- حنظله گوشی «نفتالی بِنِت» را هک کرد
- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
دوشنبه ؛ 01 دی 1404 یادداشت روزنامههای دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳

استیضاح وزیر اقتصاد و امید خانهتکانی در دولت

رمضان فرصتی برای برادری
حسین عبداللهیفر
شواهد و قرائن زیادی نشان میدهد یکی از آسیبها و مشکلات ریشهای کشورمان و جامعه ایرانی، فروکش کردن حس برادری در سطوح مختلف نسبت به یکدیگر است. بدون تردید مقصود از این برادری همخونی و تعلق به یک خانواده نیست. برادری یعنی، برابری، همدلی، همزبانی، همراهی، همدردی، همفکری، هماندیشی، خیرخواهی و خیررسانی به دیگران است. بر همین اساس وقتی حس برادری در یک جامعه کاهش پیدا میکند، میتواند پیامدهای منفی بسیار زیادی داشته باشد که مهمترین آنها سوء استفاده دشمنان ملت ایران از اختلافات و دودستگیهای درون کشور است.
برادری در میان مسئولان به پیشبرد اهداف نظام اسلامی و حل مسائل کشور، آرامش فضای رسانهای و روانی جامعه و مهمتر از همه افزایش امید به آینده و حل مشکلات کمک میکند. حس برادری میان مردم و مسئولان موجب افزایش سرمایه اجتماعی، اعتمادسازی، انگیزه بخشی به دولتمردان، همکاری جامعه با مدیران شده که نتیجه آن کاهش دشمنیها و اختلافات میباشد. نگاه برادرانه در سطح جامعه و میان مردم زمینه ساز کاهش آسیبهای اجتماعی، درگیری ها، یقه کشی، بزههایی مانند سرقت، کلاهبرداری، گران فروشی و احتکار و... گردیده، امنیت روانی و زیستی مردم را بهبود بخشیده و از مشکلات خانوادهها میکاهد.
روحیه برادری در نیروهای انقلابی ضمن افزایش توان نظام اسلامی برای حل مسائل اساسی، به کاهش متهمسازیها و تخریبها کمک کرده و نزاعهای فرسایشی را به حاشیه برده و مسائل اصلی را به میدان میکشاند. رفع اختلاف میان این جریان انقلابی تاثیر زیادی بر آمادگی کشور برای مقابله با بحران و اتخاذ تصمیم درست در شرایط سخت را میدهد. تقویت برادری میان انقلابیون به امیدبخشی جامعه و جوانان مدد رسانده و این جریان را از حاشیه به متن میکشاند. در حالی که اختلافات میتواند به حذف کامل این جریان و به دنبال آن تفکر انقلابی منجر شود.
راهبرد قرآنی و آسمانی مقابله با چنین شرایطی «افزایش حس برادری» در سطوح مختلف جامعه است که ماه مبارک رمضان با ظرفیتهای بسیار خود بستر اجرایی آن را فراهم ساخته است. برخی از این ظرفیتها عبارتند از:
رمضان بهار قرآن فرصتی برای تدبر و عمل به دستورات قرآن است که میفرماید: «انما المومنون اخوه» مومنان برادر یکدیگرند.
روزه داری فرصتی برای مبارزه با نفس است که عامل اصلی تکبر و خودبرتربینی و مانع اساسی برادری و برابری است.
هر ساعت از ماه مبارک فرصتی برای عبادت و طاعت خدای بزرگی است که میفرماید هیچ چیز بیش از خدمت به مخلوقات او را خشنود نمیکند.
روزهای ماه رمضان و تحمل گرسنگی و تشنگی فرصتی برای درک دشواریهای اقشار ضعیف جامعه است تا با آنها برادرانهتر رفتار کنیم.
سفرههای اطعام و احسان ماه مبارک رمضان فرصتی است تا دست برادران فرودست خود را بفشاریم و تکریم کنیم. بردباری و صبوری روزه داری فرصتی برای تقسیم داشتههای خود با ندارها و کمک به تحمل مشکلات دیگران است. یاد قیامت در ایام ماه مبارک فرصتی است تا کم کاریها و قصور نسبت به برادران خود را جبران کنیم. آرزوی آمرزش و طلب بخشش از حضرت حق فرصتی برای بخشش برادران دینی است. ادعیه ماه مبارک و نجوای با خدای بزرگ فرصتی است تا بهترینها را برای برادران دینی خود تقاضا کنیم. بازشدن درهای رحمت و شبهای سرنوشت ساز قدر فرصتی است تا از قدرت مطلق و مالک هستی بخواهیم تا اسلام و مسلمین را بر دشمنانی که نمیتوانند برادری مومنان را ببینند، پیروز گرداند.
