- حنظله گوشی «نفتالی بِنِت» را هک کرد
- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
چهارشنبه ؛ 03 دی 1404 یادداشت روزنامههای چهارشنبه ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۳

رئیسی چرا خار چشمِ جریان تحریم و تحریف شد؟

افشای ماهیت باند داعشی جولانی با نسلکشی علویان
رسول سنائیراد

غرب در پی مذاکره نیست
بیژن مقدم
تلاش غربیها برای مطرح کردن برنامه هستهای ایران در شورای امنیت در شرایطی است که آنها کاملا به ابعاد فنی پرونده ایران آگاه هستند و رویه آنها نشان میدهد که قرار نیست مسأله هستهای ما حل شود، زیرا اگر قرار بود این پرونده در مسیر فنی و حقوقی خود پیش برود، خیلی زودتر از اینها باید حل میشد یعنی زمانی که ما اجازه دادیم آژانس، دوربینهای بسیار زیادی در تاسیسات هستهای کار بگذارد و بازرسان آژانس دسترسی بسیار بالایی دریافت کردند به شکلی که شاید این حد از دسترسی آژانس به تاسیسات یک کشور از سوی کارشناسان کمسابقه یا بیسابقه عنوان شده است. ایران هر نوع همکاری لازم برای رفع نگرانیهای ادعایی آنها انجام داد و حسن نیتش را ثابت کرد، حتی شاهد ریختن بتون در تاسیسات هستهای بودیم.
از سوی دیگر ما در اینجا از جریانات سیاسی مختلف در شورای امنیت و مذاکره کننده داشتیم و برای حل این پرونده تلاش کردند که نشان میدهد تمام نظام با همه سلایق گرایش به حل این مشکل داشتند و دارند، اما دقیقا عملکرد غرب قرار نیست این پرونده حل شود. ما دبیرهای مختلف شورای عالی امنیت ملی با سلایق و برخوردها و ویژگیهای متفاوت داشتیم و همه آنها با تمام توان تلاش هم کردند تا مسأله را حل کنند ولی طرف مقابل ما با عهدشکنی نشان داد که نمیخواهد این مسأله را حل کند. آخرین مدل برای حل ماجرای هستهای ایران توافق جامع برجام بود که عملا بیسرنوشت شده است. در حالی که آمریکا با زیر پا گذاشتن برجام عملا ایران را وادار به تعلیق برخی تعهدات آن کرده است، حالا کشورهای اروپایی که خودشان هم هیچ اقدامی در جهت انجام تعهداتشان نکردهاند، پشت آمریکا ایستادهاند. باید توجه داشت که غرب به پرونده هستهای به عنوان یک اهرم فشار نگاه میکند و در واقع، آنها دنبال مهار ایران از این طریق هستند. در این مسیر هم با توجه به اینکه آژانس انرژی اتمی در اختیار آنهاست و منشا صدور قطعنامههای سیاسی علیه ایران شده و رسانههای جریان اصلی هم مشغول پروژه ایرانهراسی هستند، فعلا هم دوباره در حال القای خطرناک بودن پرونده هستهای ایران و نزدیک ساختن بمب هستند. ایران برای مقابله با این فضاسازی علاوه بر پیگیری دیپلماسی فعال و انتقال موثر ومداوم این پیام که برنامه هستهای کشورمان صلحآمیز است، اقدام به تقویت بازدارندگی نظامی کرد تا محاسبات غلط دشمن را تغییر دهد. درواقع وقتی طرف مقابل شما در بالاترین سطح، ادبیات تهدیدآمیزی به کار میگیرد و برای القای دو قطبی مذاکره یا حمله به جامعه تلاش میکند، باید بدانند که در صورت اعمال هر نوع تهدیدی منافع آنها به شدت در خطر است و با حضور نظامی در این منطقه، خود را در معرض خطر پاسخ پشیمانکننده ایران قرار دادهاند. چنانکه اخیرا هم رهبر معظم انقلاب فرمودند: «رویکرد ما در این شرایط این است که اگر تهدید کنند، تهدید میکنیم و اگر تعرض کنند تعرض میکنیم و به تعبیر دیگر، هر اقدام خصمانهای از سوی طرف مقابل، به طور طبیعی پاسخ متناسب ایران را دریافت خواهد کرد.»
خراسان

شخصیت رئیسی نشانه است!
