نیمه دهه ۸۰ زمزمههایی از احتمال اقدام امریکا برای تحریم صادرات بنزین به ایران شنیده شد. در واقع امریکاییها در حال ارزیابی این نکته بودند که چه سلاحی برای مهار ایران کارآمد است و در آن زمان با توجه به دلایل اقتصادی و اجتماعی به این جمعبندی رسیدند که تحریم بنزین میتواند ایران را مهار کند. ماجرا از این قرار بود که در دهه ۷۰ و ۸۰ مصرف بنزین در کشور به صورتی سرسامآور افزایش یافت، بهگونهای که مصرف روزانه بنزین در عرض ۱۰ سال از ۳۳ میلیونلیتر در سال ۷۵ به ۷۴ میلیونلیتر در سال ۸۵ رسیده بود. در مقابل به دلیل عدم توسعه پالایشگاهها در این سالها، بار این رشد مصرف عمدتاً بر دوش واردات افتاده بود و عملاً ۲۷.۵ میلیونلیتر یعنی بیش از یکسوم مصرف روزانه کشور از خارج تأمین میشد.
این اتکای تأمین بنزین به خارج، البته تأثیر ارزی قابلتوجهی هم داشت، بهگونهای در آن سالها حدود ۵ میلیارد دلار صرف واردات بنزین کشور میشد که ایران را در رتبه دوم واردات جهانی بنزین بعد از امریکا قرار میداد. چالش دیگر این بود که منشأ اصلی تأمین بنزین ایران، کشورها و شرکتهای غربی بود که امریکا تسلط خوبی بر آنها داشت. همه اینها فرصت بینظیری را برای امریکا به منظور مهار بنزینی ایران فراهم کرده بود.
بااینحال «فکر و ابتکار ایرانی» راه پیشگیری از توطئه دشمن را یافت و آن را به کار بست. سامانه «کارت سوخت» که تا حدی کمنظیر به شمار میآمد، عملاً مصرف را کنترل و بخشی از قاچاق سوخت را نیز مهار کرد. در کنار اینها افزایش ظرفیت تولید بنزین در پتروشیمیها و سپس پروژههای کلانی، چون «ستاره خلیجفارس» عملاً کشور را از واردات بنزین بینیاز کرد. بهاینترتیب هرچند در سال ۸۸، کنگره امریکا، تحریم بنزینی ایران را تصویب کرد، اما عملاً این تحریم را بیفایده دیدند و شش ماه بعد اوباما، اجرای این تحریم را تعلیق کرد.
اما در دهه ۹۰ ناترازی تولید و مصرف بنزین بار دیگر بهتدریج ظهور کرد. بهگونهای که مصرف کشور در طول چهار سال گذشته ۵۰ درصد افزایش یافته که به نظر میرسد این افزایش ناگهانی را باید با گسترش قاچاق در سالهای اخیر مرتبط دانست. این رشد مصرف منجر به ۳ میلیارد دلار واردات در سال گذشته و پیشبینی واردات بیش از ۵ میلیارد دلاری برای سال جاری شده است و این ناترازی هرروزه در حال افزایش است. هرچند امروز امریکاییها دیگر از تحریم بنزین سخن نمیگویند، اما وقتی یک سناتور امریکایی تهدید - هرچند پوشالی- به حمله به پالایشگاههای ایران میکند، یعنی هنوز امریکاییها از تأثیر حاملهای سوخت بر امنیت ملی ایران مطلعند.
اگر ناترازی تولید و مصرف سوخت کشور چاره نشود، باز هم فرصتی برای ضربه زدن به قدرت ملی کشور، در اختیار دشمن قرار خواهد داد. نوسازی ناوگان فرسوده و تأمین خودروهای کممصرف و با سوختهای متنوع میتواند راهحل مناسبی باشد، اما در کوتاهمدت به نظر میرسد چاره باز مراجعه به همان فکر و ابتکار ایرانی است. سامانه کارت سوخت - که یکبار در سال ۹۴ وزارت نفت دولت یازدهم به دنبال حذف آن بود و مجلس وقت مانع این تصمیم غلط شد- فرصت مهمی برای مهار ناترازیها در اختیار دولت قرار میدهد.
کنترل مصرف در لبه مصرفکننده نهایی، بخش زیادی از خروج غیرقانونی سوخت در زنجیره انتقال را کاهش میدهد. علاوه بر اینها سامانههای حملونقل اینترنتی بار و مسافر نیز این امکان را در اختیار دولت قرار میدهد که نیاز بخش حملونقل عمومی را بر اساس پیمایش تردد، سنجش و تأمین کند. بهاینترتیب بدون آنکه چندان بار تورمی بر دوش مردم تحمیل شود، میتوان از چالش ناترازی سوخت عبور کرد. علاوه بر اینها ساخت و تکمیل پتروپالایشگاهها که در برنامه هفتم تکلیف شده است نیز کفه تولید را تقویت خواهد کرد.
فرصتها برای کشور بهسرعت برق و باد میگذرند و باید از تجربه موفق گذشته در حل چالشهای امروز بهره جست، چنان که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در توصیه به فرزندشان میفرمایند: «وَ الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ وَ خَیرُ مَا جَرَّبْتَ مَا وَعَظَک بَادِرِ الْفُرْصهَ قَبْلَ أَنْ تَکونَ غُصّهً؛ و حفظ عقل، پند گرفتن از تجربههاست، و بهترین تجربه آن که تو را پند آموزد. پیش از آن که فرصت از دست برود، و اندوه بهبار آورد، از فرصتها استفاده کن.»
ارسال نظرات