فرار از مسئولیت، پیش به سوی آوردگاههای انتخاباتی پیش رو
اصلاح طلبان این روزها پروژه مهمی را کلید زده اند؛ پروژهای که آنها را به پیروزی در انتخابات آتی بسیار امیدوار میکند و از آوارهای انتخاباتی-سیاسی ناشی از ناکارآمدی و ناتوانیهای در ۵ سال اخیر رها کرده و برای آنها کسب آبروی سیاسی- اجتماعی میکند.
اصلاح طلبان این روزها پروژه مهمی را کلید زده اند؛ پروژهای که آنها را به پیروزی در انتخابات آتی بسیار امیدوار میکند و از آوارهای انتخاباتی-سیاسی ناشی از ناکارآمدی و ناتوانیهای در ۵ سال اخیر رها کرده و برای آنها کسب آبروی سیاسی- اجتماعی میکند. تقلیل «مشارکت مستقیم» در تصمیمگیری و تصمیمسازی دولت طی ۵ سال اخیر، صرفا به «حمایتهای رسانهای و سیاسی» از دولت زیربنای این پروژه است؛ به بیان بهتر رهبران، عناصر و رسانهای اصلاحطلب تلاش میکنند بعد از گذشت ۵ سال و اندی از عمر دولت اعتدال، میان خود و شخص رئیس جمهور مرزگذاری کرده و یکسال مانده به انتخابات مجلس یازدهم، خیز بلندی برای کسب کرسیهای سبز رنگ میدان بهارستان بردارند.
ماهها بعد از پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲، سعید حجاریان چهره شناخته شده این طیف عنوان «رحم اجاره ای» را برای دولت اعتدال بکار برد و تاکید کرد که بعد از وضع حمل (دست یابی اصلاح طلبان به اهداف انتخاباتی)، صاحب رحم یا همان دولت طرد خواهد شد. هدف آن روز اصلاحطلب در گزارههایی مانند «زدودن چهره خشونتآمیز و رادیکالی از رهبران فتنه ۸۸» و «بازگشت نرم و زیرپوستی عناصر تندروی این جریان به قدرت» بود که بعد از پیروزی دولت بواسطه حمایتهای جریان مدعی اصلاحطلبی چنین اهدافی رنگ تحقق به خود گرفت. اما امروز بعد از گذشت ۵ سال از روی کارآمدن دولت اعتدال که اهداف مقطعی اصلاحات به وقوع پیوسته و هزینههای حمایت از دولت بدلیل ناکارآمدی و ناتوانیها بشدت افزایش یافته است، رهبران این جریان تصمیم گرفته اند برای کسب قدرت به صورت مستقلانه (نه به صورت اشتراکی با طیف اعتدال) با نامزد اختصاصی (نظیر آنچه در انتخابات سال ۸۴ با حضور محمدمعین اتفاق افتاد) حضور پیدا کنند.
اقرار نمادین به اشتباه!
«اقرار به اشتباه» بدلیل حمایت از دولت اعتدال، توسط جریان مدعی اصلاحطلبی به شکل فزایندهای در حال رشد است، آنهم در شرایطی که جامعه طعم گرانی، بیکاری و رکورد را در به اشکال مختلف چشیده و خواهان تغییر وجود میباشد. جماعت مدعی اصلاحطلبی به جای تلاش برای تغییر وضع موجود تنها با هدف «کسب مشروعیت و مقبولیت جهت پیروزی در آوردگاههای انتخاباتی مانند انتخابات مجلس یازدهم (اسنفدماه ۱۳۹۸) و انتخابات ریاست جمهوری (خرداد ۱۴۰۰)» به ابراز ندامت از همپیالگی با دولت یازدهم و دوازدهم روی آوردهاند. این در حالی است که طی ۵ سال اخیر عناصر وابسته به احزاب دوقلوی اصلاحات -سازمان منحله مشارک و مجاهدین- بسیاری از مراکز تصمیمساز و تصمیمگیر قوه مجریه را اداره کردهاند و بسیاری از تصمیات کلان کشور در حوزه داخلی و سیاست خارجه با رای مستقیم رهبران این نحله فکری صورت گرفته است. اصلاحطلبان به صورت رسمی وزارتخانههای مهمی نظیر آموزش و پرورش و علوم تحقیقات و فناوری را در اختیار داشته و در بسیاری از وزارتخانههای دیگر به صورت مستقیم و گسترده نفوذ داشته و در بالاترین سطح تصمیمات مربوطه را اتخاذ و اجرایی میکنند. حال این پرسش مهم مطرح میشود که رهبران و تئوریسینهای این جناح تلاش میکنند موضوعات خلاف واقع را در افکار عمومی جاگذاری کنند؟! آنهم در حالی که حمایتهای گسترده و متعصبانه از دولت در طول ۵ سال گذشته و مهمتر آنکه قدرت تصمیمگیری و تصمیمسازی این جماعت در دولت یازدهم و دوازدهم، ادعای امروز عناصر این طیف را رد میکند.