احسان صالحی
تعبیر رهبر انقلاب این بود که گزارشی که آن شرکت ها از اقدامات خود به شهید رئیسی داده بودند، گزارشی مهمل بود و نشاندهنده انجام کاری در این زمینه نبود. پس از انتشار این بخش از بیانات، جریانی کینهتوز و سازمان دهی شده که با گذشت ۱۰ ماه از شهادت رئیسجمهور هنوز سرگرم تخریب و توهین به آن شهید بزرگوار است، با تحریف آشکار سخن رهبری مدعی شد که ایشان گزارش رئیسجمهور را مهمل خوانده است. این تحریف با تخریب ترکیب شد و حسابهای کاربری مشخصی که در زمان حیات شهید رئیسی نیز کسب و کارشان همین بود، مجدد اشتهای سیری ناپذیر خود را برای تخریب شهید رئیسی به کار انداختند.
در خصوص موضوع بازگشت ارزهای حاصل از صادرات، این مسئله از دوره ریاست شهید رئیسی بر قوه قضاییه و پس از آن در دوره ریاست جمهوری، جزو مهم ترین دستورکارهای مورد پیگیری ایشان بود که توفیقات مهمی نیز حاصل شد. تأمین نزدیک به ۷۰ میلیارد دلار ارز کالاهای اساسی، مواد اولیه و تجهیزات سرمایهای با نرخ مصوب در سال ۱۴۰۲ (۳۰ درصد بیش از متوسط ۴ سال قبل از آن) ناشی از همین اهتمام و برنامهریزی دولت سیزدهم بود.
اما آن چه موضوع این نوشتار است، بررسی انگیزه و هدف ماشین تخریب علیه کسی است که عمر خود را در مسئولیتهای خطیر و حساس برای خدمت مردم و انقلاب گذراند و سرآخر نیز در همین راه جان خود را فدا کرد. کسی که با آن تشییع تاریخی بر دستان مردم بدرقه شد و رهبر معظم انقلاب که ابداً اهل اغراق در مقام توصیف افراد نیستند در وصف او گفتند یکی از بهترینها زیر آسمان را از دست دادیم. همچنین ایشان در آخرین دیدار هیئت دولت سیزدهم با برشمردن ویژگیهای ممتاز شهید رئیسی فرمودند که این موارد را میگویند تا به عنوان الگو ثبت شود.
با وجود آن فداکاری و عاقبت فداکارانه و مورد تأیید مردم و رهبری، علت تخریب شهید رئیسی چیست و آبشخور آن کجاست؟
البته کینهها و رقابت های سابق در بروز برخی بداخلاقیها مؤثر است. به خصوص وقتی نتایج افکارسنجیهای اخیر حکایت از آن دارد که رئیسی، با اختلافی معنادار، محبوبترین رئیسجمهور ۳۵ سال گذشته ایران است، اما این نمیتواند دلیل کافی برای این حجم از تخریب و کینهتوزی باشد.
علت را باید در ورای شخص رئیسی و با توجه به شخصیت رئیسی جست وجو کرد. شخص رئیسی بهانه و شخصیت او نشانه است.
به نظر میرسد مسئله و نزاع اصلی بر سر دو مؤلفه کلیدی است: ۱. تداوم حیات انقلاب و تبلور آن در رویش "انسان انقلاب اسلامی" و ۲. توفیق الگوی "دولت جوان انقلابی".
در درجه اول، انگیزه تخریب مجاهدانی همچون رئیسی، انتقامگیری از انقلاب و هدف تخریبگران، ضربه زدن به خط تولید "انسان انقلاب اسلامی" است. رئیسی، سلیمانی، نصرا...و همه مجاهدان راه خدا در این عصر تاریکی، حجتهای الهی برای خلق هستند. در مرتبهای بالاتر، اصل انقلاب اسلامی و جریان مقاومت، حجت خدا برای بشریت است. حجت و نشانه خدا مبنی بر این که در این دوره غلبه ظلمت نیز میتوان پاک بود و خدمتگزار؛ میتوان هم در قله مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی بود هم در قله صدق و اخلاص. میتوان در سختترین شرایط، ماندگارترین آثار و خدمات را از خود به جای گذاشت. این شخصیتها نشانه حیات انقلاب اسلامی هستند؛ سند زنده بودن انقلاب اسلامی، بازتولید مستمر انسان تراز انقلاب اسلامی است. علت اصلی این کینهتوزیها، کینه از اصل انقلاب است. انقلابی که خون جوشان شهیدان آن همچون حجتهای آشکار و زنده، اجازه ارتجاع و به تعبیر رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر "خودفراموشی اجتماعی" را نمیدهد. البته افرادی که خود را هیزم این آتش میکنند، همگی شبیه هم نیستند؛ برخی از سر غفلت با جماعت کینهتوز همراه میشوند که حساب آن ها جداست.
در سطحی دیگر، هدف از تخریبها، مشوّه کردن الگوی "دولت جوان انقلابی" است. به یاد بیاوریم زمانی نه چندان دور را که تسلط نگاه و گفتمان "نمیتوانیم و نمیشود" بر مجموعه اجرایی، کشور را معطل و دستبسته کرده بود. شهید رئیسی در شرایطی به تعبیر مسئولان دولت قبل از او سختتر از جنگ تحمیلی بر سر کار آمد و در مقابل بحرانهای جدی همچون کرونا، خزانه منفی، تورم ۵۰ درصدی، نفت بدون مشتری، روابط آسیبدیده با همسایگان، قطعی آب و برق و گاز و... با توکل به خدا سراغ تکتک پروندههای باز و بحرانی رفت و برای علاج و اصلاح آن ها برنامهریزی کرد. بنابراین، جریانی که اساساً با نظریه و الگوی نظام انقلابی و برآمدن کارگزاران مؤمن به اهداف و روش های انقلاب در ستیز است، طبیعی است که روزی را بدون تخریب و تهمت به آن الگو و مصادیق آن نگذراند.
در این کارزار که با نگاهی کلان متفاوت از زدوخوردهای رایج سیاسی است، صیانت از شخصیت شهید رئیسی و ترویج آن، نه حمایت از یک شخص بلکه صیانت و ترویج "انسان انقلاب اسلامی" و "الگوی دولت جوان انقلابی" است.

فراتر از یک حماسه فراتر از یک تشییع
با گذشت حدود سه هفته از برگزاری مراسم گسترده و بیسابقه تشییع رهبران شهید مقاومت در بیروت ، رسانه های غربی و صهیونیستی همچنان در برابر این خیزش معنادار ملت لبنان در دفاع از گفتمان ، موجودیت و استراتژی مقاومت سکوت کرده اند. این سکوت ، از یک سو نشأت گرفته از وحشت دشمن صهیونیستی و آمریکا از خیزش عظیم ملت های منطقه در رثای مقاومت و از سوی دیگر، منبعث از تلاش وقیحانه آنها جهت بایکوت یک حماسه عظیم در لبنان، سرزمین سروهاست.
اصلی ترین رسالت رسانه ای و منطقه ای حامیان بی شمار گفتمان مقاومت، تمرکز بر حماسه تشییع شهید سید حسن نصرالله و شهید سید هاشم صفی الدین در بیروت است. اساسا یکی از دلایل خلق بحران های جدید منطقه ای از سوی رژیم اشغالگر قدس، آمریکا و حکومت خودخوانده جولانی در سوریه، تمرکززدایی از پیوند مستحکم و ناگسستنی ملت های مسلمان و ملت های آگاه دیگر نقاط دنیا نسبت به سید مقاومت و مسیر مقدسی است که حزب الله و دیگر گروه های مقاومت تا آخرین قطره خون نسبت به آن وفادار خواهند ماند. واقعیت امر این است که دشمنان مقاومت ، ماهیت این جنبش مقدس متعاقبا خصائص و ویژگی هایی مانند پویایی و جاودانگی آن را نشناخته اند. مقاومت نه تنها از معادلات منطقه و جهان حذف شدنی نیست، بلکه دیگر نمی توان آن را محدود و محصور در منطقه غرب آسیا و جهان اسلام تلقی کرد.
دو سید شهید مقاومت در لبنان، تبدیل به نماد استواری و ایستادگی در برابر ظلم ، استکبار و استعمار فرانو شده اند. امروز نه تنها منطقه، بلکه دنیا در برابر ارزش و عظمت شهدای مقاومت سر تعظیم فرود می آورد .قطعا تقلای دشمنان در سانسور و کتمان این روند کلان و رو به رشد در نظام بین الملل، راه به جایی نخواهد برد زیرا جنبش های اصیلی که بر مبنای فطرت و اصالت بشری و در مبارزه با جبهه باطل شکل می گیرند، هرگز تاریخ مصرف و نقطه پایانی نخواهند داشت. این قاعده به صورت خاص در خصوص حزب الله لبنان صادق است. مقاومتی که امروز در لبنان بیش از پیش شاهد تبلور آن هستیم، فراگیر و عمیق است.
این مقاومت، سبک زندگی و زیست سیاسی، فردی و اجتماعی بسیاری از ملت های آگاه در جای جای دنیا را تحت تاثیر خود قرار داد. حمایت گسترده ای که امروز در ۵ قاره جهان نسبت به مسئله فلسطین و در ضدیت مطلق با عملکرد و بلکه موجودیت رژیم اشغالگر و متوحش صهیونیستی و آمریکا شکل گرفته، معلول همین قداست و اصالت است.
مراسم تشییع شهید سید حسن نصرالله و شهید صفی الدین، نقطه عطفی تاریخی در منطقه و جهان محسوب می شود. مخاطب این تشییع پرمعنا، همه انسان های مستقل و آگاه هستند. انسان هایی که تبلور قدرت و قوت جمعی آنها، در نهایت نابودی جبهه باطل را رقم خواهد زد. رهبران شهید مقاومت در مراسم تشییع خود نیز حماسه ای
دیگر را در مواجهه با دشمن صهیونستی رقم زده و مسیر ایستادگی و پیروزی غایی بر دشمن ستمکار را به جهانیان نشان دادند.دشمنان چه بخواهند یا نخواهند، مقاومت نفس تازه کرده و فصل نوینی از حیات آن آغاز شده است.

مصطفی نصری
سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از مؤلفههای کلیدی توسعه جوامع، نقشی اساسی در تقویت ارتباط میان مردم و نظام حکمرانی ایفا میکند. این مفهوم که از اعتماد، همکاری و مشارکت اجتماعی تشکیل شده است، سال ۱۴۰۲ در ایران تحت تأثیر عوامل متعدد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرار گرفت. در گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس اخیرا در این باره ارائه داده است به تحلیل وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران در سال ۱۴۰۲ پرداخته شده و با تمرکز بر 3 شاخص اصلی «اعتماد به حکمرانی»، «ارتباط بین ملت و دولت» و «مشارکت اجتماعی»، عوامل مؤثر بر افزایش یا کاهش سرمایه اجتماعی بررسی شده است. همچنین این گزارش با بهرهگیری از شاخصهای جهانی مانند شاخص رفاه لگاتوم و شاخص حکمرانی بانک جهانی، جایگاه ایران را در این زمینهها ارزیابی کرده و پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت ارائه میدهد.
* سرمایه اجتماعی حاکمیت رشد کرد
در سلسله گزارشهای پایش سرمایه اجتماعی در مرکز پژوهشهای مجلس، سرمایه اجتماعی حاکمیت در 3 بستر توئیتر، تلگرام و اینستاگرام مورد سنجش و تحلیل قرار میگیرد. نتایج این گزارشها نشان میدهد سرمایه اجتماعی حاکمیت در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۴۰۱ رشدی نسبی داشته است. طبق سلسله گزارشهای پایش سرمایه اجتماعی دارای 3 مؤلفه اساسی اعتماد به حکمرانی، نکویی روابط دولت و ملت و مشارکت عمومی بوده است. اعتماد به حکمرانی در سال ۱۴۰۲ همچنان تا حدودی تحت تأثیر ناآرامیهای سال 1401 مانده است اما بیش از همه مسائل اقتصادی بر سرمایه اجتماعی اثرگذار بوده است، چنانکه در مؤلفه اعتماد به حکمرانی حدود نیمی از رویدادهای مؤثر به شرایط اقتصادی مرتبط است. از طرف دیگر در این مدت شاخص مشارکت اجتماعی دچار کاهش شده و بر سرمایه اجتماعی اثر منفی گذاشت. عوامل افزایشی سرمایه اجتماعی همچون کاهش قیمت ارز و طلا و نیز افزایش وام مسکن و ازدواج و عادیسازی روابط ایران با عربستان و امارات معمولاً «خبری و رخدادی» بودند، در حالی که عوامل کاهنده سرمایه اجتماعی همچون تورم و قواعد مربوط به پوشش روندی و انباشتی بودند. مطابق آنچه در این گزارش آمده است در جمعبندی عواملی که باعث فرسایش سرمایه اجتماعی شدهاند 2 عامل اساسی کشف شدهاند؛ اولا برخی اخبار باعث شکلگیری روایتهایی میشوند که در غیاب توضیح شفاف تبدیل به عامل بیاعتمادی به حاکمیت میشود، ثانیا بیسرانجامی پروندهها یا مبهم بودن سرانجام و نتیجه پروندههای فساد و اختلاس که در سطح جامعه مطرح شدهاند و افکار عمومی را دچار بیاعتمادی کردهاند سرمایه اجتماعی را دچار آسیب میکند.
* اعتماد به حکمرانی
در سال ۱۴۰۲ فضای سیاسی ایران نسبتاً آرام بود اما تبعات اقتصادی اعتراضهای سال ۱۴۰۱ همچنان بر سرمایه اجتماعی تأثیر منفی گذاشت. دادهها نشان میدهد بیش از ۶۰ درصد رخدادهای مؤثر بر سرمایه اجتماعی در این سال ماهیت اقتصادی داشتند. تورم بالا و طرحهای جدید مالیاتی از جمله عواملی بودند که شاخص اعتماد به حکمرانی را کاهش دادند. این مسائل، بویژه در شرایطی که هزینههای زندگی افزایش یافته بود، احساس ناامنی اقتصادی را در میان مردم تشدید کرد و اعتماد به توانایی دولت در مدیریت اقتصاد را تضعیف کرد.
با این حال، برخی اقدامات دولت مانند تثبیت قیمت ارز و طلا و افزایش وامهای مسکن و ازدواج توانست اعتماد بخشی از مردم را جلب کند. این اقدامات نشاندهنده تلاش دولت برای پاسخگویی به نیازهای فوری جامعه بود و به عنوان نقاط قوت در کارنامه حکمرانی ثبت شد. با وجود این، موضوع حجاب همچنان یکی از چالشهای اصلی بود که اعتماد به حکمرانی را تحت تأثیر قرار داد. نبود بسترهای گفتوگویی و اقناعی برای تبیین این موضوع و رفع شبهات مرتبط با آن، به کاهش سرمایه اجتماعی منجر شد. کاربران فضای مجازی به طور گسترده به این موضوع واکنش نشان دادند و انتقادات آنها نشاندهنده شکاف میان سیاستهای رسمی و انتظارات جامعه بود. اعتماد به حکمرانی به عنوان یکی از ارکان اصلی سرمایه اجتماعی، بشدت به عملکرد دولت در حوزههای اقتصادی و اجتماعی وابسته است. سال ۱۴۰۲ موفقیت دولت در تثبیت برخی شاخصهای اقتصادی نشان داد اقدامات ملموس و قابل مشاهده میتواند اعتماد عمومی را تقویت کند. با این حال، ناکامی در مدیریت مسائل فرهنگی - اجتماعی مانند حجاب که به یک موضوع سیاسی تبدیل شده بود، نشاندهنده ضعف در استراتژیهای اقناعی و ارتباطی دولت بود. این امر اهمیت ایجاد پلتفرمهای گفتوگو و تعامل با جامعه را بیش از پیش برجسته میکند.
* ارتباط بین ملت و دولت
سال ۱۴۰۲ برخی رخدادها به بهبود ارتباط میان ملت و دولت کمک کردند. عادیسازی روابط ایران با عربستان و امارات با استقبال کاربران فضای مجازی مواجه شد و نشاندهنده حمایت عمومی از سیاست خارجی دولت بود. همچنین حوادثی مانند حمله رژیم صهیونیستی به غزه و حوادث تروریستی در کرمان و سراوان، احساس همبستگی میان مردم و دولت را تقویت کرد. این رخدادها با برانگیختن احساسات ملی، سرمایه اجتماعی را افزایش داد. مناسبتهایی مانند محرم، اربعین و ماه رمضان نیز به عنوان فرصتهایی برای تقویت وحدت میان مردم و دولت عمل کردند. محتوای تولیدشده توسط کاربران در این ایام نشاندهنده همسویی ارزشهای مردمی و سیاستهای رسمی بود. این امر نشان میدهد دولت میتواند با حمایت از مراسم خودجوش مردمی، زمینه افزایش سرمایه اجتماعی را فراهم کند. در مقابل، برخی روندها و اخبار به کاهش سرمایه اجتماعی منجر شدند. ابراز ناامیدی کاربران از فضای سیاسی بسته، اخبار فساد (مانند ماجرای چای دبش)، لایحه عفاف و حجاب و تبلیغات گسترده گروههای معاند برای تحریم انتخابات، همگی اعتماد عمومی را تضعیف کردند. این عوامل نشاندهنده چالشهای دولت در مدیریت افکار عمومی و مقابله با روایتهای مخالف بود. بر خلاف انتظار، برخی اخبار مهم مانند پیوستن ایران به معاهدات بریکس و شانگهای تأثیر چندانی بر افزایش سرمایه اجتماعی نداشتند. این امر ممکن است به دلیل عدم ارتباط مستقیم این رخدادها با زندگی روزمره مردم یا ضعف در اطلاعرسانی مؤثر باشد. ارتباط میان ملت و دولت در سال ۱۴۰۲ تحت تأثیر ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی قرار داشت. موفقیت در بهرهبرداری از مناسبتهای ملی و مذهبی نشاندهنده پتانسیل بالای فرهنگ و ارزشهای مشترک برای تقویت سرمایه اجتماعی است. با این حال، ناکامی در مدیریت بحرانهای داخلی مانند فساد و موضوع حجاب، ضرورت بازنگری در استراتژیهای ارتباطی دولت را نشان میدهد.
* مشارکت اجتماعی
مشارکت اجتماعی که به معنای همراهی مردم و دولت در پیشبرد اهداف مشترک است، سال ۱۴۰۲ نسبت به سال قبل افزایش یافت اما همچنان از 2 شاخص دیگر (اعتماد و ارتباط) پایینتر بود. این شاخص تحت تأثیر 2 موضوع اصلی کاهش یافت؛ محتوای مرتبط با حضور زنان بیحجاب در فضای عمومی به عنوان مشارکت منفی تلقی شد و شاخص مشارکت اجتماعی را کاهش داد. به عنوان عامل دوم نیز تبلیغات منفی و دلسردکننده در نیمه دوم سال ۱۴۰۲، مشارکت مردم در انتخابات مجلس دوازدهم را کاهش داد و نتایج انتخابات نیز این افت را تأیید کرد. در مقابل، برخی اخبار مانند احتمال بازگشت چهرههای محبوب به صداوسیما و عفو برخی خبرنگاران و هنرمندان، بازتاب مثبتی در فضای مجازی داشت و مشارکت اجتماعی را افزایش داد. همچنین کاهش اقبال به رسانههای فارسیزبان معاند نشاندهنده افت نفوذ این رسانهها و افزایش تولید محتوای انتقادی علیه آنها توسط کاربران بود. اخباری مانند حضور زنان در ورزشگاهها و احیای دریاچه ارومیه، بر خلاف انتظار، نتوانست مشارکت اجتماعی را بهطور قابلتوجهی افزایش دهد. این امر ممکن است به دلیل اولویتهای متفاوت مردم یا ضعف در برجستهسازی این اقدامات باشد. مشارکت اجتماعی به عنوان شاخصی که مستقیماً به رفتار مردم وابسته است، تحت تأثیر مسائل ملموس و روزمره قرار دارد. کاهش مشارکت در انتخابات و واکنش به موضوع بیحجابی نشاندهنده شکاف میان بخشی از جامعه و سیاستهای رسمی است. در مقابل، کاهش نفوذ رسانههای معاند، فرصتی برای تقویت رسانههای داخلی و بازسازی اعتماد عمومی فراهم میکند.
* جایگاه ایران در شاخصهای جهانی
بر اساس گزارش شاخص رفاه لگاتوم در سال ۲۰۲۳، ایران از میان ۱۶۷ کشور در رتبه ۱۲۶ قرار دارد. این شاخص که کیفیت حکمرانی را به عنوان یکی از ارکان اصلی جامعه فراگیر ارزیابی میکند، نشاندهنده چالشهای ایران در پاسخگویی سیاسی، حاکمیت قانون، اثربخشی دولت و کنترل فساد است. رتبه پایین ایران در این شاخص، ضرورت توجه به سرمایه اجتماعی و بهبود تعامل میان دولت و مردم را تأیید میکند. شاخص حکمرانی بانک جهانی نیز که از سال ۱۹۹۶ دادههای بیش از ۲۰۰ کشور را بررسی میکند، مؤلفههایی مانند مطالبه و پاسخگویی، ثبات سیاسی، اثربخشی دولت و کنترل فساد را میسنجد. وضعیت ایران در این شاخص نیز نشاندهنده ضعف در همراهسازی جامعه و جلب اعتماد عمومی است. مقایسه دادههای داخلی با شاخصهای جهانی نشان میدهد چالشهای ایران در حوزه سرمایه اجتماعی تنها به عوامل داخلی محدود نمیشود، بلکه در مقایسه با استانداردهای جهانی نیز مشهود است. این امر ضرورت بازنگری در سیاستها و تقویت مکانیسمهای پاسخگویی را برجسته میکند.
ارسال نظرات