردند. اگر روایت صهیونیست‌ها را بپذیریم یک سری تحکمات ترامپی مبنی بر عدم حمایت ایران از محور مقاومت و فراموش کردن قدرت منطقه‌ای و نوعی تضمین‌خواهی برای حیات صهیونیسم در غرب آسیا است!
ترامپ در ازای این تضمین می‌گوید؛ تحریم‌ها را کاهش می‌دهیم!
سخاوت دیپلماتیک ترامپ در این نامه موج می‌زند!
ترامپ پس از این سخاوت تهدید نظامی می‌کند و می‌گوید؛ انتخاب با شماست می‌توانید صلح یا ویرانی را بپذیرید!
اگر نپذیرید تاریخ اشتباهات شما را نخواهد بخشید!
۳- سال ۱۴۰۳ را در جایی به پایان می‌رسانیم که در این سال جمهوری اسلامی در قله توانایی‌های نظامی نشسته است. در این سال بخش‌های دیگری از زرادخانه‌های موشکی و پهپادی ایران در عمق زمین برای تغییر در محاسبات غلط دشمن رونمایی شد.
سالی که در تاریخ ایران، منطقه و جهان شکست امنیتی و نظامی از همه مهمتر راهبردی رژیم صهیونیستی با پذیرش آتش‌بس با حماس و حزب‌الله رونمایی شد.
ترامپ فکر می‌کند کار با «بزن دررو» تمام می‌شود. اما سنتکام به او گفته است کار به این آسانی نیست. ناظران نظامی جهان می‌گویند: آمریکایی‌ها اگر غلطی بکنند در همان دقایق اولیه نبرد، ترامپ نمی‌تواند جنازه تفنگداران آمریکایی روی زمین در پایگاه‌های نظامی و در عمق آب‌های خلیج فارس و روی ناوها را جمع کند.
آتش‌بس هم در کار نخواهد بود که این فرصت را پیدا کند. از سوی دیگر برآورد دستگاه‌های نظامی و امنیتی صهیونیستی هم آن است که در دقایق اولیه نبرد چیزی از حیفا و تل‌آویو باقی نخواهد ماند. برای همین ایران زمان تست وعده صادق ۳ را به تأخیر انداخته است!
۴- ما در مذاکرات برجام روی دو مفهوم «لغو» و «تعلیق» تحریم‌ها دعوا داشتیم. اشتهای ترامپ عبور از این دو کلمه است می‌گوید؛ «کاهش تحریم‌ها» حد این کاهش را هم تعیین نمی‌کند. وعده نسیه کاهش تحریم‌ها یک کلاهبرداری دیپلماتیک است که مفتضح‌تر از بازی «لغو» و «تعلیق» در پیمان برجام است.
۵- تهدید نظامی ترامپ یک بلوف است. به دو دلیل، اول آنکه اگر او اهل رزم بود جنگ اوکراین را ادامه می‌داد و سخاوتمندانه ۲۰ درصد خاک اوکراین را به پوتین نمی‌بخشید. اگر او اهل جنگ بود جنگ رژیم صهیونیستی علیه حماس و حزب‌الله و محور مقاومت ادامه پیدا می‌کرد. همه می‌دانند ترامپ سوسول‌تر از آن است که یک جنگ تازه‌ای را در غرب آسیا که ابعاد او برای استراتژیست‌های آمریکا و جهان مبهم است را آغاز کند. جنگی که حداقل ۱۰ تریلیون دلار هزینه اضافه برآن ۷ تریلیون دلار جنگ عراق و افغانستان بر بودجه آمریکا تحمیل می‌کند.
علی‌رغم این تحلیل درست مردم ایران و قوای مسلح کشور آماده‌اند اگر بازیگوشی نظامی ترامپ از عالم خیال و رویا پا به میدان واقعیت گذاشت، پاسخ قطعی و حتمی داده شود. میلیون‌ها جوان ایرانی دست به ماشه آماده این پاسخگویی هستند.
۶- نامه ترامپ در دوران اول ریاست جمهوری او توسط مرحوم «آبه» نخست‌وزیر ژاپن فرستاده شد امام خامنه‌ای آن را دریافت نکرد. نامه جدید ترامپ توسط یک دیپلمات اماراتی آورده می‌شود و آن توسط وزیر خارجه دریافت می شود. در حقیقت توسط رهبری دریافت نمی‌شود یعنی چه؟! چرا ترامپ نامه رسمی را از مجاری رسمی خود یعنی سفارت سوئیس به عنوان حافظ منافع آمریکا فرستاده نمی‌شود به این دلیل است. او در این نامه‌پراکنی نه به منافع آمریکا فکر می‌کند و نه منافع ایران، او در مقام لات‌بازی دیپلماتیک و مأمور به یک جنگ روانی برای اثرگذاری بر افکار عمومی مردم ایران و جهان در مورد مناقشات فی‌مابین است دست‌ او در ایران رو شده او با کارت‌هایی قمار می‌کند که دیگر دست او نیست.
 