دست و پا زدن برای پیروزی در آوردگاههای پیشرو
صادق زیباکلام که چندی پیش تاکید کرده بود، «اصلاح طلبان» و شخص «هاشمی رفسنجانی» عامل پیروزی حسن روحانی در انتخابات ۹۲ شده اند وگرنه حسن روحانی ۲ میلیون رأی بیشتر نداشت، اواخر هفته گذشته در روزنامه آرمان نوشته است که دکتر روحانی ۸۰ تا ۹۰ درصد پایگاه رأی خود را از دست داده است. وی در همین باره مینویسد: «رئیسجمهور اخیرا باز هم به روال گذشته به جای عملگرایی و رسیدگی به مطالبات جامعه و جریان حامی خود صرفا به بیان سخنان زیبا اکتفا کرد گویا آقای روحانی تصور میکند که همچنان با آنچه که «گفتار درمانی» خوانده میشود میتوان مسائل را حل کرد. اگر از عملکرد دولت یک منحنی ترسیم کنیم عدم محبوبیت دولت درست چند هفته پس از ۲۹ اردیبهشت ۹۶ آغاز میشود و اینکه بسیاری احساس میکنند نباید به وی رأی میدادند و اکنون نیز این منحنی با شیب تندی ادامه پیدا میکند.»
مدعیان اصلاحطلبی امروز به جای پاسخدهی (بر اساس اختیارات تامی که در دولت داشته اند) به مشکلات امروز جامعه اعم از گرانی، تورم، بیکاری، رکورد و ... که تمام اقشار جامعه را درگیر کرده است اولویت خود را فرار از مسئولیت و فرافکنی برای پیروزی در انتخاباتهای مجلس و ریاست جمهوری آینده قرار دادهاند! در شرایطی که اقشارآسیب پذیر جامعه به شدت در تهیه نان شب نیز دچار مشکل هستند. صادق زیباکلام همانند بسیاری از اصلاحطلبان، بدون توجه به مشکلات معیشتی امروز، اولویت جریان متبوع خود را اینگونه بیان میکند: «معلوم نیست چرا رئیسجمهور، مشاورانش، حلقه نزدیکش، آقای محمود واعظی رئیس دفتر و... هیچکدام به این فکر نمیکنند و تذکر نمیدهند که اگر فردا انتخابات برگزار شود آقای روحانی دیگر مورد استقبال مردم قرار نخواهد گرفت. این یعنی رئیسجمهور چیزی حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد پایگاه رأی خود را از دست داده، اما همچنان در عالم خود سیر میکند، جهانی که هیچ ارتباطی با واقعیتهای کنونی جامعه ایران ندارد. منتهی آقای روحانی تمام هزینه را نمیپردازد؛ بلکه هزینه به پای اصلاحطلبان و کسانی نوشته میشود که با تمام وجود مردم را تشویق کردند تا با شرکت در انتخابات به آقای روحانی رأی بدهند. هزینه ناکامی ایجاد شده را اصلاحطلبانی میپردازند که معلوم نیست با چه رویی میتوانند به مردم بگویند که مجددا به پای صندوق بروند و در انتخابات بهمنماه سال آینده برای مجلس شرکت کنند یا در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ مشارکت کنند. کارنامه عملکردی دولت دست جریان حامی را بسته است.»
نامزدتراشی
مصطفی سلیمی از مدیران شهرداری تهران نیز در گفتوگو با روزنامه آفتابیزد و درباره حمایت محتمل اصلاحطلبان از نامزدی لاریجانی در انتخابات ریاستجمهوری گفت: «اینکه حالا تصور کنیم ایشان [علی لاریجانی]با یک عکس بخواهند تمام گذشته را پاک کنند منطقی نیست تغییر ایشان به سمت جریان اصلاحطلبی باید در عمل و مبانی ملاحظه شود به این معنی که باید نظرات ایشان در خصوص مسائل کشور هم در سخن و هم در عمل شفاف و روشنتر شود. اشکالی ندارد کسی که اصولگراست آرام آرام بیاید و مواضع اصلاحطلبانه بگیرد، اما این نباید با فرصتطلبی و نان به نرخ روزخوری همراه شود یعنی اصولگرا باشد بعد به فراخور زمان اصلاحطلب شود و تنها تغییر واقعی قابل قبول است. آقای لاریجانی هم اگر مواضع اصلاحطلبانه اتخاذ کند اصلاحطلبان استقبال میکنند، اما عقیده من این است که اصلاحطلبان به غیر از آقای لاریجانی حتما دنبال گزینه و کاندیدای دیگری برای ۱۴۰۰ باشند.»
سعیدحجاریان نیز در گفتگوی هفته گذشته خود به صراحت تاکید میکند که «اصلاحطلبان سال ۹۲ در مخمصه گرفتار شده بودند و ناچار بوده اند که از حسن روحانی حمایت کنند»!، وی در ادامه برای نخستین بار فرار آشکار اصلاحطلبان از هزینههای که امروز دامن گیر جامعه شده است را اینگونه بیان میافزاید: «اگر میدانستیم از جانب نیروهای تمامتخواه این همه سنگ پیش پای روحانی خواهد افتاد و از آن سو دولت دست راستی مانند ترامپ بر سر کار خواهد آمد، شاید بهتر بود اساساً عطای انتخابات را به لقایش میبخشیدیم و سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمیزدیم.» آنچه در این میان مهم میباشد این مسئله است که اصلاح طلبان امروز نه تنها هیچ راهکاری برای برون رفت کشور از مشکلات اقتصادی ندارد، بلکه تلاش جهت تحقق مطالبات دم دستی مردم نیز صورت نمیدهد و تنها به پیروزیهای سیاسی- انتخاباتی حزب متبوع خود متمرکز شده است؛ استراتژی که شاید بتوان آن را «حامی دیروز دولت در رویای انتخابات ۱۴۰۰» نامگذاری کرد.
ارسال نظرات