وقتی فضای برادری در روابط اجتماعی حاکم شد:
دیگر کسی حاضر نمیشود برای رسیدن به اهداف و امیالش دست به هر کاری بزند. تاراج آبروی دیگران به سادگی روی نمیدهد. همگرایی و وحدت میان دوستان افزایش یافته و امکان نفوذ اغیار کاهش مییابد. اعتماد اجتماعی افزایش یافته و زمینه متهمسازی دیگران از بین میرود. احساس کنار هم بودن به تحمل دشواریها و سختیها کمک میکند. آستانه تحمل یکدیگر در جامعه افزایش یافته و احساس احترام متقابل شکل میگیرد. عامل اختلافات بهسادگی شناسایی شده و شناخت دستهای دشمن سادهتر میشود. دستگیری از نیازمندان به عنوان برادران دینی رایجتر و گستردهتر میشود. آرامش روانی و رسانهای بر جامعه حاکم گردیده و به نوعی مصونیت بیشتری احساس میشود.

درسهای تحقیر زلنسکی برای تشنگان مذاکره
اسماعیل کوثری
تحقیر خفتبار زلنسکی در مذاکره با ترامپ فارغ از پیامهایی که برای اروپاییها داشت، میتواند درسهایی برای سیاستمداران داخلی که خواهان مذاکره با آمریکا هستند، داشته باشد.
با اندکی توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی نهتنها پس از انقلاب اسلامی، بلکه حتی پیش از آن نیز میتوان دریافت که آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، بهویژه رژیم صهیونیستی، همواره ازروحیه استکباری، خودخواهی وخودبزرگبینی پیروی کرده و بهدنبال آن هستند که با اعمال فشار و تحریم، منافع خود راپیش ببرند ومنافع دیگرکشورها رانادیده بگیرند. با این حال متأسفانه برخی در داخل کشور نیز با تمام قوا تلاش میکنند تا ازهمین تفکر شیطانی پیروی کنند و براین باورند که بدون همراهی و سازش نمیتوان در برابر زورگوییهای این دشمنان به نتیجه رسید. بایدگفت این افرادچهمسئول باشندوچه غیرمسئول، باطرفداری ازرویکردآمریکاو همپیمانانش، درواقع تفکرات و اعمال آنها را میپذیرند. البته قانون بهصراحت مشخص کرده که نباید به چنین افرادی مسئولیتی واگذار شود. هرچندکه جامعه ایران پذیرای همه است واین افرادنیز بایدبتوانندبه زندگی خود ادامه دهند. درصدر اسلام نیزپیامبراکرم (ص) رفتاری مشابه داشتند، اما اینکه این افراد بخواهند جایگاهی کسب کرده و ازآن جایگاه به اظهارنظر واعمال نفوذ بپردازند، امری ناپسند است. نباید فراموشکنیم درطول تاریخ روحیه استکباری آمریکاهمواره مشخص بوده واین کشورحتی به متحداننزدیکخودنیزرحم نمیکند. بهعنوان مثال عربستان سعودی با تمام کمکهای مالی ونفتی خود، ازسوی آمریکاتحقیر شده و بهعنوان «گاو شیرده» خطاب میشود. 
زلنسکی، ترامپ و سناریوی رسانهای
علی میرزا محمدی
این نوشتار تلاش دارد مشاجره ترامپ و معاونش را با زلنسکی که در برابر دوربینهای رسانهها روی داد از منظر جامعه شناسی رسانه تحلیل کند و به این پرسش میپردازد که آیا این اتفاق، سناریوی رسانهای بوده است یا رویدادی غیر منتظره که ناخواسته به این جا ختم شده است.
در پاسخ باید گفت که این دیدار میتوانست در فضایی بسته و به دور از دید رسانهها شکل بگیرد، اما این گفتگوها به عمد در برابر دوربینها انجام یافته است. بر این اساس، شکی نیست که این گفتگوها توسط تیم رسانهای ترامپ بر اساس سناریویی از پیش تعیین شده مدیریت شده است. اما درباره اینکه آیا سناریویی که آنها به دنبال اجرای آن بودهاند و از طریق آن در پی انتقال پیامهایی به مخاطبان مختلف داخلی و خارجی بودند به طور کامل محقق شده است یا خیر، نیازمند تامل است.
در این باب دو فرضیه را میتوان مطرح نمود:
فرضیه اول آنکه سناریو آن بود وزیر خارجه آمریکا، با اظهارات خود به عمد زلنسکی را به واکنش تحریک کند تا جرقه تنش بین او و ترامپ روشن شود.
این فرضیه که توسط برخی از اعضای هیئت اوکراینی و بورل، مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز مطرح شده است، از آنجا قوت میگیرد که ترامپ قصد دارد جنگ روسیه و اوکراین در کوتاهترین زمان ممکن خاتمه یابد؛ او فرصتی به ارائه استدلال مقامات اوکراینی درباره محکومیت تجاوزگری روسیه نمیدهد و صلح را نه بر مبنای محکومیت متجاوز و مبتنی بر عدالت در روابط بین الملل، بلکه بر اساس واقعیتهای میدانی و قدرت طرفین و لحاظ نمودن منافع خویش میبیند. بر این اساس، او به سناریویی نیاز دارد که اقدامات و تصمیمهایش را در نزد افکار عمومی دنیا به ویژه مردم آمریکا موجه جلوه دهد.
در هر حال، ترامپ اکنون با بازتاب رسانهای این جلسه، به ویژه متهم نمودن زلنسکی به «بی حرمتی و ناسپاسی از کمکهای آمریکا و قمار با جنگ جهانی سوم»، کارت مجازات و ابزار فشار جدیدی علیه اوکراین و معامله با روسیه را در اختیار دارد که با قطع ارسال محموله کمکهای تسلیحات نظامی به اوکراین آغاز شده است.
فرضیه دوم اما مدعی است سناریوی تیم رسانهای، ارائه تصویری از قدرت ترامپ در حل مساله کلیدی جهان چون خاتمه جنگ اوکراین و روسیه بوده است.
تیم رسانهای هرگز به دنبال ایجاد تنش تعمدی و ساختگی بین ترامپ با زلنسکی نبوده، بلکه این مساله خارج از کنترل و به صورت ناخواسته و با جرقه اظهارات زلنسکی روی داده است. سخنگوی کاخ سفید تلاش دارد این فرضیه را به افکار عمومی القا کند که ترامپ و معاون او تلهای برای رئیس جمهور اوکراین پهن نکرده بودند و این زلنسکی بود که معاون ترامپ را عصبانی کرد و با او درگیر شد. این اظهارات به نوعی دیگر توسط انبیسی نیوز و مایک جانسون رئیس مجلس نمایندگان آمریکا نیز تکرار شده است.
اما پرسش پایانی این نوشتار آن است که تیم اوکراینی برای ورود به این جلسه و خنثی نمودن سناریوی تیم رسانهای ترامپ چه باید میکرد؟
در پاسخ باید گفت که تیم مشاوره اوکراین باید پس از رصد مذاکرههای پیشین ترامپ با دیگر روسای کشورها در کاخ سفید که در مقابل دوربینهای رسانهها انجام یافته است، آنها را به دقت تجزیه و تحلیل میکردند تا شگردهای مذاکرهای او را به دقت شناسایی و راهکارهای مناسبی برای فرار از تلههای زیرکانه او به کار ببندند. در این میان، تیم اوکراینی از قدرت بازیگری زلنسکی میتوانست بیشترین بهره را بگیرد.
شاید بهترین راهکار آن بود که تیم اوکراینی گفتگوها را به شرط جلسهای بدون حضور رسانهها و در شکل کنترل شده آن منوط میکرد. اما این تیم، بدون این تمهیدات وارد تله مذاکرهای ترامپ شد و به واکنشی که طراحی شده بود سوق داده شد. ناراحتی وزیر خارجه اوکراین از مشاهده تنش بین زلنسکی و ترامپ و زبان بدن او نشان دهنده غافلگیری آنها از این مساله بود.
آنچه به تکمیل این سناریو کمک کرد عدم پایبندی زلنسکی به عرف و آداب دیپلماتیک از جمله نحوه پوشش، و سخن گفتن او به زبان انگلیسی به جای بهرهگیری از زبان اوکراینی و مترجم بود. مقید شدن به پوشش و لباس دیپلماتیک و بهرهگیری از زبان اوکراینی میتوانست رسمیت بیشتری به این جلسه ببخشد و با ایجاد فاصله و شکاف زمانی بین اظهارات طرفین، احتمال تنشهای لفظی و تحقیر شدن را کاهش دهد.
در این میان برخی تحلیلگران چون فرید زکریا تحلیلگر شبکه CNN معتقدند زلنسکی با چاپلوسی هوشمندانه میتوانست جلوی تنشهای لفظی را بگیرد. او پیشنهاد میکند که زلنسکی باید کمی بیشتر درباره شخصیت ترامپ مطالعه میکرد و با کنترل احساسات خود، تسلط بیشتری بر جلسه داشت.
در هر حال، گفتمان ترامپ را میتوان گفتمان «آمریکای قدرتمند» مبتنی بر حفظ و تقویت منافع آن به ویژه در بعد اقتصادی و کاهش هزینهها دانست. این گفتمان با گفتمان مبتنی بر عدالت و دموکراسی شکاف عمیقی دارد. در نتیجه ترامپ در گفتگو با زلنسکی فقط بر منافع آمریکا و کاهش هزینهها تاکید دارد و اگر به صلح نیز اشاره دارد بیشتر از منظر اقتصادی و منافع خویش است تا برقراری آرامش در دیگر نقاط جهان. در این گفتمان عدالت و دموکراسی به اندازهای ارزشمند نیستند که آمریکا، روابط خویش را با کشورهای قدرتمند به هم بریزد و هزینههای تنش را متحمل شود.
بازتاب این مساله به احتمال، دیگر کشورها را در مذاکره با ترامپ محتاطتر خواهد کرد تا مانند زلنسکی در تله شگردهای غیر اخلاقی گرفتار نشوند.

در واکنش به مواضع غیرمسئولانه وزیر خارجه ترکیه و برخی تحرکات افراطی قومی
همزمان با پیام عبدالله اوجالان مبنی بر لزوم انحلال و خلع سلاح سازمان کارگران کردستان ترکیه که بازتاب بسیار گستردهای در محافل رسانهای و سیاسی در ترکیه و سطوح بینالمللی داشت، سخنان وزیر امور خارجه ترکیه علیه ایران و تهدید کشورمان میتواند حاوی پیامهای نگرانکنندهای از افزایش نگرانیهای منطقهای درباره مناسبات ایران و ترکیه باشد.
وزیر امور خارجه ترکیه که پیش از این ریاست سازمان امنیتی ترکیه یعنی میت را بر عهده داشت، در سخنانی به طور تلویحی ایران را تهدید به استفاده ابزاری از افراطیگری قومی کرد. هرچند مسئولان دولتی از جمله سخنگوی وزارت امور خارجه به سخنان واهی و مخالف حسن همجواری وزیر امور خارجه ترکیه واکنش نشان دادند، اما متأسفانه وزیر امور خارجه کشورمان تا به امروز درباره این موضوع واکنش مشهود و روشنی اتخاذ نکرده است. وزیر امور خارجه ترکیه در مصاحبه با شبکه الجزیره قطر بهصورت تلویحی ایران را به حمایت از شعبه سوری پ.ک.ک یا حزب اتحاد دموکراتیک سوریه متهم کرده است. این در حالی است که ترکیه از چند دهه گذشته در مسائل قومی ایران بهصورت نهچندان پنهانی دخالت میکند. در سالهای گذشته این چندمین باری است که مقامات برجسته ترکیه تهدید به تحریک مباحث قومی در درون کشور میکنند.
فعالیت برخی شبکههای اجتماعی مجازی افراطی قومگرا به صورت روشن نشانگر حضور عناصری از کشور ترکیه یا عوامل وابسته به دولت ترکیه در این شبکههاست که علیه تمامیت ارضی ایران فعالیت میکنند. دشمنی با زبان فارسی، تمامیت ارضی کشور و حملات سازمانیافته به هموطنان کرد در استان آذربایجان غربی و طرح مباحث تجزیهطلبانه از جمله مشخصات این شبکههای وابسته به ترکیه است. این در حالی است که ایران ظرفیت قابل توجهی برای تحریک گروههای مذهبی مانند میلیونها علوی یا کردهای ترکیه دارد که البته درگیرشدن دو کشور با چنین ابزارهایی در چارچوب مصالح ملی دو طرف نیست. در همین زمینه در هفتههای گذشته یکی از گروههای ناشناس با ادبیاتی قومگرایانه در اطلاعیهای که در فضای مجازی منتشر کرده اعلام کرده که آماده آغاز جنگ مسلحانه علیه ایران است. هرچند چنین گروههای ناشناسی تهدیدی جدی علیه کشور نیستند اما همزمانی آغاز چنین فعالیتی به وسیله گروهی ناشناس و مجعول میتواند نشانهای از تهدیدهای دولت همسایه شمال غرب ایران تلقی شود. افزایش چنین تحرکاتی میتواند به تشدید این دست از اقدامات منجر شود و در نتیجه امنیت و ثبات موجود در روابط دو کشور را با چالش مواجه کند.
در سالهای گذشته دستگاه سیاست خارجی
کشور در برابر حضور عناصر تجزیهطلب و ضد ایرانی در درون ترکیه با استفاده از کمکهای دولت ترکیه مانند مرکز مطالعات تبریز در ترکیه با سکوت از موضوع گذر کردهاند. همچنین تحریک قومگرایی از طریق رسانههای ترکیهای با هدف تحریک اقوام ایرانی به امری عادی مبدل شده است. انتشار اخبار مبهم و گاه کودکانه مانند توافق بر سر ارائه پهپادهای ایرانی به پ.ی.د در سوریه هم بخش دیگری از اقدامات تحریککننده و جنگ روانی طرف ترکیهای علیه ایران است.
از ابتدای انقلاب و پس از درگیریهای دولت با گروههای تجزیهطلب در مناطق کردنشین غرب کشور، دولت ترکیه به این سازمانهای مسلح کمکهای تدارکاتی ارائه میکرد و حتی تعدادی از مقرهای این احزاب در خاک ترکیه قرار داشت. با افزایش فعالیتهای پ.ک.ک در اواخر دهه 60 خورشیدی طرف ترکیهای، در مقابل ایران را متهم به ارائه کمک به سازمان کارگران کردستان ترکیه میکرد. در دهههای بعد نیز ترکیه با تمرکز بر مباحث قومی در ایران حتی گاه به صورت آشکار به دخالت در موضوعات قومی در ایران میپرداخت. در روزهای اخیر دولت ترکیه امیدوار است ضمن خلع سلاح و انحلال پ.ک.ک یا لااقل تضعیف و انشعاب پ.ک.ک بتواند به حاکمیت پ.ی.د یا همان شعبه سوری پ.ک.ک پایان دهد و به این ترتیب به تکمیل بازی خود در سوریه امیدوار باشد. با طرح اتهاماتی چون حمایت ایران از چنین گروهی ترکیه در پی چه اهدافی است؟
در شرایط حساس منطقه و آگاهی دو طرف از این موضوع که استفاده از اهرمهای قومی و مذهبی و زبانی، ابزاری نامشروع، غیرانسانی و مغایر منافع دو کشور است که میتواند به بیثباتی گسترده منطقه منجر شود، ضروری است با افزایش فعالیتهای دیپلماتیک، مسائل و نگرانیهای دو کشور درباره مسائل منطقهای بهصورت مستقیم و با زبانی دیپلماتیک ارزیابی شود.
متأسفانه در داخل کشور نیز برخی از دولتمردان در چنین شرایطی آب به آسیاب دشمنان و رقبای منطقهای کشور میریزند. واکنش یکی از نمایندگان آذربایجان شرقی به رد طرح اصل 15 قانون اساسی و ارائه آمارهای بزرگنماییشده و دروغین از جمعیت یکی از اقوام ایرانی از جمله بیتوجهیهایی است که باید با آن با جدیت برخورد کرد. این در حالی است که نماینده مذکور تاکنون درباره پانترکیسم و برخی اقدامات ضد ایرانی در میادین ورزشی مانند بیحرمتی به پرچم کشور، شعارهای تجزیهطلبانه گروهی در این فضاها و نیز برخی اقدمات ضد ایرانی دولتهای همسایه ایران در شمال غرب کشور هیچ موضعی نگرفته است.

پایان اتحاد فرا آتلانتیکی؟
شاهد بنی اسدی
رهبران اروپایی که سرمایه سیاسی عظیمی را صرف حمایت از اوکراین کردهاند و هزینههای قابلتوجهی را از محل مالیاتدهندگان خود متحمل شدهاند، نگران اند که چرخش ناگهانی واشنگتن، بار اقتصادی و نظامی سنگینتری را بر دوش آنها بگذارد، باری که شاید هنوز برای آن آمادگی نداشته باشند. ابعاد این بحران، فراتر از اختلاف شخصی میان دو رهبری است که پیش از این نیز تعاملات پرتنشی داشتهاند. دیپلماتهای بروکسل بارها تأکید کردهاند که ایالات متحده همواره «شریک غیرقابل جایگزین» در امنیت فراآتلانتیک بوده است. حتی در دورههایی که اختلافاتی بر سر هزینههای دفاعی یا سیاستهای انرژی پدید آمده بود، اصل اساسی این بود که واشنگتن همواره در چارچوب دفاع جمعی ناتو نقشآفرین خواهد بود. اما مناقشه پر سروصدای اخیر و گفتمان "حمایت مشروط" از سوی آمریکا، شکافی تازه را آشکار کرد؛ احتمالی که بسیاری در اروپا پیشتر جدی نمیگرفتند: اینکه حمایت واشنگتن ممکن است بیش از آنچه انتظار داشتند، ماهیتی معاملهگرایانه پیدا کند و از حالت ارزش محور دورتر شود.
در همین حال، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، بار دیگر بر تعهد اتحادیه اروپا به "حمایت از حاکمیت اوکراین تا هر زمان که لازم باشد" تأکید کرد. این پیام نه تنها نشاندهنده موضع قاطع اروپا در برابر مسکو بود، بلکه بهطور ضمنی اشاره داشت که اگر تعهدات آمریکا کاهش یابد، اروپا باید روند استقلال دفاعی خود را تسریع کند.
هرچند بعید است که این اختلاف بهسرعت به فروپاشی اتحاد غرب منجر شود، اما بحران کاخ سفید ممکن است به عنوان یک محرک برای طرحهای دفاعی مستقلتر اروپا عمل کند. از جمله هماهنگی در خریدهای نظامی، تقویت نیروهای واکنش سریع، و کاهش وابستگی به ساختار فرماندهی ایالات متحده. از طرفی برای اوکراین، این بحران دیپلماتیک یک متغیر هشداردهنده است: تکیه بر متحدانی با اولویتهای متغیر میتواند موقعیت استراتژیک این کشور را به خطر بیندازد. در واقع، زلنسکی همواره پیام ثابتی را مطرح کرده است: غرب باید حمایت نظامی و مالی خود را تا زمان دستیابی به صلحی عادلانه حفظ کند. اما زمانی که این درخواست در واشنگتن با انتقادات تند مواجه شد، این نگرانی را تقویت کرد که آیا اوکراین همچنان میتواند روی پشتیبانی یکپارچه غرب حساب کند یا نه.
در هفتههای آینده، زلنسکی احتمالاً تلاشهای دیپلماتیک خود را در اروپا افزایش خواهد داد تا هرگونه خلأیی را که ممکن است در نتیجه تغییر رویکرد آمریکا ایجاد شود، جبران کند. در نهایت، اتفاقات چند وقت اخیر نشان داد حتی اتحادهایی که بر پایه اهداف مشترک و دههها اعتماد متقابل بنا شدهاند، ممکن است با آزمونهای جدی روبهرو شوند، بهویژه زمانی که محاسبات کوتاهمدت سیاسی و چشماندازهای امنیتی متضاد به هم برخورد کنند

کتاب درنگ
رهبر انقلاب در دیدار با قاریان به اصلاح یک غلط مصطلح پرداختند. واژه ترتیل در ایران به سبکی از قرائت اطلاق میشود که اطلاق دقیقی نیست و آنچه ما امروز ترتیل میخوانیم متفاوت است با منظور قرآن از این واژه. آنچه ما عنوان یک سبک قرائت به کار میبریم «تدویر» است و ترتیل در اصل به یک سبک مواجهه با کتاب خدا اشاره دارد. ترتیل نزدیک است به آنچه ما از «تدبر» در ذهن داریم و بهطور خلاصه یعنی خواندن قرآن به عنوان یک مخاطب و تلاش برای ارتباط گرفتن با قرآن. رهبر انقلاب در توضیح این مفهوم از واژه «مکث» استفاده کردند. یعنی ترتیل به معنای قرائت همراه با درنگ است و قرآن نیز ما را به این سبک از قرائت دعوت میکند. قرآن را طوری باید خواند که ما را متوقف کند، درگیر کند ما را با آیات و تعابیر و خودش. اگر قرآن درست خوانده شود، دیگر گذشتن از آیات سخت میگردد. هر آیهای جلوی مخاطبش را میگیرد و او را با شوق فهمیدن معارفی بیانتها تنها میگذارد.
چرا قرآن ما را به ترتیل دعوت میکند؟ چون کتاب درنگ است. دنیا از ما رفتنی بیامان طلب میکند و قرآن در این پیش رفتن، در این مغروق هیاهو بودن، در این عطش کشنده آرزو بودن نوعی سکته میآفریند، ما را با واقعیت جهان رو به رو میکند و از ما میخواهد خودمان را فراموش نکنیم. قرآن از یک سو تماما دعوت به سوی خداست اما از سوی دیگر جا به جا یادآوری میکند اگر کسی به سوی خدا نرفت، این به معنی آن نیست که به سوی خودش رفته؛ بلکه او از خودش نیز دور شده. هر جا صحبت از تعارض انسان با راه خدا میرود، قرآن به تعارض انسان با خود او اشاره میکند. «يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ؛ به گمان باطلشان می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمیدهند، ولی [این حقیقت را] درک نمیکنند». یا جای دیگر میفرماید: «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشی کرد؛ اینان همان فاسقانند».
به این ترتیب قرآن درنگی است برای بازگشت ما به خودمان، بازگشت به آنچه واقعا میخواهیم، واقعا میجوییم، واقعا دوست داریم، واقعا کم داریم. قرآن کتاب درنگ است و رمضان فصل درنگ.

مجازات غرب توسط غرب!
حنیف غفاری
حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی 10 اسفند 1400 در سخنرانی تلویزیونیشان به مناسبت عید سعید مبعث، فرموده بودند: «...پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهایی که دستنشانده آنها هستند، یک سراب است، واقعیت ندارد؛ این را همه دولتها بدانند. آن دولتهایی که پشتگرمیشان به آمریکا و به اروپاست، ببینند وضع امروز اوکراین و دیروز افغانستان را. هم رئیسجمهور اوکراین همین چند روز پیش گفت، هم رئیسجمهور فراری افغانستان چندی قبل گفت؛ گفت «ما اعتماد کردیم به آمریکا، اعتماد کردیم به دولتهای غربی [ولی] ما را تنها گذاشتند». به اینها نمیشود اعتماد کرد...». اخیرا مقامات ارشد کشورهای اروپایی عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) جلسهای فوقالعاده برگزار کردند تا ماجرای اخراج ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین از کاخ سفید و تحقیر کییف توسط واشنگتن را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. نوع مواجهه واشنگتن با شبکه «پیرو» آن در نظام بینالملل همواره عبرتآموز بوده و زلنسکی یکی از مصادیق عینی این درس بزرگ محسوب میشود. اگرچه بزککنندگان چهره غرب و به صورت خاص، رسانههای آمریکایی - اروپایی در صدد سادهسازی موضوع مواجهه ترامپ و زلنسکی در بستر جابهجایی قدرت دموکراتها و جمهوریخواهان در کاخ سفید هستند اما ماجرا به مراتب از آنچه دشمن سعی در القای آن دارد پیچیدهتر است! اصل مساله این است که سال 2021 میلادی، چند ماه پیش از آغاز جنگ اوکراین، بایدن به دولت اوکراین تضمین داد حمایت از کییف در هر گونه جنگ نامتقارن احتمالی با روسیه، ریشه در استراتژی و ثوابت سیاست خارجی واشنگتن دارد. حتی برخی سناتورهای جمهوریخواه مانند لیندزی گراهام، تد کروز و تام کاتن نیز در پشت پرده به زلنسکی و دیگر مقامات اوکراینی اطمینان دادند در هیچ سطحی از منازعات امنیتی، نظامی، میدانی و حتی سیاسی با مسکو، وی را تنها نخواهند گذاشت. با این حال اکنون، در سال 2025 میلادی ترامپ، ونس و روبیو جملگی میگویند زلنسکی چارهای جز تن دادن به خروجی مذاکرات پنهان و آشکار ترامپ - پوتین نداشته و در راستای پایان دادن به جنگ اوکراین باید از حاکمیت و مالکیت مناطقی مانند دریای آزوف، کریمه و بخشی از منطقه دونباس چشمپوشی کند. حتی پیشنهاد اخیر زلنسکی مبنی بر اعطای حق انحصاری بهرهبرداری آمریکا از منابع معدنی این کشور جنگزده نیز منجر به تغییر رویکرد رئیسجمهور جدید آمریکا در قبال پرونده جنگ اوکراین نشد. اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران میگویند آنچه اخیرا در جلسه مشترک ترامپ، زلنسکی و ونس (معاون ترامپ) رخ داد، نمایش از پیش طراحیشدهای بود که زلنسکی نیز سادهلوحانه در دام آن افتاد. به عبارت گویاتر، رئیسجمهور اوکراین در حالی راهی واشنگتن شد که از نقشه مشترک ترامپ - ونس برای تحقیر خود در برابر دهها خبرنگار و دوربین تلویزیونی خبر نداشت. بدون شک هیچ فرد سالم و هیچ عقل سلیمی نمیتواند مدعی عدم فرمانبرداری زلنسکی از آمریکا و ناتو در بستر جنگ اوکراین و متعلقات آن شود. در همان دوران ریاستجمهوری بایدن، اتفاقاتی در میدان جنگ اوکراین رخ داد که هر یک میتوانست حکم دوربرگردانی بالقوه را برای فرار زلنسکی از باتلاق ناتو داشته باشد اما رئیسجمهور اوکراین صحنه منازعه را با سکانسهای یک فیلم کمدی اشتباه گرفته بود! بر هم زدن مذاکرات اولیه روسیه - اوکراین در ماههای اولیه جنگ از سوی ناتو، عدم ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز کییف، عدم اجرای دقیق طرح تحریمهای ضدروسی توسط اروپاییان و آمریکا و... جملگی یک پیام داشت: دموکراتها نیز برای زلنسکی تاریخ مصرف معینی در نظر گرفتهاند. از بخت برگشته زلنسکی، تاریخ انقضای وی برای لابی قدرت در آمریکا زمانی فرا رسیده که ترامپ در راس معادلات سیاسی - اجرایی واشنگتن قرار گرفته است!
آنچه روز جمعه در کاخ سفید رخ داد، فراتر از یک مشاجره لفظی یا حتی منازعه درونآتلانتیکی بود. دموکراتها از سال 2022 میلادی تاکنون زلنسکی را با اصرار بر حفظ شرایط جنگی در کشورش مستأصل کرده و متعاقبا ترامپ پس از حضور در کاخ سفید وی را رسما قربانی کرد. این همان دور باطلی است که در غرب بارها شاهد مصادیق و نمادهای آن بودهایم: از صدام و میلوشویچ تا پینوشه و اشرف غنی! اما جهان امروز بیش از هر زمان دیگری چنین دور باطلی را حس میکند. تکلیف جبهه حق در برابر این دور باطل غربی مشخص است. اعتماد به دشمنی که حتی مهرههای خود را در حساسترین بزنگاههای بینالمللی در برابر دیدگان بشریت قربانی میکند، مترادف با تباهی و شکست خواهد بود. پرونده جنگ اوکراین و نوع معامله آمریکاییها با زلنسکی، به مثابه یک درس بزرگ در حوزه روابط بینالملل در دانشگاهها و محافل تحلیلی کل دنیاست. درسی که مخاطبان آن نه دانشجویان علوم سیاسی، بلکه تک تک انسانهایی هستند که هر یک به نوعی مقهور تصویرسازی و روایتگری فانتزی و کلیشهای رسانههای دشمن از آمریکا شدهاند. آنچه در کاخ سفید شاهد بودیم، مثال و بلکه نقشه راهی گویا برای جبهه حق است و متعاقبا حجت را بر کسانی که تاکنون درباره معامله یا عدم معامله با کاخ سفید تردید داشتهاند، تمام میکند.
ارسال نظرات