وطن امروز
 
یادداشت روزنامه‌های شنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۳

مهمل‌نمایی دولت سیزدهم، مقابله با نگاه سوم پیشرفت

محمد رستم‌پور

«بنده در این سی و چند سال از همه دولت‌ها با گرایش‌ها و توان‌های مختلف حمایت کردم. لکن در مورد این دولت علاوه بر کمک، بنده با نگاه به این ۲ سال، تمجید هم می‌خواهم بکنم». این فرمایش رهبر معظم انقلاب در ۸ شهریور ۱۴۰۲ است؛ در جمع اعضای هیأت دولت سیزدهم. ۱۸ ماه پیش از آنکه به بهانه بیانات هفته پیش معظم‌له موجی تخریبی از سوی چهره‌های شناس و ناشناس بویژه در شبکه‌های اجتماعی به راه بیفتد و دولت سیزدهم را «پوچ» و «مهمل» بخوانند. حمایت رهبر انقلاب و تحسین پرکاری و فایده‌مندی دولت سیزدهم و دغدغه‌مندی و تعهد شخص رئیس‌جمهور به روزها و ماه‌های پس از شهادت دردآلود مسافران پرواز اردیبهشت مربوط نمی‌شود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول کمتر از 3 سال عمر دوران دولت سیزدهم بارها و بارها به جهت‌گیری ارزشمند بویژه مواجهه شجاعانه و مبتکرانه شهید رئیسی با مسائل در دوره‌ای که حکمرانی ایرانی با فقر ایده و ضعف امکان روبه‌رو بود، اشاره کردند. تا جایی که آیت‌الله شهید رئیسی را از نظر فرصت‌شناسی و خدمتگزاری مفید با امیرکبیر مقایسه کردند. با این همه، همان چیزی که در همان جلسه شهریور 1402 مورد نقد رهبر انقلاب قرار گرفت، دولت سیزدهم را در سایه‌ای از ابهام، ضعف و ناکارآمدی تصویر کرد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هشدار داده بودند «نارسایی در زبان رسانه‌ای دولت» نتوانسته همه خدمات دولت را برای افکار عمومی بازتاب دهد! اما مهم‌تر از آنچه بر سر شهید رئیسی و یارانش گذشته است، چرایی تصویرسازی مخالفان دولت از پاستور در فاصله اردیبهشت 1400 تا اردیبهشت 1403 است. مخالفان از رئیس سازمان تربیت بدنی و رئیس سازمان محیط زیست دولت هفتم و هشتم گرفته تا مطبوعات زنجیره‌ای و اکانت‌های سایبری لجن‌پراکن در توئیتر (ایکس) و تلگرام در کنار معاندان انقلاب اسلامی در یک گزاره مشترکند. چه کسانی که انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ را تحریم کردند و بر طبل «مهندسی» و «ناسالم بودن» انتخابات کوبیدند و چه کسانی که زبان به طعن و تمسخر همه کنش‌های رئیس‌جمهور شهید در سخنرانی‌هایش در ۳۰ ماه ریاستش بر دولت گشودند و حتی فراتر از آن، همه آنان که در پی تخریب و تضعیف مقاومت ملی ایرانیان در روزهای پرآشوب ناآرامی‌های 1401 برآمدند؛ چیزی را دانسته یا ندانسته هدف گرفته بودند که عصاره حیات ایران امروز است: «ایده و امکان». دولت سیزدهم در شرایطی بر سر کار آمد که ایده حل مشکلات اقتصادی و معیشتی از طریق مذاکره با قدرت‌های خارجی و امکان‌سازی در ژنو و لوزان و به تعبیر صریح‌تر، فکر برجامی، ناکارآمدی خود را نشان داده بود. رهبر انقلاب در دیدار مسؤولان نظام در رمضان سال ۹۷ به تصریح، عدم کارآمدی این نکته و نگاه را گفته بودند: «همین‌طور که آقای رئیس‌جمهور (حسن روحانی) گفتند واقعاً آمریکایی‌ها در این قضیه از لحاظ اخلاقی، از لحاظ حقوقی، از لحاظ آبروی سیاسی در دنیا شکست خوردند؛ خب، بله! آمریکا بی‌آبرو شد؛ این یک واقعیتی است و در این تردیدی نیست اما من می‌خواهم این را مطرح کنم که آیا ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه آمریکا بی‌آبرو بشود؟ هدف مذاکره‌ ما این بود؟ ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه تحریم‌ها برداشته بشود و شما ملاحظه می‌کنید که بسیاری‌ از تحریم‌ها برداشته نشده، حالا هم دارند تهدید می‌کنند که تحریم‌های چنین‌ و چنان را بر ایران تحمیل خواهیم کرد». در پی‌ ناکارآمدی برجام و در حالی که به تعبیر سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی، دشمن در پی تحمیل برجام‌های 2 و 3 بود، شهید رئیسی با جانفشانی و فداکاری و پرهیز از هر گونه عافیت‌طلبی دل به خطر زد و در انتخابات کاندیدا شد و به رغم همه بداخلاقی‌ها و ناجوانمردی‌ها تلاش کرد ترسیمی از یک دولت اسلامی به دست دهد. در متن این ترسیم، اولا رسیدگی فوری به اولویت‌های خدماتی مبتنی بر نگاه درون‌زایی بود که بر اثر تحریم پدید آمده بود. ثانیا کوشش برای باز کردن پای ایران به همه مجامع و تالارهایی که ممکن بود گشایش اقتصادی به بار آورد؛ آن هم به کمک تلاشگری و ایثارگری دیپلمات انقلابی، شهید دکتر حسین امیرعبداللهیان. تصویر «ایران ضعیف» به دنبال طراحی «ایران وابسته» خواهد آمد و دولت سیزدهم در گام نخست کوشید جهان را فراتر از آمریکا و اروپا تعریف و مبتنی بر ائتلاف‌های منطقه‌ای و نوعی شرق‌گرایی مبتنی بر انتفاع اقتصادی، مسائل جامعه ایران را حل کند. آنچه دشمنان دولت سیزدهم، داخلی و خارجی، غافل یا خائن، دانسته یا ندانسته، در آن شرکت دارند، این است که ایران نمی‌تواند مبتنی بر توان خود و براساس فهم و ایده درونی بایستد. برای آنکه راه سوم، یعنی بهره‌مندی از عقلانیتی که عده‌ای آن را در مذاکره و امتیازدهی مطلق به غربی‌ها با سویه‌ کسب منفعت برای ملت تعریف می‌کنند و حتی تحقیر بی‌شرمانه زلنسکی در کاخ سفید را هم تحصیل منافع ملی(!) می‌شناسند؛ در ترکیب با انقلابی‌گری‌ای که رو به عقب نیست و اولویت‌ها را بدرستی می‌شناسد و فراگیری و تنوع و تکثر قومی و نژادی و فکری را به رسمیت می‌شناسد و تجارت را برای عدالت می‌خواهد؛ به بار ننشیند، مشخص است خناسان هیچ فرصتی را از دست نمی‌دهند. دولت سیزدهم، تجلی عقلانیت انقلابی بود و راه سومی را پیش روی ایران گذاشت که انقلاب اسلامی ایران تعریف می‌کرد. یعنی مقاومت اقتصادی و نه ریاضت اقتصادی، مذاکره و نه فقط با اروپا و آمریکا، حسابگری دیپلماتیک و نه خوش‌بینی غیرمنطقی و از این جهت است که دولت توانست «شدن» را معنا کند. در نظر برخی، آنهایند که فقط حکمرانی و دیپلماسی را می‌فهمند و آنهایند که منافع ملی را تعریف می‌کنند و تنها آنهایند که «برای ایران» کار می‌کنند. این انحصارطلبی و تکبر و تفرعن تنگ‌نظرانه، اتفاقا راه هر گونه ایده‌مندی و ابتکار را می‌بندد و راه نجات را تفکر قجری معرفی می‌کند. دولت شهید رئیسی به هیچ عنوان بدون ایراد و اشکال نبود اما نگاهی به آمارها و مستندات اقتصادی در حوزه‌هایی مانند رشد اقتصادی، اشتغال و ضریب جینی نشان می‌دهد اتفاقاً دولت مهمل و پوچ نبود. نیاز جامعه ایران به مذاکره تحقیرآمیز یا آنچه رهبر انقلاب، تحکم نامیدند، تنها و تنها در صورتی نفی خواهد شد که امتیازات دولت سیزدهم در رهگیری یک نگاه فراگیر ملی براساس توانمندی‌های داخلی دنبال شود. دشمن این را نمی‌خواهد.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات